سواد رسانه‌اي چيست؟


یزدفردا " دكتر يونس شكرخواه:
سواد رسانه‌اي يك نوع درك متكي بر مهارت است كه مي‌توان براساس آن انواع رسانه‌ها را از يكديگر تميز داد، انواع توليدات رسانه‌اي را از يكديگر تفكيك و شناسايي كرد.

به نظر من هدف اصلي سواد رسانه‌اي مي‌تواند اين باشد كه بر اساس آن بتوان محصول نهايي يك رسانه را از اين جنبه شناخت كه آيا بين محتواي يك رسانه به مثابه يك محصول نهايي با عدالت اجتماعي رابطه‌اي وجود دارد يا خير.
سواد رسانه‌اي آميزه‌اي از تكنيك‌هاي بهره‌وري مؤثر از رسانه‌ها و كسب بينش و درك براي تشخيص رسانه‌ها از يكديگر است. [سواد رسانه‌اي در فصلنامه رسانه]
در واقع اگر زماني به نقطه‌اي از تعارض با يك رسانه برسيم، سواد رسانه‌اي مي‌تواند مانع قطع ارتباط با رسانه شود و  ارتباط با رسانه‌هاي متفاوت و تبديل رابطه يكسويه و انفعالي به يك رابطه فعال‌تر را توصيه كند

نظام رسانه‌اي داراي سلسله مراتب است و اجزاي آن قابليت تعقيب و شناسايي را دارد، همچنين هر رسانه‌اي داراي محصول نهايي است يعني مانند يك كارخانه تمام اجزاي آن اعم از زيرساخت‌ها، نرم افزارها، نيروي انساني و غيره دست به دست هم مي‌دهند تا يك توليد و محصول نهايي را با اهداف از پيش تعريف شده تحويل مصرف كننده دهند.  محصول نهايي يك رسانه مي‌تواند در خدمت تثبيت يك طبقه يا در خدمت قدرت حاكمه باشد؛ طبقه و قدرتي كه رهايي‌بخش و آزادي‌بخش نيست. بنابراين چنين محصول نهايي رسانه‌اي نمي‌تواند در خدمت عدالت اجتماعي عمل كند، بلكه در خدمت نيروهايي است كه درصدد سلب عدالت اجتماعي هستند. به ديگر زبان مي‌توان پرسيد كه آيا آگاهي و اطلاعاتي كه از رسانه‌ها به دست مي‌آوريم به صلاح اجتماع هست يا خير يا اينكه صرفا در خدمت يك طبقه است.

مهارت‌هاي سواد رسانه‌اي
ابتدا دو مثال:
مثال اول: اگر در يك فيلم پسركي فرضا ده ساله در حال دويدن باشد و در همان هنگام دويدن تبديل به يك مرد چهل ساله ‌شود، براي كسي كه فيلم زياد ديده است؛ اتفاق عجيبي نيست. او متوجه خواهد شد كه اين پلان يك فلاش‌بك بوده است. اما براي كسي كه اصلا فيلم نديده باشد ممكن است همان پلان يك فلاش‌بك ايجاد سردرگمي كند و لذا از خودش بپرسد آن پسرك چه شد؟ و اين مرد چهل ساله كيست؟
تماشاگر حرفه‌اي سينما به تدريج به دانش و مهارت‌هايي مسلط شده كه بر اثر آن نمادهاي و موتيف‌هاي ديداري در سينما را به خوبي مي‌شناسد.
مثال دوم: اگر بخواهيم در كابين خلبان يك هواپيما بنشينيم و آنرا به پرواز درآوريم نياز به مجموعه‌اي از مهارت‌ها داريم تا بتوانيم هواپيما را به حركت در آورده؛ به پرواز كشانده؛ كنترل كرده و به مقصد برسيم. مگر غير از اين است؟
سواد رسانه‌اي هم به مهارت‌هاي خاصي نياز دارد. با اين تفاوت كه در مورد درك و نقد سينما  و هواپيما زودتر به نقش مهارت‌هاي خاص پي مي‌بريم، فقدان مهارت به عدم درك فيلم و به سقوط و مرگ منجر خواهد شد.
در مورد استفاده از رسانه‌ها ممكن است بر اين گمان باشيم كه از مهارت كافي برخوردار هستيم، در حالي كه اينجا موضوع به مهارت‌هاي يك ملوان ماهر و يك ملوان تازه‌كار شبيه است. هر چه در درياي توفاني ماهرتر و آگاه تر باشيم، مي‌دانيم تا چه عمقي بايد پيش رفت و چگونه از زير امواج عبور كرد و به ساحل رسيد

ضرورت و فايده سواد رسانه‌اي

چرا به سواد رسانه‌اي نياز داريم؟ امروز در دنيايي زندگي مي‌كنيم كه خواه ناخواه در شرايط اشباع رسانه‌اي قرار دارد، فضاي پيرامون ما سرشار از اطلاعات است وقتي تلفن همراه ما به صدا درمي‌آيد در اطلاعات موجود در فضا پل اين ارتباط شده است، يا زماني كه يك مودم ما را به جهان بي انتهاي اينترنت مي‌كشاند نشانه‌اي است بر حاكميت اشباع رسانه‌اي و اينكه ما نياز داريم كه در برابر چنين فضايي، يك رژيم مصرف رسانه‌اي اتخاذ كنيم و در انتخاب‌هايمان دقت كنيم ، درست مثل غذايي كه مراقب كلسترول، ويتامين و مواد ديگر  موجود در آن‌ها هستيم، در فضاي رسانه‌اي هم بايد دانست چه مقدار بايد در معرض رسانه‌هاي مختلف اعم از ديداري، شنيداري و نوشتاري بود و چه چيزهايي از آن‌ها را برداشت.
به عنوان مثال زماني كه در بزرگراه‌هاي اطلاعاتي حركت مي‌كنيم، سواد رسانه‌اي مي‌تواند به ما بگويد چه مقدار از وقتمان را در چه سايت‌هايي - اعم از شناخته شده و ناشناخته - و چه مقدار از آنرا فرضا در چت روم‌ها بگذرانيم. بنابراين مي‌توان گفت كه هدف سواد رسانه‌اي تنظيم يك رابطه منطقي و مبتني بر هزينه - فايده  است: در برابر رسانه‌ها چه چيزهايي را از دست مي‌دهيم و چه چيزهايي را به دست مي‌آوريم و  به عبارت بهتر؛ در مقابل زمان و هزينه‌اي كه صرف مي‌كنيم چه منافعي در نهايت به دست مي‌آوريم. شايد بتوان گفت اصلي‌ترين هدف سواد رسانه‌اي اين است كه يك نوع استفاده مبتني بر آگاهي و با فايده از سپهر اطلاعاتي اطراف داشته باشيم.

سطوح سواد رسانه‌اي

سواد رسانه‌ای قدرت درک نحوه کارکرد رسانه‌ها و معنی سازی در آنها است.
سواد رسانه‌ای را می‌توان دسترسی، تجزیه و تحلیل و تولید ارتباط در شکل‌های گوناگون رسانه‌ای و مصرف انتقادی محتوا دانست.
سه جنبه سواد رسانه‌ای عبارتند از:
الف: ارتقای آگاهی نسبت به رژیم مصرف رسانه‌ای و یا به عبارت بهتر تعیین میزان و نحوه مصرف غذای رسانه‌ای از منابع رسانه ای گوناگون
ب: آموزش مهارت‌های مطالعه یا تماشای انتقادی
ج: تجزیه و تحلیل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی رسانه ها که در نگاه اول قابل مشاهده نیست.
در واقع سواد رسانه‌اي امروزي‌تر؛ به دنبال مقابله با كاركردهاي رسانه‌هاي بزرگ غالب است كه هدف شان تامين هژموني فرهنگي؛ تعميم فلسفه سياسي و حفظ قدرت‌هائي است كه خود اين رسانه‌ها محصول آنها هستند.
به نظر مي‌رسد كه سواد رسانه اي به عنوان دافعه اين فضا و در ستيز با گفتمان غالب رسانه‌هاي بزرگ در شرايط اشباع رسانه‌اي؛ در اينترنت نسبت به ساير رسانه‌ها سريعتر رشد كرده و به نوعي مي‌توان  آنرا نوه ديجيتال نقد رسانه‌اي كلاسيك به حساب آورد
البته تسلط به يك زبان خارجي؛ مهارت استفاده از كامپيوتر و مهارت هاي استفاده از فضاي سايبرنتيك مي‌توانند هم به بهره‌وري مناسب‌تر از مباحث سواد‌ رسانه‌اي در اينترنت منجر شوند و هم به سور كلي خودشان جزو مهارت‌هاي سوادرسانه‌اي به شمار مي‌آيند.
از آن‌جاي بدون سواد رسانه‌اي، نمي‌توان گزينش‌هاي صحيح از پيام‌هاي رسانه‌اي داشت؛ به گمان من نهادهاي آموزشي، مدني و انتشاراتي بايد به اين امر كمك كنند. نهادهاي آموزشي مثل آموزش و پرورش، دانشكده‌ها و آموزشگاه‌هاي مختلف مي‌توانند مفهوم سواد رسانه‌اي را در كتب درسي ارائه نمايند و نهادهاي انتشاراتي هم مي‌توانند مفاهيم ساده شده‌اي از اين بحث‌ها را در دستور كار خود قرار دهند؛ نهادهاي مدني و صنفي كه هر يك جمعي تخصصي را نمايندگي مي‌كنند نيز مي‌توانند اعضاي خود را تحت آموزش مستمر در زمينه سواد رسانه‌اي قرار دهند.
به عنوان نمونه روزنامه‌نگاري كه از راه تجربي اين حرفه را آموخته با روزنامه‌نگاري كه آموزش آكادميك را نيز به اين تجربه اضافه كرده است، از جنبه سواد رسانه‌اي و مقهور‌سازي مخاطب؛ تفاوت‌هاي عمده‌اي با يكديگر دارند. پس بين فردي كه مسلح به مطالعات سواد رسانه‌اي است با فردي كه بهره‌اي از سواد رسانه اي نبرده، تفاوت بسيار زيادي وجود دارد.
سواد رسانه‌اي همچنين كمك مي‌كند تا قضاوت‌هاي صحيح‌تري از محيط پيرامون خود داشته باشيم
پارامترهايي كه سوادرسانه‌اي در اختيار مي‌گذارد باعث مي‌شود تا درك عميق‌تري از آنچه مي‌بيننم، مي‌شنويم و مي‌خوانيم داشته باشيد. به طوري‌كه فاقدان سواد رسانه‌اي را مي‌توان طعمه هاي اصلي در فضاهاي رسانه‌اي به شمار آورد.
يكي ديگر از اهداف سواد رسانه‌اي نشان دادن اضافه بار اطلاعاتي است. در شرايط اشباع رسانه‌اي و در فضاي موجود افراد در معرض حجم بالايي از اطلاعاتي هستند كه به هيچ وجه به برخي از آن‌ها نيازي به آنها ندارند. به عنوان مثال امروزه بسياري از نوجوانان مارك‌ها و علائم تجاري جهان را به خوبي مي شناسند، اما اين اطلاعات در هيچ زمينه‌اي به كار آنها نمي آيد نه قدرت خريد دارند و نه قدرت مصرف ولي چون در معرض آگهي هاي پياپي قرار دارند، در اين زمينه اطلاعات دارند. پس بايد از پيام ها و اطلاعات اطرافمان براساس نيازهايمان استفاده كنيم تا دچار سردرگمي نشويم. سوادرسانه‌اي اين امكان را هم در اختيار مي‌گذارد

نياز به توليد ادبيات
بايد در عرصه آموزش‌ رسانه‌اي و سواد رسانه‌اي توليد ادبيات كنيم. بر آموزش رسانه‎اي 18 اصل حاكم است . مطالعه آراي لن‎مسترمن مي‌تواند در اين زمينه مفيد باشد. او كه از برجسته‎ترين متفكران حوزه بين‎المللي آموزش‎هاي رسانه‎اي است؛ پيش از اين كتابي منتشر كرده بود كه به سرعت به كتابي درسي در عرصه آموزش رسانه‎اي تبديل شد. اين كتاب كه Teaching the Media نام داشت در سال 1985 به علاقه‎مندان مباحث مربوط به آموزش رسانه‎اي عرضه شد. حالا او كتاب ديگري دارد كه انتشارات شوراي اروپا آن را منتشر كرد. نام اين اثر آموزش رسانه‎اي در اروپاي دهه 1990 (Media Education in 1990's Europe) است. نويسنده اين مقاله از جمله كساني است كه ترجيح مي‎دهد از عبارت آموزش رسانه‎اي (Media Education) به جاي اصطلاح سواد رسانه‎اي (Media Literacy) استفاده كند
تكرار مي‌كنم بايد در عرصه آموزش‌ رسانه‌اي و سواد رسانه‌اي توليد ادبيات كنيم تا در گام اول مشخص شود دامنه و چارچوب سواد رسانه‌اي چيست؛ بايد ترجمه كنيم تا بتوانيم زمينه يك مطالعه تطبيقي را فراهم كنيم و به معيارهايي براي تعقيب اهداف سواد رسانه‌اي دست پيدا كنيم. وضعيت سواد رسانه‌اي در غرب به دليل آن كه تكنولوژي هاي مدرن تمركز و غلظت بيشتري دارند، باعث شده تا تئوريسين‌ها و مخاطبان زودتر خطر مسلح نبودن به سواد رسانه‌اي را درك كنند، بنابراين مطالعات و تجارب بسيار خوبي هم در اين زمينه دارند كه مي‌شود از آنها استفاده كرد. همچنين حمايت نهادهاي آكادميك از طريق گنجاندن مفاهيم سواد رسانه‌اي در كتب درسي دانش آموزان، و دروس دانشكده‌هاي ارتباطات مي‌تواند مفيد باشد.
حتي خود رسانه‌ها به خصوص روزنامه‌ها نيز با توجه به جغرافياي مخاطبينشان، مي‌توانند مفاهيم مرتبط با سواد رسانه‌اي را منعكس كنند، منتقدين نيز مي‌توانند به ادبيات سواد رسانه‌اي از طريق نقد سينمايي و نقد ادبي دامن بزنند و حتي فصلنامه رسانه نيز مي‌تواند با همين گونه حركت‌ها در اين زمينه مفيد واقع شود.

براي مطالعه بيشتر:

1. Center for Media Literacy
2. MediaLiteracy.com
3. 18 Principles of Media Education

منبع:همشهری انلاین


  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا