در سالی که گذشت ازجمله مطالبی که در این ستون درج گردید اعتراض و انتقاد به گرانیهای کمرشکن و سرسامآور و طاقتفرسا، وعدههای تحقق نیافته سیدابراهیم رئیسی، شعارهای داده شده از سوی محمدباقر قالیباف که گفت: همه مردم در برابر قانون برابرند اما عملکردها چیزی دیگر نشان میدهد، گرفتن حقوقهای نجومی عدهای از مسئولان و سوار شدن بر مرکبهای لاکچری، سکونت در ویلاها و آپارتمانها و ساختمانهای چند ده و چند صد میلیاردی، اعتراض به عملکرد یوسف نوری وزیر آموزش و پرورش ازجمله اینکه اسلامی کردن آموزش و پرورش را با استخدام عدهای از طلاب و تنظیم قرارداد با مداحان میداند، درخواست از امامان جمعهای که دولت را قدسی معرفی میکنند یا فقر را نتیجه بیدینی مردم میدانند و اعلام این که به مردم توهین نکنید، گشتارشاد را تعطیل و به جای آن طرحی نو دراندازید و دستاندرکاران بدانند ساخت 4میلیون مسکن در 4سال شعاری بیش نیست و از همه مهمتر اینکه اجرای عدالت جامعه را اصلاح میکند نه شعار و بنرنویسی و بر هر سر چهارراه و میدانی دهها میلیون تومان هزینه کردن و تابلو نصب نمودن، و در نهایت جراحی اقتصادی از سوی دولتمردان در غیر زمان خود و زندگی را بر مردم تنگ گرفتن و به جای گران شدن سه چهار قلم کالا در اثر ناتوانی مسئولان اجرایی و نظارتی متاسفانه سیصد چهارصد قلم کالا گران شد و در نهایت فسادی که در اثر تورم دورقمی آنهم به نحوی که دمار از روزگار مردم درآورده است و جالب آنکه روابطعمومیها در ادارات مختلف و ازجمله استانداری یزد پاسخی به هیچیک از سوالات مندرج در این هفتهنامه ارائه ننمودند گرچه از شهریورماه 1400 تاکنون مطالبی با عناوین زیر در مورد عملکرد استاندار و حاکمان و کارگزاران و مسئولان در استان به شرح زیر تنظیم و تقدیم گردید نظیر: «شانزدهمین سال انتشار و چند سؤال از شورای اسلامی شهر- سخنی با استاندار یزد درباره تأمین زمین برای 60هزار واحد مسکونی- نشست استاندار یزد با اصلاحطلبان و طرح نکاتی چند- استاندار محترم پاسخگویی به رسانهها را از استانداری آغاز کند- استاندار باید با تأمل سخن بگوید و به وعدههایش عمل کند- تهدید وزیر به اخراج و بیان یک خاطره درباره معلمان بازداشتی- هفته قوه قضائیه و اثرات سوء نحوه بازداشت معلمان بین مردم- سخنی با طلبه یزدی برهمزننده مجلس بزرگداشت شهید صدوقی- عدم آگاهی معاون سیاسی استانداری یزد به وظایف مدیریتی- اعترافگیری تلویزیونی و تقدیر از معلم محجبه و نقدی بر این دو مورد» و اما دریغ از یک جواب و یا توضیح در مورد سرمقالههای ارائه شده!! در نهایت روزی مدیرمسئول آیینه یزد به این فکر افتاد زیرا نمیتواند (با اخذ آگهیهای ثبتی جهت درج در هفتهنامه در آن حد) تا بخشی از هزینههای چاپ و نشر آیینه یزد را تأمین نماید، در 16سال چاپ و نشر آیینه یزد هم هیچگاه عکس مسئول و رئیس و مدیری را چاپ نکرده و گزارشی ننوشته که وجهی دریافت نماید، در نشستهای مطبوعاتی نیز شرکت نمیکند پس بهتر آنکه برای جلوگیری از ضرر مادی چاپ نشریه گوشهای بنشیند و از ادامه چاپ آیینه خودداری کند.
در این هنگام خاطرهای به یادم آمد و آن این که پیش از پیروزی انقلاب به عنوان یکی از تشکیلدهندگان جامعه معلمان یزد با تأیید سومین شهید محراب حضرت آیتا… شیخ محمد صدوقی تحصن 25روز معلمان در اداره کل آموزش و پرورش یزد را راه انداخته بودیم و چند نفر از روحانیون مخالف رژیم پهلوی و دکتر فضلا… صلواتی که به یزد تبعید شده بود و گاه از اصفهان و کرمان و دیگر شهرها عدهای برای سخنرانی در جمع معلمان و فرهنگیان متحصن در اداره کل حاضر میشدند و علیه رژیم سخنرانی مینمودند. روزی چند نفر خبرنگار که دو نفر غیرایرانی هم در بین آنها بود برای مصاحبه به اداره کل آمدند، حدود دو ساعت طول کشید و یکی از آنها که مطالب را به فارسی ترجمه مینمود به من گفت: چه فایدهای در این تحصن و نشستن میبینید؟ پاسخی به او دادم و گفتم خواستههایی را ازجمله برپایی حکومت اسلامی به رهبری نائب الامام خمینی و آزادی حجتالاسلام والمسلمین راشد یزدی که در آن زمان بعد از ایرانشهر به شهر ایذه تبعید شده بود اعلام کردهایم و درحال حاضر ادامه میدهیم تقریباً وقت خداحافظی رسید لبخندی زد و به آهستگی گفت: سلطانزاده! بنشینید تا علف زیر پایتان سبز شود بنابراین با این افکار که آیا نشر آیینه یزد را ادامه بدهم یا خیر؟ نظر خوانندگان آیینه را به چند مورد از آنچه در ذهنم خطور کرد جلب مینماید:
استاد محیط طباطبائی در کتاب گرانمایه تاریخ تحلیلی مطبوعات ایران مینویسد: «…در سالهای آخر سلطنت ناصرالدین شاه که شاه به قدرت تاثیر مطبوعات در پرورش افکار عمومی و میزان نفوذ افکار عمومی در سیر حوادث سیاسی بیشتر پی برده بود و روزنامههای خارج را برای او میآوردند و ترجمههای آنها را بر او میخواندند از این بابت خیلی رنج میبرد و گاهی که چیزی مخالف طبع خود در روزنامهای مییافت دستور میداد آن را حضوراً بسوزانند وقتی ظلالسلطان در حضور پدرش شاهد چنین منظرهای بود و به شاه میگوید: هزارها شماره دیگر این روزنامه در دست مردم جهان باقی است و میخوانند و نابودی این شماره در آنها اثری نمیکند جواب میدهد: میدانم ولی میخواهم غضب خود را فرو بنشانم و حتیالامکان مردم ایران را از سوء تأثیر این بدگوییها دور بدارم.»(1)
روزنامه «سفینه نجات» از سال 1325 ه.ق در یزد منتشر میشد با انتشار شماره 28 از سال سوم خود مورد خشم مسئولان شهر قرار گرفت و توقیف شد. سرمقاله این شماره زیر عنوان «آزادی مطبوعات» اینگونه آغاز میشد: «انسان آزاد، علتالعلل تمدن و مایه ایجاد آبادی است هر انسانی که آزادی حقیقی و حریت خداداد خود را شک نماید انسانیت خود را تردید کرده. پیش از آن نیز سفینه با چاپ کاریکاتوری از سردار جنگ بختیاری حاکم یزد و نایبش مریدالدوله و خزانهدارش مشیرالملک، توقیف شد. سفینه در 14 رمضانالمبارک 1329 قمری در پایان شماره 28 تعطیلی روزنامه را با این عبارت به خوانندگان و مشترکین اطلاع داده است: از آنجا که راست گفتن را نسبت به بعضی از محترمین جسارت و دروغ را منافی مقام و مسلک خود میدانیم از این نمره عجالتاً دوستان را وداع و طبع سفینه را به زمانی یسر انشاءالله حواله میدهیم.»(2)
مندرجات روزنامه «سفینه» از آن زمان باقی مانده که جز چاپ سنگی از وسایل مدرن امروزه خبری نبود. ای کاش کارگزاران و حاکمان میدانستند: امام خمینی(ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران مکرراً در مصاحبه با خبرنگاران، روزنامهنگاران، اصحاب رسانه که از کشورهای مختلف به پاریس میرفتند اعلام مینمودند: «ما همه یک صف هستیم، یک حرف را میزنیم، میخواهیم آزادی و استقلال باشد، جامعه ما جامعه آزادی خواهد بود، همه نهادهای فشار و اختناق و همچنین استثمار از میان خواهد رفت، جامعه فردا جامعه ارزیاب و منتقدی خواهد بود که در آن تمامی مردم در رهبری امور خویش شرکت خواهند جست، در اسلام دموکراسی مندرج است و مردم آزادند در اسلام، هم در بیان عقائد و هم در اعمال، و در 24 دیماه 1357 برابر با 15 ماه صفر 1399 به خبرنگار روزنامه لیبرال چاپ توکیو و اوزاکا میگویند: امیدواریم که ایران اولین کشوری باشد که کوچکترین فرد ایرانی بتواند آزادانه و بدون وجود کمترین خطر به بالاترین مقام حکومتی انتقاد کند و از او در مورد اعمالش توضیح بخواهد…» به هرحال تصمیم گرفتم مادام که خداوند علیم اراده فرماید و بتوانم با همین روش چاپ آیینه یزد را ادامه بدهم.
از وظایف روابطعمومیها احترام به حق آگاهی گروههای اجتماعی و آگاهیرسانی به مخاطبان و تاکید بر پاسخگویی به رسانهها است. برای دوری از تکرایی و تکگویی و پرهیز از بله قربانگویی به روسای سازمانهای دولتی، ضروری است روابطعمومیها برای تبادل آراء و افکار و تعامل و تفاهم بیشتر آن بخش از مطالب رسانهها را که در زمینه امور سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی جامعه درج و پخش میگردد به اطلاع مسئولان مربوطه اعم از بخشدار، فرماندار، مدیرکل، استاندار، وزیر، رئیسجمهور برسانند و بعد از پاسخگویی، مردم را در جریان امور قرار دهند. نویسنده این سطور در بیش از 740 سرمقالهای که طی 16سال در این ستون تقدیم خوانندگان گرامی آیینه یزد نموده بنا را بر این گذاشته که به دستور هیچ مقام و یا حزب و دسته و گروه و انجمن ننویسد و از خداوند متعال درخواست نموده تا توفیق این را داشته باشد که با حفظ قداست قلم و تکریم مخاطبان و با احترام به مسئولان و حاکمان و کارگزارانی که عملکردشان مورد انتقاد قرار گرفته است نکاتی به آنها متذکر گردد گرچه نگارنده خود را در زمره کسانی میداند که بیش از دیگران نیازمند به تذکر و نصیحت میباشد. در سرمقالهها از تملق و مجیزگویی و تعریف و تمجید بیجا از این یا آن به جد پرهیز گردیده و فرمایش و توصیه رسول گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی(ص) مبنی بر دوری از چاپلوسی و مجیزگویی سرمشق قرار داده شده و همیشه بر این باور بوده و هست که مسئولان امر باید زمینه حضور بیشتر مردم پای صندوقهای رأی را فراهم نمایند بنابراین از اعمال نظارت استصوابی و ردصلاحیتهای گسترده در دورههای اخیر معترض بوده و مطالبی در این ستون به رشته تحریر درآورده است.
به عنوان نمونه قابل قبول نمیداند بیش از دویست نفر نماینده مجلس شورای اسلامی برخلاف عرف قانونگذاری از سیدابراهیم رئیسی دعوت نمایند در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کند چند روز بعد نامهای با امضای بیش از دویست نماینده منتشر گردد و درخواست نمایند کاندیداهای تأیید شده اصولگرا از کاندیداتوری استعفا دهند تا راه پیروزی بر ابراهیم رئیسی را هموار نمایند و دیدیم که با آن همه تبلیغ وسیع و گسترده از طریق تمام شبکههای صدا و سیما و سازمانها و نهادهایی که هزینههایشان معمولاً از طریق بیتالمال تامین میگردد و با ادامه دادن و تمدید ساعات رأیگیری تا ساعاتی بعد از نیمهشب روز رأیگیری بازهم در تاریخ انتخابات چهل ساله جمهوری اسلامی اینگونه رقم خورد که رئیسجمهور منتخب با کسب حداقل رأی در مقایسه با دوازده رئیسجمهور دولتهای گذشته و با کسب کمترین درصد آرای حائزین شرایط شرکت در انتخابات، دفتر انتخاب سیزدهمین رئیسجمهور بسته شد و بنابه وظیفه روزنامهنگاری طی مقالات متعددی با ارائه آمار و ارقام و طرح نظرات عدهای از متخصصان و فعالان سیاسی در این مورد انتقاد به عمل آمد. به هرحال با ادامه درج مسائل سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی در این ستون و با سپاس از یکایک دولتمردان و مسئولانی که وظیفه اداری و قانونی خویش را انجام میدهند و در پی بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی شهروندان گام برمیدارند در انتظار پاسخ حاکمان و کارگزاران و روابطعمومیها هستیم. به امید آن روز.
#رضا_سلطان_زاده – مدیرمسئول
پینوشتها:
1- «تاریخ تحلیلی مطبوعات ایران»، استاد محیط طباطبایی، صفحه 48 و 49، موسسه انتشارات بعثت، چاپ اول سال 1366 ه.ش.
2- «تاریخ سانسور در مطبوعات ایران»، تالیف گوئل کهن، جلد دوم، موسسه انتشارات آگاه، سال 1362 و «تاریخ جرائد و مجلات ایرن»، تالیف صدر هاشمی، جلد 3 و 4، صفحه 45.
- نویسنده : رضا سلطان زاده
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
یکشنبه 22,سپتامبر,2024