(من دگر طنز ننویسم که طناز فراوان داریم)
هیچ دقت کردهاید هفتهای یکبار که حضرت ابراهیم زمان (سرزدن از نوع بیخبر) برای تجسس احوال رعایا و ارزیابی عملکرد اربابان به سفر یوسفوار میروند گویا در این سرزدنها رویه این شده است در هر استان و شهر؛ که موکب سید محرومان نزول اجلال میکند و الیان و منصوبان از رشد اقتصادی و توسعه ولایت و منفی شدن نرخ تورم و بیکاری میگویند و گاه عنان طنازی را از کف داده بیکاری را به صفر و نرخ توسعه را به سقف دورقمی میرسانند!
میفرمایید کو طنز قضیه؟
طنزش اینجاست که وقتی برق و گاز و زیرساختها از خط قرمز گذشتهاند تورم و گرانی در بازار روی سبیل وزارت صمت و اقتصاد نقاره میزند و هر روزه پیامک خط قرمز گاز و برق میآید رشد و توسعه را از کجا آوردهاند؟!
حتما از آشپزخانه هستهای استاد محمود احمدینژاد!
ضمنا بفرمایید ما مردم (هیچ ما نگاه) و فهمیدن و سر تکان دادن!
گناه سکته ناقص کردن اقتصاددانان دنیا گردن کیست؟
اما مردم خودی و منتخب که پای این سخنان نشستهاند که خوش به حالشان است! باور میکنند سوت و کف از نوع حلال و مشروع هم میزنند اما غیرخودیها که فکر میکنند…!!
بعد از آن میبینند راست میگویند آپارتمان و ماشین میلیاردی دارند پولدار شدهاند!
باز نفرمایید طنزش کجاست و چه کسی قرار است در این فقره سکته کند؟
عرض میکنم این (میلیاردرهای فقیر) حساب که میکنند میلیاردرند ولی پول شارژ و تعمیر و بعضی وقتها پول بنزین و تعویض روغن آن سرمایههای میلیاردی را ندارند!
سکته هم بنده میکنم لذا زباندراز با این حال و هوا و با آن خبرگان امر طنز از نوع (بگو و بزن، دررو و بزن زیرحرف و وعده) باز هم طنز بنویسد؟ شاید بشود شاید نه!
- نویسنده : زبان دراز
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
یکشنبه 19,ژانویه,2025