مشروح مذاكرات مجلس تدوین قانون اساسی:

جلسه هشتم

سي و يكم مرداد ماه 1358 هجري شمسي


صورت مشروح مذاكرات مجلس بررسي نهايي قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران
یزدفردا :علی آبادی :جهت اطلاع رسانی به فردائیان و ثبت در تاریخ قبلا مشروح مذاکرات مجلس بررسي نهايي قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران و تدوین قانون اساسی را منتشر ودر این سلسله مطالب ، صورت مشروح مذاكرات

شوراي بازنگري قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران آورده می شود.

توجه: تمام نوشته های مندرج در این بخش، از سایت شورای نگهبان و کتاب صورت مشروح مذاكرات شوراي بازنگري قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران بازانتشار می شود. آوردن این جلسات در سایت یزدفردا به خاطر دسترسی مستقیم پژوهشگران و فردائیان به متن این جلسات در این سایت است وجلوگیری از تحریف آنها توسط دوستانی که بعضا در صف دشمن قرار گرفته اند .

یزدفردا

جلسه هشتم سي و يكم مرداد ماه 1358 هجري شمسي


جلسه در ساعت هفده و ده دقيقه روز سي و يكم مرداد ماه 1358 هجري شمسي برابر با بيست و هشتم رمضان المبارك 1399 هجري قمري به رياست آقاي دكتر سيد محمد حسيني بهشتي (نايب رئيس) تشكيل شد.
فهرست مطالب
1ـ اعلام رسميت جلسه و قرائت اسامي غائبين جلسه قبل
2ـ بحث پيرامون مصونيت نمايندگان
3ـ پايان جلسه دبيرخانه مجلس بررسي نهائي قانون اساسي [--------------------------------------------------------------------------------------]
1ـ اعلام رسميت جلسه و قرائت اسامي غائبين جلسه قبل نايب رئيس (بهشتي) ـ با حضور نمايندگان در حد نصاب، رسميت جلسه را اعلام ميكنم.
غائبين صبح: آقاي مدني كه هنوز شركت نكرده اند ـ آقاي رحماني كه عذرشان صبح اعلام شد و آقاي قاسملو.
نمايندگاني كه تاخير داشتند: آقاي حائري 10 دقيقه ـ آقاي بني صدر 37 دقيقه ـ آقاي خادمي 85 دقيقه ـ آقاي مكارم شيرازي 11 دقيقه ـ آقاي باريك بين 65 دقيقه ـ آقاي دستغيب 9 دقيقه ـ آقاي طالقاني 64 دقيقه ـ آقاي طباطبائي 34 دقيقه ـ آقاي مشكيني 12 دقيقه ـ آقاي مقدسي 37 دقيقه ـ آقاي نوربخش 12 دقيقه ـ آقاي هاشمي نژاد 44 دقيقه.
پيشنهادي از طرف آقاي سبحاني رسيده است كه ظاهراً براي درج در آئين نامه نيست و آن اينست كه يك نسخه از قانون اساسي با خط زيبا دست نويس شود و پس از امضاء به عنوان سند در وزارت كشور يا در مجلس بماند.
اين پيشنهاد تصويب در جلسه را نمي خواهد و از اختيارات هيأت رئيسه است كه عمل خواهد شد.

2ـ ادامه بحث پيرامون مصونيت پارلماني نمايندگان نايب رئيس (بهشتي) ـ پيرامون ماده پيشنهادي برادرمان آقاي مرادزهي در مورد مصونيت نمايندگان مجلس در مدت نمايندگي، بحث را ادامه ميدهيم.
و اگر دوستان نظري به عنوان آخرين نظر دارند، تشريف ميآورند و اظهارنظر ميكنند.
آقاي موسوي اردبيلي بفرمائيد.
موسوي اردبيلي ـ بسم الله الرحمن الرحيم.
من به عنوان مخالف با اين پيشنهاد صحبت ميكنم.
اصولا مصونيت به اين معني كه سابق هم مرسوم بود يعني براي نمايندگان مجلس يك امتيازي قائل ميشوند كه اينها چون نماينده هستند، هر صحبتي بكنند و يا هر كاري بتوانند بكنند و يك امتيازي نسبت به ديگران دارند كه قابل تعقيب نيستند و كسي نبايد با اينها كاري داشته باشد، مگر اول بايد از نماينده سلب مصونيت بشود.
اين تشريفات از مراسم دوره طاغوتي است.
افرادي كه در اينجا هستند بايد حتي منزهتر از آنهائي باشند كه مسئووليت را به عهده نگرفتهاند و اگر يك وقتي حرفي يا مطلبي را گفتند كه خلاف بود، نه تنها مصونيت نداشته باشند، بلكه مسؤوليت بيشتري را بايد احساس كنند، و مؤاخذه آنها بيشتر باشد.
حالا اگر بيشتر نبود نميتوانند خودشان را از ديگران جدا كنند و بگويند چون من نماينده هستم اين حرف را ميتوانم بزنم اما اگر نبودم نميتوانستم بگويم و يا ميتوانستم بگويم ولي قابل تعقيب بودم.
حالا اگر شدت مجازات را تصويب نميكنيد، حداقلش بايد مساوات بين نماينده با ديگران باشد، زيرا به عقيده من اگر حرف يا عمل قابل تعقيب است، نمايندگي هيچگونه امتيازي نميآورد.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي مكارم بفرمائيد.
مكارم شيرازي ـ بسم الله الرحمن الرحيم.
بنده دو يا سه موضوع مختصر را ميخواستم عرض كنم.
اولا از فرمايش آقاي موسوي اينطور استنباط ميشود كه در مورد مصونيت سوء تفسير شده است، زيرا اين مصونيت امتيازي براي نمايندگان نيست بلكه حفظ حقوِ ملت است.
معنياش اين است كه بنده را كسي ميخواهد از محيط اين مجلس دور كند، بنابراين شكايتي از من ميكند و من ار توقيف ميكنند و نتيجتاً نماينده مردم نميتواند از حقوقشان دفاع كند.
بنابراين مساله حفظ حقوِ مردم است و مربوط به نظام طاغوتي هم نيست، زيرا بسيار ديده شده است كه در يك مجلسي كه سرنوشت ساز بوده، يك يا چند نفر مخالف بودهاند و مخالفت آنها ممكن بوده است كه در رأيگيري اثر بگذارد و اشخاصي براي اينكه اينها را از محيط مجلس دور كنند، توطئههايي ميچيدند و در حالي كه هيچ گناهي هم نكرده بودند، فقط به صرف اتهام اينها را توقيف ميكردند و از محيط مجلس دور ميكردند و سرنوشت مجلس عوض ميشده است، و در بعضي از دورانهاي تاريخي اين مطلب را نقل ميكنند كه مرحوم مدرس كه با بعضي از مسائل شديداً مخالف بوده است، با برپا كردن بساطهائي كاري ميكردند كه او در مجلس سرنوشت ساز نيايد و مخالفت نكند اين مصونيت براي جلوگيري كردن از يك چنين جرياني است كه نتيجهاش به زيان ملت تمام ميشود.
بنابراين ماهيت مصونيت ماهيت حفظ حقوِ مردم است، نه يك امتياز براي شخص نماينده.
و باز نكتهاي را كه امروز صبح هم اشاره كردم، تاكيد ميكنم كه ما بايد كاري كنيم كه تمام انحاي آزادي در مملكت فراهم شود و مصونيت هم يك آزادي معقول و مشروع است كه ميخواهيم نماينده را به صرف اتهام توقيف نكنند بلكه به مجلس فوراً اطلاع دهند و مجلس وقتي ديد كه قرائني وجود دارد كه اين نماينده بايد توقيف شود، فوراً از او سلب مصونيت ميكند، ولي وقتي فهميد كه قرائن به اندازه كافي در دست نيست و ميخواهند يك وكيل را از مجلس دور كنند، جلوي اين كار را عملا ميگيرد اما مساله سوم مهمتر از اينها است و آن اين است كه به فرض اگر ما هم مصونيت را تصويب كرديم اين تصويب از نظر قانوني هيچ ارزشي ندارد، مگر اينكه به شوراي انقلاب پيشنهاد كنيم كه آنها تصويب كنند، چون ما اينجا نميتوانيم در مقابل قانون مدني كه ميگويد فلان كس بايد تعقيب بشود يك ماده بگذرانيم كه آن شخص تعقيب نشود.
اگر نمايندگان، نمايندگان مجلس شورا بودند، حق داشتند چنين چيزي را تصويب كنند و يك استثنا براي فلان ماده قانون مدني قائل بشوند كه فلان كس تعقيب نشود، اما حدود اختيارات ما تصويب قانون اساسي است و در مسائل حقوقي هرگونه تصويبي بكنيم ارزش قانوني ندارد بنابراين اگر لازم بدانيم كه اين مصونيت باشد، ما بايد تصويب بكنيم و خيلي هم خوب است كه اين مصونيت باشد اما بايد يك مقام قانونگذاري آنرا تصويب كند، مثلا به شوراي انقلاب داده شود كه آن شورا پاي اين تصويبنامه را صحه بگذارد، والا اگر ما بنشينيم و مصونيت را هم تصويب بكنيم و فردا كه دادستان خواست يكنفر نماينده را توقيف كند، بگوئيم چون مجلس خبرگان تصويب كردهاند او مصونيت دارد، دادستان خواهد گفت، مجلس خبرگان كه نميتواند در مسائل حقوقي مملكت دخالت بكند و تعقيب يا عدم تعقيب فلان شخص به قانون اساسي مربوط نيست.
شما فقط ميتوانيد قانون اساسي را تصويب كنيد، نه آنچه در صلاحيت مجلس شواريملي است.
آقايان توجه بفرمائيد كه با اينكه قانون اساسي مافوِ همه قوانين است ولي آيا ما ميتوانيم يكي از قوانيني را كه در صلاحيت مجلس شوراي ملي است تصويب بكنيم؟ من فكر ميكنم اگر ما اين مصونيت را كه خيلي خوب هم هست تصويب كنيم، بايد توجه داشته باشيم كه اين مصونيت ارزش حقوقي ندارد و ازطريق شوراي انقلاب بايد مجوزي براي اين مسأله بخواهيم.
نايب رئيس (بهشتي) ـ از نظر موازين حقوقي همينطور است كه آقاي مكارم يادآوري كردند، چون حدود نمايندگي ما مشخص است و حدود آن بررسي قانون اساسي و آماده كردن متني است كه به رفراندوم گذاشته شود.
بنابراين قانون اساسي را هم بصورت نهائي تصويب نميكنيم، بلكه رفراندوم ميتواند تكليف نهائي را تعيين كند.
اين است كه تصويب اين ماده آئينامه ارزش قانوني ندارد.
بنابراين اگر دو نفر از آقاياني كه وقت گرفتهاند، صرفنظر كنند بحث را تمام كنيم و ماده را به رأي بگذاريم.
آقاي موسوي بفرمائيد.
سيد ابوالفضل موسوي ـ نظر اينجانب نسبت به مادة مصونيت وكيل ميباشد، چون اين قانون مخالف روح دين اسلام است، زيرا در جائي كه پيغمبر مشرع و يا پيام آور، در مقابل حق و عمل به حكم آية «ولو تقول علينا بعض الا قاويل» مصونيت ندارد، چطور ميشود كه نمايندگان مجلس كه احكام كلي اسلامي را بقالب الفاظ ميريزند، مصونيت داشته باشند؟ و همان طور كه جناب مكارم فرمودند، اگر سياست شيطاني در مملكت باشد، با سلب مصونيت عملي ميشود، و مصونيت هم فايده ندارد.
نايب رئيس (بهشتي) ـ متشكرم.
ان شاء الله اين مجلس بنيادش را ميگذارد، ولي بعد از اين مجلس تحقق پيدا ميكند و دوستان نگران اين مدت هستند.
آقاي سبحاني بفرمائيد.
سبحاني ـ بسم الله الرحمن الرحيم.
وظيفه ما در اينجا فكر نميكنم تشريع قانون باشد و قرار بر اين باشد كه تشريع در عهده شارع مقدس كه خدا است، باشد.
اصولا ما شرعاً مصونت داريم يا نداريم؟ اگر داريم كه ميتوانيم صحه بگذاريم و اگر نداريم كه ما نميتوانيم تشريع قانون كنيم و از حالا كه اولين بار است ميخواهيم يك قانوني تصويب كنيم، نبايد اولين قانونش مخالف موازين روشن اسلام باشد.
فرض كنيد يكنفر واقعاً در دادگاه مجرم شناخته شده و گناه قبلي دارد ما به چه مجوزي جلوي حكم دادگاه را بگيريم و بگوئيم دادگاه حق ندارد حكم را در حق اين آدم اجرا كند، چرا؟ براي اينكه ما مانع هستيم.
اگر آن مطلبي كه آقاي مكارم فرمودند كه عنوان ثانوي باشد، آن عناوين ثانوي يك موضوع كشداري است كه در هر مسله يك عنوان ثانوي ميآيد و خلاصه بر مبناي «...
ان الحكم الاللّه...
» ما نميتوانيم فرض كنيم يك كسي سارِ است و يا متهم است و يا يك كسي جرم ديگري دارد، اما بگوئيم خير تا يكماه ديگر يا بيست روز ديگر نبايد حكم اجرا شود.
