لاك‌پشت سيگاري
يك خبرنگار چيني وقتي به استان جي لين سفر كرده بود، متوجه شد كه در همسايگي خانه دوستش لاك‌پشتي وجود دارد كه سيگار مي‌كشد، از روي كنجكاوي دوربين و دفترچه‌اش را برمي‌دارد و سراغ لاك‌پشت و صاحبش مي‌رود و با كلي سماجت از آنها عكس و گزارش تهيه مي‌كند و روز بعد در روزنامه محل كارش چاپ مي‌كند و يك جنجال به بار مي‌آورد.
از روز بعد سيل جمعيت براي ديدن لاك‌پشت سيگاري به خانه مرد چيني گسيل مي‌شوند و مسوولان محيط‌زيست هم براي اين كه لاك‌پشت را نجات بدهند، او را از صاحبش جدا كرده و با خود مي‌برند و مرد صاحبخانه را تحويل مركز پليس مي‌دهند و اين مرد مورد بازجويي پليس قرار مي‌گيرد و اعتراف مي‌كند كه لاك‌پشتش را از 4 سال قبل با كشيدن سيگار معتاد كرده و بعد با هم در مصرف سيگار رقابت مي‌كردند و لاك‌پشت حرفه‌اي شده بود و هر وقت صاحبش سيگار مي‌كشيده او هم پكي مي‌زده و يك نخ سيگارش را 4 دقيقه‌اي مصرف مي‌كرده است. متهم كه از كار خودش پشيمان شده و دل‌نگران لاك‌پشت خودش بود، تصميم گرفت سيگارش را ترك كند و لاك‌پشتش را هم از سيگاري بودن نجات دهد.

دزدهاي بي‌هوش
3 سارق كه تنها 2 روز از آزادي آنها گذشته بود، تصميم گرفتند طلا و پول‌هاي داخل كليسا را سرقت كنند، به همين خاطر با خريد پيتزا به ملاقات مسوولان كليسا مي‌روند تا از كشيش طلب بخشش كنند و با فريب آنها، پيتزاها را به خورد وي و همكارانش دهند تا با خواب كردن آنها، پول‌هاي موجود در كليسا را سرقت كنند.
سارقان وقتي وارد كليسا شده و جعبه‌هاي پيتزا را به مسوولان كليسا هديه كردند، كشيش‌هاي كليسا، براي اين كه ندامت سارقان را جشن بگيرند، از آنها مي‌خواهند كه ناهار را مهمان كليسا باشند. سارقان هم كه هيچ راه نجاتي نداشتند، به اجبار قبول كرده و از همان پيتزاهاي مسموم خورده و بيهوش شدند و زماني به خود آمدند كه متوجه شدند در سلول زندان به هوش آمده‌اند.



دزدهاي متخصص قلقلك

سارقان شيوه‌هاي مختلفي براي سرقت دارند، يكي كيف مي‌زند، ديگري دخل مغازه‌ها را خالي مي‌كند و ديگري خودرو و موتورسيكلت. خلاصه اين كه برخي از اين سارقان شيوه‌هايي را براي سرقت انتخاب مي‌كنند كه به عقل جن هم نمي‌رسد. براي نمونه در خبرها آمده بود 2 مرد جوان كه به تازگي به گروه خلافكارها پيوسته بودند، براي اين كه نام خودشان را با يك ابتكار جديد در سرقت به ثبت برسانند، تصميم مي‌گيرند به عنوان مسافر، سوار يك خودروي پرايد شوند و شيوه جديدشان كه قلقلك دادن بوده را به طور آزمايشي عمل كنند.

پس از اين كه سوار خودرو مي‌شوند و از راننده مي‌خواهند كه آنها را به طور دربستي به محله ديگري از تهران انتقال دهد، در ميانه راه شروع به شوخي با راننده مي‌كنند و وقتي احساس مي‌كنند كه وي قلقلكي است، او را آنقدر قلقلك مي‌دهند كه بيهوش مي‌شود و با انداختن وي در خيابان، خودرو او را سرقت كرده و متواري مي‌شوند. بعد ماموران در كمتر از چند هفته، متوجه سرقت‌هاي مشابه شده و با اطلاعاتي كه از مالباخته‌ها به دست آوردند، دزدهاي متخصص قلقلك را در تهران شناسايي و به مركز پليس انتقال دادند.

437 كيلو كاهش وزن

يك مرد 557 كيلوگرمي، وقتي براي كاهش وزن به يكي از مراكز درماني رفته بود، با يك زن جوان آشنا شد و همين آشنايي باعث شد به خاطر ازدواج با وي، وزن خودش را كاهش دهد و سرانجام موفق شد، پس از ماه‌ها ورزش كردن، وزن خود را به 120 كيلو برساند. راست گفته‌اند بيستون را عشق كند و شهرتش فرهاد برد.

یزدفردا

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا