اشک ريختن يک سياستمدار ارشد در فيلم تبليغاتي – انتخاباتي مقابل دوربينهاي تلويزيوني و زير نور پروژکتورهاي استوديو در فضاي انتخابات رياست جمهوري کشورمان، امري بيسابقه نيست. آقاي خاتمي در انتخابات سال 80 در فيلم تبليغاتي شان با خواندن شعر «استاده ام چو شمع مترسان زآتشم ...» ، در مقام رياست جمهوري فعلي و نامزد دور آتي انتخابات ، گريه کردند. آقاي قاليباف نيز در بهار 84 در مقام نامزد احتمالي رياست جمهوري در برنامه صندلي داغ با ذکر خاطرهاي از شهادت برادرش به هق هق افتاد و به پهناي صورت اشک ريخت. برنامهاي که CDآن بعدها از سوي ستاد انتخاباتي آقاي قاليباف تکثير و توزيع ميشد.
هر چند گريه سياستمداران ارشد و نامزدهاي انتخابات رياست جمهوري در کشورما بيسابقه نيست، اما آنچه گريههاي آقاي غلامحسين کرباسچي را از دو گريه ديگر متمايز ميکند، «موضوع گريه» ايشان است. آقاي خاتمي ظاهرا بخاطر محبت اطرافيان و اصرار آنها بر ماندن در صحنه ونامزدي مجدد در سال1380 به گريه افتادند. آقاي قاليباف به ياد شهادت مظلومانه برادرشان به گريه افتادند اما آقاي غلامحسين کرباسچي (شهردار اسبق تهران و دبير کل حزب کارگزاران سازندگي) بخاطر وضعيت زندگي و سختي معيشت فقرا به گريه افتاد.
شايد اگر کسي با سابقه عملکرد آقاي کرباسچي در دهه 70 و نيز مانيفست و خط فکري کارگزاران سازندگي آشنا نباشد، گريه کردن ايشان مقابل دوربين و زير نور پروژکتورها به ياد فشار معيشتي فقرا را چندان کار بدي تلقي نکند و چه بسا کاري پسنديده بشمارد. اما براي قضاوت درباره گريه آقاي کرباسچي آن هم به بهانه وضعيت فقرا، طرح سوالاتي از ايشان و اطرافيانشان ضروري است:
1 – در فيلم تبليغاتي آقاي کروبي آقاي کرباسچي با لحني بغض آلود و صورتي خيس از اشک گفتند: «فقر فقط براي حاکمان پسنديده است». اين جملهاي درست و مبتني بر سيره ائمه و روايات معصومين عليهم السلام است. اما آيا خود ايشان و اطرافيانشان به اين جمله اعتقاد دارند و به آن عمل ميکنند؟ آيا ايشان مدير و بازوي اجرايي رييس جمهوري نبودند که بعد از جنگ علنا و رسما از «مانور تجمل» توسط مسوولان دفاع ميکرد؟ آيا آقاي کرباسچي همان شهرداري نبودند که در زمان تصدي شهرداري در ويلايي بزرگ در شماليترين نقطه تهران (مجاور پارک جمشيديه) زندگي ميکرد؟ آيا اشرافيگري مسئولان از زمان صدارت کارگزاران سازندگي باب نشد؟
2 – آيا آقاي کرباسچي همان شهرداري نبودند که در ابتداي تصدي اين سمت، نسبت به زندگي فقرا در تهران اعتراض داشتند و ميگفتند خانوادههاي با درآمد کمتر از حدي مشخص ، نبايد در تهران زندگي کنند؟
3 – آقاي کرباسچي دبير کل حزبي نيستند که علنا و رسما مشرب ليبراليسم را پذيرفته است. آيا روزنامه کارگزاران که به مديريت ايشان منتشر ميشد، سخنگو و مروج ايدهها و سياستهاي ليبرال سرمايه داري نبود. آيا آقاي کرباسچي خبر ندارند که بنياديترين و متمايزترين موضوع در نظام ليبرال سرمايهداري، تمرکز بر رشد اقتصادي و بيتوجهي به عدالت است؟ آيا آقاي کرباسچي نميدانند مرام حزبي ايشان از نظر اقتصادي ميگويد «دولت نبايد به فقرا کمک کند چرا که با اين کار، مخالف عدالت گام برداشته چون بايد ماليات ثروتمندان که کار مي کنند و ماليات مي دهند را به جيب عدهاي ضعيف و تنپرور بريزد... دولت بايد اجازه دهد دست طبيعت بطور عادي نسل ضعفا را محو کند» آيا آقاي کرباسچي از اين آموزههاي الگوي فکري حزبشان بياطلاعند؟ آيا آقاي کرباسچي اخيرا طرفدار فقرا شدهاند؟
اشک ريختن دبيرکل کارگزاران سازندگي براي فقرا در يک فيلم تبليغاتي قاعدتا نمي تواند خواص و اقشار تحصيل کرده را تحت تاثير قرار دهد ولي اگر آقاي کرباسچي با هدف تحت تاثير قراردادن عوام الناس چنين کاري کرده اند، بايد گفت در مکتب ماکياول –هدف وسيله را توجيه مي کند- خوب امتحان پس دادند... (منبع :سايت الف)
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
دوشنبه 03,فوریه,2025