اين باز تشريعي بر خلاف موازين اسلام است.
عرض من همين بود.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي ميرمراد زهي بفرمائيد.
مير مرادزهي ـ بسم الله الرحمن الرحيم.
هدف از پيشنهاد اين مطلب كه مادهاي به عنوان مصونيت نمايندگان تصوب شود اين است، اينجا دو مسأله مطرح است در درجه اول صلاحيت مجلس ودر درجه دوم ماهيت اين مصونيت.
مسلماً صلاحيت مجلس از شوراي انقلاب كه هيچكس آنها را نميشناسد، بيشتر است.
ولي مهمتر از همه اينست كه اگر بخواهيم اين مورد را با موازين اسلامي تطبيق بدهيم، اگر چه بنده اطلاعات زيادي در مورد اسلام ندارم ولي اين را ميدانم كه اذن در شيئي، اذن در لوازم هم هست.
با توجه به اصول اسلامي وقتيكه مجلس اجازه دارد كه قانون اساسي را بررسي و تصويب بكند، بعداً رأي مردم براي تصويب نيست، بلكه يكنوع بيعت است، زيرا مردم با فرستادن نمايندگانشان اين اختيار را تفويض كردهاند.
پس قاعده اسلام هم مشخص است، يعني وقتي كه مجلس اين صلاحيت را دارد كه قانون اساسي را تصويب كند، اين اجازه را هم دارد كه در اطراف جريان كارش هم مطالبي را بتصويب برساند.
و اما قسمت دوم، هدف از مصونيت فرار از مجازات نيست من عرض كردم اين فقط براي مدت نمايندگي است.
الان متهماني ماهها است كه در زندان هستند و هنوز تكليفشان معين نشده و يا كساني تحت تعقيب بودهاند و مدتها زنداني شدهاند و نوبت رسيدگي به پروندة آنها نرسيده است ولي بعداً تبرئه شدهاند.
فكر نميكنم اين مهلت يكماه مصونيت هيچ اصلي از اصول اسلام را نقض كند.
واما مصونيت دو قسمت دارد، يكي مصونيت در ابراز عقايدي كه در مقام ايفاي وظايف نمايندگي در داخل مجلس ميشود، خيلي صريح بگويم ممكن است من با نظر علماي اعلام در پارهاي مسائل موافق نباشم، ولي كسي در اينجا نميتواند چوب تكفير بردارد و بگويد شما بر خلاف اصول اسلام صحبت كرديد و در اين قسمت وكالت نداشتهايد.
قسمت دوم در مورد جرائمي است كه ممكن است بوقوع بپيوندد.
مثلا الان مأمورين ميروند هتل و در اطاِ من يك اسلحه يا يك چيز غير مجازي پيدا ميكنند و مرا به استناد آن چيز غير مجاز توقيف ميكنند و بصرف اين اعلام كه ممكن است از درجه جنائي باشد و دادستان هم با توجه به اهميت جرم كه جنائي است، بنده را بازداشت كند و چند ماه بعد روشن شود كه بنده خبري نداشتهام.
بنابراين فكر نميكنم پيشبيني اين مطلب هيچ قانوني را نقض كرده باشد اما اگر بنده مرتكب يك جرمي شده باشم يكماه بعد ميتوانند بنده را محاكمه و مجازات بكنند.
بنابراين مصونيت منافاتي با اين اصل در اينجا ندارد.
عرض ديگري ندارم.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي خامنهاي بفرمائيد.
خامنهاي ـ بسم الله الرحمن الرحيم.
من توضيحاتي را كه آقاي مكارم در اينجا دادند به دو قسمت تقسيم ميكنم كه بر اساس آن صحبت كنم.
قسمت اول فلسفه وضع چنين قانوني در تمام قوانين هست كه ايشان خيلي خوب بيان كردند.
براي پيشگيري در دادگاهها يك موادي ميگذرانند كه به آن ميگويند موارد رد، كه اگر كسي با قاضي اختلافي يا دعواي حقوقي يا كيفري داشته باشد، آن قاضي صلاحيت رسيدگي به آن پرونده را ندارد و براي اينكه قاضي را كه مسلط به كارش هست از كار بيندازند، قبلا دعوائي حقوقي عليه ايشان طرح و بعد به همان پرونده استناد ميكنند و او را از آن مقام مياندازند.
براي اينكه از موارد رد قاضي است و بعد يك قاضي دلخواه را آنجا ميگذارند.
در مجلس هم به همين لحاظ كه نماينده ملت چه به لحاظ صحبتهائي كه اينجا ميكند، كه برادر ما فرمودند و چه به لحاظ اتهاماتي كه در خارج به نماينده زده ميشود.
مسأله صرفاً اتهام است و سلب مصونيت، اتهام را هيچ موقع نفي نميكند، بلكه فقط صلاحيت رسيدگي دارد بعنوان يك نحوه ولايتي، در واقع به آقاياني كه اينجا هستند در مقام اعلاي تشخيص.
من احساس كردم در خيلي از صحبتهائي كه برادرانمان اينجا كردند، هويت مجلس خبرگان يا مؤسسان كه حق تدوين قانون اساسي را دارند، شناخته نشده.
عرض كنم قوانين دو نوع است، يك قانون اساسي يعني قانون مادر ـ ام القوانين ـ يعني همين قانوني كه ما صلاحيت تدوين آنرا داريم و بعد ساير قوانين اعم از قوانين مدني و كيفري و بقيه آنها و گمان ميكنم مطالبي را كه آقاي مكارم قانون مدني ميگفتند، منظورشان قوانين جزا يا كيفر عمومي بود، كه مربوط ميشود به اتهامات و محاكماتي كه به آن، اصول محاكمات ميگويند.
بنابراين كسيكه در مقام تدوين ام القوانين است، اصلا فارغ است و موضوعاً هنوز قوانين فرعي براي آن پا نگرفتهاند و صلاحيت دارد در همين جا آينده تمام آن قوانين را عوض كند، كما اينكه شما ميخواهيد در اينجا اين كار را بكنيد.
البته قانون مدني يعني قانون حاكم بر روابط، معاملات عقود و ايقاعات و مسائلي از اين قبيل، اسلامي است و اكثراً از روي شرايع نوشته شده است، ولي در اينجا شما ميخواهيد تمام قوانين را عوض كنيد.
وقتيكه شما قانون اساسي را عوض كرديد، تمام قوانين عوض ميشود زيرا صلاحيت آقايان در اينحا حاكم است بسا آنكه آقايان در مجلس شوراي ملي راه پيدا كنند ولي در آنجا نميتوانند حق تأثير در قانون اساسي داشته باشند، ولي شما اينجا داريد اينكار را ميكنيد و نهادهاي حقوقي، اقتصادي، فرهنگي و فردي و اجتماعي را داريد عوض ميكنيد.
آن كسي كه اينجا اينكار را ميكند، ميتواند مسائل حاكم بر خودش را هم در اينجا عوض بكند.
بنده در جواب آقاي بهشتي باز توضيح عرض ميكنم كه رفراندوم اگر چه براي روشن شدن تكليف نهائي اين قانون است، ولي مادام كه رفراندوم انجام نشده، تدوين اين قانون به عهده نمايندگان اين مجلس است، كه اگر رفراندوم تصويبش كند، همين قانون «قانون اساسي» ميشود، لكن از الان تا موقع رفراندوم ماحاكميت بر اين امر داريم يعني ميتوانيم تكليف خودمان و بقيه افراد اين مجلس را به اكثريت تعيين كنيم.
و مساله تشريع كه آقاي سبحاني اشاره كردند بهتر است ما اصلاحات را روشن كنيم.
تشريع كه ايشان فرمودند بمعناي اخص است.
البته حكم از خدا است چه بعنوان اجراء و چه بعنوان فصل خصومت و چه بمعناي كلي و قانونگذاري.
و اما اگر بنا باشد اين مجلس حق داشته باشد يك چيزهائي را تدوين كند، اين را ميشود تشريع بمعناي اعم هم گفت.
البته «لامشاهده في الاصطلاح» ولي اين اصطلاح به هر حال هست.
وقتي ميگويند بنشينيم قانوني بگذرانيم فقها در محدوده احكام الله بنابراين تشريع بمعناي اعم وظيفه ما است و در مجالس مقننه آينده هم، همه آقايان مشرع هستند.
به يك معنا ما در آن محدوده «حدود الله» حق تعيين داريم.
پس منافات ندارد و چوب تكفير هم بلند نميشود، زيرا ما اينكار را كرديم و يك نظامنامه گذرانديم.
ان شاء الله قوانيني كه خواهد گذشت در محدوده حدود الله قانون و تشريع است و رفراندوم ناظر به بعد از تدوين قانون اساسي است يعني الان ما نميتوانيم بحثي راجع به قانون رفراندوم بكنيم، يعني مانع صلاحيت مجلس نميتواند باشد، منتها آن چيزي است كه نفوذ اين قانون را در آينده ابقاء خواهد كرد يا عوض خواهد كرد.
به هر حال آنهائيكه اين ماده را گذراندهاند، مبتني بر تجربيات عديدهاي بوده كه هميشه يك افرادي را كه در مجلس گاهي صحبتشان، يا آن اقليت بودنشان يا چيزهاي ديگر در انحراف مسير مؤثر بوده، با يك اتهام واهي، يكهفته بازداشت ميكردند و بعد هم اعتذار ميكردند و كار هم از كار گذشته بود، و اگر اين قانون را بگذرانيد باز هم ممكن است اين خطر باشد، منتها بصورت غيرقانوني است.
مثلا آقائي را به طور غيرقانوني توقيف كنند و بزنند و بكشند.
به هر حال چون اين خطر و فلسفه بوده اينكار را كردهاند و اين مصونيت لزوم دارد.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي فاتحي بفرمائيد.
فاتحي ـ بسم الله الرحمن الرحيم.
براي اولين بار بعد از انقلاب نبي اكرم اسلام، نتيجه اين انقلاب عظيم ما اين بود كه بما اين اجازه را بدهد كه قوانين موضوعة بشري را با قوانيني كه از طرف عالم غيب الهام شده تطبيق كنيم و آنچه كه انطباِ پيدا ميكند، تصويب كنيم.
هدف از انتخاب مجلس خبرگان بر اين مبنا بوده است كه يك سلسله مقرراتي كه در اين كشور اجرا ميشده، ما اينها را با مسائل اصولي اسلام كه از روي مداراك اصليه بدست آمده انطباِ بدهيم و هر كدام كه امكان انطباقش هست و قابل اجرا است، تصويب كنيم و هر كدام كه انطباِ نداشت رد كنيم.
و ما معتقديم كه قانون گذار خدا است براي اينكه اوست كه به تمام خواستههاي دروني و بيروني و نيازمنديهاي بشر واقف و آگاه است و ما هيچگونه آگاهي به تمام معنا نداريم و هر قانوني كه بشر خودش بخواهد...
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي فاتحي خارج از دستور صحبت نفرمائيد.
فاتحي ـ بطور اجمال اين بحث را كه الان مطرح شده بعنوان مصونيت دادن بيك فرد در هيچيك از برنامههاي ديني تا بحال ما نديدهايم، و در هيچ كتاب ديني تابحال شنيده نشده و اين مورد از مستحدثات غربزدگي است و آنكه در اسلام است البته آزادي گفتار بهمه داده شده و هر كس ميتواند هر چه بخواهد بگويد.
البته در همين تشرفي كه اخيراً بخدمت امام داشتيم، به اين نكته خيلي اصرار داشتند كه شما همان اندازه مأموريت داريد كه در قانون اسلام است و شما مجاز نيستيد مثلا همسر موكلتان را طلاِ دهيد.
ما عنواني بنام عنوان مصونيت در اسلام پيدا نكرديم و بهيچ وجه شايسته نيست اين را در اينجا تصويب كنيم، چون بر خلاف هدف اين مجلس است.
نايب رئيس (بهشتي) ـ پيشنهاداتي در مورد مصنونيت رسيده است كه قرائت ميشود: ـ به نمايندگان در برابر ايراد سخنرانيها و نطقها، در رابطه با بررسي قانون اساسي مصونيت مطلق داده شود، ولي در برابر مسائل گذشته و حوادثي كه ممكن است انجام دهند در صورت تعقيب، مجلس آنرا مورد بررسي قرار دهد و در صورت لزوم از نماينده سلب مصونيت نمايد.
(هاشمي نژاد) ـ نمايندگان مجلس خبرگان در اظهارنظر و بيان عقيده آزادند و از اين جهت كسي نميتواند آنها را مورد مواخذه قرار دهد و آزادي آنها را سلب نمايد و در مورد مسائل خارج از مجلس، تصميم با مجلس است.
(رباني شيرازي) ـ مصونيت بايد باشد، ولي اضافه شود كه مجلس نسبت به هر كس صلاح نداند سلب مصونيت ميكند.
(منتظري) ـ در آئين نامه مادهاي در خصوص مصونيت پارلماني اعضاء گنجانده شود، تا نمايندگان آزادي عمل بيشتري داشته باشند.
در پيش نويس قانون اساسي اصل هفتاد و يك براي نمايندگان مجلس شوراي ملي چنين مصونيتي پيش بيني شده است، در حالي كه اهميت مجلس حاضر كمتر از مجالس مقننه ديگر نيست.
