زندگاني حضرت ابوالفضل(ع) دايرة‏المعارفي است كه چگونه زيستن و آگاهانه رفتن را به ما مي‏آموزد و فرصت دستيابي به مقام آدميت را هموار مي‏سازد.
در اين نوشتار، از رهگذر تربيت عباس (ع)، پرتوي از فروغ معنويت امام علي(ع) و جلوه‏اي از روشني ولايت ام ‏البنين (س) در پرورش فرزند، نصيب انسان مي‏شود و آينه‌اي از روشنايي فضايل حضرت ابوالفضل (ع) ديدگان آدمي را نوراني مي‏كند.

تولد عباس (ع) و اشك امير
سحرگاه روز جمعه، چهارمين روز شعبان سال ‏26 هجري، عباس بن علي (ع) به دنيا آمد و بلور دل‌هاي شيفتگان اميرالمؤمنين لبريز از شور و عشق شد. چهره علاقه‌‏مندان اهل بيت (ع) را شبنم شادي فرا گرفته بود و براي ديدار نورسيده مولاي خويش بر يكديگر پيشي مي‏گرفتند. شور و هلهله خانه علي (ع) و فاطمه كلابيه‏ را فرا گرفته بود و نگاه همگان به سخاوت لبان مولا بود تا انتخاب نام طفل را نظاره كنند و شيريني اولين كلام او را بيابند.
در اين هنگام، مادر كودك، ام ‏البنين، نوزاد را به علي (ع) تقديم كرد. امام فرزند دلبند خود را به سينه چسباند، با صدايي آسماني در گوش راست فرزند، اذان و در گوش چپش اقامه گفت تا در گلستان وجود او شاخسار ايمان و عشق به «توحيد» و «نبوت» نمايان شود؛ تا از بلنداي همتش آبشار شوق به «امامت‏» جاري شود و تا هميشه ايام در سايه‌‏سار «ولايت» سروي سبز باشد.
چون نسيم اذان و اقامه بر روان پاك و سپيد طفل وزيد، امام (ع) با واژه‏اي مهرآفرين و روح ‏افزا، نام فرزند را بر لب آورد: «عباس» يعني شير بيشه شجاعت و قهرمان ميدان نبرد. دلاوري از شجاعان اسلام و قهرماني كه در برابر باطل و ستم، عبوس و خشمگين است و در مقابل خير و نيكي، شادان و متبسم.
رواق چشمان اطرافيان را‌ هاله‌‏اي از عشق و اميد فرا گرفته بود. فاطمه كلابيه بيش از ديگران از خشنودي امام علي (ع) شادمان و خرسند بود.
در اين لحظه، الماس بوسه علي (ع) بر بلور وجود طفل نشست و پيكر كوچك عباس با اولين نوازش و عاطفه آشنا شد، اما اين شادماني لحظاتي بعد با توفان غم درهم پيچيده شد. ناگهان گوهر اشك از ديدگان اميرمؤمنان (ع) پديدار شد. صداي گريه آن حضرت دل‌ها را مالامال از اندوه ساخت و فرمود: گويا مي‏بينم اين دست‌ها يوم الطف در كنار نهر فرات در ياري برادرش حسين از بدن جدا خواهد شد.

هفتمين روز تولد
حضرت علي (ع) در هفتمين روز ميلاد، فرزند دلبند خود را طلبيد. طبق سنت پسنديده اسلام، موهاي زيبايش را تراشيد و هم وزن آنها، طلا يا نقره به مستمندان داد. سپس گوسفندي به عنوان عقيقه ذبح كرد تا به بركت آن صدقات و اين قرباني، پيكر پاك عباس عزيز پا برجا و سالم ماند و ايام زندگاني‏اش طوباي بركاتي جاودان شود.
گفتار امام (ع) و نام حماسي نوزاد، دفتر طلايي خاطرات او را در مقابل ديدگان آشنايان مي‏گشود. از اين ‏رو بر بينش علي (ع) آفرين مي‏گفتند و انتخاب عقيل را مي‏ستودند.
آنها از روزي ياد مي‏كردند كه اميرمؤمنان (ع) برادرش عقيل را طلبيد تا از بلنداي «علم انساب» نگاهي به قبايل مختلف بيفكند، خانواده‌‏اي شجاع را انتخاب كند و انگشت اشاره بر بانويي پاك و عفيف ‏نهد تا فرزنداني دلاور، سرآمد و شيردل به دنيا آورد.
پس از مدتي تحقيق و ژرف نگري، عقيل «فاطمه كلابيه» را براي برادرش برگزيد كه بعدها به دليل به دنيا آمدن پسراني شيردل و شجاع، ام ‏البنين لقب يافت.

كودكي عباس (ع)
در روزهاي كودكي عباس، پدر گرانقدرش چون آيينه معرفت، ايمان، دانايي و كمال در مقابل او قرار داشت و گفتار الهي و رفتار آسماني‏اش بر وي تاثير مي‏نهاد. او از دانش و بينش علي (ع) بهره مي‏برد. حضرت درباره تكامل و پويايي فرزندش فرمود: «همانا فرزندم عباس در كودكي علم آموخت و به سان نوزاد كبوتر كه از مادرش آب و غذا مي‏گيرد، از من معارف فرا گرفت.»
در آغازين روزهايي كه الفاظ بر زبان وي جاري شد، امام (ع) به فرزندش فرمود: بگو يك.
عباس گفت: يك.
حضرت ادامه داد: بگو دو.
عباس خودداري كرد و گفت: شرم مي‏كنم با زباني كه خدا را به يگانگي خوانده‌ام، دو بگويم.
پرورش در آغوش امامت و دامان عصمت، شالوده‌‏اي پاك و مبارك براي ايام نوجواني و جواني عباس فراهم كرد تا در آينده نخل بلندقامت استقامت و سنگربان حماسه و مردانگي باشد. گاه كه علي(ع) با نگاه بصيرت‏ خود آينده عباس را نظاره مي‏كرد، با لبخندي رضايت‌‏آميز، سرشك غم از ديدگان جاري مي‏كرد و چون همسر مهربانش از علت گريه مي‏پرسيد، مي‏فرمود: دستان عباس در راه ياري حسين (ع) قطع خواهد شد.
آنگاه از مقام و عظمت فرزند دلبندش نزد خداوند چنين خبر مي‏داد: پروردگار متعال دو بال به او خواهد داد تا به سان عمويش جعفر بن ‏ابي‏طالب در بهشت پرواز كند.

ايام نوجواني و جواني
محبت پدري گاه علي (ع) را بر آن مي‏داشت تا پاره پيكرش را ببوسد، ببويد و با آداب و اخلاق اسلامي آشنا سازد. از اين رو لحظه‏اي عباس را از خود دور نمي‏ساخت. فرزند پاكدل علي (ع) در مدت 14 سال و 47 روز، كه با پدر زيست، هميشه در حرب و محراب و غربت و وطن در كنار او حضور داشت.
در ايام دشوار خلافت، لحظه‏اي از وي جدا نشد و آنگاه كه در سال ‏37 هجري قمري جنگ صفين پيش آمد، با آن كه حدود 12 سال داشت، حماسه‏اي جاويد آفريد.

كنيه‌هاي مهرافروز
ديباچه صفات اخلاقي افراد و فهرست فضايل معنوي انسان‌ها در كنيه آنان نمايان است. عباس (ع) انساني آسماني بود كه بلنداي عظمتش كنيه‏‌هاي بسياري براي او رقم زند. «ابوالفضل‏» مشهورترين كنيه اوست. اين كنيه برخي از صاحبنظران را بر آن داشت تا شعاع چشمگير شخصيت عباس را بستر اين واژه بدانند. ويژگي‌هاي دوران كودكي و شكوهمندي روح‌افزاي نوجواني او نشان از بزرگي مقام وي داشت. بسياري از فرهيختگان و شعرا بهره‏مندي از فضايل فراوان را علت اين لقب دانسته‌اند.
از سوي ديگر، پاره‏اي از محققان و انديشمندان بهره‏مندي از نعمت وجود فرزندي به نام «فضل‏» را دليل اين كنيه شمرده‏‌اند.
«ابوالقاسم‏» كنيه‌اي ديگر است. مورخان، با دقت در واژه‏هاي معرفت‌‏آفرين زيارت اربعين، اين كلمه را كنيه آن حضرت دانسته‏اند. آنجا كه جابر انصاري خطاب به اين رادمرد الهي مي‏گويد: السلام‌عليك يا اباالقاسم، السلام عليك يا عباس بن‏ علي. سلام بر تو اي پدر قاسم! سلام بر تو، اي عباس بن‏ علي!

القاب تابناك
براي حضرت عباس بن علي (ع) القاب فراواني ذكر شده است كه در اينجا، تعدادي از آنها ذكر مي‌شود.
1. قمر بني‏هاشم: بهره‌مندي بسيار عباس از جمال و جلال و سيماي سپيد و زيبا و سيرت سبز و نوراني، زمينه‌‏ساز اين لقب است.
2. باب الحوائج: كريمي از دودمان كريمان كه چون حاجتمندي سوي او رو كند، خواسته‏‌هايش را برآورده مي‏سازد.
3. طيار: بيانگر مقام و عظمت‏ حضرت عباس (ع) در فضاي عالم قدس و بهشت جاودان است.
4. شهيد:‌ شهادت كه نشان نمايان ابوالفضل (ع) است و در چهره حيات او درخشندگي بسيار دارد، زمينه‌ساز اين لقب است.
5. سقا: دلاوري عباس در صحنه‌هاي حيرت‏آور آبرساني به تشنگان، سبب اين لقب شد.
6. بنده صالح: لقبي كه حضرت صادق (ع) در زيارت عموي گرانقدرش بدان اشاره دارد: السلام عليك ايهاالعبد الصالح. سلام بر تو، اي بنده صالح خدا!
7. سپهسالار: صاحب لوا يا سپهسالار، لقب بزرگ‌ترين شخصيت نظامي است و عباس در روز عاشورا اين لقب را از آن خود ساخت.
8. پرچمدار و علمدار: يادآور دلاوري و حفظ لشكر در برابر دشمن است. علمداري عباس (ع) اين لقب را برايش به ارمغان آورد.
ابوقربه (صاحب مشك)، عميد (ياور دين خدا)، سفير (نماينده حجت ‏خدا)، صابر (شكيبا)، محتسب (به حساب خداگذارنده تلاش‌ها)، مستعجل (تلاشگري مهربان در برآوردن حاجات ديگران) و ... از ديگر لقب‌هاي حضرت ابوالفضل العباس (ع) است.

منبع: تبيان با استفاده از بطل العلقمي، مولد العباس بن‏ علي(ع)، روز كربلا (عاشورا)، خصائص العباسيه، ثمرات الاعواد، فرسان الهيجاء، بطل العلقمي، وسيلة الدارين، سر السلسله و عمدة الطالب، سپهسالار عشق.

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا