رضا سلطان زاده مدیر مسئول هفته نامه آيينه يزد

پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی(ص) در اولین جمعه‌ای که به مدینه هجرت فرمودند همراه با صد نفر از مسلمانان نماز جمعه برگزار کردند. از خصوصیات امام جمعه داشتن عدالت و پرهیزگاری و تقوای در گفتار است که در خطبه‌ها خود و مردم را به تقوی و اطاعت خداوند و پرهیز از گناه تشویق و آن‌چه را به مصلحت دین و دنیای مسلمانان می‌باشد از مسائل و مشکلاتی که گریبانگیر جامعه اسلامی است بیان کند و نمازگزاران را در جریان آن‌چه که به نفع و ضررشان می‌باشد قرار می‌دهد. در خطبه‌های نماز جمعه موضوعات سیاسی روز نیز مطرح می‌گردد و زندانیان را در نماز شرکت می‌دهند. خطیب جمعه نه تنها باید از انجام گناه پرهیز کند بلکه نباید سخنان بیهوده بگوید، موقع‌شناس باشد و با بلاغت خطبه بخواند و آبروی مسلمانی را که از کعبه برتر و بالاتر است نبرد. گاه دیده می‌شود بعضی از خطیبان جمعه تریبون نماز جمعه را با محکمه قضاوت یکی دانسته و در آن جایگاه با عظمت علیه مخالفان سیاسی خود حرف می‌زنند و برای بعضی حکم حقوقی و کیفری صادر و درخواست مجازات زندان و حصر و عدم استفاده از خدمات اجتماعی می‌کنند و تا اعدام پیش می‌روند، درحالی که تقوای در گفتار ایجاب می‌کند خطیب جمعه قضاوت در این امور را به دادگاه محول کند و محکم و استوار خطبه بخواند و موظف است حتی از شبهه‌ها نیز اجتناب کند.

قرآن کریم برای تقوای زبان معیارهایی را مشخص نموده ازجمله می‌فرماید: «با سخنان نیکو با مردم سخن بگویید (سوره بقره آیه 83)» و به حضرت موسی(ع) می‌فرماید: در آن هنگام که با برادرت هارون به سراغ فرعون ستمگر رفتید «با او به نرمی سخن بگویید شاید متذکر شود یا از خدا بترسد (طه آیه 44)» و به پیامبر گرامی اسلام دستور می‌دهد به مسلمانان ابلاغ نماید «ای کسانی که ایمان آوردید پرهیزگار باشید و محکم و استوار سخن بگویید (احزاب آیه 70)»

کوتاه سخن این‌که خطیبان جمعه باید برابر با وظیفه‌ مهم و خطیری که به عهده گرفته‌اند صحیح و درست و مصلحانه خطبه بخوانند تا سخن آنها بر دل‌ها بنشیند و مردم از حضور در نمازجمعه استفاده ببرند.

سیداحمد علم‌الهدی بعد از انتخابات خردادماه 1400 گفت: «رئیس‌جمهور منتخب سر سفره امام زمان(عج) بزرگ شده است و با انگیزه خدمت به ساحت مقدس ولی‌عصر آمده است».

باید از امام جمعه مشهد پرسید آیا این جمله نشان از قدّیس‌‌سازی و مقدس جلوه دادن رئیس دولت سیزدهم نیست؟ مگر نه این‌که برابر با قانون اساسی و قوانین مدون و مصوب انتخابات، حائزین شرایط شرکت در انتخابات روز مشخصی پای صندوق‌های رأی حاضر می‌شوند و به کاندیداهایی که مورد تأیید شورای نگهبان قرار گرفته‌اند رأی می‌دهند و هر کاندیدایی که رأی اکثریت را داشت پس از تنفیذ حکم ریاست جمهوری‌اش اصلح است و به این مقام برگزیده می‌شود، بنابراین دکتر حسن روحانی، دکتر محمود احمدی‌نژاد، سیدمحمد خاتمی، مرحوم آیت‌ا… هاشمی رفسنجانی، مقام رهبری و شهید محمدعلی رجایی با تأیید اعضای شورای نگهبان و دکتر ابوالحسن بنی‌صدر (پیش از این‌که در آخر خردادماه 1360 نمایندگان مجلس شورای اسلامی رأی به عدم کفایت رئیس‌جمهور دادند) نیز به نحوی دیگر در ردیف سیدابراهیم رئیسی هستند که با رأی اکثریت مردم و طبق قانون جمهوری اسلامی ایران به مقام ریاست جمهوری رسیده‌اند.

برابر با اصل 115 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران رئیس‌جمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی کشور، ایرانی‌الاصل، تابع ایران، مدیر و مدبّر، دارای حسن سابقه و امانت و تقوی، مؤمن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و دارای مذهب رسمی کشور باشد و برابر با اصل 110 قانون اساسی امضای حکم ریاست جمهور پس از انتخاب مردم که قبل از انتخاب به تأیید شورای نگهبان و در دوره اول به تأیید رهبری رسیده است، صادر می‌شود.

در دوره اول ریاست جمهوری بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در نامه‌ای خطاب به مدرسین حوزه علمیه قم صلاحیت جلال‌الدین فارسی را به علت ایرانی‌الاصل نبودن تأیید نکردند و وزارت کشور نیز اسامی 18نفر را بنابه دلایل مختلف حذف کرد. بنابراین ادعاهایی نظیر هاله‌نور دیدن، یارانه را پول امام زمان(عج) دانستن، از سادات بودن، سر سفره امام زمان(عج) بزرگ شدن، رئیس‌جمهور را ابراهیم بت‌شکن معرفی کردن، کت و شلواری یا روحانی، تحصیل‌کرده حوزه یا دانشگاه بودن و… ازجمله مواردی است که یکی بر دیگری مزیت و برتری ندارد و نباید از تریبون مهم نماز جمعه و از قول خطیب جمعه به عنوان افتخار اعلام گردد. از سیداحمد علم‌الهدی و گویندگان این‌گونه مطالب باید پرسید یکسال و نیم بعد از روی کارآمدن دولت سیزدهم، افزایش سرسام‌آور قیمت ارز و دلار و سکه، این گرانی و تورم کمرشکن، اعتیاد، بیکاری، ارتشاء، اختلاس، فساد، اختلافات شدید طبقاتی، فقر مطلق ده‌ها میلیون نفر ایرانی، نابسامانی‌های اقتصادی، ناکارآمدی عده‌ای از وزیران و مسئولان و نظایر آن، زندگی کردن بسیاری از مردم در حاشیه شهرها و بیغوله‌ها، کارتن‌خوابی، قبرخوابی، ماشین‌خوابی و پشت‌بام‌خوابی امّا سکونت گروهی از مقامات دولتی از هر سه قوه در ویلاها و آپارتمان‌های ده‌ها و صدها میلیارد تومانی، دریافت حقوق‌های نجومی و چندین برابری عده‌ای از مسئولان و کارگزاران و نمایندگان و زندگی تجملاتی بعضی از آنان و استفاده عده‌ای از مقامات در هر سه قوه و حاکمان از بهترین امکانات پزشکی و بهداشتی و تحصیل کردن بیش از پنج‌هزار نفر از آقازادگان در کشورهای اروپایی و امریکا و در برابر، تحصیل بسیاری از دانش‌آموزان این سرزمین در زیر چادرها و کپرها و در ساختمان‌های غیرایمن و فاقد امکانات بهداشتی، ورزشی، آزمایشگاهی و فروش کلیه و یا روی آوردن به سرقت عده‌ای برای تهیه هزینه بیماری پدر یا مادر و همسر و با مشقّت زندگی کردن میلیون‌ها نفر از شهروندان و زنان سرپرست خانوار و یا افراد بی‌سرپرست آیا مورد تأیید حضرت ولی‌عصر(عج) می‌باشد؟ و آیا آیت‌ا… سیداحمد علم‌الهدی در دوران 8ساله دولت یازدهم و دوازدهم در برابر کمبودها و وضعیت اقتصادی مردم از تریبون نماز جمعه چه جهت‌گیری‌هایی داشت و در حال حاضر در برابر کوه مشکلات چه می‌گوید؟

سیداحمد علم‌الهدی در نماز جمعه مشهد مقدس گفته است: «کسانی که روسری از سر برمی‌دارند و برای رضایت آمریکا کشف حجاب می‌کنند بدانند که آمریکا به آنان به چشم همان روسپی‌های کودتای 28 مرداد نگاه می‌کند آیا راضی هستید که عفت خود را رها کنید تا آمریکا خوشش بیاید»

آیا فردی در لباس و مقام امام جمعه می‌تواند به عده‌ای از زنان و دختران ایران زمین گرچه بی‌حجاب، بدحجاب و یا به اصطلاح شل‌حجاب هستند این‌گونه تهمت بزند؟ این چه فرض غلطی است که آمریکا به این‌گونه زنان نگاه این‌چنینی دارد؟ آیا مقامات روحانی و علما و مراجع اجازه می‌دهند خطیب جمعه در کنار بارگاه ثامن‌الحجج حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع) این مطالب را که مردم دنیا از آن آگاه می‌شوند بیان کند؟ آیا در اسلام می‌توان صرفاً و فقط حجاب و عفاف را مترادف با یکدیگر دانست؟ آیا این است رفتار دوستانه، پدرانه، دلسوزانه و محترمانه با دختران و زنانی که در هنگام انتخابات نه تنها به صورت بدحجاب بلکه با لباس نامناسب به عنوان نمونه عکس سیدابراهیم رئیسی را بر سر و سینه می‌گذاشتند و برای کاندیدای ریاست جمهوری تبلیغ می‌کردند یا بدون روسری در تشییع جنازه بعضی از شهداء و یا راهپیمایی 22بهمن و دیگر مراسم ملی و مذهبی حاضر می‌شدند؟ در واقع چه کسی پاسخگوی این تهمت‌ها به دختران و زنان ایرانی می‌باشد؟

در سه ماهه اخیر با طرح شعار «زن، زندگی، آزادی» از سوی جراید صاحبان تریبون‌های رسمی، عده‌ای از عالمان دینی، شبکه‌های صدا و سیما، فعالان سیاسی، مقامات اداری، دانشگاهیان، حوزویان و… واکنش‌های متفاوتی نشان داده شده است که به چند مورد در این ستون اشاره می‌گردد.

حضرت آیت‌ا… جوادی‌آملی در پایان جلسه درس علوم‌القرآن گفت: «شعار «زن، زندگی، آزادی» را ما هم قبول داریم، اما دو چیز است که اساس کار بوده و از یادها رفته است: اول اینکه تمام این هویت مرا چه کسی به من داده است؟ دوم آیا من می‌میرم و می‌پوسم یا از پوست به درمی‌آیم!؟ مشکل جدی بشر کنونی، جریان مرگ است و این غائله اخیر هم همین‌طور است. بله «زن» هست، «زندگی» هست، «آزادی» هست…»

علی بهادری جهرمی سخنگوی دولت در این چند ماه بارها در نشست‌های مختلف گفته است: «شعارهای «زن، زندگی، آزادی» و «مرد، میهن، آبادی» را این روزها زیاد شنیده‌ایم، ما همیشه دنبال تحقق آزادی، استقلال و آبادی بوده‌ایم…» و گاه همراه با دانشجویان همین شعارها را تکرار کرده و گفته است شعارهای ما هم همین است.

روزنامه همشهری نوشت: «شعار زن، زندگی، آزادی که شعار خوبی است؛ چرا از دیوار پاک می‌کنند؟ شعار مرگ بر دیکتاتور هم. این شعارها خودش نفاق‌شکن است…»

حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمد خاتمی رئیس دولت اصلاحات در پیامی به مناسبت روز دانشجو اظهار داشت: «…اینک که جامعه با شعار زیبای زن، زندگی، آزادی حرکت خود را به سوی آینده بهتر نشان می‌دهد، بگونه‌ای کم‌سابقه و شاید بی‌سابقه فرهیختگان، استادان، نخبگان و دانشجویان را در اصل حرکت حاضر می‌بینیم…» سیداحمد علم‌الهدی از تریبون نماز جمعه درباره پیام سیدمحمد خاتمی گفت: «…این‌ها می‌خواهند بگویند حجاب ما حکومتی است که اجبار کرده بر یک عده زن‌ها و جلوی آزادی آنان را گرفته و یک بی‌دینی پیدا شده و می‌گوید شعار «زیبای زن، زندگی، آزادی» و خجالت نمی‌کشد از آن لباس و ادعای خودش، این شعار زیباست؟!!…»

آیا خطیب نماز جمعه می‌تواند به مسلمانی تهمت بی‌دینی بزند؟ آیا این‌گونه سخن گفتن در ردیف گناهان محسوب نمی‌شود؟ و آیا ایراد خطبه‌های نماز جمعه بدین صورت با عدالت و تقوی سازگاری دارد؟

با این اوصاف محمد مهاجری فعال سیاسی اصولگرا در آن هنگام که علم‌الهدی به کنایه منتقدان دولت را به محاکمه صحرایی تهدید کرد پاسخ داد: «حضرت امام ‌حسین(ع) گفت ‌اگر دین با قتل ‌من پایدار می‌ماند، ای شمشیرها بر من فرود آیید. من خاکپای زائران آن امام هم نیستم اما اگر ماندگاری ایران،‌ به خون منتقد نیاز دارد حتی بدون محاکمه صحرایی گردنم را می‌گذارم. امتحان کنید.»

گرچه بعضی از فعالان سیاسی و نمایندگان نیز ازجمله منصور حقیقت‌پور نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی می‌گوید: «…امام جمعه مشهد را نماینده نظام نمی‌دانم و اساساً نماز جمعه مشهد نه تنها صدای نظام نیست بلکه خیلی مهم هم نیست و به همین دلیل نباید رفتارهای آقای علم‌الهدی را به حساب نظام گذاشت چون صدای نماز جمعه مشهد صدای نظام نیست… در واقع حرف‌های علم‌الهدی حرف‌های خودش است…» کاش این آقایان به خودآیند، بیندیشند و آنگاه سخن بگویند. به پیامدهای گفتار خویش و تاثیر آن بر جامعه تامل کنند و ببینند آیا اینگونه سخن گفتن، معاند را به مخالف و مخالف را به معتدل و همراه تبدیل می‌کند؟

رضا سلطان زاده – مدیرمسئول

لینک کوتاه: http://ayenehyazd.ir/XdhBx
  • نویسنده : رضا سلطان زاده
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا