نامه سرگشاده دفتر هاشمی به طلاب جوان
يزدفردابه نقل از آفتاب: آن چه که چندی پیش با عنوان «رنجنامه» آن هم با امضای برخی طلاب جوان حوزه علمیه پیرامون مواضع و اظهارات اکبر هاشمی رفسنجانی در يكي از هفتهنامههاي نوپای محلی منتشر شد، انعکاسی فراتر از جغرافیای انتشار آن پیدا کرد. تبعات آن نامه قابل پیشبینی بود. برخی محافل آن را گام دیگری از «استراتژی تخریب شخصیتهای انقلاب» تلقی کردند و برخی دیگر آن را نشانهای از «شبهات و سئوالات واقعی طلاب» دانستند. برخی به آن «رنجنامه» عنوان «شبنامه» دادند و برخی دیگر بر ضرورت پاسخگویی به مطالب مطروحه در آن نامه اصرار کردند. بخشی نیز از ارتباط آن نامه با انتخابات پیشروی خبرگان سخن گفتند و نسبت به تکرار روندی که در انتخابات مجلس ششم و انتخابات اخیر ریاست جمهوری با عنوان «تخریب سازمان یافته هاشمی» معروف شد، هشدار دادند.
صبح سهشنبه دفتر هاشمی رفسنجانی با ارسال مطلبی به خبرگزاریها تحت عنوان «درد دلها با آنان» پاسخ نسبتاً طولانیای را به مطالب مطرح شده در «رنجنامه» طلاب جوان منتشر کرد. پاسخ دفتر هاشمی رفسنجانی که با امضای محسن هاشمي منتشر شده توضیحات مفصل و گاه صریحی ارایه میکند. ولايت فقيه، شوراي رهبري، شايعات مربوط به مسائل اقتصادي، برابري حقوق زن و مرد و موج تبلیغاتی ساخته شده علیه مركز تحقيقات استراتژيك اصلیترین محورهای این نامه است که متن كامل آن در پی میآید:
--------------------------------------------------------------------------------
فرزندان جوان حوزههاي علميه و برادران عزيز طلبه!
سئوالات شما را در آن نشريه ديديم و خوانديم و متأسف شديم. نه از اين جهت كه چرا سئوال ميكنيد، بلكه از اين جهت كه گلايه كردهايد چرا به سئوالات پاسخ نميدهند. در صورتي كه خود آيتالله هاشمي رفسنجاني چندي پيش در ديدار با جمعي از وعاظ و طلبههاي حوزههاي علميه، از نبود نقاديهاي كارساز در حوزهها گلايه كرد و گفت: "متأسفانه بعد از انقلاب گروهي با ايجاد فضاي بسته در حوزهها، جرأت نقد و ابراز نظر را از طلبهها گرفتهاند." بعيد است بدين زودي فراموش كرده باشيد كه چندي پيش در زيرزمين مدرسه فيضيه يك جلسه بسيار باز همراه با پرسش و پاسخهاي بسيار داشتيد. اتفاقاً در آن جلسه درباره خيلي از شبهاتي كه در اين به اصطلاح رنجنامه آمده، پاسخ داده بود. متأسفانه گويا بعضيها تصميم گرفتهاند اصلاً جوابهاي ايشان، دفتر ايشان و ديگران را نشنوند و فقط بپرسند. تأسف بيشتر از اين رنجنامه توضيحاتي بود كه در حواشي سئوالات مطرح شده بود:
الف) ولايت فقيه: جاي تأسف است كه از اين كلام امام (ره) برآشفته شدهايد كه ايشان مشروعيت را به مردم ميدادند و براي توجيه اين برآشفتگي، به سخنان آن پير روشن ضمير استناد كردهايد.
به گواه تاريخ آيتالله هاشمي رفسنجاني از سال 1332 با امام راحل (ره) همراه بود. خود ايشان در اين باره ميگويد: در نخستين سالهاي اقامت در قم، تقدير اين گونه برايم رقم خورد كه در همسايگي ايشان باشم و علاوه بر كسب فيض از محضر ايشان در درس و جلسات ، در مسير از منزل تا كلاس و بالعكس نيز شرف همراهي با ايشان را داشته باشم و بسياري از تفكرات زندگي من ملهم از گفتار و رفتار ايشان است. من به چشم خود ميديدم كه ايشان بر خلاف برخي از آقايان، در بيروني قالي فرش ميكنند و از همانجا فهميدم كه نبايد در برخورد با مردم رياكار بود. بعدها كه مبارزات شروع شد، بارها از ايشان شنيدم كه فقط بايد به مردم اتكا كرد و حتي چندين بار كه برخي افراد خواهان ترور بودند، ايشان مؤكداً بر مردم تاكيد ميكردند.
پس گفتن اين جمله كه "هاشميرفسنجاني از گفتار و كردار امام(ره) بياطلاع هستند و يا از آن دوري ميكنند" در روزگار ما كه اطلاعرساني به همه جا رسيده، طنزي متناقض است كه «آفتاب آمد دليل آفتاب». شايد در فضايي كه هستيد، نتوانستيد انديشههاي هاشميرفسنجاني را تحليل كنيد، ولي دسترسي به آثار امام(ره) آن قدر مشكل نبود كه تورقي نفرماييد. واقعاً تا به حال آثار امام را نديدهايد و نخواندهايد كه چقدر به مردم تكيه دارند؟! جهت مزيد اطلاع، مواردي از سخنان امام(ره) را با هم مرور ميكنيم.
1- شما هم مسير همين ملت را طي كنيد و با ملت باشيد، حساب خودتان را از ملت جدا نكنيد... بايد دنبال ملت باشيد. بايد هوادار ملت باشيد. (صحيفه امام، جلد 10، صص 58 و 59)
2- خيال نكنند كه اين ملت نميفهمد چيزي. نخير، ملت بهتر از ماها ميفهمد. (صحيفه امام، جلد 10، ص 322)
آيتالله هاشمي رفسنجاني بارها گفتهاند كه نبايد براي ولي فقيه شخصيتي متافيزيكي متصور شد و براين حرف خرده گرفتهايد، امّا به اين سخنان امام بزرگوار(ره) توجه كنيد:
1- اسلام دين قانون است. پيغمبر هم خلاف قانون نميتوانست بكند... خدا به پيغمبر ميگويد كه اگر يك حرف خلافي بزني، رگ و تينت(گردنت) [اشاره به آيات 44 تا 46 سوره الحاقه] را قطع ميكنيم. حكم قانون است. غير از قانون الهي كسي حكومت ندارد. براي هيچ كس حكومت نيست، نه فقيه و نه غير فقيه، همه تحت قانون عمل ميكنند. (صحيفه امام، جلد 10، ص 353)
2- ولايت فقيه اثر مترقي بار است... يك نفر آدم كه همه جهات اخلاقيش، ديانتش و ملي بودنش و علم و عملش ثابت است پيش ملت و خود ملت اين را تعيين ميكنند. (صحيفه امام، جلد 10، ص 526 - 525)
3- وقتي چند تن از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي در سال 1364 در تعريف و تمجيدهاي خويش از امام (ره)، ولايت فقيه را با ولايت پيغمبر (ص) و امامان معصوم برابر ميدانستد، امام در پيامي درباره حدود اختيارات ولايت فقيه گفتند: "با تشكر وافر از نمايندگان محترم مجلس شوراي اسلامي، چون گفتار آقايان پخش ميشود و ممكن است سوء تفاهمي بين مردم حاصل شود،امام در پيامي درباره حدود اختيارات ولايت فقيه گفتند: "با تشكر وافر از نمايندگان محترم مجلس شوراي اسلامي، چون گفتار آقايان پخش ميشود و ممكن است سوء تفاهمي بين مردم حاصل شود، لازم است عرض كنم آيات و رواياتي وارد شده است كه مخصوص به معصومين - عليهم السلام - است، و فقها و علماي بزرگ اسلامي هم در آنها شركت ندارند، تا چه رسد به مثل اينجانب. هر چند فقهاي جامع الشرايط از طرف معصومين، نيابت در تمام امور شرعي و سياسي و اجتماعي دارند و تولي امور در غيبت كبرا موكول به آنان است، لكن اين امر غير ولايت كبرا است كه مخصوص به معصوم است. تقاضاي اينجانب آن است كه در صحبتهايي كه ميشود و پخش ميگردد ابهامي نباشد، و مرزها از هم جدا باشد." (صحيفه امام، جلد 19، ص 403)
ادامه دارد
يزدفردا
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
سهشنبه 07,ژانویه,2025