یزدفردا -علی اکبر قیومی :سیاست خارجی یک کشور اگرچه از ظاهری آراسته و جذاب برخوردار است و شنیدن این عنوان مردم را به یاد دیپلمات های خوش پوش و سفرهای مداوم بین المللی می اندازد اما در عمل پیچیده ترین میدان رویارویی یک نظام با انواع فرصت ها و تهدیدهای بیرونی است. همین پیچیدگی، همچنانکه طراحی الگوها و عملکرد موفق و مؤثر را در این حوزه با مشکل مواجه می سازد، قضاوت در مورد کامیابی و یا عدم توفیق در آن نیز با دشواری روبرو می کند.
صحنه سیاست خارجی و عالم دیپلماسی به راستی پهنه جنگی تمام عیار است؛ چراکه تمامی کشورها با تمام قوا منافع ملی خود را دنبال می کنند. در این فضا تقریباً هیچ دوستی برای یک کشور وجود ندارد. اگرچه ما براساس دیدگاهی برخاسته از نجابت ایرانی و اسلامی کشورهای دنیا را به دوگروه دوست و دشمن تقسیم می کنیم، اما ناکارآمدی و غیرواقعی بودن این دیدگاه در عمل کاملاً به اثبات رسیده است. آنچه در سیاست بین الملل از آن به عنوان دوستی یاد می شود همکاری و همراهی در جهت تامین منافع مشترک است و نه دوستی و علاقمندی به معنایی که در عالم مناسبات فردی معمول و مرسوم است.
سیاست خارجی عهده دار تامین منافع ملی است و بنابراین برای داشتن تصویری روشن از آن باید با مفهوم منافع ملی بیشتر آشنا شد. اگرچه تعریف منافع ملی، مانند بسیاری از دیگر کلید واژه ها در علوم انسانی و اجتماعی کار چندان ساده ای نیست، اما پنج محور زیر را می توان مولفه های اساسی منفع ملی دانست:
۱-    تمامیت ارضی (Geographic Unity)
2-    امنیت ملی (National Security)
3-    رفاه ملی (National Velfare)
4-    حیثیت ملی (National Prestige)
5-    کسب قدرت (Acquisition of Power)
بر این اساس دولت ها سعی دارند با حفظ تمامیت ارضی، امنیت و حیثیت ملی، سطح عمومی رفاه اجتماعی و قدرت تاثیرگزاری خود را در معادلات  بین المللی بیفزایند.
از دیدگاه یکی از صاحب نظران “ملتها چاره ای جز این ندارند که هستی مادی، سیاسی و فرهنگی خود را در برابر تجاوز، دست اندازی و زیاده خواهی دیگر ملت ها پاسداری کنند”. به همین دلیل پاسداری از یکپارچگی سرزمینی، نظام سیاسی و حفظ مواریث فرهنگی و آیینی مولفه های تشکیل دهنده منافع ملی هستند که باید با طراحی و اجرای سیاست خارجی مناسب به حفاظت و تقویت آنها همت گماشت.(۱)
ابزار رویارویی در سیاست خارجی “گفتگو” (Dialog) است. یک دیپلمات باید بتواند با توضیح و توجیه و استدلال به مخاطبان خود تفهیم کند برنامه هایی که دولت متبوع او در جهت پیگیری منافع ملی خود دنبال می کند، با منافع ملی کشور مقابل در تناقض و تضاد نیست. در واقع باید اثبات کرد که از ناحیه سیاست ها و برنامه های ما خطری متوجه کشور هدف در مذاکرات نیست. البته پیش فرض اعتقاد به گفتگو و زبان منطق و استدلال در مناسبات بین الملی، پذیرفتن این اصل مسلم است که چنانچه برای توفیق در عرصه زندگی فردی به همراهی دیگران نیازمندیم، در حیات بین الملل نیز برای تحقق اهداف و پیشبرد سیاست های خود محتاج به همکاری با دیگران و اقناع و همراه ساختن آنها هستیم.
به بیان دیگر در سیاست خارجی زمانی موفق هستیم که دیگران پذیرفته باشند خطری از ناحیه ما آنها را تهدید نمی کند و یا آنکه دریابند توان مقابله با سیاست های اتخاذ شده از سوی ما را ندارند. چراکه در بسیاری از مواقع کشورها مجبور به پذیرفتن مخاطرات محتمل از سوی کشوری دیگر هستند و آن زمانی است مولفه “قدرت” زبان استدلال و مفاهمه را کوتاه می کند.
البته معنای این سخن آن نیست که عنصر قدرت در صحنه سیاست به آسانی و فراوانی و بدون هیچ گونه تبعاتی قابل اجرا و اتکاست؛ بلکه اولاً مسیر دوستی و مفاهمه مارا سریع تر به مقصد می رساند و هزینه های بسیار کمتری را به اطراف معادله تحمیل می کند. ثانیاً اعمال دشمنی و اتخاذ موضع سخت و تند در مذاکرات، موضع دیگران را نیز به خشونت و مقابله سوق داده و چه بسا آنها را به دشمنان باالفعل یا باالقوه ما تبدیل می کند؛ در حالی که در جهان سیاست بسیار بیشتز از دشمن به دوست و یا به عبارت بهتر همراه، نیازمندیم. ثالثاً در فضای امروز عوامل متعددی کاربرد زور را در معادلات بین المللی با مشکل و محدودیت مواجه می سازد. از جمله این عوامل می توان به ترس از گسترش غیر قابل پیش بینی رویارویی ها و مداخله دیگر کشورها، قوانین و دادگاه های بین المللی، حقوق بشر و احساسات نوعدوستی، سازمان های جهانی و پیمان های امنیت جمعی، افکار عمومی و … اشاره نمود.
بر این اساس قدرت، اگرچه پشتوانه ای قوی در مذاکرات سیاسی محسوب می گردد، تا جایی که کشورهای نیرومند از ابزارهای بیشتر و مؤثرتری در مذاکرات دیپلماتیک برخوردار هستند، اما هیچگاه نمی تواند جایگزین گفتگو شود و کاربرد آن در جهت پیشبرد اهداف غالباً با تبعات منفی، گسترده و غیر قابل پیش بینی همراه است.
حاصل سخن آنکه حفاظت از منافع ملی، به عنوان وظیفه راهبردی سیاست خارجی، در شبکه ای گسترده و پیچیده از همکاری ها و رویارویی های بین المللی انجام می پذیرد و توفیق در آن به معنای همراه ساختن دیگر کشورها در مسیر تامین منافع ملی از طریق گفتگو و مفاهمه است. قدرت اگرچه پشتوانه ای محکم در مذاکرات سیاسی است، اما هیچگاه نمی تواند جایگزین گفتگو شود؛ چراکه اعمال آن با تبعات منفی گسترده و محدودیت هایی فراوان همراه است.
با ملاحظه شرایط خاص کشور ایران و براساس آنچه گذشت، اگرچه تقویت توان دفاعی به منظور صیانت از دستاوردهای ملی از هر لحاظ در اولویت قرار دارد، اما توان دفاعی مشروع ما را از لزوم گفتگو با دیگران و تقویت ارتباطات دو یا چندجانبه بی نیاز نمی سازد چرا گه “گفتگو و قدرت” دو عامل توفیق در صحنه سیلست خارجی محسوب می شوند و اعمال همزمان و به موقع هردو در جهت تثبیت و تحکیم نظام سیاسی کشور در عرصه بین المللی لازم است

یزدفردا

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا