چند هفتهای است که خانعمو دوتا دفتر چهل برگ دوخط آقازادهشان را صرف نوشتن توصیه برای آشنایان قدیمی و ستادنشینان کرده از جمله آن آقایی که خیلی خانعمو برایش مایه گذاشت مثلا مشکل معدل داشت با لحاظ استفاده از سوابق و سهمیه موضوع را حل کرد یا وقتی دید خیلی میخواهد دکتر شود گفت: یک دکتری بشود که مریض را (ویزیت یا جراحی) نکند دو سه قلم داروی خاص و چندتا وردست ماهر هم در مطب داشته باشد. وقتی با زور و ضرب نمایندگی مردم محل را به دست آورد یک آخیش بلند با عبارت (راحت شدیم) گفت.
از بدشانسی این آقای دکتر دچار سندرم (پست بیقرار) بود هوس ریاست بلدیه کرد. دیروز دامن قبای خانعمو را گرفته بود که توصیه کند، خانعمو گفت: قبول نمیکنند. گفت: از فردا تعداد آرایی که کسب کرده و نحوه ورودشان را روی کاغذ مینویسم برگردن میآویزم با دوتا سخنرانی اعلام عمومی میکنم ببین چگونه رام میشوند. خانعمو گفت: آقاجان تو تجربه داری اما میگویند تخصص و مدرک مرتبط نداری؟ فریاد زد ای خانعمو تو هم لیبرال و غربزده شدهای؟ نکند جزو اختلاسگران میباشی؟
نمیدانی این سوسولبازیها مال غرب است ببین غرب درحال فروپاشی است بخاطر این کارهاشان است! ضمناً تا حالا آقایان این همه انتخاب و انتصاب کردهاند کدام تجربه و تخصص و مدرک مرتبط داشتهاند؟… غلومی که یک جوری میخواست خانعمو را نجات بدهد گفت: این آقا راست میگوید مگر مدرکش دستهای نیست؟ مگر بر اثر تجربه با دسته چکش بادام را نمیشکنند؟ مگر چکش را با فنی خاص نمیسازند؟ پس این رشته هم جزو رشتههای فنی، مهندسی و تجربی است و مرتبط!! زباندراز با این استدلال غش کرد و بیهوش شد اما خبر ندارد استدلال پذیرفته شده یا نه؟ فعلا حالم خوب نیست…
زباندراز
- نویسنده : زبان دراز
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
سهشنبه 21,ژانویه,2025