(ميرمرادزهي) ماده ـ هرگاه يكي از نمايندگان مجلس خبرگان از طرف مقامات صالحه قضائي جهت رسيدگي به اتهامي بازداشت گردد، مجلس خبرگان همان روز بازداشت، و قبل از انقضاء 24 ساعت با آن مقام قضائي در اين موضوع تماس گرفته و جريان امر را به مجلس گزارش ميدهد، تا از صحت جريان رسيدگي و فوريت آن يقين حاصل كند، وگرنه آن نماينده بايد آزاد گردد.
(فارسي) ـ براي تعقيب و محاكمه متهمين خبرگان، با اجازه شوراي انقلاب يا خود امام، قاضيان شرعي كه در خود مجلس هستند، مأموريت يابند و در طول مدت مزبور متهم در خود مجلس باشد و از مجلس خارج نشود.
(سيد محمد علي موسوي جزايري) نايب رئيس (بهشتي) ـ مطالب ديگري هست كه دوستان بعنوان تذكر به سخنان دوستان ديگر نوشتهاند كه از آنها صرفنظر ميكنم و چون قبلا هم موافق و هم مخالف هر دو در اين باره صحبت كردهاند، ديگر مجال صحبت نيست.
بنابراين اجازه بدهيد اصل پيشنهاد اولي را كه مشتركاً به آقاي مقدم مراغهاي و آقاي ميرمرادزهي مربوط بوده است، به رأي بگذاريم.
پيشنهاد قرائت ميشود: «بهيچ عنوان و بهيچ دستاويز كسي بدون اطلاع و تصويب مجلس خبرگان در مدت نمايندگي حق تعرض به اعضاي آنرا ندارد.
نمايندگان مجلس يا كارشناساني را كه طبق پيش بيني در آئيننامه از آنان براي تبادل نظر دعوت ميشود، به سبب اظهارات و نظرات نميتوان تعقيب كرد.
اگر احياناً يكي از اعضاي مجلس خبرگان علناً مرتكب جنحه و جنايتي شود و در حين ارتكاب جنايت دستگير شود، تعقيب او بايد به اطلاع مجلس خبرگان برسد».
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي مراغهاي در اينجا سلب مصونيت را ننوشتهايد.
مقدم مراغهاي ـ آنرا لطفاً اضافه كنيد.
نايب رئيس (بهشتي) ـ چون پيشنهاد آقاي مراغهاي سه قسمت است، هر سه قسمت جداگانه خوانده ميشود و نسبت به آن رأي ميگيريم.
حالا قسمت اول آن قرائت ميشود: «بهيچ عنوان و بهيچ دستاويز كسي بدون اطلاع و تصويب مجلس خبرگان در مدت نمايندگي حق تعرض به اعضاي آنرا ندارد، مگر با سلب مصونيت از طرف مجلس» نايب رئيس (بهشتي) ـ نمايندگاني كه با اين پيشنهاد موافق هستند، دست خودشان را بلند كنند (اكثر دستشان را بلند كردند) تصويب شد حالا قسمت دوم قرائت ميشود: «نمايندگان مجلس يا كارشناساني را كه طبق پيشبيني در آئيننامه از آنان براي تبادل نظر دعوت ميشود به سبب اظهارات و نظرات نميتوان تعقيب نمود.
» نايب رئيس (بهشتي) ـ موافقين دست بلند كنند (اكثر دستشان را بلند كردند) با اكثريت قاطع تصويب شد.
قسمت سوم قرائت ميشود: «اگر احياناً يكي از اعضاي مجلس خبرگان علناً مرتكب جنحه و جنايتي بشود و در حين ارتكاب دستگير گردد، تعقيب او بايد به اطلاع مجلس خبرگان برسد.
» نايب رئيس (بهشتي) ـ موافقين دستشان را بلند كنند (اكثر دستشان را بلند كردند) پس هر سه قسمت اين پيشنهاد تصويب شد و اينرا بعنوان يك ماده به آئيننامه اضافه ميكنيم.
آقاي مكارم شيرازي بفرمائيد.
مكارم شيرازي ـ مجوز قانوني آن چطور ميشود؟ نايب رئيس (بهشتي) ـ صحيح است، اين يك بحث حقوقي است، در مورد مجوز آن بعداً اقدام خواهيم كرد.
در مورد ساعات كار مجلس بعد از ماه رمضان، يعني از روز شنبه بنده پيشنهاد ميكنم از ساعت هفت و نيم صبح الي دوازده و نيم و بعد از ظهر از ساعت چهار و نيم الي نماز مغرب باشد.
بنابراين، اين پيشنهاد را به رأي ميگذاريم.
نمايندگاني كه موافقند ساعت شروع كار هفت و نيم صبح باشد دستشان را بلند كنند.
(عده كمي دست بلند كردند) رد شد.
حالا نمايندگاني كه با شروع كار در ساعت هشت صبح موافق هستند، دستشان را بلند كنند (اكثر دستشان را بلند كردند) تصويب شد.
براي جبران نيمساعتي كه صبحها از دست ميرود ساعت اتمام كار را يك ساعت بعد از دوازده پيشنهاد ميكنم.
نمايندگاني كه موافقند دستشان را بلند كنند (اكثر دستشان را بلند كردند) تصويب شد.
نمايندگاني كه با شروع كار در بعدازظهر، با ساعت چهار و نيم الي وقت نماز مغرب موافق هستند، دست بلند كنند (اكثر دستشان را بلند كردند) تصويب شد.
از طرف آقاي دكتر قائمي پيشنهادي رسيده است «فردا چون روز آخر ماه مبارك رمضان است پيشنهاد ميكنم، بعدازظهر فردا و روز جمعه تعطيل اعلام شود.
» قبل از اينكه ما راجع به اين پيشنهاد تصميم بگيريم، بنده پيشنهاد ميكنم كه روزهاي جمعه در طول اين مدت تعطيل باشد و هر مقدار وقت لازم داريم به پايان مدت اضافه كنيم.
دليل آن هم اينست كه خسته ميشويم و با خستگي نميشود كاري انجام داد.
بعلاوه نيازهائي پيش ميآيد كه بايد به آن رسيدگي كرد.
كسانيكه موافقند روزهاي جمعه در اثناي اين مدت تعطيل باشد، دستشان را بلند كنند (اكثر دست بلند كردند) تصويب شد.
بنابراين روزهاي جمعه تعطيل خواهد بود.
آقاي دكتر قائمي هم پيشنهاد كردهاند فردا كه پنجشنبه است، بعدازظهرش به عنوان مقدمه عيدفطر، تعطيل باشد.
اگر مخالفي هست اظهارنظر كند (اظهاري نشد) بنابراين موافقين با اين پيشنهاد دستشان را بلند كنند (اكثر دست بلند كردند) تصويب شد.
چند نكته راجع به آئيننامه است كه بايد مطرح شود و تكليفش روشن بشود.
يكي اينكه آقاي كريمي سؤال كردهاند كه «حق واگذاري نوبت نفر بعدي به نفر قبلي براي نطق قبل از دستور در ذيل كدام يك از مواد گنجانده شده؟ و بطور كلي آيا در نطقهاي قبل از دستور، امكان اين را بدهيم كه نفر بعدي وقتش را به نفر قبلي واگذار كند يا خير»؟ اگر مخالفي با اين پيشنهاد است ميتواند صحبت كند (اظهاري نشد) پس موافقين با اين پيشنهاد دستشان را بلند كنند (اكثر دست بلند كردند) تصويب شد.
بنابراين ذيل ماده مناسبي اين مطلب را قرار ميدهيم.
پيشنهاد ديگر قرائت ميشود: «براي اينكه مبادا موردي پيش آيد كه يك نفر بخواهد تمام وقت نطق قبل از دستور را بخود اختصاص بدهد و براي نيل به اين منظور با كسي توافق كند كه بعد از او اسم نويسي كند و در موقع خود نوبت را به او واگذار نمايد، خوبست واگذاري نوبت نفر بعدي به نفر قبلي منوط به موافقت هيأت رئيسه باشد».
نايب رئيس (بهشتي) ـ چون پيشنهاد اول بدون شرط تصويب شد، اين پيشنهاد قابل طرح نيست.
پيشنهاد ديگري است كه قرائت ميشود: «در جلسه علني رسمي، براي اخذ رأي نسبت به اصول قانون اساسي، نظر به اهميت موضوع خوب است رأي آقايان نمايندگان علني باشدو با قيام وقعود انجام گيرد».
نايب رئيس (بهشتي) ـ اين پيشنهاد با آن موادي كه صبح تصويب شد، منتفي است.
پيشنهاد آقاي سبحاني اينست كه «پنجشنبهها فقط عصرها تعطيل گردد».
موافقين با اين پيشنهاد دستشان را بلند كنند (عده كمي دست بلند كردند) رد شد.
پيشنهادي از آقاي خزعلي به اين شرح رسيده است «براي رسيدگي به عبارات از حيث عددي و رعايت بيان قانوني، هيچگونه پيشبيني نشده است لطفا توجه شود».
بيشك بايد متن نهائي قبل از شور نهائي سه روزه، از اين براي شور نهائي عرضه بشود.
بنده خيال ميكنم اين را جزو اختيارات هيأت رئيسه بگذاريم حاجتي ندارد كه اينجا رويش بحث بكنيم.
هيأت رئيسه ميتواند اين كار را انجام بدهد.
در اين فاصله آقاي دكتر باهنر درباره اوراقي كه آقايان بايد ثبت نام كنند، توضيح ميدهند.
دكتر باهنر ـ بسم الله الرحمن الرحيم.
بر اساس موادي كه ديروز عصر تصويب شد، قرار شد كه هفت كميسيون تشكيل بشود و مطالبي كه بايد بررسي شود به هفت گروه تقسيم شود و در اختيار آقايان نمايندگان گذارده شود و هر فرد حق دارد در برابر سه گروه از اين هفت گروه علامت بگذارد و بعد آن گروه هماهنگ كننده، بر اساس پيشنهادي كه هر يك از آقايان در مورد انتخاب اين بخشها دادهاند، افراد گروههاي هفتگانه را تعيين و اعلام كنند و انشاء الله از فردا كار كميسيونها و گروهها شروع ميشود.
امروز با برادراني كه مسئول تقسيم و تعيين هفت بخش از مطالب هستند، بوديم تا تيترها و عناويني كه اصولا ممكن بود، از آن طرح پيشنهادي قانون اساسي استخراج كنيم.
البته تيترهاي كلي را استخراج كرديم و آنها را در هفت گروه تقسيم كرديم.
همه اين تيترها مربوط به عناوين طرح پيشنهادي قانون اساسي نبود، بلكه از برخي از طرحهاي پيشنهادي ديگر هم عناويني انتخاب شد و به تناسب گروهها اسم اين عناوين برده شد.
بنابراين اين تقسيم بندي هفتگانه فقط يك طرح است و مقيد نيستيم كه حتما تنها روي مسائلي كه در طرح اول پيشنهادي قانون اساسي بوده است، كار كنيم و همانها را تنظيم نمائيم، بلكه در هر بخشي و در هر كميسيون اگر مسائلي بنظرتان رسيد كه بايد اضافه يا كم يا تكميل يا اصلاح بشود و يا توضيح داده شود، دست اين گروهها باز است.
منتها اين عناويني كه عرض كردم و اين تقسيم بندي، از زمينه طرح اصلي پيشنهادي استخراج شده بود.
علتش هم اين بود كه طرحي كه قبلا رويش دو ماه كار شده بود و در روزنامهها هم چاپ شده بود، در حدود چهارهزار اظهار نظر درباره اصل به اصل اين طرح رسيده است، و اين اظهارنظرها را آقايان كارمندان دفتري و اداري مجلس سناي سابق، تقسيم بندي و ردهبندي و كلاسه كردهاند.
پيشنهادات و اظهار نظرهاي مربوط به هر فصل و هر اصل را در يك پوشة خاصي گذاشتهاند، كه در اختيار كميسيونها گذاشته شود.
بنابراين چون زمينه اظهارنظرها و پيشنهادات و انتقادات روي اين طرح پيشنهادي اولي بوده، ما همه تيترها را بر همان اساس انتخاب كرديم.
البته محدود به اينها نبوده و ما از عناوين برخي از طرحهاي پيشنهادي هم استفاده كردهايم، و در عين حال هنوز هم محدود نيست و در هر فصلي مثلا در فصل ارتش يا قوه مقننه و حقوِ ملت يا اصول كلي يا هر اصلي كه بنظر رسيد، بايد اضافه و يا كم و يا اصلاح شود، دست آقايان باز است.
در هر صورت ورقهاي خدمت آقايان داده ميشود كه در آن مسائل در هفت گروه پيشنهاد شده است و در ذيل آن از آقايان درخواست شده كه لااقل در برابر سه بخش از مسائل هفت گانه فوِ علامتگذاري كنيد.
بعد اختيار را به گروه شوراي هماهنگي خواهيد داد كه يكي از سه موردي را كه شما پيشنهاد كردهايد، انتخاب بكند.
براي اينكه دستشان باز باشد و بتوانند مسائل گروه هفتگانه را به نحو صحيحي بين نمايندگان تقسيم كنند، البته اگر كسي در گروهي جا گرفت او نظري نسبت به مسائل گروه ديگري داشت، منافات ندارد كه به آن گروه برود و نظرش را ارائه كند، اين مربوط به هفتة اول است و هفتة بعد از آن هر يك از گروهها راجع به كل مسائل اظهارنظر خواهند كرد و رويش كار خواهند كرد.
بنابراين باز هم دستمان بسته نيست از اينكه هر گروهي بخواهد در گروه ديگري اظهار نظر و يا دخالت بكند اين خلاصه توضيحي بود كه خواستم عرض كنم.
حالا آن ورقهاي را كه گفتم، توزيع ميكنيم و آقايان آنرا پر خواهند كرد و بعد جمع ميكنيم و تقسيم بندي ميكنيم.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي مكارم شيراي توضيحات آقاي دكتر باهنر را كافي نميدانيد؟ مكارم شيرازي ـ ميخواهم توضيحي عرض كنم.
نايب رئيس (بهشتي) ـ بفرمائيد.
مكارم شيرازي ـ بسم الله الرحمن الرحيم اولا دربارة اين پيشنهاد جملهاي بايد عرض كنم، چون در مادة 73 آئين نامه قبلي دربارة بودجه مجلس نوشته شده بود كه امروز صبح در كميسيون به اندازة كافي دربارة آن صحبت كرديم، ولي بنده فكر ميكنم براي اينكه مسأله جديتر تلقي شود، نامهاي از طرف مجلس بدولت نوشته شود و مضمون نامه اجمالا به اينصورت باشد كه «در مادة 73 كه نوشتهاند ده ميليون تومان بودجه براي مجلس در نظر گرفته شده است، سؤالاتي را برانگيخته است ما توضيح ميدهيم كه برنامه كار نمايندگان به عنوان انجام يك وظيفه واجب در برابر خدا و يك دين مسلم در برابر ملت است و هيچگونه پاداشي در مقابل اين كار نميخواهند» و بودجهاي هم كه پيشبيني شده بايد حداكثر صرفهجوئي در آن بشود و بقيهاش به بيت المال بر گردد.
به عقيده من اين دو موضوع تحت عنوان نامهاي نوشته شود، كه مسأله رسميتر و جديتر باشد، گر چه در اينجا هم مطرح شده است، ولي اگر صلاح ميدانيد اين موضوع به رأي گذاشته شود فكر ميكنم خوب باشد.
و اما درباره توضيحي كه از نظر كار جلسات فردا آقاي دكتر باهنر دادند، بنده خواستم يك مطلبي را اضافه كنم و اميدوارم به عرضم دقت بفرمائيد.
اگر بخواهيم بحثهاي ما هماهنگ بشود، بايد از اين متوني كه بدست ما رسيده يك متن در تمام گروهها و كميسيونها باشد و بقيه بصورت حاشيه باشد.
اگر ما هيچ متني انتخاب نكنيم، كار گروهها و محصولش كه به شوراي هماهنگي ميرسد يك چيز مشوشي خواهد بود.
اما اگر يك متني را كه قبلا منتشر شده است انتخاب كنيم، چون روي ماده اول آن مطالعاتي شده، و نظراتي داده شده همة تغييرات، اصلاحات و اضافات در كميسيون هفته اول مورد بررسي قرار ميگيرد و نتيجه محصول كار اين كميسيون و كميسيون هفته بعد از آن براي ما يك محصول منظمي خواهد بود.
اما اگر هيچ متني، مادر و پايه انتخاب نشود، تمام برنامهها بصورت مشوشي پيش ميرود و ما در جلسهاي كه با دوستان داشتيم اين پيشنهاد را كرديم كه اين متني كه منتشر شده است و در اختيار همه مردم است بعنوان متن پايه قرار داده بشود.
معني متن پايه اين نيست كه تغيير ندهيم، تمام مواد آن بدون استثناء قابل اصلاح و تغيير و حذف و اضافه است، اما در كار اين كميسيون و كميسيون آينده يك نظام ايجاد ميكند.
ولي چرا اين متن را پايه قرار دهيم؟ براي اينكه چهار هزار پيشنهاد روي اين رسيده است و خود آقايان دو ماه است روي اين مطالعه كردهايد، مراجع روي اين مطالعه كردهاند، نظريات اصلاحي دادهاند.
بنابراين همه نظريات را روي اين پياده ميكنيم و بعد هم عقيده خودمان را و باز هم تأكيد ميكنم كه مواد را ميتوانيم عوض كنيم، اصلاح كنيم، حذف كنيم، كم كنيم و يا زياد كنيم.
هيچ محدوديتي براي نمايندگان از اين نظر نيست.
اما يك متن پايه در دستور كار بايد باشد.
با جناب آقاي منتظري هم صحبت كردم كه هدف فقط هماهنگ كردن كار است والا دست آقايان در اصلاح و تغيير و يا حذف آن باز است.
اگر يك چنين مسألهاي پذيرفته شود، در آن چيزي كه خدمت آقايان داده شده، آن موضوعي كه انتخاب ميكنيد بعداً ميشود كنارش هرموضوعي را نوشت مثلا در متن اصلي، فصل اول ده ماده فصل دوم پانزده ماده و فصل سوم سي ماده است و هر گروهي به راحتي ميتواند سراغ مواد مربوط به خودش برود و بررسي لازم را درباره مواد خودش بكند.
نايب رئيس (بهشتي) ـ من در اين زمينه يك نظري دارم كه عرض ميكنم.
برخي از متنهائي كه تهيه شده چهارچوب فكريش با چهارچوب فكري متن منتشر شده متفاوت است.
چطور است كه فقط يك روز صبح دوستان اين متون را از نظر چهارچوب مطالعه كنند و چهارچوبها را استخراج كنند و اگر ممكن بود چند تااز متوني را كه قابل ملاحظهتر است، تكثير كنند كه در اختيار همه گذاشته شود، ولي آنچه كه مهم است اين است كه آن چهارچوب را همه دوستان در كميسيونها رسيدگي و شمارهگذاري كنند و ما در يك جلسه روي انتخاب يكي از چهارچوبها شور كنيم و رأي بگيريم كه روند كارما بر اساس آن چهارچوب باشد اينطور كه ايشان ميفرمايند كه شمارهها و فصول همين باشد ولي ميتوان مطلب را عوض كرد و چيزي ديگر و يا فصل ديگري بجايش آورد، اين كار زمينه اصليش را از دست ميدهد.
ولي اگر يك چهارچوب را مجلس انتخاب وتصويب كند كه ادامه كار روي آن چهارچوب باشد، ميشود اسمش را زمينه بگذاريم.
آقاي هاشمي نژاد بفرمائيد.
هاشمي نژاد ـ در تاييد سخنان آقاي مكارم، فلسفه پيش نويس قانون همين بوده كه يك چيزي براي بررسي باشد، والا چيزي نمينوشتند و بما ميگفتند بيائيد اينجا يك چيزي تهيه كنيد.
فكر ميكنم اين متن نسبت به متون ديگر بهتر باشد.
بنابراين هيچ اشكالي ندارد كه اين يك محور باشد و در كنار هر طرحي يا هر اصلي از اصولي كه در طرحهاي ديگر تقديم شده بررسي شود.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي دكتر آيت بفرمائيد.
دكتر آيت ـ چون چندين متن تهيه شده است بنده پيشنهاد ميكنم آن متني كه بتواند داري ده امضاء از نمايندگان باشد، مطرح بشود و يكي از آن متنها انتخاب بشود.
يك متن آقاي منتظري دارند و چند متن ديگر هم هست كه اگر توانستند ده امضاء را بگيرند، اينجا مطرح شوند و روي آنها رأي بگيريم و يكي را انتخاب كنيم.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي منتظري شما هم همين نظر را داريد؟ منتظري ـ بلي.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي دكتر باهنر بفرمائيد.
دكتر باهنر ـ براي تنظيم اينگونه مطالب امروز صبح چهار پنج متن مهمتر را بررسي كرديم، از جمله آنها، متني بود كه روحانيون تهران تهيه كرده بودند و هم چنين متن آقاي منتظري و متنهاي ديگر كه چون حقوِ ملت را مقيد نكرده بودند ما به اين متن كه بيست و چهار ماده بود، قوه مقننه و شوراي نگهبان و شوراي رهبري و شوراي اسلامي و ولايت فقيه را اضافه كرديم.
متنهاي معروف ديگري هم بود كه مورد شور واقع شد.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي خامنهاي بفرمائيد.
خامنهاي ـ من نظرم اين بود كه ابتدا يكي از آن قالبهائي كه داده شده است مطرح بشود، اگر كسي آنرا بخواند پاگير ميشود و اگر موضوعي را نتوانست يادداشت كند از دست ميدهد، با اينكه ميتواند بدواً موضوعات مورد نظرشان را بنويسند، زيرا اين قالبها محدوديتي بوجود نميآورد، بخصوص پيش نويس اول.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي رشيديان بفرمائيد.
رشيديان ـ بسم الله الرحمن الرحيم.
اين چهارچوبي كه شما ميفرمائيد اولا بايد از اول تا آخر يك مقدار زيادي از عبارات و اصلاحات متن عوض شود و يك مقداري به فصول اضافه شود، زيرا تمام صاحبنظران انتقادات شديدي نسبت به همين چهارچوب كردهاند و حتي بعضي از مراجع خودشان طرح جداگانهاي ارائه كردهاند.
ثانياً از همه اينها گذشته ما ديروز تصويب كرديم كه اين طرح را كنار بگذاريم و يك طرح آزاد و يك روش آزادي را در نظر بگيريم حالا چطور ظرف دوازده ساعت اين رأي تغيير پيدا كرد؟ در صورتيكه نبايد اينطور باشد.
من متأسف هستم كه اين را تذكر ميدهم، البته شما حكم استاد را داريد، اما توجه داشته باشيد كه ديروز تصميم گرفته شد كه اين طرح پيشنهادي كنار گذاشته بشود و يك طرح آزادي در نظر گرفته شود.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي طاهري اصفهاني بفرمائيد.
طاهري اصفهاني ـ بنده معتقدم اگراين متن پيشنهادي را اساس كار قرار بدهيم، ولي ماهيتش عوض بشود اين بيشتر توهين به متن پيشنهادي است تا اينكه آنرا هم مثل يكي از متون قرار بدهيم و كل اينها را مورد مطالعه قرار دهيم و گروهها متني از بين آنها استخراج كنند و بعداً در معرض افكار عمومي قرار دهيم.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي موسوي اردبيلي بفرمائيد.
موسوي اردبيلي ـ بنده تأكيد ميكنم همانطور كه برادرم فرمودند ما نبايد به آن پيش نويس منتشر شده تعصب داشته باشيم كه دست نمايندگان بسته باشد.
البته به آن چيزي كه احتياج دارد دستشان بايد باز باشد، اما بالاخره متني بوده در اختيار همكاران قرار داده شده و در خارج منتشر شده و همه مراجع آنرا ديدهاند و رويش نظر دادهاند.
حالا اگر بيائيم بگوئيم آنها درست نبوده و تمام آنرا ناديده بگيريم و مجدداً بنشينيم و يك متني تهيه كنيم، اين يك برخوردي با آن كارهاي سابق و آن نظراتي كه داده شده است پيدا ميكند و اگر با همان تفصيل بخواهيم شروع كنيم كه امكان ندارد، در عين حال اگر بخواهيم از نظرات استفاده كنيم، فرِ نميكند كه از روي يك اصل استفاده كنيم يا اصول زيادي و يا اينكه اصولي را اضافه يا كسر كنيم، حتي در تبديلش ممكن است فصل اول را فصل دوم و فصل سوم را فصل دوم قرار دهيم، اما بالاخره كاري روي اصول شده و ما بايد به آن اصول احترام بگذاريم و خط بطلان بر آن نكشيم.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي فاتحي بفرمائيد.
فاتحي ـ بنده منظورم اين است كه متن پيشنهادي دولت كه روي آن زياد هم كار شده اساس كار باشد و اگر آقايان اصلاحاتي ميخواهند بكنند، ميتوانند روي آن اينكار را بكنند، ولي نظر به اينكه مردم به اين متن آشنائي بيشتري دارند و رويش مطالعه بيشتري شده، اساس كاربر روي متن پيشنهادي باشد.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي قرشي بفرمائيد.
قرشي ـ فعلا كميسيونها معين شود، بعد يك شوراي هماهنگي از بين تمام پيشنهادها مواردي راانتخاب بكند و در اختيار اين كميسيونها بگذارند.
نايب رئيس (بهشتي) ـ خيلي متشكرم.
خواهش ميكنم دوستان اگر پيشنهادي دارند آنرا كتباً مرقوم بفرمايند تا بتوانيم روي آن تصميم بگيريم.
آقاي دكتر ضيائي بفرمائيد.
دكتر ضيائي ـ پيشنهاد دولت به صورت يك پيش نويس داده شده است، نظير آن و بهتر از آن پيشنهادهاي زيادي شده است كه با وقت و توجه زيادي تهيه شده و اين هيچ برتري بر ساير پيشنويسها ندارد، بخصوص كه بايد بگوئيم چون با دقت بيشتري تهيه شده شايد مقدم بر آن قبلي باشد، به اين جهت آن پيش نويس حق تقدمي ندارد.
البته همة كساني كه پيشنويس را تهيه كردهاند قابل تقديرند، زيرا آن كساني كه پيش نويس قانون اساسي را ارائه دادهاند جولان فكريشان زياد بوده، اما اين گروه هفتگانه كه تعيين شده است يك ملاكي بدست ما ميدهد و آنچه را كه از آن پيش نويس در ذهن ما بيايد، در جلسه مطرح ميكنيم و زوائدش حذف خواهد شد و آنچه مورد لزوم است از آن استفاده ميكنيم و به متن قانون اساسي اضافه ميكنيم، حالا از طريق شوراي هماهنگي يا از طريق گروهها.
همانطور كه فرمودند پيشنهادات رسيده كلاسه شده است پس وظيفه ماست كه از نكات خوب آن استفاده كنيم.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي دكتر قائمي.
دكتر قائمي ـ عرض كنم در فاصله سه ماه اخير كه اين پيش نويس، خواه توسط روزنامهها يا راديو و تلويزيون منتشر شده، فكر ميكنم همة نمايندگان محترمي كه اينجا تشريف دارند سعي كردهاند كه بخش اعظم اظهارنظرها و پيشنهادها را بخوانند و راجع به آنها اظهار نظر كنند و حتي اظهار نظر گروههاي مختلفي را كه در راديو و روزنامهها منعكس شده، با آن تطبيق بدهند.
بنده معتقدم كه همين پيش نويس بايد باشد ولي در عين حال مانع آن نيست كه از پيش نويسهاي ديگر استفاده كنيم و بر اساس مطالعه آن پيش نويسها، اصولي را بر اين پيش نويس اضافه كنيم يا جرح و تعديلش كنيم يا از آن حذف كنيم.
فكر ميكنم دوستان عزيز در فاصله اين سه ماه هر كدام اين پيشنويس را ده بار خواندهايد و كم و زياد و اصلاح كردهايد.
نايب رئيس (بهشتي) ـ عدهاي از آقايان براي صحبت كردن در اين زمينهها نوبت گرفتهاند بنظر ميرسد كه صحبت ما مكرر است و وقت ما كوتاه.
آقاي سحابي مطلب تازهاي هست؟ مهندس سحابي ـ پيش نويس پيشنهادي از همه مجراها، چه شوراي انقلاب و چه هيأت دولت گذشته و حتي به عرض مراجع هم رسيده و نسبت به آن اظهار نظر كردهاند و بعد منتشر شده است.
اين طرحهاي پيشنهادي كه حالا ما ميبينم مطابق طرح پيشنهادي منتشر شده است.
به اين ترتيب كه آن طرح پيشنهادي، زمينه تمام اين طرحها قرار گرفته است و ما به مردم اعلام كرديم كه مجلس براي بررسي اين پيش نويس تشكيل ميشود و عدهاي را انتخاب كنند كه اين پيشنويس را بررسي و رسيدگي و اظهارنظر كنند.
بنابراين انتظار مردم اينست كه ما همان پيشنويس منتشر شده را بررسي و رسيدگي كنيم.
نايب رئيس (بهشتي) ـ پيشنهاد كفايت مذاكرات رسيده است، موافقين با اين پيشنهاد و اينكه سه پيشنهاد ديگري را كه رسيده است يكييكي به رأي بگذاريم دست بلند كنند (اكثر دست بلند كردند) تصويب شد.
بنابراين با اعتذار از دوستاني كه نوبت ميخواستند، ان شاء الله بعد نظراتشان را گوش خواهيم كرد.
سه پيشنهاد است اينها را به رأي ميگذاريم.
پيشنهاد اول ـ آقاي يزدي و آقاي مكارم پيشنهاد كردهاند كه «متن منتشره شده از طرف دولت به عنوان زمينه انتخاب بشود، منتها گروهها ميتوانند همه نوع تغيير در اصول آن بدهند.
نقش اين متن تنظيم است بطوري كه معلوم باشد كه همة گروهها روي اين مطلب كار ميكنند و مطالب پيشنهاديشان را به شوراي هماهنگي ميدهند.
» چون درباره اين موضوع مخالف و موافق صحبت كردهاند، موافقين با اينكه متن پيشنهادي با چنين توسعهاي زمينه كار گروهها باشد دست بلند كنند (اكثر دست بلند كردند) با اكثريت قاطع تصويب شد.
بنابراين نوبت به طرحها و پيش نويسهاي ديگر نميرسد.
بايد به اطلاع دوستان برسانم كه در پاسخ نامهاي كه به صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران فرستاده بوديم، پاسخ دادهاند «نامة شماره 1 مورخ 29/5/58 رسيده و مسائل فني كاملا آماده است و از فردا ساعتي را كه تعيين ميفرمائيد گروه رپورتاژ راديوئي ما در محل حاضر و مطالب مستقيماً از كانال 2 راديو پخش خاهد شد».
بنابراين نظر دوستان تأمين است.
پيشنهادي است از آقاي منيرالدين حسيني كه براي احراز موافقت اصول تصويب شده با قوانين و اصول اسلامي، شورائي از فقهاي مجلس انتخاب شوند و اصول مصوبه پس از تصويب آنان به تصويب نهائي برسد، يعني قبل از اينكه به جلسه علني بياورند با اصل پيام امام تلفيق بشود متشكرم، آقاي بنيصدر بفرمائيد.
بني صدر ـ بياناتي كه بعضي آقايان در اينجا ميفرمايند، اكثراً متناقض است.
از يك طرف ميفرمائيد ولايت فقيه، جائي ديگر كه به نفعتان باشد، ميفرمائيد اينجا را آقا فرمودند و چيزي را كه ميبينيد با رأيتان جور در نميآيد، ميگوئيد آقا نفرمودند.
اگر ميگوئيد آقا فرمودند، پيش نويس قانون اساسي را بنده و آقاي دكتر بهشتي برديم خدمتشان و جز دو مورد بقيه آن را تأييد فرمودند، پس شما همان دو مورد را رسيدگي كنيد و ديگر از اين پيشنهادها ندهيد.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي هاشمينژاد بفرمائيد.
هاشمينژاد ـ بنده با پيشنهاد آقاي حسيني هاشمي موافقم كه كار از اين كانال انجام بشود، زير انتخاب يك شوراي پنج نفري از فقها و بدست آوردن نظرات آنها قبل از اينكه در جلسة علني مطرح بشود، اين فايده را دارد كه ميشود با آنها صحبت كرد و نظرات را با هم نزديك كرد، كه وقتي در جلسة علني مطرح ميشود نظرات با هم نزديك باشد و موارد اختلاف كم شود.
نايب رئيس (بهشتي) ـ عنايت بفرمائيد كه اين مجلس از فقها و كارشناسان اسلامي تشكيل شده است.
اگر منظور اين است كه ميخواهيد كساني را كه واجد بودن درجه اجتهادشان محرز باشد، آن مساله ديگري است، والا در اينجا فقها عدهشان آنقدر هست كه وقتي ميخواهيم رأي بگيريم حتما رأيشان داخل رأي ديگران قرار ميگيريد و بنده پيشنهاد مشخصي نميبينيم، مثلا ميگوئيد پنج نفر انتخاب بشوند، اگر بيست نفر فقيه باشند چرا پنج نفر انتخاب بشوند؟ به نظر من اين كار ممكن است از اعتبار مجلس خبرگان بكاهد.
حسيني هاشمي ـ پيشنهاد ميكنم عين پيام امام ملصق به مقدمه پيشنهادي آقايان بشود.
نايب رئيس (بهشتي) ـ بلي اين مسأله روشن است.
آقاي طاهري بفرمائيد.
طاهري اصفهاني ـ اين پيشنهاد موجب سلب آزادي است، زيرا اگر متن اصلي را مورد بررسي قرار دهيم ولي كساني باشند كه متن ديگري مورد نظرشان باشد، اين كار آزادي را از آنان سلب ميكند.
نايب رئيس (بهشتي) ـ مثل اينكه ديگر نظري نيست، پس رأي ميگيريم.
موافقين با اين پيشنهاد كه گروهي از فقها انتخاب بشوند دست بلند كنند (سه نفر دستشان را بلند كردند) رد شد.
آقاي كرمي فرمايشي داريد بفرمائيد.
كرمي ـ روزنامة بامداد دربارة روزه خوردن آقايان علما چيزي نوشته بود كه اين توهين به نمايندگان مجلس خبرگان است، بايد خبرنگار روزنامة بامداد مورد بازخواست واقع شود كه ديگر از اين اخبار جعلي منتشر نكند.
نايب رئيس (بهشتي) ـ آقاي طاهري بفرمائيد.
طاهري اصفهاني ـ بسمه تعالي، روزنامة بامداد دو مطلب نوشته بود كه بايد استيضاح گردد:
1ـ راجع به نماز جماعت پيشنهاد شده، نوشته بود آقاي بهشتي پيشنهاد را قرائت كردند ولي در مقام عمل صورت نگرفت.

2ـ راجع به روزه خوردن بعضي از نمايندگان نوشته بود سؤال شد، گفتهاند چون ده روز به آخر ماه نمانده بود، ميسر نبود قصد كنيم، در صورتيكه مطلب اين طور نيست و غلط است.
آنچه بوده اينست، عدهاي قصد داشتهاند جهت نماز عيد به شهرستان خود برگردند، لذا نميتواستند قصد كنند.
اكرمي ـ خبرنگار مينويسد كه از يكي از نمايندگان سؤال كردم كه چرا روزه ميخوريد.
نماينده جواب داد چون ده روز به آخر ماه رمضان مانده است نميتوانيم قصد كنيم و او چون آشنا به مسائل فقهي نبود، اينطور تلقي كرده است.
نايب رئيس (بهشتي) ـ بطور كلي بايد ديد كه خبرنگارها براي خبرسازي براي روزنامةشان به اينجا ميآيند و يا ميخواهند ملت را در جريان وقايع جلسه منتخبينشان بگذارند؟ اگر واقعاً قصد، سوژهسازي باشد، به عقيدة بنده هيأت رئيسه در اين باره اختيارات كافي دارد و جلوي اين كار را خواهد گرفت.
هاشمي نژاد ـ به نظر بنده براي روشن شدن اذهان بايد توضيح داه شود كه مسأله روزه مطرح نبوده، زيرا اكثريت علما روزه دارند و فقط چند نفري به عللي كه آقاي طاهري فرمودند و هم چنين به علت بيماري و كهولت سن نميتوانند نميتوانند روزه بگيرند.
فاتحي ـ اين خبرنگار دو موضوع را مطرح كرده است.
اول گفته است رئيس مجلس پيشنهاد كرده كه بعد از جلسة علني نماز جماعت انجام شود و البته اين پيشنهاد خوبي بود اگر چه من متوجه نشدم كه اين پيشنهاد عملي شده و با اينكه اين پيشنهاد عملي شده ولي اين خبرنگار مطلب را ناقص نوشته است.
نايب رئيس (بهشتي) ـ خواهش ميكنم روزنامه را به آقاي ناظمزاده بدهيد كه بعداً تصميم گرفته شود به هر حال ما بار ديگر به رسانههاي گروهي بخصوص به روزنامهها ومجلات اعلام ميكنيم كه در يك جامعه اسلامي بايد استفاده از اين رسانهها به صورت اصيل و اسلامي و با حسن نيت همراه باشد و هرگونه تخلف، به معناي تخلف از روح انقلاب اسلامي ما است و اين تخلف در هر موردي كه باشد بايد جلوي آن گرفته شود، بخصوص در مورد روزنامهها و رسانههاي گروهي كه ميتوانند در اين ايام حساس، نقشي سازنده و يا خداي نكرده نقش تخريبي داشته باشند كه اميدواريم خودشان مراقب باشند كه نقش تخريبي نداشته باشند.
ديگر در دستور مطلبي نداريم جز اينكه آقايان پرسشنامهها را همينجا پر كنند تا سريعاً گروهبندي شود و به اطلاع آقايان برسد.
فردا ساعت نه صبح جلسات كميسيونها تشكيل و آغاز بكار خواهند كرد.
يك پيشنهاد هم ديروز از طرف يكي از دوستان رسيده كه اين پيشنهاد را هم مطرح ميكنم و به نظر ميرسد كه در يكي دو مورد از مسائل بنيادي قانون اساسي احتياج به يك جلسه بحث خودماني داريم نه رسمي، بنابراين اگر دوستان موافق باشند اين بحثها موكول شود به وقتيكه اصول قانون اساسي مطرح ميشود و يا اگر موافقت ميكنند در يك جلسه خصوصي مجلس مطرح كنيم و چه بهتر كه فردا يا روز شنبه را به اينكار اختصاص دهيم و يك جلسه بحث سه يا چهار ساعته پيرامون يكي دو مطلب كه اينجا زياد بحث شده به صورت مباحثه داشته باشيم، بلكه بتوانيم در آن زمينهها به يك نوع هماهنگي بيشتري برسيم.
اين پيشنهاد ديروز از طرف آقاي بنيصدر داده شده بود كه وقت طرحش پايان جلسه بود كه از كار آئين نامه فارغ شده باشيم «ما در اثناي چند روز گذشته يكي دو مسأله بنيادي را مطرح كرديم كه پيدا بود كه درباره آنها اختلاف نظرها و اختلاف برداشتهائي وجود دارد.
شايد هم اگر مباحثه كنيم، معلوم شود كه يك مطلب است كه با عبارات گوناگون گفته ميشود، البته با نظم كه فرصتي باشد تا مطالب بيان شود و ما بتوانيم روي يك دو مبحث تبادل نظر كنيم و يا يك زمينه مشترك كارمان را ادامه بدهيم».
آقاي دكتر شيباني پيشنهادي كردهاند كه مذاكرات را در اين زمينه تمام كنيم تا كسانيكه قبلا نامنويسي كردهاند به نوبت در كليات صحبت كنند و از بقيه وقت براي اين منظور استفاده بشود.
البته بعداز تنظيم پرسشنامهها ـ چون پنجاه و پنج دقيقه از وقت مقرر جلسه باقي است، بنابراين دوستان ميتوانند بيايند صحبت كنند.
آقاي مولوي عبدالعزيز بفرمائيد.
مولوي عبدالعزيز ـ برادران اسلام و حضار محترم، راجع به اصل سيزدهم هم خواستم در حضور آقايان چند كمله عرض كنم.
تقاضاي بنده اين است كه همه برادران و دوستان موافقت بفرمايند كه دين رسمي ايران فقط و فقط اسلام بشود و اسمي از هيچ يك از مذاهب برده نشود.
همچنانكه در تمام كشورهاي اسلامي اسمي از مذهب برده نشده و برده نميشود و ما هم فقط به كلمه اسلام كفايت بكنيم.
از طرف ديگر ما وقتي به كلمه اسلام اتكاء ميكنيم تمام عالم اسلام با ما هستند، ما ميخواهيم كه جمهوري اسلامي جهانگير و عالمگير باشد و تمام مسلمانهاي عالم به طرف ما دست دراز كنند و ما هم به طرف آنها دست دراز كنيم.
اگر بنا باشد ما اسم مذهب را ببريم، برادران ما در عالم اسلام به ما بدبين ميشوند و آنها هم در مقابل ما يك جبههاي ميگيرند، زيرا كه مذهب رسمي كشورشان شافعي يا مالكي يا حنفي يا غير ذلك است.
معهذا به عقيده بنده بايد همه ما با هم متحد باشيم و دين رسمي كشور ما اسلام باشد و اگر اسمي از مذهب برده ميشود، بايد مذاهب اربعه رسميت داشته باشند.
مثلا عرض ميكنم وقتي كه در اصل 14 نوشته شده زرتشتيان ـ يهوديان ـ مسيحيان در ايران اقليتهاي رسمي ديني شناخته ميشوند، پس چطور ما دين اسرائيل و دين آمريكائيها را كه دشمن رسمي ما هستند و اديان آنها منسوخه هست (وان الدين عند الله الاسلام) دين آنها را رسمي بدانيم، اما مذهب اهل سنت الجماعت را كه برادران شما هستند و خداي سنيها و خداي شيعهها و پيغمبر و قبله آنها و كتاب آسماني آنها يكي است و هيچ تفرقهاي ندارند، چطور به خودمان اجازه بدهيم كه مذاهب اربعه اهل سنت و الجماعت را رسمي ندانيم، اما اديان منسوخه را رسمي بدانيم؟ لهذا در درجه اول بايد فقط دين رسمي ايران اسلام باشد و اسم هيچ مذهبي برده نشود.
همانطوركه عرض كردم تمام مسلمانهاي دنيا را به آغوش بگيريم و اين جمهوري اسلامي را جهانگير بكنيم اما اگر آقايان اصرار دارند كه كلمه جعفري اثني عشري گنجانده بشود، پس اضافه بفرمائيد كه مذاب اربعه هم كه حقه هستند و هيچ فرقي بين مذهب جعفري و شافعي و حنبلي و حنفي نيست و همچنان كه شيخ شلوتت پيشواي اهل سنت و الجماعت در مصر اعلام كرد كه جافعي از فقهاي مذاهب اربعه است و هيچ فرقي نميكند كه كسي به فقه جافعي يا به فقه شافعي يا حنفي عمل كند آنها چقدر وسعت صدر داشتند ما هم بايد وسعت صدر داشته باشيم و بايد معلم دنيا باشيم و ديگران بايد از ما سرمشق بگيرند نه ما از ديگران.
لذها استدعاي من از حضور آقايان اين است كه اگر كلمه اسلام اضافه نشود، حداقل برادران شما كه در ايران هستند و برادران اسلامي شما كه در دنيا هستند، از شما گلهمند خواهند شد.
لهذا چون ميخواهيم كه جمهوري اسلامي جهانگير باشد و هيچ نوع اختلاف و شكافي نباشد و اين شكاف و نفاِ را كه استعمارگران در عرض 1300 سال يا 1400 سال گذشته در بين ما انداختهاند، از بين مردم ببريم، در اين عصر تمدن و در اين موقع حساس كه عالم اسلام احتياج به مودت و صلح و صفا و هماهنگي دارد، نبايد يك چيزي را در نظر بگيريم كه هيچ اثري ندارد و تمام برادران ما را بدبين كند.
لهذا مجدداً عرض ميكنم كه بايد مودت و صلح و صفا را برقرار كنيم چون هيچ فرقي بين شيعه و سني و فقه جافعي و مالكي و حنفي و شافعي و حنبلي نيست.
بخاطرم ميآيد در زاهدان در يك مسجدي از مساجد برادران اهل تشيع، در سخنراني خودم بين ده هزار نفر از بلوچها اعلام كردم كه ما سنيها هيچ نوع اهانتي را بر اهل بيت روا نميداريم و اعلام كردم هر كسي كه كوچكترين اسائه ادبي به حضرت علي(ع) و اولادش بكند از اسلام خارج است و اطمينان داشته باشيد كه تقيه نميكنم و اين عقيده اهل سنت و الجماعت است.
آنها نسبت به اهل بيت و اولاد علي بدبين نيستند.
ما اهانت نسبت به حضرت علي و اولادش را كفر ميدانيم، حتي در كتابهاي ما نوشته است كه هر كسي در نماز بگويد «اللهم صل علي محمد» و آل محمد را نگويد، نمازش ناقص است و در كتابهاي ما نوشته است كه اگر كسي به پيغمبر صلوات و سلام نفرستد نمازش ناقص ميشود.
لهذا شما ميدانيد كه ما نسبت به هيچ احدي بدبين نيستيم، برادرا تشيع را برادر خود ميدانيم و هيچ فرقي نميگذاريم و فقط التماس و استدعاي ما از آقايان نمايندگان اين استكه ما و شما سعي كني كه بين برادران نفاِ نيفتد، زيرا دشمنان اسلام و ايادي استعمار خيلي نفاِ انداختهاند و 1400 سال اين صباحيها و يهوديها و نصرانيها و دشمنان اسلام بين ما مسلمانان شكاف و نفاِ انداخته و لطمه وارد كردند و حال نگذاريم بيشتر از اين استعمارگران بين ما شكاف و نفاِ بيندازند.
يك زمان ما احتياج داشتيم كه شكاف بيندازيم و به عثمانيها بد بگوئيم، براي اينكه مليت خودمان را حفظ كنيم، اما حالا آن احتياج برطرف شده و عالم اسلام حاضر است كه براي كشور جمهوري اسلامي ايران هر نوع فداكاري را بكند.
پس چرا ما محاذ بگيريم و چرا به آنها اجازه بدهيم كه محاذ بگيرند؟ بايد ما سعي كنيم كه اين شكاف و نفاِ و دو گانگي از بين برود و در زير پرچم لااله الا الله و محمد رسول الله در زير قانون قرآن مجيد عمل كنيم و هيچ اختلافي نداشته باشيم.
اين استدعائي بود كه حضور آقايان عرض كردم و از طرف ديگر ميخواستم بگويم كه ما مردم بلوچستان و سيستان در دورة طاغوت خيلي محروميت داشتيم و هنوز هم داريم.
بنابراين بگذاريد همان اختلافاتي را كه دشمنان دين، بين ما انداختند، بر طرف كنيم و ما در اين كار درگير نشويم، زيرا حالا وقت اختلاف گذشته و وقت صلح و صفا است.
بيش از اين عرضي ندارم.
نايب رئيس (بهشتي) ـ بدنبال مطالب برادرمان آقاي مولوي عبدالعزيز، سه نفر از آقايان خواستند در رابطه با صحبت ايشان صحبت بكنند، ولي رويه فعلي جلسه اين نيست.
منتها چون مطالب ايشان سه تذكر كوتاه را ايجاب ميكند، من اين سه تذكر كوتاه را ميدهم كه تا حدي خواست اين آقايان را تأمين كنم، در عين حال من اسم آقايان را يادداشت كردم كه در نوبت خودشان صحبت بفرمايند.
يكي از نمايندگان ـ مطابق آئين نامه پنج دقيقه ميتوانند صحبت كنند.
نايب رئيس (بهشتي) ـ صحيح است بر طبق آئيننامه تصويب شده پنج دقيقه حق دارند صحبت كنند.
من اين سه تذكر را ميدهم بعد شما صحبت بفرمائيد.
به آقاي مولوي عبدالعزيز، برادران بلوچ و برادران كردستان و برادران تركمن صحرا و برادران قسمتهاي ديگر ايران كه مسلمانان پيرو مذاهب ديگر هستند، در يك كلام فعلا اين پيام برادرانه را ميفرستيم كه به رسميت شناختن فقه مذهب جعفري اثني عشري در رابطه با قانون گذاريهاي كلي در كشور به هيچ عنوان نبايد كمترين شائبه نقض پيوند برادري ميان ما و شما را داشته باشد.
ان شاء الله در وقتيكه اين اصل مطرح ميشود، فرصت ميدهيم كه هم اين برادران و هم ديگران در اين مورد صحبت كنند و فقط حالا خواستم اجمالا يادآوري كرده باشم كه بودن يا نبودن اين اصل در پيوند برادري اسلامي در اين سو يا آنسو هيچ تأثيري نداشته باشد.
تذكر دوم تعبيري در سخن برادر عزيزمان آقاي مولوي عبدالعزيز بود كه ممكن است اين تعبير خوشايند هموطنان مسيحي و يهودي ما نباشد.
روشن است كه بر طبق قانون عزيز و عظيم اسلام و بر طبق آنچه تا كنون نشان دادهايم، معتقديم كه در جامعه اسلامي، آئين مسيحيت، آئين يهود و آئين زرتشتي و آئينهائي هستند كه پيروانش با امتيازات خاصي ميتوانند در اين جامعه زندگي كنند و ازحقوِ عالي انساني و احترام برخوردار باشند.
بنابراين فكر ميكنم برادرمان آقاي مولوي عبدالعزيز هم هرگز قصدي مخالف با اين احترام و اين حق را نداشتند.
ولي مطلبي كه گفتند مطلبي بود در رابطه با اصول فكري كه انتظار دارم از اين تعبير هم هيچگونه برداشت منفي به عمل نيامده باشد.
در عين حال طبق آئيننامه تصويب شده هر يك از نمايندگان ميتوانند پنج دقيقه صحبت بفرمائيد، آقاي مهندس دانش راد بفرمائيد.
مهندس دانشراد ـ بنام خدا با اجازة حضار محترم من در عرض يك هفتهاي كه در خدمتتان هستم كوشش كردم كه كمتر صحبت بكنم ولي موقعيت ايجاب كرد كه سوء تفاهي رفع شود.
اول خدمت حضار محترم نكتهاي را عرض كنم كه من از حدود سيسال پيش تا حالا، از آن وقتي كه وارد مسائل سياسي شدم و دنيا را شناختم يكي از افراد ضد صهيونيست كشورم هستم و اين را از نوشتههايم كه در يكي از روزنامهاي يهودي در سال 1328 كه در تهران منتشر شده است شهادت ميگيرم.
تيترش را براي شما ميخوانم «طبقة حاكمه اسرائيل ملت خود را به كجا ميكشاند؟» كه قسمتي از متن به اين شرح است.
«اكنون كساني حكومت را بدست گرفتهاند كه توجهي به ملت رنجيده خود ندارند و براي تثبيت حكومت خود راهي جز آستان بوسي به درگاه دكاندران و مستعمرهجويان امريكائي در پيش پاي خود نميبينند ـ اين حملهاي به دولت اسرائيل ـ ميگويند در حدود هشت ماه است آقاي كاپلان وزير دارائي اسرائيل در آمريكا به اين در ميزند و دست و پاي دلالان و ال استريت را ميبوسد تا شايد براي ادارة امور مالي كشور خود از آنان صدقه واعانه بگيرد تصور نميرود اين آقا به طرز كار كاسبكاران آمريكائي آشنا نباشد و نداند كه اگر اين آقايان به كسي يك شاهي بدهند، صد شاهي پس خواهند گرفت چه كسي هست كه از ماهيت كمك امريكا به كشورهاي يونان و اروپاي غربي اطلاع نداشته باشد و الي آخر...
» باز يك جاي ديگر نوشتهام «كشور اسرائيل قدمهاي جديتري در راه امريكائي شدن بر ميدارد.
روشن كنندگان آتش جنگ سوم وتقويت كنندگان مجدد آلمان نازي بنام صاحبان سرمايه و تاجر، رشتهاي اقتصادي و حيات اين مملكت را دارند بدست ميگيرند.
تجار امريكائي همه گونه آزادي براي فعاليتهاي اقتصادي و بالنتيجه سياسي در داخل بنگاههاي اقتصادي كشور دارا خواهند شد».
اين خلاصهاي از يكي از مقالات مفصلي است كه اتفاقا نمونهاش را داشتم.
بنابراين ميخواستم خدمت برادران و خواهر عزيزم عرض كنم كه من شخصاً يك ايراني وفادار به كشور هستم و ايراني متولد شدهام و اجداد من در ايران بودهاند و از 2700 سال پيش در ايران بودهايم و در ايران هم به گور خواهم رفت و فرزندانم هم در ايران در شغل مهندسي و كارمندي دولت مشغول سازندگي هستند و به اين خاك و مملكتي كه در آن متولد شدهايم مثل مسلمانان و مثل سرور عزيزم كه به من تقريبا حمله كردند، عشق ميورزيم.
نكتة ديگر اينكه من مذهب اسلام را مثل مذهب پدر خودم احترام ميگذارم، يعني به عقيدة من آنچه كه اصول توحيد است، خواه در دين اسلام و خواه در دين يهود باشد اساسش يك شكل است.
اساسش وحدت و عدالت و جلوگيري از ظلم و استثمار است.
جملات و آيات فراواني هست كه عمل نميكنند.
نه آن كسي كه شناسنامه اسلامي دارد درست عمل ميكند و نه كسي كه شناسنامه يهودي دارد و در صف اهل ظلم قرار دارند.
در روزنامة اطلاعات قسمتي از فرمايشات حضرت علي عليهالسلام را خواندم كه به برادر عزيزم يادآوري ميكنم.
در روزنامه نوشته شده است كه مردم از دو رقم بيشتر نيستند يا برادر ديني تو هستند و يا اگر از نظر ديني با تو هم كيش نيستند و پيرو اديان ديگري هستند، اين امر ايجاب نميكند كه تو حقوِ و حدود آنان را مدنظر قرار ندهي، بلكه آنان هم مانند تو آفريده خدا و بشري مثل تو هستند و خواستهها و اميال و نيازمنديها و احساسات و عواطفي همانند تو دارند و تو موظف هستي كه خواستهها و آزاديهاي آنان را همانند برادران ديني خويش رعايت كني وگرنه مرتكب خلاف مأموريت خود گشتهاي و در انجام رسالت خويش كوتاهي ورزيدهاي.
اين به نظر من از اعلاميه حقوِ بشر خيلي رساتر و خيلي مهمتر است.
نكتة ديگري كه ميخواستم عرض كنم اينست كه نه دولت اسرائيل دين يهود دارد و نه دولت امريكا دين عيسويت.
دولت اسرائيل يكي دولتي است غير مذهبي و اساسش بر مذهب نيست بلكه اساسش بر سياست تجاوز كارانهاي است كه مورد تنفر يهوديان مؤمن ميباشد.
بنابراين بگذريم از بازيهاي سياسي كه براي پايگاه استعماري ميكنند و اينرا نبايد در داخل كشورمان بين هموطنانمان مطرح بكنيم و اختلاف ايجاد كنيم كه اين اختلاف، اختلافي است به نفع صهيونيسم و عليه منافع خلق فلسطين، زيرا هر يكنفر يهودي كه از ترسش از ايران به فلسطين برود جاي يكنفر فلسطيني را گرفته است و اين اشتباهي بود كه بعضي از كشورهاي عربي در آن روزگار كه طبقه حاكمهشان منافع ملتشان را در نظر نميگرفتند، كردند.
عراِ در دوره نوري سعيد اينكار را كرد كرد و الان نشريات الفتح به اين موضوع ايراد ميگيرند كه شما يهوديان كشور خودتان را زجر داديد و فرارشان داديد و نتيجتاً آنها آمدند و به جبهه دشمن ما پيوستند بنابراين، اين اختلاف را نبايد دامن زد كه اين رخنه بوجود بيايد.
متأسفانه بعضي نشريات منتشر ميشود كه كار ما را فلج ميكند.
من توقع دارم در يك مجلس رسمي و در يك مجلسي كه به فرمان امام تشكيل شده است و امام رسماً تاييد كردند كه حقوِ مذاهب رسمي محترم است، اينطور بيانات گفته نشود، زيرا مخالف اصول برادري و مودت است، متشكرم.
نايب رئيس (بهشتي) ـ خانم گرجي بفرمائيد.
خانم گرجي ـ بسم الله الرحمن الرحيم.
پس از عرض سلام خدمت برادران عزيز، كلام را با آيهاي از قرآن شروع ميكن «الذين يبلغون رسالات الله و يخشونه و لايخشون احد الا الله و كفي بالله حسيبا» كسانيكه رسالت پروردگار را تبليغ ميكنند و مسئوليت دارند، فقط از او ميترسند و از هيچكس نميترسند و كافيست كه خدا حسابگر است.
با تأكيدي كه در اين آيه كوتاه سه مرتبه روي كلمه الله است و در موقعيت خطيري كه ما قرار گرفتهايم اين لحظههائي كه واقعاً نميدانم چه جور بگويم كه نه تنها پشتوانه اين انقلاب خوني است، بلكه پشتوانه هر لحظه اينجا نشستن ما با خون تصويب ميشود و خيلي خطرناك است و لحظههائي است كه دارد سرنوشت ملت را ميسازد و بخصوص با آن نظري كه مردم دارند، من يك وقت فكر ميكنم در اين چهار ديواري نكند فراموش كنيم كه بيرون از اينجا چه ميگذرد و چه انسانهائي در انتظار هستند.
ملتي كه با خون و شرف و آزادي خواهي و انسانيتشان از همه چيز گذشتند و يك انقلابي اينگونه خونين انجام دادند و براي بهتر ساختن سرنوشتشان ما را انتخاب كردند، وقت ما مهمتر از اين بود كه دو روز اول روي شعارها و مطالبي گذشت كه شايد با مسئوليت خطير ما منطبق نبود.
آن روز ميخواستم عرض كنم كه تذكر داده شود، ولي الحمدالله مجلس نظام اصليش را به خود گرفت و در مسير تكاملش ان شاء الله حركت ميكند و اما مطالبي را ميخواستم عرض كنم به مناسبتي كه من اينجا نماينده هستم و انتظاري كه خواهران رنج كشيده ما دارند، ديگر نميخواهم شعار بدهم زيرا از شعار دادن منزجر هستم، چون ديگر زمان اين حرفها نيست ولي مطلبي كه مهم و مشخص است، اين است كه زن در جامعه اسلام بخصوص در نظام فعلي و در نظامهاي قبلي محرومترين فرد اجتماع بوده و شايد اصيلترين زنهاي جامعه بشريت، زن مسلمان است، با آن ايمان و تقوا و شأن با آن مسئوليتي كه احساس ميكنند.
متأسفانه با بودن اين كتاب نميدانم سخن گفتن من براي شما، از قرآن، مثل معروف زيره به كرمان بردن است، ولي مطلب مهم و شايد فراموش شده، نقش زن و موقعيت و ارزش زن در اين جامعه است.
نميخواهم بگويم جامعه قرآن، چون روح قرآن با روح طبيعت جهان منطبق است و به همين جهت قابل بقاء است والا اگر اينطور بود قابل بقاء براي هر زماني نبود، بخصوص در سوره رعد، منطبق بودن قرآن با روح كلي جهان در آيه «تلك آيات الكتاب و الذي انزل اليك من ربك الحق...
» آن جهان كه ميبينيد آياتي از كتاب است و اين كلام هم كه بر تو نازل شده است، حق است.
ملاحظه ميفرمائيد بر اين اساس گر چه من خودم جزو كساني هستم كه وقتي راجع به حقوِ زن گوشزد ميشد، ميگفتم زن درجامعه اسلامي يك انسان است.
به عقيده من وقتي صحبت از انسان است، اصلا بازگوئي جدا كردن حساب زن از مرد خود يك شرك است ولي متأسفانه چون حقوِ زن اجرا و رعايت نشده و اصلا طرد شده، اينست كه آدم گاهي لازم ميبيند دفاعي بكن و من فقط با آيات قرآن تذكر ميدهم.
در اين مورد با يكي از برادران عزيز هم در اصفهان راجع به حقوِ زن صحبت شد، ايشان در اين قسمت اشكال داشتند ولي وقتي پرسيدم زن يك انسان هست يا نيست؟ آقا گفت چرا هست.
متأسفم كه مطالبي به عنوان حديث كه ضد قرآن است جمعآوري شده، با اينكه ميدانيم چقدر احاديث جعلي داريم و پيغمبر هم فرمودهاند «ان وافق القرآن فهولنا» تكيه روي احاديث كردن صحيح نيست.
وقتي در قرآن ميفرمايد «اقرأ باسم ربك الذي خلق، خلق الانسان من علق، اقرأ و ربك الاكرم،الذي علم بالقلم، علم الانسان مالم يعلم» اينجا بحث قلم مطرح است، به چه عنوان با كلماتي كه براي خودشان جالب بوده است قلم را از دست زن گرفتند؟ مگر اين قرآن نيست كه در سورة الرحمن ميفرمايد «الرحمن علم القرآن خلق الانسان علمه البيان» آيا زن انسان هست يا نيست؟ من نميدانم اينجا بايد ثابت كنيم كه زن انسان هست يا نيست تا بعداً دربارهاش سخن بگوئيم؟ من با استناد به همين قرآن كه البته گفتن اين سخن در يك چنين محضر عظيمي كه «الذين يبلغون رسالات الله و يخشونه...
» فقط ترس از اوست نه اينكه مردم چه ميگويند، چون از من سؤال ميكردند كه شما چگونه از ما زنان دفاع ميكنيد با توجه به اينكه شرِ و غرب چه ميگويند؟ گفتم من، بندة مردم كه نيستم، بندة خدا هستم و پس از بندگي خدا لباس خدمت خلق را براي مدت كوتاهي به تن كردم و اگر آنچه كه خدا ميگويد پياده شود، هيچ كمبودي و هيچ نقصي براي هيچ يك از گروه افراد نيست چه برسد كه با يك زن آن هم به نام مسلمان و به عنوان اسلام اينگونه رفتار بكنند.
در هر صورت تذاكراتي كه خواستم بدهم از روي قرآن است.
در ضمن آقاي پرورش آياتي از روي سوره احزاب تذكر دادند كه دلم ميخواهد قبل از اينكه قانون اساسي مطرح شود، يك مطالعه كوتاه در همان آيه بيست و يكم بكنيم.
«لقد كان لكم في رسول الله اسوة حسنة....» در اين سوره انقلاب عظيم احزاب يا جنگ خندِ را مطرح ميكند، كه تقريباً نهضتها ما هم بيشباهت به نهضتهاي صدر اسلام نيست.
بعد از اينكه بلافاصله در جنگ احزاب، آن رشد اقتصادي براي مردم پيش ميآيد فرموده «واورثكم ارضهم و ديارهم و اموالهم و ارضاً لم تطؤها...
» كه بلافاصله در خانة پيغمبر را باز ميكند و رشد سياسي و اقتصادي و اجتماعي و تقوائي به زن پيغمبر ميدهد و از اينجا شروع ميكند كه «يا ايها النبي قل لازواجك ان كنتن تردن الحيوة الدنيا و زينتها فتعالين...
» بگو به همسرانت اگر زندگي دنيا و تجمل آنرا ميخواهيد تشريف بياوريد طلاقتان را بگيريد، خوش آمديد، برويد وليكن اگر نخواستيد برويد، تربيت اسلامي را شروع كنيد از تقوا و نماز و طهارت «...
و قلن قولا معروفاً...
» و همينطور آياتي كه ميآيد تا به آنجا ميرسد كه «واذكرن مايتلي في بيوتكن من آيات الله والحكمة...
» اينها كه شعار نيست، خانمها بايد در جلسات، آيات الهي را با تبادل افكار بهم تذكر دهند و ببينند آيات خدا چيست.
وقتي خدا بصورت امر واجب ميخواهد كه آيات قرآن را بررسي كنند، اينكار بدون مقدمه نميشود.
مثلا من براي اينكه نماز بخوانم مقدماتش بايد حاصل شود.
با توجه به اين موضوع ببينيم در قرآن درباره جنگ بدر با آنهمه عظمت چه ميگويد «...
قد كان لكم آية في فئتين التقتا فئة تقاتل في سبيل الله...
» اين يك آيه بود «...
ان في خلق السموات والارض و اختلاف الليل و...
» بنده خجالت ميكشم كه در چنين محضري بخواهم تذكري از آيات قرآن، خدمت سروران عزيز و حاميان قرآن و استادان و مدافعين قرآن و محرومين و ستمديدگان كه خودشان هم از همان محرومين هستند، بدهم.
واقعاً چقدر درد است و چقدر شكر، در هر صورت وقتي زنها بخواهند آيات را تذكر بدهند و حكمت بياموزند با توجه به دنباله آيهاي كه قبلا خواندم «...
ان الله كان لطيفاً خبيرا...
» رشد فرهنگي زنهاي ما متأسفانه در حداقل اقل است، حتي خانمهائي كه تحصيلات عالي و مدارك عالي دارند و متأسفانه من از داشتن آن مداراك عالي كه براي آنها داراي ارزشهائي است، محروم هستم و يكي از خواهراني كه در جلسه اول اينجا تشريف آورده بودند، پيشنهاد ميكردند كه در قانون اساسي آزادي زنان در امر ورزش را بگنجانيد و كلام را خواهر عزيز به اينجا ميرساند كه زنها از اسب سواري محروم نباشند و لباس اسب سواري بپوشند و ميگفت لباس اسب سواري پوشيدن با حجاب اسلامي منطبق نيست.
گفتم متأسفم كه بعنوان يك خبرنگار، بعنوان يك روشنفكر آمدهايد ميگوئيد كه من در قانون اساسي اين مطالب را بگنجانم، نميدانم چرا اينطور فكر ميكنند، ميخواهم بگويم رشد فكري ما اصلا كم است و فكر زنان ما در حداقل كوتاهي مانده است البته منظور من گروهي از خانمهاي تحصيل كرده نيست بلكه به طور كلي منظورم از كلمه زن در تمام اقصي نقاط ايران، چه در شهر چه در روستا ميباشد.
پارسال قبل از انقلاب كه در يزد بودم رشد فكري برادران عزيز را در آن جا ديدم ودر آن عظمت و آن شكوفائي و آن نهضت قابل تحسين بود اما وقتي با خواهران روبرو شدم متأسفانه در حد ابتدائي بودند.
من چند تا زن دانشگاهي را كنار ميگذارم زيرا بقول معروف با چهار تا گل بهار نميشود.
آن چند دختر دانشآموز و چند خانم جوان روشنفكر يا خانمهايي كه تعدادشان در حداقل است را كنار ميگذاريم، ولي به طور كلي خانمهاي يزد محرومترين زنان هستند و با وجود قرآن در يزد، كه مركز شعور انسانها است از لحاظ رشد و تقوا و ايمان، مردها در فراز انساني هستند و زنها همينطور در سطح پايين ماندهاند چه كسي مقصر اين كار است؟ وقتيكه خداوند در قرآن ميفرمايد «لقد كان لكم في رسول الله اسوة حسنة لمن كان يراجو الله و اليوم الاخر و ذكر الله كثيراً (آيه 21 از سوره احزاب) و ميگويد زندگي پيامبر اسوه است، بنابراين وقتيكه پيامبر بعنوان اسوه شروع ميكند به تربيت زنهايش و اينگونه رشد فكري ميدهد به همسرانش تاجائي كه بنشينند آيات الهي را با حكمت بررسي كنند، دو صفت خدا را در كنارش تضمين ميكند كه «ان الله كان لطيفاً خبيراً» در شأن زنها و در استعداد زنها هست و متأسفانه جامعه مابراي خانمها رشد مشخص نكرده است و ما محروم ماندهايم.
اينها شعار نيست، واقعيت است.
اگر براي آن زني كه در آن دهكده گنداب آنگونه در مقابل دوربين و ميكروفن سخن ميگفت امكانات رشد بود، به چه درجه از تعالي ميرسيد؟ من نميدانم ولي از امام سؤال كردم گفتند زنها رئيس جمهور نميتوانند بشوند، ولي اگر ميشد، شأن رئيس جمهور در توان اين زن بود.
كي مسئول اينها است؟ باز بر ميگردم به آيات رشد زن «و مالكم لاتقاتلون في سبيل الله و المستضعفين» ما مستضعف هستيم، زنها در كنار امام هستند.
مستضعف چه كسي است؟ و اما راجع به شعور سياسي «ربنا اخرجنا من هذه القرية الظالم اهلها...
» اين رشد سياسي و اين رشد فكري مستضعف به اين معنا كه لمس ميكنند زشتيها و بديها نابسامانيها را تا جائي كه فرياد ميزند و استمداد از خدا ميطلبد «...
واجعل لنا من لدنك و ليا واجعل لنا من لدنك نصيرا...
» كه حتي بچهها را جزء مستضعفين قرار ميدهد و بچهها وضع جامعه را درك ميكنند و فرياد ميزنند و استمداد ميطلبند و حكومت عدل را طلب ميكنند اصلا ميخواهم بگويم مطرح كردن حقوِ زن را بطور جداگانه من كسرشأن زنان ميدانم، ولي متأسفانه بايد مطرح شود بگويم، به والله قسم شرمم ميآيد، ولي تذكر است بحكم آيه «وذكرفان الذكري تنفع المؤمنين...
» با قيد مؤمن «.. فلنحيينه حيوة...
» كه تا درجه روح، عصمت زن نيز ترقي ميكند، ديگر زن و مرد ندارد.
اختلاف را قبول دارم، اختلاف لازمة وجود انسان است.
حتي دو انسان با هم يكسان نيستند.
و اما اينكه گفته شود زن به رشد فكري نميرسد و زن ناقص العقل و ناقص الايمان و ناقص الخطوط است، اگر كه نقص هست در عقل او نيست و بايد در فطرت ناقص باشد كه البته نيست، زيرا خدا ناقص نميآفريند.
واقعا اينها با آن روح عظيم علي عليهالسلام كه قرآن ممثل است و قرآن ناطق است، وقتيكه اين كلام با قرآن تطبيق نميكند من نميدانم آيا موقعيت خاصي پيش آمده بود كه اين كلام مطرح شده و شايد حضرت هم توضيح داده باشند؟ در هر صورت ميخواهم بگويم دقت بيشتري شود زيرا حقوِ زن در اسلام ثابت است.
در اين زمان ما ميخواهيم به قرآن عمل كنيم و هيچ بحث ديگري هم نيست، اما متأسفانه چون نظام فعلي ما هنوز ادامه نظام قبلي است و جامعه ما از آن حالتهاي قبلي پاك نشده حتي به حدي رسيده است كه بقول صاحب الميزان زنها خودشان هم خودشان را قبول ندارند.
يعني آنقدر تحقير شدهاند كه خودشان هم قبول ندارند كه زن يك انسان كامل و پا به پاي برادران است، باز معذرت ميخواهم كه حرفها را مخلوط ميكنم چون وقت كم است و حرف زياد.
دنبال همين آيه سورة احزاب ميبينيم بعد از اينكه زنان را در رشد فكري و تقوا و نماز و زكوة ارشاد ميكند بحكم آيه «ان المسلمين و المسلمات...
» در ده مرحله از اسلام شروع ميشود تا «...
والذاكرين الله كثيراً و الذاكرات...
» اينها را بايد مطرح بكنيد كه چگونه بايد زن را رشد داد و سپس كدام زن بايد در جامعه بيايد و چگونه در تمام نظام اجتماعي شركت كند.
نايب رئيس (بهشتي) ـ يك دقيقه بيشتر وقت ندارند.
خانم گرجي ـ بسيار خوب.
اول بايد مكاتب و مدارس براي رشد فكري و فرهنگي خانمها باشد و سپس همدوش برادران تا مرحلهاي كه «ما كان لمؤمن و لامؤمنة اذاقضي الله و رسوله امراً ان يكون لهم الخيره...
» من نميخواهم توضيح بدهم و تفسير كنم، اين يك مسأله بسيار مهمي است كه در مورد زنها مطرح نشده آن وقت كار به آنجا ميرسد كه قانون طلاِ و امثال آن كه اينهمه در قرآن ميفرمايد: «...
فامسكو هن بمعروف او سرحوهن بمعروف...
» با اينكه من به اين كلمه (معروف) توجه دارم، جاي اين سخن در قانون اساسي نيست ولي متأسفم از اينكه جامعه ما هنوز آن رشد را پيدا نكرده است.
بنابراين براي اين كه حقوِ زنها از بين نرود، حق مسلم آنان تا زمانيكه جامعه ما تقوا و تكامل خودش را پيش بگيرد بايد در اين قانون اساسي گنجانده شود و يك كانوني يا مركزي و يا تشكيلاتي براي پاسداري از حقوِ زن باشد تا اين نظام شكل بگيرد.
وقتم تمام شد، معذرت ميخواهم.
به هر صورت باز هم براي آخرين بار، چون در پيشگاه قرآن مسئول هستيم، به حكم آيه «.. و من لم يحكم بما انزل الله...
» كه سه بار در سورة مائده تكرار ميشود، بايد اين را توجه داشته باشيم كه در اين موقع و در اين نشست مهم و عظيم، حقوِ اين گروهي كه بنياد اجتماع بر او استوار است، ضايع نشود، و بخصوص به عقايد و افكارشان احترام گذاشته شود.
گرچه اقتصاد در اسلام زير بناي رشد جامعه هست به نظام اقتصادي خانمها اهميت بسيار داده شده ولي ارزشهاي معنوي و فرهنگي و سياسي زنها كه در قرآن بسيار مطرح است، مهمتر است.
اين مطلب را در جلسات بعدي ادامه خواهم داد.
خيلي متشكرم.
نايب رئيس (بهشتي) ـ برادرمان آقاي مولوي عبدالعزيز دوست دارند كه چند كلمهاي دربارة سوء تفاهمي كه پيش آمده توضيح بدهند.
آقاي مولوي عبدالعزيز بفرماييد.
مولوي عبدالعزيز ـ الحمدالله و الكفي و سلام علي عباده الذين صفي اما باذن.
برادران اسلام و حضار محترم، مثل اينكه برادر هم وطن ما نسبت به عرايضي كه كردم يك كمي بهرهبرداري منفي كردند و تقصيري هم ندارند، چون ايشان من را نميشناسند.
برادر عزيز اين را بدانيد كه فكر ميكنم در منطقه سيستان و بلوچستان بنده اولين كسي هستم كه حامي اقليتهاي ديني بوده و ميباشم.
برويد از فرد فرد اهالي سيستان و بلوچستان بپرسيد چون تمام اقليتهاي مذهبي راجع به مشكلاتشان به من مراجعه ميكردند و مشكلاتشان را با من در ميان ميگذاشتند و من هم مشكلات آنها را حل ميكردم.
منظورم اين نيست كه اقليتهاي ديني يا مذهبي آزادي نداشته باشند.
من به دوستان و همقطارانم در سيستان و بلوچستان و حتي به كسانيكه به جوانان ما كمونيست و چپي ميگويند، گفتهام كه به اينها اين مارك را نزنيد.
بيايد اينها را بخواهيد و حرف حسابشان را بشنويد و نصيحتشان كنيد و اينها را قانع كنيد بيخودي مارك به كسي نبايد بزنيم.
خيلي عذر ميخواهم ولي بايد بگويم كه موقعي كه من آمدم، حتي بهائيهاي آنجا آمدند پيش من كه مولوي جان، عقيده شما خيلي بالاتر از عقيده ديگران است و هميشه نسبت به همه با عدالت رفتار ميكنيد، براي ما بهائيها هم دفاع بكنيد.
تا اين حد در اسلام حقوِ همه اقليتهاي مذهبي و ديني محفوظ است.
امام ابوحنيفه رحمة الله در كتابش مينويسد: «اگر امام وقت اجازه دهد يك يهود يا يك نصارا يا بلاتشبيه يك بي دين يا كافري كه خارج از اسلام است در كشور اسلامي سكونت كند، مال او و جان او و حيثيت او و آبروي او مثل حيثيت و ناموس و آبروي مسلمانان است.
» حتي امام ابوحنيفه مينويسد كه «اگر يك مسلماني، سيكي را، بلاتشبيه يك هندوئي را بكشد، بايد امام وقت به قصاص او در عوض خون او، آن شخص را بكشد.
» اين را ما داريم كه اگر كسي خارج از اسلام باشد و در پناه اسلام باشد و ذمي باشد و در كشور اسلامي بسر ببرد.
بايد حافظ مال و جان او و آبرو و حيثيت او باشيم.
ولي اين برادر عزيز ما مثل اينكه از عرايض بنده برداشت بد كردند.
بنده قصدم اين نبود، بنده هميشه حامي حقوِ اقليتهاي مذهبي بوده و هستم.
بنظر بنده بايد حقوِ ملي و مذهبي همه اقليتهاي مذهبي محفوظ باشد.
همه ما در ساية عدل الهي و در كشور اسلامي و در سايه جمهوري اسلامي محفوظ و در امن و امان هستيم.
بنده بار ديگر تأكيد ميكنم كه قصدم، هموطنان خودمان نبود، قصدم كساني بود كه با ما محارب هستند و ميخواهند ريشه اسلام را بكنند، ريشه كشور ما را بكنند، كه خدا آنها را نابود بكند.
منظورم آنها بود ولي برادران غير مسلماني كه در ايران هستند و در پناه عدل اسلامي هستند، حقوقشان محترم و محفوظ و مسلم است مقصود من از اين يك خطي كه خواندم، استنادي بود بر اين كه وقتي دين اين برادران ما رسميت دارد، ما كه مسلمان و برادر هستيم و شيعه و سني هم فرقي ندارد پس مذاهب ما هم رسميت داشته باشد.
هدف من فقط گفتن همين نكته بود والا هدف توهين نبود، ديگر عرضي ندارم.

6ـ پايان جلسه نايب رئيس (بهشتي) ـ جلسه پايان پيدا ميكند.
فردا براي تشكيل گروهها همة دوستان تشريف بياورند، خدانگهدار تا فردا.
(جلسه ساعت بيست پايان يافت) نايب رئيس مجلس بررسي نهائي قانون اساسي ـ دكتر سيد محمد حسيني بهشتي

منبع:شورای نگهبان
ادامه دارد
یزدفردا
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا