دومین  گزارش همزمان سفر به CeBIT 2010 آلمان :آلمان – سبیت 2010 : نکات غیر نمایشگاهی

احمد ابراهیمی
آلمان، هانور

یزدفردا :همراه فردائی یزدفردا   احمد ابراهیمی"عضو هیئت مدیره نظام صنفی رایانه ای استان یزد و مدیر کارگروه بازاریابی و صادرات IT مانند همیشه فردائ بودن خود را تکمیل نموده و اولین کزارش خود از سفر به آلمان را برایمان ارسال که منتشر(اولین گزارش همزمان سفر به CeBIT 2010 آلمان :سبیت 2010 : قبل از عزیمت) و دومین گزارش ایشان براساس درخواستی که شد  حاوی نکات غیر نمایشگاهی است و انشالله با کمک ابراهیمی عزیز اولین تجربه گزارش مستقیم به فردائیان توسط یک فردائی را تجربه و  شاید فتح بابی باشد برای دیگر فردائیان که  می توان همه را در داشته های خود شریک نمود و هر ساله شاهد سفر های افراد مختلف از استان به دیگر کشورها هستیم که

حتی چند خط گزارش سفر آن نیز به گوش هیچ کس نمی رسد و به امید روزی که  حداقل مسئولین دولتی که با بودجه مردم به سفر های خارجی می روند گزارش مستقیم سفر خود را به مردم ارائه داده و همه را در سفر خود شریک نموده و به نوعی  بیشترین بهره را با کمترین هزینه داشته باشیم .

در پایان ضمن آرزوی توفیق برای دوست گرانقدر ابراهیمی عزیز اولین گزارش اورا  تقدیم می کنیم :

دومین گزارش سفر به آلمان


عطف به اولین سفر به کشور اروپائی، حتما نکات و جاذبه های زیادی دیده می شود بر این اساس مطالبی که به نظر جالب رسیده و به چشم آمده ، برای اطلاع خوانندگان محترم
یزدفردا تقدیم می گردد
نظم :
در دنیا نظم آلمانی معروف است. تلاش می شود تا این ویژگی حفظ شود. حرکت همه قطارها و هواپیما ها در راس ساعت مقرر انجام می شود. این موضوع آنقدر تکرار شده است که همه مردم کارهای خود را بر اساس آن برنامه ریزی می نمایند. و بدون شک متصدی اشاغه این امر در بین مردم نهادهای خدمات رسانی دولتی هستند. د حقیقت یکنفر در سازمان قطار شهری یا سازمان هواپیمائی به تنهائی نمی تواند بر قرار کننده همه این نظم بوده باشد. تلاش مجموعه و تاکید بسیار بر انجام همه امور در زمان مقرر و پذیرش حداقل پنالتی ها سبب می شود تا نتیجه ای چنین مطلوب بدست آید
نظافت :
در تمام طول سفر نظافت بسیاری در همه اماکن به چشم می خورد. این نظافت و تاکید بر حفظ آن بسیار لذت بخش می باشد. حتی داخل باغچه ها نیز کمترین مقدار ضایعات و آشغال به چشم می خورد. اگر در محل ایشتگاه مرکزی بروشور یا اطلاعیه ای توزیع می شد ، که اغلب مواقع چنین بود، با این وجود کاغذهای توزیع شده کف پوش آن مکان نبود.
همه سطل های زباله مخصوص تفکیک زباله بودند. سطلهائی شکیل و تقسیم بندی شده برای کاغذ، پلاستیک، شیشه و غیره.
مشتری مداری :
در تمام طول سفر و بازدید ها از غرفه همه جا مشتری مداری به رخ کشیده می شد. همه اطلاع رسانی ها به دو زبان آلمانی و انگلیسی برنامه ریزی شده بود. کنار همه گیتهای ورودی چند نفر ایستاده بودند تا با بروز مشکل به بازدید کنندگان کمک کنند.
در تمام نمایشگاه ( که شاید بتوان آنرا به اندازه نصف شهرک صنعتی یزد تصور نمود ) سه نوع سیستم جابجائی مسافر دیده شده بود. یک سری اتوبوس معرف به " خط آبی " که کند رو بوده و در همه ایستگاهها توقف می نمود. یک سری اتوبوس سریع السیر که در همان مسیر حرکت می کرد ولی تنها در چند ایستگاه خاص توقف می نمود. و یک سری ون که باز هم در مسیر مشخص خود حرکت می کرد و تنها غرفه داران را سوار می کرد. همه این خدمات در داخل نمایشگاه رایگان بود.
اما باید به همه اینها اضافه کرد که داشتن بلیط یا کارت ورود به نمایشگاه به منزله بلیط سوار شدن به قطار درون شهری، بدون محدودیت بود. یعنی از روی اول نمایشگاه تا روز آخر بازدید کنندگان سبیت بدون استثناء با ارائه بلیط نمایشگاه خود از قطار شهری نیز استفاده می نمودند. به این ترتیب با خروج از هتل، همه سیستم شهری در خدمت شما بودند تا شما را به محل نمایشگاه برده و بازگردانند.
مشکلات سفر :
طهارت :
یکی از مشکلاتی که با ورود به آلمان آزار دهنده می شود، طهارت است. اینجا دیگر خبری از آن توالتهای شرقی نیست و همه جا از توالتهای فرنگی و بدون آب استفاده می شود. این موضوع واقعا آزار دهنده بوده و نمی توان از کنار آن بدون توجه گذشت. حالب است بدانید که در نمایشگاه مکان ویژه ای برا اقامه صلوه وجود دارد که امکانات وضو سازی نیز در آن دیده شده است. بنابر این تنها اندکی تاکید و رایزنی با صاحبان هتل هائی که بطور عمده ایرانیان در آنها متمرکز می شوند، توسط مقاماتی که رسمیت بیشتری دارند سبب خواهد شد تا به سادگی این مسئله نیز بعنوان یکی از خدمات مورد تقاضای مشتریان مسلمان دیده شده و توسط آلمانها تعبیه گردد.
غذای حلال :
یکی دیگر از دغدغه هائی که بلافاصله پس از ورود آزار دهنده می شود غذای خلال است. این موضوع در ابتدا اصلا به چشم نمی آید. خود من در اولین صبح ورود به هتل بشقابی از گوشت برداشته بودم که یکی از دوستان گوشت خوک بودن را متذکر شد. حقیقت آنست که اینجا تقریبا عموم غذا ها ی گوشتی متعلق به گوشت خوک است. البته خدا را شکر که نهضتی به نام گیاه خواری نیز در اینجا شیوع پیدا کرده و رژیم غذائی مخصوص آنها نیز ارائه می گردد و شما کافی که بگوئی گیاه خوار هستید. اما با رایزنی با تامین کنندگان امکانات برای ایرانیان بدون شک می توان این نکات را نیز در زمره درخواستها و تاکیدهای خاص خود گنجانید و میزبان نیز بر منبای فرهنگ مشتری مداری خود آنها را لحاظ خواهد کرد.
شرب خمر :
با کمال تاسف موضوعی است که در بین ایرانیان شیوع پیدا نموده و موجبات تاسف را فراهم می نماید. من راه حلی برای آن ندارم
تامین جنسی :
این موضوع نیز یکی دیگر از مواردی است که می تواند موجب سر افکندگی خوانده شود و تقریبا دامنگیر همه کسانی که این کشور می آیند، می باشد. به این ترتیب حلال یا حرام همه به نوعی به سراغ آن می روند. اگر کسی بخواهد می تواند نظم دادن آنرا در این کشور امتحان کند و لااقل آنرا به شکل حلال تبدیل نموده و بخشی از بار روانی آنرا کاهش دهد. قطعا زمانی که خدمتی به صورت حلال آن موجود باشد قسمت قابل توجهی از مطالبه کنندگان آن، از آن استقبال نموده و استفاده خواهند نمود. اینجا دیگر کشور ایران نیست که سرو سامان دادن به آن با فرهنگ و آداب ملی و عرف و غیره و غیره آنقدر تداخل پیدا نماید که قابل حل نباشد. بنابر این یک نیت خیر می طلبد که کسی دست بر کاسه زانو گذاشته و آنرا مدیریت کند. دخلی هم به دولت ایران ندارد. بدون شک مشتری خدمات حلال در این کشور فقط ایرانی ها نخواهند بود و غیر ایرانی ها هم استقبال خواهند نمود.
برف وسرما :
سرما و بارش برف حقیقتی است که با ورود به این کشور غیر قابل اجتناب خواهد بود. علی رغم آنکه در روزهائی که ما در آلمان بودیم هوا بسیار خوب بود ولی از دیروز بارش برف شروع شده و دیشب برف همه جا را سفید پوش نموده است. داشتن البسه گرم در این کشور و در این ایام ضروری است و بویژه داشتن کلاه بسیار مناسب است. زیرا سرمای اینجا کشنده بوده و استخوانهای سر را می ترکاند. بنابر این همراه داشتن لباس گرم و کلاه و دستکش می تواند بسیار مفید واقع گردد.
ایرانی های خارج از کشور :
بعضا این موضوع نیز موجب آزار می شود. اینکه بعضی ها فکر می کنند ما در ایران چقدر بدبخت هستیم و تنها ایشان خوشبخت هستند، اینکه بگویند ما که  ایرانی هستیم نمی دانیم یا نمی فهمیم که چه بر سر ما می رود آزار دهنده است. اینکه فقط حرف خودشان را بزنند و بخواهند حرفهای ما را هم گوش کنند آزار دهنده است. و اینکه دیگران از این حس دوگانه بین ما و ایرانیان خارج از کشور چقدر استفاده می کنند و لذت می برند، آزار دهنده است. اینکه در بین این همه کشوری که در اینجا حاضر هستند، صدای مخالف خودی در اطراف شما شنیده شود و شما با انگشت اشاره نشان داده شوید آنهم در جائیکه ساعتی قبل تر از ان سنگ صبور دلتنگی های همان هموطنان بوده و غمها و تنهائی ها و نا ملایمات ایشان را پذیرا شده بودید، آزار دهنده است. امیدوارم به برکت زاد روز تولد پیامبر جلیل الشان اسلام، خداوند توفیقی بدهد تا بتوان این موضوع را با سعه صدر و درایت " محمدی "حل کرد.
یک حرکت زیبا :
روز بعد از عید در اینجا با توجه به پیکیری دوستان نهاد تعدادی شاخه گل لاله در بین بازدید کنندگان توزیع شد. حرکت بسیار پسندیده ای بود. ای کاش با یک روز تاخیر نبود اما باز هم خوب بود
بچ پرچم ایران :
تعدادی بچ سینه پرچم ایران به غرفه داران داده شده تا به لباس خود بزنند. بسیاری از هموطنان بازدید کننده عاشقانه در خواست داشتند تا این بچ های پرچم جمهوری اسلامی را دریافت و به سینه بزنند. توافق شد در سال آینده تعداد کافی آورده شود تا فرصت ابزار عشق به میهن اسلامی برای دیگران نیز فراهم گردد.
نکته آخر :
بدون شک عشق و الفت و محبت محمدی راهگشای حل سوء تفاهم ها ست چراغی را که رسول خدا برافروخته است باید همانند او و به همان سبک و سیاقی که وی به ما آموخته است ادامه دهیم تا همچنان موفق باشیم
با تقدیم دعا و احترام
یزدفردا
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا