با فرا رسيدن نوروز غبار كينه و حسد را از دلهايمان بزداييم

 انعكاس آيينه شماره168 در یزدفردا

محمد خسروي"

زكوي يار مي‌آيد نسيم باد نوروزي

از اين باد ار مدد خواهي، چراغ دل برافروزي

چو گل گر خرده‌اي داري، خدا را صرف عشرت كن

كه قارون را غلط‌ها داد سوداي زر اندوزي

به صحرا رو كه دامن از غبار غم بيفشاني

به گلزار آي كز بلبل غزل گفتن بياموزي

چو امكان خلود، اي دل در اين فيروزه گردون نيست

مجال عيش فرصت دان به فيروزي و بهروزي

سخن در پرده مي‌گويم چوگل از غنچه بيرون آي

كه بيش از پنج روزي نيست حكم مير نوروزي

حافظ

نوروز را ايرانيان هزاران سال است كه گرامي مي‌دارند و در درازناي هزاران سال در سرزمين و فرهنگ خود و فراتر از اسطوره‌ها و داستان‌ها يك روز با شكوه و بزرگ داشته‌اند و آن نوروز بوده است. هيچكس، هيچ وقت در اين سرزمين، نوروز را به خاطر «جمشيد» جشن نگرفته است آنهم جمشيدي كه بعد از پادشاهي دراز عاقبت به شر شد و از خدا و مردم روي گرداند و ضحاك را بر تخت خواند و داستان ستم ضحاك در عالم شهره است. آنچه به نوروز اهميت مي‌دهد آنكه نياكان، در همه روزگاران آن را با ارجمندي بر پا مي‌داشته‌اند نوروز جشن انسان است شكوه نوروز در شكوه مردم است.در مهر و محبت مردم به يگديگر در عدالتخواهي مردم و در اميدها و آرزوهاي آنان. نوروز جشن آدم هاست شكوه نوروز در اين است كه ما مردم، بهترين زمان را براي تجلي همه زيباييها و براي نشان دادن محبت به يگديگر انتخاب كرده ايم چون مهر و محبت و داد و زيبايي را دوست مي‌داريم نوروز جشن همه چيزهاي خوبي است كه دوست داريم.

شكوه نوروز در اين است كه جشن همه مردم است .كوچك و بزرگ در آن مشاركت دارند و در آن روز بچه، بزرگ، دختر، پسر، زن ومرد، جوان و پير، دارا و ندار، فقير و غني، در هر لباس و مقامي كه باشند نوروز را با هم جشن مي‌گيرند. همين كه مردم نوروز را به كسي تبريك مي‌گويند او را به خود و به جشن خود فراخوانده اند.

فراتر از اين، همه آنكه جلوه گري و زيبايي نوروز در يك زمان خاص بروز و ظهور مي‌كند و تمامي طبيعت پشتوانه كاملي براي آن فراهم مي‌آورد. خاك، زمين، آب، هوا، خورشيد، رود، دريا، نسيم و گياهان، پرندگان، چرندگان و همه و همه تامين كننده نيازهاي نوروزند .نوروز مجموعه‌اي از پديده‌هاي فرهنگي است. از سويي سر به كوه و دشت و صحرا دارد و از ديگر سو در خانه‌هاي مردم. بايد خانه تكاني كرد گرد و خاك را بيرون ريخت. تعمير در و پنجره ها. شستن فرش ها، پرده‌ها و رنگ آميزي سقف و ديوارها و اين كارها را مردم براي سلامت و شادماني خودشان مي‌كنند. خانه تكاني و پاكيزگي، طبيعي ترين كاري است كه در نوروز اتفاق مي‌افتد به هنگام تحويل سال، در يك آيين ويژه تمامي اعضاي خانواده دور هم جمع مي‌شوند و با هم منتظر مي‌نشينند. اعضاي كوچكترين واحد زندگي اجتماعي. يك واحد كامل با هم و در كنار هم. مراسمي نمادين وآرماني ترتيب مي‌دهند روي سفره، آيينه مي‌گذارند، كه نماد روشنايي و صفا و راستي است قرآن كه نماد ايمان و اعتقاد به خداوند است شمع كه نماد روشنايي و ديدن تاريكي هاست و سبزي كه هميشه زيباست و هفت سين كه در يك كلام همه زيبايند و معني دار و پدر تا آغاز سال قرآن مي‌خواند و البته قرآن پيش چشم همه گشوده است. پس از تحويل سال دعاي ويژه آن را كه يا مقلب القلوب والابصار . . .

و آنگاه فرزندان دختران و پسران خانواده دست بزرگترها، مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌ها را مي‌بوسند و والدين براي فرزندان از خداوند بزرگ، خير و خوبي و شادي و عزت و سعادت مي‌طلبند و گل لبخند بر لبها مي‌نشيند و بوسه مهر و محبت سرشار از شادي و نشاط برگونه اعضاي خانواده مي‌شكفد.

در آيين‌هاي نوروزي قهر و دشمني و كينه و ناپاكي و پلشتي جايي ندارد. گويي مردم به نوروز احتياج داشته‌اند كه سالي يك بار همه با هم، همدل و همزبان شوند، دوست تر و مهربان تر، شوند و دل‌ها و ديده‌ها را شستشو دهند و به طبيعت نزديك تر شوند.

آن سان كه جامه‌ها را نو مي‌كنيم .خانه‌ها را زيباتر مي‌كنيم در برابر همسايگي با بيگانگان زيبايي فرهنگمان را به تماشا و نمايش بگذاريم. نوروز پيشگيري كننده از بسياري از دشمني هاست نماد پاكي و پاكيزگي است .بسياري از كژي‌ها و رفتارهاي ناپسند را مي‌زدايد و پاك مي‌كند .نوروز آغاز فصل بهار است و بهار آغاز رويش طبيعت است و اين يعني ابتداي زندگي. از نيمه‌هاي اسفند كمر سرماي سخت مي‌شكند. روزها بلند مي‌شوند. باران ملايم جاي برف و بوران را مي‌گيرد و نسيم جاي باد را. زمين نفس مي‌كشد بوي خاك تازه همه جا هست، سبزه‌ها و كشته‌ها سر از خاك برمي آورد و جانوران و پرندگان از نو آشيانه مي‌سازند.آيا به راستي اين پديده‌هاي اعجاب آور نشانه و حكايتي از يك تحول نيست مگر قرآن كريم به كرات و دفعات از رويش طبيعت و زنده شدن زمين و معاد و بازگشت روز قيامت (رستاخيز بزرگ) را به ما گوشزد نكرده است تا به خود آييم و به خود باز گرديم و در بازشناسي خويش تجديد نظر كنيم و از تاريكي به روشني رسيم و از پليدي به پاكي. مگر امام صادق عليه السلام به يكي از شيعيان نفرمود كه چون روز نوروز شود غسل كن و پاكيزه ترين جامه‌هاي خود را بپوش و به بهترين بوهاي خوش خود را معطر گردان و . . . آيا اين‌ها همه دعوت به زيبايي نيست تا بدانيم و بدانند كه پاكيزگي درون، حيات بخش تر است و طراوت و شادابي روح و روان زيباتر و سزاوار است تا در اين كندو كاو و جستجوي خويشتن خويش در رفتار و گفتار خود تجديد نظر كنيم. باشد كه در اين روزهاي پاياني سالي كه بر ما گذشته است و در آستانه سال نو به قول بهار:

چون عاقبت برفت ببايد از اين سراي

آزاد مرد آنكه چنان رفت كان سزيد

دردا گر از نهيب تو آهي ز سينه خاست

غبنا گر از جفاي تو اشكي به ره چكيد

بستر گر از تو گردي بر خاطري نشست

بركش گر از تو خاري در ناخني خليد

اي كاش سينه‌ها را از حقدها، حسدها و كينه‌ها با زلال مهر و محبت مي‌سترديم.

اي كاش دل هايمان با آب ديده ها، زنگار بدخواهي و بدگويي بدبيني و دروغ و تهمت را مي‌شست و مي‌پراكند.اي كاش چشم‌ها را مي‌شستيم و به نوعي ديگر مي‌ديديم. اي كاش در تبريك نوروز امسال دوستي‌ها و برابري‌ها و همدلي‌ها و همزباني‌ها بي توجه به گذشته استحكامي دوباره مي‌يافت و اي كاش مهرباني ومحبت و در دست‌هاي كوچك و بزرگ ما، زن و مرد ما و شريف و وضيع ما به عنوان عيدي دست به دست مي‌گشت.گذشته‌هاي بد و ناهمواري‌ها را فراموش مي‌كرديم. وسينه را به هفت آب از كينه‌ها مي‌شستيم و به راستي شادي هايمان را قسمت مي‌كرديم. در نوشتارها و گفتارها به عدل مي‌گراييديم و طعن و لعن و نفرين و ناسزا را چون پسمانده‌هاي ديگر زندگي در چاه نابودي دفن مي‌كرديم و هزاران درخواست و تمناي ديگر كه زندگي ما را صفايي ديگر دهد و نوروزمان به حقيقت عيد باشد. خداوندا از تو مي‌خواهيم تا در آستانه سال نو ياري مان كني و آن هنگام كه دست دعايمان به سويت بلند مي‌شود حاجتمان را برآوري كه: حول حالنا الي احسن الحال اين چنين باد.ان شاء الله

 

محمد خسروي

 

منابع:

نوروزگان– تاليف دكتر مرتضي هنري

مفاتيح الجنان – عالم بزرگوار مرحوم شيخ عباس قمي

ديوان بهار – ملك الشعرا

یزدفردا

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا