سایت الف در یادداشتی آورده است::
وجود آلترناتيو يا بديل و جايگزين جناح حاكم از ضرورتهاي حفظ حق انتخاب شهروندان است.
در اين مقام توجه به نكاتي چند ضروري به نظر ميرسد:
1- جناح منتفد در بستر زمان و با صرف هزينههاي اجتماعي موصوف به صفت جايگزين و الترناتيو بودن ميشود. اين گروه سياسي با اعلام مواضع انتقادي به هنگام، سعي مينمايد تمامي كساني كه از قدرت حاكم دچار نارضايتي ميشوند را در زير چتر خودش جمع نمايند و طبعا با پذيرش مشاركت سياسي در چهارچوب قانون طيف ناراضي از قدرت را به رفتار قانونمدارانه و حفظ آمادگي جهت حضور پرقدرت در عرصه سياسي دعوت مينمايد. لذا از يك طرف حاكميت ميبايست امكان حضور نيروي جايگزين از طريق انتخابات را در سلسله مراتب قدرت فراهم آورد و از طرف ديگر منتقدين جناح حاكم از هرگونه رفتاري كه موجب سلب مشروعيت ايشان و تبديل شدن ايشان به اپوزيسيون شود خودداري نمايند. طبعا وهن و بياعتنايي به قانون با مشاركت در چهارچوب قانون سازگار نيست و هيچ حاكميتي اجازه مشاركت قانوني به كساني كه قانون را زير پا ميگذارند نميدهد.
2- هر گاه قدرت انتخاب مردم توسط حاكميت محدود شود به اين معني كه مردم نتوانند در چهارچوب انتخابات به خواست خويش مبني بر نفي دولت و يا كسب اكثريت مجلس به روند جديدي كه داراي ديدگاه متفاوت از قدرت حاكم است دست يابند، با سرخوردگي از حاكميت سعي مينمايند از طرق غيردموكراتيك فكر و انديشه متفاوت را حاكم نمايند. در واقع، تنگ شدن دایره بديل قانونی مساوی است با گسترش اپوزیسیون غیر قانونی. از طرف ديگر نخبگاني كه از طريق قانوني قادر به مشاركت در قدرت نيستند در چشم دستهاي از مردم به سمت شاخص شدن و اسطورگي ميروند و در حقيقت چون بر سرير قدرت نميتوانند نشست ضعف و تواناييشان شناخته نميشود و آرام آرام جايگاه ايشان به سطح منجي ارتقا مييابد. نقطه قوت دمكراسي همين است كه با تضمين حق انتخاب در حقيقت بقا حكومت مردمسالار را تضمين مينمايد؛ چرا كه مردم هميشه راه انتخاب بديل و جايگزين را در قبال حزب حاكم باز ميبينند پس دليلي براي خروج از قواعد حاكم بر نظام سياسي براي رسيدن به خواست عمومي نمييابند.
3- نبود سابقه طولاني در امر انتخاب در كشور ما موجب شده انتخابكنندگان پس از انتخاب، عواقب و آثار سو احتمالي ناشي از عملكرد منتخب را به دوش ديگر عناصر قدرت مياندازند در حقيقت باور ندارند كه خود در تصميمسازي موثر بودهاند و اين امر موجب ميشود انتخاب كنندگان قدرت حاكم كمتر به سراغ واقعگرايي و يافتن علل بروز آثار سوء عملكرد جناح حاكم كه بعضا اجتنابناپذير است بروند و به صورت فعال به حمايت از فرد منتخب بپردازند باز همين امر موجب ميشود كه مردم بيشتر با ديد سلبي به سراغ انتخابات بروند بدين معني كه ميگويد راي ميدهم به فلاني تا فلاني راي نياورد چنانچه در انتخابات اخير هم تحليلي ميگويد جناب دكتر احمدينژاد با توجه به ديد منفياي كه عموم مردم نسبت به اشرافيت حاكم در دوره آقاي هاشمي رفسنجاني داشتند فضاي انتخابات فعلي را دو قطبي كرد تا براي پيشگيري از حضور مجدد اطرافيان جناب هاشمي و براي نفي مجدد منش فوق به ايشان راي دهند.
4- حال اگر بپذيريم احتمالا در آيندهاي نه چندان دور چنانچه سيكل هشت ساله انتقال قدرت در كشور ما حكايت مينمايد مردم به دنبال جايگزين با مباني متفاوت براي جناح حاكم ميگردند و باز اگر قبول كنيم كه تضمين حيات و بقا مردم سالاري در گرو به رسميت شناختن واقعي حق انتخاب مردم با خصوصيات فوق است، به اين نتيجه ميرسيم كه براي پيشگيري از تولد اپوزيسيوني قدرتمند كه در چشم مردم و نخبگان جناح خاص الترناتيو قدرت حاكم محسوب ميشود، ميبايست با مدارا سعي نماييم جناح اصلاحطلب را به تمكين نسبت به قانون و فعاليت در چهارچوب قانون والبته با فراهم آوردن زمينه مناسب جهت مشاركت فعال سياسي اين طيف فرا بخوانيم. دراين زمينه تاسف آور است كه عدهاي شاديكنان هلهله خروج طيفي از نيروهاي سياسي را از صحنه قانوني دنبال ميكنند غافل از اينكه حذف بديل واقعي جناح حاكم، زمينه را براي جستجوي بديل در چهارچوبهاي غير قانوني نظير همان انقلاب مخملين فراهم ميسازد.
حال آنكه طيف اصلاح طلب اگر چه دچار وهم و اشتباهات فاحشي در انتخابات اخير گرديد و برخي از آنان مردود شدهاند، اما بسياري از آنان سوابق روشني پيش و پس از انقلاب در حمايت از مباني نظام دارند و خطرناكتر آنجاست كه با حذف چهرههاي فوق ميدان براي موج سواراني كه به غير از قدرت به چيزي نميانديشند بازمیشود. نظر :
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
سهشنبه 04,فوریه,2025