يكي از جاذبههاي جوانان در آن روزگاران، رفتن به مجالس روضه بود. مجلس يادآوري وقايع خونين و عبرت انگيز كربلا و شرح فداكاريهاي بزرگ، قافله سالار ادب و انسانيت، حسين بن علي(ع)و ياران با وفايش براي ما نوجوانان بسيار جالب و شنيدني بود، در همين مجالس واعظاني بودند كه با بيان رويدادهاي تاريخي، حكايتهاي دلنشين و گفت و شنودهاي طنزآميز شنوندگان را مجذوب ميكردند، تعدادي از آنان با دانش و بينش اكتسابي و ذوق سرشار خويش، مطالب ارزندهاي از دين، جامعه و ادبيات ارائه ميدادند و مستمعين به ويژه نسل جوان را بهره مند ميساختند.
يكي از سخنگوياني كه محبوبيتي خاص در بين اقشار مردم يزد پيدا كرده بود زنده ياد مناقب بود. مرحوم مناقب ويژگيهاي خاصي داشت كه گويندگان زمان اومعمولاً حائز آن نبودند، وي مردي پژوهشگر و محقق بود،گذشته از علوم علمي و عقلي كه در حوزههاي علميه فرا گرفته بود در زمينه دانش و آگاهيهاي روز آگاهي داشت. مجلههاي علمي آن زمان را مشترك بود و با دقت مطالعه ميكرد، كتابهاي تازه انتشار يافته را ميخواند ونكات برجسته و جالب آن را در مجالس مختلف با توجه به سطح درك و فهم شنوندگان عرضه ميداشت و بر بينش و آگاهي آنان ميافزود.
زماني كه بنده افتخار همكاري با بزرگ مردان دانشگاه يزد را داشتم و به عنوان مديرمسئول «نشريه خبري، پژوهشي» و بعداً «نشريه مهر»، با ياري همكاران ارجمندم رويدادهاي خبري و علمي دانشگاه يزد را منعكس ميكردم. از ايشان خواستم كه درباره شخصيت بارز و استثنايي آيت الله سيدمحمد كاظم يزدي -صاحب عروه- در چند شماره ،مطالبي ارائه دهند.
ايشان گفتند: اگر قرار است چنين كاري انجام گيرد لازم است كه پيش از اين نكاتي درباره فقه بيان شود تا بعداً دانشجويان و استادان با در دست داشتن معيارهاي فقهي بتوانند شخصيت اين فقيه بزرگ را بهتر بشناسند. پيشنهاد خوبي بود و مورد موافقت قرار گرفت.
حجت الاسلام مناقب در چندين شماره نشريه دانشگاه يزد با بهره گيري از آيات قرآن و احاديث و سخنان ائمه اطهار«عليهم السّلام»درباره مفهوم فقه به زبان ساده، توضيحات سودمندي ارائه داد ولي متأسفانه به سبب مسافرت ايشان و وقفهاي كه در اين ميان به وجود آمد ادامه اين كار پژوهشي ممكن نگرديد.ولي همين چندمقاله گوياي اطلاعات وسيع و آگاهيهاي دقيق علمي نويسنده در زمينه فقه اسلامي است.
وي به دليل بهره مندي از دانش جامعه شناسي و شناخت روحيات و خلق و خوي جامعه يزدي، در هر مجلسي كه سخن ميگفت با توجه به خصوصيات و نياز مستمعين مطالب و نكاتي را بيان ميكرد كه مورد توجه و علاقه آنان قرار ميگرفت.
در جمع روشنفكران، دانشگاهيان و جامعه علمي مباحث دقيق علمي را مطرح ميكرد و در اين مسير با استناد به آيات قرآن و دستورات دين مبين اسلام به ارشاد و هدايت ميپرداخت.
در جمع كسبه و بازاريان با زبان آنها حرف ميزد و با اشاره به مشكلات و نيازهاي اين قشر، آنها را به راستي و درستي در خريد و فروش كالا و رعايت حقوق مردم و خودداري از گران فروشي و اجحاف سخن ميگفت.
هنگامي كه به عنوان خطيب نماز جمعه در جايگاه امام جمعه قرار ميگرفت، وضع سياسي روز را به دقت بررسي ميكرد و چون بسيار بي پرده و صريح اللهجه حرف ميزد، برخي از مسئولين را مورد خطاب قرار ميداد و به آنها از بي توجهي به حقوق مردم و عدم رعايت رفاه و آسايش افراد جامعه هشدار ميداد.مجلس وعظ و خطابه حجت الاسلام مناقب چه كم جمعيت وچه پر جمعيت،منظم و آرام بود وي همانند استادي دقيق و سختگير در كلاس درس،به يكايك حضار توجه داشت و اگر شخصي به خود اجازه ميداد كه هنگام سخنراني او به گفتگو با ديگري بپردازد و آرامش فضاي مجلس را دچار اختلال كند، سخت برآشفته ميشد و با سكوت و يا اعتراض خود آرامش را به مجلس باز ميگرداند زيرا معتقد بود كه مجلس روضه خواني براي درك مفاهيم ديني و اخلاقي و اجتماعي برقرار ميگردد و وقت گوينده و شنونده نبايد بيهوده هدر برود.
اين واعظ خوش ذوق، اشعار فراواني از گويندگان متقدم و متأخر در خاطر داشت و در بين مطالب متنوعي كه ايراد ميكرد، اشعار مناسبي ميخواند بدين ترتيب هم شنوندگان را شادمان ميكرد و هم اثر گفتههاي خود را دو چندان ميساخت.
به خاطر دارم كه شبي با جمعي از دوستان در خانه دوست شريف و گرانقدرم آقاي دكترولي شاهي بوديم، زنده ياد مناقب نيز در آن مجلس حضور داشت.به مناسبت بحثي كه به صورت نه چندان جدي مطرح بود يكي از اعضاي مجلس مطلع اين غزل معروف حافظ را خواند:
گرچه بر واعظ شهر اين سخن آسان نشود
تا ريا ورزد و سالوس مسلمان نشود
و ايشان بي درنگ بيت دوم آن را خواند:
گوهر پاك ببايد كه شود قابل فيض
ورنه هر سنگ و گلي لؤ لؤ و مرجان نشود
و سپس همه ابيات غزل را تا به آخر خواند و به بحث و اظهارنظر درباره برخي از ابيات پرداخت و مجلس را از حالت طنز به جد كشاند و بهرهها گرفته شد.
بدون مداهنه بايد گفت كه شادروان مناقب سخنگو، پژوهشگر ،خوش ذوق و نكته سنج بود و در عمر پر بركت خود در هدايت و آگاهي جامعه كوشيد، از ريا و مصلحت بيني دوري گزيد و نام بلند آوازه اش را در دفتر نيكان و آزاد انديشان اين ديار براي هميشه به يادگار گذاشت.
پرورش و تربيت واعظاني انديشمند و توانا هميشه مورد نياز جامعه ايراني بوده است زيرا سخنوراني از اين دست به خوبي ميتوانند فضاي ذهن افراد جامعه به ويژه جوانان را با پرتو دانش و آگاهيهاي علمي و اجتماعي خود روشن سازند و تاريكيهاي شك وترديدي كه در اثر بد آموزيهاي فرستندهها و گيرندههاي بيگانگان ناآشنا و غالباً مغرض به فرهنگ اسلامي وايراني به وجود ميآيد بزدايند و آنها را با سلاح دانايي و خردورزي مجهز كنند.
بنابراين به منظور اداي اين فريضه بسيار مهم اجتماعي، شايسته است حوزههاي علميه در سراسر كشور بيش از پيش براي نيل به اهداف عاليه اسلام آماده گرديده و كلاسهاي درس حوزه را با حضور استادان متدين و آشنا به دانش روز و با برنامههاي مدون و از پيش تعيين شده، شادابتر و پر فيض تر برگزار كنند.
به عنوان يادآوري به استحضار ميرساند كه دانش پژوهان حوزه علاوه بر فراگيري اصول فقه اسلامي و يادگيري علوم مختلف عقلي و نقلي و آشنايي كامل با آيين مقدس اسلام نكات ديگري را نيز بايد در برنامه آموزش خود قرار دهند از جمله:
آشنايي با روشهاي تحقيق و پژوهش در زمينههاي مختلف علمي و آشنايي با شيوه استفاده از كامپيوتر و اينترنت.....
آگاهي از كاربرد نرم افزارهاي گوناگون جهت اجراي پروژههاي متنوع علمي و همچنين تهيه آمارهاي مستند و مستدل براي بررسي دقيق تر و نتيجه گيري بهتر از پروژههاي مورد نظر.
آشنايي با سايتهاي مختلف علمي، پژوهشي و چگونگي بهره برداري از آنها و استفاده از منابع تحقيقاتي و كتب اينترنتي و ..
بي ترديد استادان انديشمند حوزه و دانشگاه به اين نكات و بسياري از نكات ديگري كه به آن اشاره نشده است آگاهي كامل دارند و آن را درمسير آموزش طلاب به كار ميگيرند و سخنگوياني دانا وتواناو انديشمند وآشنا به فن خطابه پرورش ميدهند و بدين ترتيب بر معنويت و روحانيت فضاي جامعه ايران اسلامي بيش از پيش ميافزايند.
در پايان، بخش كوتاهي از نوشته استاد شهيد مطهري رادر مورد خطابه ومنبر(با تلخيص) زينت بخش اين گفتار ميسازد:
آگاهي ديني و آگاهي اجتماعي (1)
«...اولاً بايد علم و اطلاع گوينده و خطيب به مباني ديني كافي باشد بايد اسلام را كاملاً بشناسد، به روح تعليمات اسلامي آگاه باشد. پوسته اسلام و هسته اسلام ،همه را در حد خود و جاي خود بشناسد .تا بفهمد مصلحت دين يعني چه، جامعه را بايد بشناسد. به اوضاع دنيا بايد آگاه باشد بايد بفهمد كه در دنيا چه ميگذرد و امروز مصلحت جامعه اسلامي در برابر جريانهاي موجود دنيا چه اقتضا ميكند و مردم را به آن جريانها و مصالح واقعي آنها آگاه بكند.آدمي كه سرو كارش فقط با چند كتاب معين در يك علم بخصوص فقه، ادبيات، فلسفه و غيره باشد و در كنج مدرسه به سر برد نميتواند بفهمد در جامعه چه ميگذرد و چه بايد كرد و نميتواند مصالح جامعه را تشخيص بدهد.
....امروز در دنيا مسابقه علم و صنعت شده است بايد كوشش كرد و جامعه را به حركت در آورد كه در اين مسابقه عقب نماند عليهذا نشستن و انتقاد كردن وايراد گرفتن، اين كار را نكن آن كار را بكن، اسمش هدايت نيست ....»
پينوشت:
(1) مرتضي مطهري، ده گفتار، انتشارات صدرا، ص 228-225.
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
یکشنبه 02,فوریه,2025