یزدفردا: به دنبال شناسایی دو مسیر «انتقال» یا «ساماندهی» حل مشکلات شهر تهران و تصویب قانون «امکانسنجی انتقال مرکز سیاسی و اداری کشور و ساماندهی و تمرکززدایی» در سال ۹۴، شورایی تحتعنوان شورای ساماندهی مرکز سیاسی و اداری کشور و ساماندهی و تمرکززدایی از تهران تشکیل و بنا شد این شورا به مدت ۲ سال مطالعات جامعی درباره ریشه و ابعاد مشکلات کلیدی شهر تهران، کمیت و کیفیت دو راهحل فرضی برای حل چالشها شامل «انتقال» یا «ساماندهی» و در عین حال تجربه جهانی انتقال پایتخت را انجام دهد. نتیجه دو سال مطالعه این تیم تحقیقاتی نشان میدهد؛ انتقال پایتخت حتی به شکل انتقال مرکز سیاسی-اداری از تهران به نقطه دیگر نه به صلاح است و نه امکانپذیر. باوجود قطعی بودن نتایج مطالعه این تیم تحقیقاتی و اعلام «نه» قاطع به انتقال پایتخت، یکبار دیگر این پرونده با اصرار مدافعان موضوع انتقال پایتخت به انتخاب شهر سمنان بهعنوان پایتخت جدید مطرح و مورد بحث در محافل کارشناسی قرار گرفت. هرچند از دیدگاه کارشناسان و محققان این گزینه برای پایتخت جدید نیز مردود شناخته شد اما مجددا پرونده تعیینتکلیف شده انتقال پایتخت برای بار سوم امسال پس از وقوع زلزله ۱/ ۵ ریشتری دماوند به بزرگی ۱/ ۵ ریشتر باز شد. علی بیتاللهی عضو هیاتعلمی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی در مطالعهای مفصل با بررسی سه استدلال مطرحشده از سوی مدافعان این ایده، به یک نتیجه کلی در مورد مساله انتقال پایتخت در پاسخ به آنها رسیده است. بررسی این کارشناس ارشد در این حوزه نشان میدهد نخستین استدلال مطرحشده از سوی مدافعان طرح انتقال پایتخت، «مشکلات تراکم جمعیتی بالا در شهر تهران» و عدم هماهنگی آن با ظرفیت سرانههای خدماتی پیشبینی شده برای این شهر است. در حالحاضر جمعیت شب شهر تهران به حدود ۷/ ۸ میلیون نفر رسیده که با احتساب جمعیت روز به بیش از ۱۱ میلیون نفر نیز میرسد بهطوریکه طی ۳۰سال گذشته جمعیت شهر تهران ۵/ ۱ برابر شده است. طراحان ایده انتقال پایتخت معتقدند انتقال پایتخت میتواند آهنگ رشد جمعیت را کاهش دهد؛ این در حالی است که بررسیها نشان میدهد انتقال پایتخت به خودی خود نمیتواند منجر به کاهش جمعیت در شهر شود. بنابراین نهتنها انتقال پایتخت به شهر دیگر، حجم قابلتوجهی از جمعیت ساکن در شهر تهران را کاهش نمیدهد و مشکلات ناشی از تراکم بالای جمعیت در این شهر باقی میماند، بلکه موجب میشود تراکم بالای جمعیت مجددا در نقطه جدید انتخابی متمرکز شوند. استدلال دوم مطرحشده از سوی گروه مدافع انتقال پایتخت «تابآوری پایین تهران در برابر لرزهخیزی بالای آن» است. از دیدگاه آنها با توجه به قرارگیری شهر تهران روی مجموعهای از گسلهای اصلی و فرعی لرزهزا با توان ایجاد زمینلرزههایی با بزرگی ۷ ریشتر به بالا، انتقال پایتخت میتواند تلفات ناشی از این حادثه احتمالی را کاهش دهد. اما در مقابل این ادعا، یک مساله اساسی معضل وجود ۲۵۰ هزار پلاک فرسوده معادل ۲۵درصد از کل پلاکهای شهر تهران که حداقل ۱۰ تا ۱۵ درصد جمعیت این شهر را در خود جای دادهاند، مطرح است. محدودهای از شهر که در صورت وقوع زلزله بهشدت در خطر تهدید جانی است. مسالهای که بهنظر میرسد با انتقال پایتخت از شهر تهران حل نخواهد شد و چهبسا حتی با انتقال پایتخت از این شهر، اندک حساسیت نسبت به زلزله احتمالی تهران نیز از بین خواهد رفت. سومین استدلال مورد استناد مدافعان این ایده، افزایش مشکل «ترافیک و آلودگی هوا» ناشی از تراکم بالای جمعیت است. از دیدگاه آنها خروج دستگاهها و ادارات دولتی از تهران، میتواند بار ترافیکی و در نتیجه میزان آلودگی هوای این شهر را کاهش دهد، این در حالی است که کارمندان دولتی (بهجز کارمندان دستگاههای عمومی) بخش اندکی از جمعیت شهر تهران را تشکیل میدهند.
محاسبات انجام شده حاکی از آن است که حدود ۳۰۰ هزار کارمند دولتی در تهران ساکن هستند که جمعیت آنها با احتساب بعد خانوار، به حدود یکمیلیون نفر میرسد. به این ترتیب در صورت انتقال جمعیت، فقط یکنهم جمعیت شب تهران کم میشود. با وجود تکیه بر این سه استدلال، در مساله انتقال پایتخت دو موضوع مهم و اساسی باید مدنظر قرار گیرد. موضوع اول، «شکل انتقال» است. در این موضوع باید به دو نکته مهم توجه شود. نکته اول تامین مسکن برای حداقل ۶۰۰ هزار واحد مسکونی در محدوده پایتخت جدید است. محاسبات براساس اعداد و ارقامی که هماکنون در قالب طرح مسکن ملی، خانهسازی دولتی انجام میشود، نشان میدهد: بدون احتساب هزینه تامین زمین و احتمالا هزینههای تامین زیرساختها (آب، برق و ...) بودجه موردنیاز برای ساخت واحدهای مسکونی در حدود ۱۸۰هزار میلیارد تومان برآورد شده است. علاوه بر این، حدودا به اندازه ۴برابر وسعت شهر جدید پرند، فضا و ظرفیت خالی برای اسکان و ساختوساز در پایتخت جدید نیاز است. دومین نکته موردتوجه در
- نویسنده : یزدفردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
چهارشنبه 05,فوریه,2025