در انتخابات خرداد 1400 در تاریخ سیاسی ایران اولینهایی رقم خورد که تاکنون در 42سال اخیر سابقه نداشته است. 220نفر از نمایندگان مجلس از سید ابراهیم رئیسی دعوت کردند به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری دوره سیزدهم ثبتنام نماید. چند روز بعد 210نفر نماینده از چند کاندیدای پوششی ازجمله علیرضا زاکانی دعوت نمودند استعفا دهند و راه را برای پیروزی ابراهیم رئیسی فراهم کنند در این دور از انتخابات، کمترین شرکتکننده -حدود 2/48 درصد از رأیدهندگان- در انتخابات شرکت نمودند در حالی که محل صندوقهای رأی در سراسر ایران تا ساعت 24 روز 28 خرداد باز بود و تا چند ساعت بعد رأیگیری تمدید گردید. مدتها قبل از روز رأیگیری تمام شبکههای رادیو و تلویزیون و ادارات و سازمانهای فرهنگی و اجتماعی و تبلیغات اسلامی و بسیاری از مقامات، مسئولان، ائمهجمعه و جماعات، دارندگان تریبونهای رسمی در ردههای مختلف برای حضور حداکثری و برگزاری انتخاباتی باشکوه، مردم ایران زمین را به حضور در پای صندوقهای رأی تشویق مینمودند و ازجمله میگفتند حتی یک رأی هم در آینده جامعه تأثیرگذار است و دشمنان و مخالفان این سرزمین از حضور هرچه بیشتر مردم ناامید و سرافکنده میگردند.
گرچه بعد از اعلام آرا یکی از دلایل عدمحضور مردم پای صندوقهای رأی را بیماری کرونا اعلام کردند اما عدهای میگویند چگونه صفهای خرید مرغ و تخممرغ گاه به کیلومتر هم میرسد؟ به هرحال سید ابراهیم رئیسی با کمترین آرای رأیدهندگان تاکنون و حدود 18 میلیون رأی برنده انتخابات اعلام گردید. بدان امید که دولت سیزدهم بتواند با برنامهریزی صحیح و با همدلی و همکاری دلسوزان و علاقهمندان و همراهی مردم صبور و مؤمن این سرزمین بر مشکلات فائق آید، آسیبهای اجتماعی، فقر و بیچارگی بویژه آمار بسیار بالای فقر مطلق در کشور، فساد و تباهی و زراندوزی، تجملگرایی و اشرافیگری، استفاده بیحد و حصر عدهای از مقامات از بیتالمال، مشکلات خانوادههای زندانیان، بیکاری، کارتنخوابی و از همه مهمتر اختلافات فاحش طبقاتی و گرانی سرسامآور و کمرشکن را کاهش دهد و با رعایت حقوق شهروندی و آزاداندیشی برابر با مقررات و ضوابط زمینههایی فراهم نماید که برخلاف نظر سخنگوی سابق شورای نگهبان در انتخابات بعدی آمار شرکتکنندگان افزایش چشمگیری داشته باشد که به یقین این امر به نفع همگان ازجمله حاکمان و کارگزاران خواهد بود.
بعد از انتخاب رئیسجمهور یکی از نکاتی که نظر بسیاری را به خود جلب کرد و واکنشهایی در پی داشت اظهارات پرویز سروری نایبرئیس شورای شهر تهران درباره انتخاب زاکانی به سمت شهردار تهران بود که در مورد نامه بازرسی کل کشور مبنی بر اینکه باید در انتخاب شهردار قانون را ملاک قرار داد در تلویزیون گفت: «…سازمان بازرسی کل کشور توصیه عمومی کرده است تا دستورالعملها و آییننامههای موجود در فرآیند انتخاب شهردار رعایت شود که ما هم آن را انجام دادیم… اصلاً مشکلی برای آقای زاکانی وجود ندارد. مقداری فضاسازی انجام شده است و برخیها جیغ بنفش میکشند…!!»(1)
سروری که در برابر 1756086 رأی محسن هاشمی در دوره قبل 362920 رأی داشته و اگر جمعیت حائزین شرایط شرکت در انتخابات شهر تهران را در نظر بگیریم دارای رتبه یک رقمی در کسب نظر و رأی مردم تهران بوده است، در برابر گفته زاکانی که خود اعلام نموده باید قانون اصلاح شود، غافل از اینکه در همین مجلس وزیر کشور به علت عدم رعایت قانون در انتخاب شهرداران کارت زرد گرفته با صراحت به معترضان این انتخاب اهانت میکند و میگوید: «جیغ بنفش میکشند»(2)
مناسب میداند نظر خوانندگان آیینه یزد را به اظهارنظر و واکنش عدهای که اکثر از اصولگرایان هستند و مخالفت خود را با شهردار شدن زاکانی اعلام نمودهاند جلب نماید.
عدهای از نمایندگان دوره یازدهم که با استعفای زاکانی از نمایندگی و شهردار شدن وی در تهران مخالف بودند گفتهاند: «زاکانی تجربه کافی در مدیریت شهری ندارد و چون متخصص در امور شهری نیست نمیتواند موفق باشد، موافقت نمایندگان با استعفای زاکانی برای جامعه و مجلس هزینهساز میباشد، مردم اینگونه تصور میکنند که کاندیدای ریاست جمهوری سهمخواهی از قدرت و ریاست میکند، مجلس یازدهم به وزیر کشور کارت زرد داد زیرا شهرداران غیرمتخصص را انتخاب کرده بود، چرا در این مجلس عدهای اصرار دارند فردی غیرمتخصص چون زاکانی را به عنوان شهردار تهران انتخاب کنند.» در نهایت با اینکه تعدادی از نمایندگان که بعضاً در مدیریت شهری و در شوراها سابقه فعالیت داشتند به شدت با شهردار شدن زاکانی مخالفت کردند اما به هرحال نمایندگان بعد از رأیگیری با استعفای علیرضا زاکانی موافقت کردند.
حجتالاسلام علی بنایی نماینده ادوار مجلس و دبیرکل مجمع هماهنگی پیروان امام و رهبری در مخالفت با انتخاب زاکانی به سمت شهردار تهران میگوید: «…اگر بخواهیم مطلب را به صورت شفاف مطرح کنیم، باید بگوییم اصل ماجرا به انتخابات دوره یازدهم مجلس شورای اسلامی حوزه انتخابیه قم بازمیگردد. با اعلام عدم حضور آقای دکتر لاریجانی در مسئله انتخابات، تحرکات جدیدی برای دستیابی به کرسی نمایندگی قم در مجلس صورت گرفت و نهایتاً با ورود کاندیدای استقراضی به قم، لیست سه نفره قم بسته شد… بنده در اواخر آبان سال 1398 در دیدار با یکی از بزرگان جریان اصولگرایی، گفتم ورود آقای زاکانی به قم اولاً موجب واگرایی و یاس و ناامیدی نیروهای جوان و مومن و انقلابی خواهد شد و ثانیاً این کار یک نوع توهین و تحقیر یک شهر یک میلیون و نیم نفری است، شهری که همیشه در انقلاب محل زایش نیروهای انقلابی و تربیت کادرهای نظام بوده است، مضاف برآن؛ کاندیدای شما اهل و ساکن قم نیست و فقط در ایام تحصیل در دانشگاه با چند دانشجوی قمی هم دوره بوده است. ولی آن شخصیت محترم گفت این پیشنهاد دوستان بوده و بعلاوه آقای زاکانی در پردیسان قم منزل دارد و همین مقدار برای صدق سکونت در قم کافی میباشد… خوب! طبیعی بود که نیروهای انقلاب و تشکلهای سیاسی باسابقه قم زیر بار این تحمیل نروند. ولی متاسفانه جمعی از دوستان ما در قم به مغلطه برخی از آقایان تهران گرفتار آمدند و دعوت از آقای زاکانی را کلید زدند. البته از همان ابتدا دوستان ما متوجه بومی نبودن و عوارض ناشی از آن بودند ولی چون «مرغ یک پا داشت»، این جریان توانست آقای زاکانی را به صندلی مجلس برساند…»(3)
بسیج دانشجویی دانشگاه تهران و 6 دانشگاه دیگر نیز خطاب به علیرضا زاکانی مینویسند: «…به نظر میرسد شما طبق قوانین، صلاحیت قانونی لازم جهت تصدی شهرداری تهران را دارا نیستید؛ زیرا طبق بند ب مادهی یک بخشنامهی تعیین مدارک و رشتههای تحصیلی موضوع تبصره 1 ماده 2 آییننامهی اجرایی شرایط احراز تصدی سمت شهردار مصوب 1397/9/25 هیئت وزیران، رشتهی تحصیلی شما یعنی پزشکی هستهای، جزو رشتههای مرتبط اشاره شده در گروه علوم تجربی نمیباشد. بسیج دانشجویی، از جنابعالی که خود زمانی در این شجرهی طیبه فعالیت داشته و جلودار بودهاید، انتظار دارد که در اسرعوقت در جلسهای پاسخ ایرادات وارده را اعلام نموده و در صورت نداشتن جوابی مستدل و قانونی، از قبول سمت شهرداری تهران خودداری کرده و استعفای خود را از این مسئولیت اعلام فرمایید.»(4)
به هرحال آنچه به جایی نرسید فریاد بود و بنابه گفته مسعود پزشکیان نماینده اصلاحطلب مجلس «بالاخره این دسته از نمایندگان باهم یک گروه و جناح روشن هستند و باهم تصمیم میگیرند، وقتی با یکدیگر هماهنگ کردهاند به هم رأی میدهند و ممکن نیست بدون هماهنگی با یکدیگر کار کنند». در واقع اینگونه انتخاب که حتی یاران و همفکران انتخابشوندگان شورای ششم را به مخالفت واداشته میتوان گفت این روش همان انتصاب نیست؟ بویژه که نایبرئیس شورا در حضور میلیونها بیننده تلویزیون میگوید: «قانون اشتباه است و با مذاکره با مجلس و وزارت کشور در صددیم مدرک پزشکی هستهای هم جزو رشتههای مدیریت شهری قرار گیرد زیرا سلامت جامعه مهم است» یعنی اول انتخاب میکنند بعد قانون را تغییر میدهند آیا با این روش به اصطلاح سنگ روی سنگ بند میشود؟
عبدا… رمضانزاده سخنگوی دولت اصلاحات هم ازجمله افرادی است که در این باره واکنش نشان داد و نوشت: «قانونسازی به خاطر یک شخص را باب نکنید مثل خلیفهکشی میماند که به یک شخص محدود نخواهد شد، قانون حرمت دارد.»
نگارنده این سطور اعلام مینماید اگر این سنت ناموزون در کشور باب شود و عدهای بخواهند قانون را مطابق ویژگی افراد و اشخاص تغییر دهند و به جای تعیین افراد و شخصیتهای منطبق قانون و طرازِ مقررات مدنی و اجتماعی، قوانین ثابت و مصوب دگرگون شود دیگر نیازی به قانون نیست، قانون ماهیت خود را از دست میدهد و یکی از وجوه مسلم دموکراسی یا مردمسالاری نابود خواهد شد در حکومتهای واپسگرا و ارتجاعی چون دوره قاجار اساساً شاه صاحب جان و مال و عِرض و ناموس ملت بود و حرف و سخن و کلامش قانون بود هرچه میگفت خواه مبنای صحبتش هوی و هوس و یا در شرایط مستی و خماری و خواه از روی عقل و منطق، همان قانون بود. همه تلاشهای صد و پنجاه ساله اخیر برای وادار کردن حاکمان به تن دادن به قانون بوده است. بدیهی است که این رویهها خلاف عرف و شرع و عقل است و عدهای سنگ بنای ناروا و ناشایستی را در جمهوری اسلامی میگذارند کاش همه شهروندان و از جمله مسئولان، کارگزاران و حاکمان و وزرا و وکلا و نمایندگان، وجهه همت خویش را تسلیم در برابر قانون قرار میدادند، در برابر قانون خاضع بودند و مصلحت جامعه را احیاناً بر مطامع و هواها و خواستههای خویش ترجیح میدادند!! ای کاش!!
رضا سلطان زاده – مدیر مسئول
پینوشتها:
1- خبرگزاری فارس، 21/5/1400
2- جیغ بنفش در اصطلاح ادبی به شعرهای پوچ و بیمعنی و بیمحتوا اطلاق میشود.
3- روزنامه دنیای اقتصاد، 19/5/1400
4- جماران، 19/5/1400
- نویسنده : رضا سلطان زاده
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
دوشنبه 20,ژانویه,2025