فریادکه ازکف همه دادیم رمضانی

بگرفت زِ ما دست فلک دُر یمانی

او مرد خدا بود وخدا جوی به دوران

فقدان وجودش، رفقا بار گرانی

اخلاق که سرمایه مردان الهی است

در او عیان بود و نبود راز نهانی

مشکل گشا بود همه جا خلق خدا را

محدود نبود این صفت و خاص مکانی

افتاده وخاکی متواضع، پی مردم

تا رفع کند مشکل مردم به زمانی

بسیار تبسم به رخش جلوه گری داشت

کس اخم ندید بر رخِ او پیر و جوانی

بالهجه ترکی چه دل انگیز،مِزاحش

وین آذری بانمک، آذر بایجانی

او بود مرید شیخ بزرگ وطن ما

شد از دم آن سید ما او رمضانی

درتعزیتش زد قلم شعله به اوراق

شاعر،شد از این همه غم پشت کمانی

جهانگیر نصیری

  • نویسنده : یزدفردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا