یزدفردا -کشوری انعکاس مطبوعات استان دریزدفردا بشارت نو شماره 167 ويژه نوروز 88
یزدفردا ". از گذشته هاى دور آريايىهاى ساكن در فلات ايران روز اول سال و آغاز بهار را به برگزارى مراسم ويژه، توام با سرور و شادمانى اختصاص مىدادند. برخى پژوهشگران، ريشه تاريخى اين جشن را به «جمشيد پيشدادى» نسبت مىدهند و نوروز را «نوروز جمشيدى» مىخوانند.
اين گروه معتقدند كه جمشيدشاه بعد از يك سلسله اصلاحات اجتماعى بر تخت زرين نشست و فاصله بين دماوند تا بابل را در يك روز پيمود و آن روز (روز هرمزد) از فروردينماه بود. چون مردم اين شگفتى از وى بديدند جشن گرفتند و آن روز را «نوروز» خواندند. اما عاملى كه «نوروز» را از ديگر جشنهاى ايران باستان جدا كرد و باعث ماندگارى آن تا امروز شد، «فلسفه وجودى نوروز» است: زايش و نو شدنى كه همزمان با سال جديد در طبيعت هم ديده مىشود.
دكتر ميرزايى جامعه شناس در اين باره مىگويد: «يكى از نمودهاى زندگى جمعى، برگزارى جشنها و آيينهاى گروهى است، گردهم آمدنهايى كه به نيت نيايش و شكرگزارى و يا سرور و شادمانى شكل مىگيرند. برهمين اساس جشنها و آيينهاى جامعه ايران را هم مىتوان به سه گروه عمده تقسيمبندى كرد: جشنها و مناسبتهاى دينى و مذهبى، جشنهاى ملى و قهرمانى و جشنهاى باستانى و اسطورهاى.
جامعه ايران در گذشته به شادى به عنوان عنصر نيرو دهنده به روان انسان، توجه ويژهاى داشتند. آنها براساس آيين زرتشتى خود چهار جشن بزرگ و ويژه تيرگان، مهرگان، سده و اسپندگان را همراه با شادى، سرور و نيايش برگزار مىكردند.
در اين بين نوروز بنا به اصل تازگى بخشيدن به طبيعت و روح انسان همچنان پايدار ماند. گرچه باتوجه به قانون تغيير پديدههاى فرهنگى، نوروز هم ناگزير نسبت به گذشته با دگرگونىهايى همراه است.
به هرحال در آيينهاى باستانى ايران براى هر جشن «خوانى» گسترده مىشد كه داراى انواع خوراكىها بود. خوان نوروزى «هفت سين» نام داشت و مىبايست از بقيه خوانها رنگينتر باشد.
اين سفره مــعــمـولاً چـند ســاعــت مانــده به زمان تـــحويل ســـــال نو آمـــاده بود و بر صفحهاى بلندتر از سطح زمين چيده مىشد.
همچنين ميزدپان(MAYZADPAN)به منظور پخش كردن خوراكىها در كنار سفره گماشته مىشد. اين خوان نوروزى برپايه عدد مقدس هفت بنا شده بود. توران شهريارى، سخنران جامعه زرتشتى معتقد است: «تقدس عدد هفت از آيين مهر يا ميتراست و به سالهاى دور باز مىگردد. در اين آيين هفت مرحله وجود داشت براى اينكه انسان به مقام عالى و آسمانى برسد. پس عدد هفت از ماقبل زرتشت براى انسان عزيز بوده و در آيينهاى مختلف و به نمادهاى گوناگون ديده مىشود، مانند هفت آسمان، هفت دريا، هفت گياه و...».
همچنين اسناد تاريخى از برپايى سفره هفت سين به ياد هفت امشاسپندان خبر مىدهند؛ طبق اين اسناد، هفت امشاسپندان مقدس عبارت بودند از: اهورامزدا(به معنى سرور دانا)، و هومن (انديشه نيك )، ارديبهشت (پاكى وراستى )، شهريور (شهريارى آرزو شده با كشور جاودانى )، سپندارمزد (عشق و پارسايى )، خرداد (رسايى و كمال ) و امرداد (نگهبان گياهان).
اما در بسيارى از منابع تاريخى آمده است كه «هفت سين» نخست «هفت شين» بوده و بعدها به اين نام تغيير يافته است.
شمع، شراب، شيرينى، شهد (عسل)، شمشاد، شربت و شقايق يا شاخه نبات، اجزاى تشكيل دهنده سفره هفت شين بودند. برخى ديگر به وجود «هفت چين» در ايران پيش از اسلام اعتقاد دارند. سخنران جامعه زرتشتى در اين باره مىگويد: «در زمان هخامنشيان در نوروز به روى هفت ظرف چينى غذا مىگذاشتند كه به آن هفت چين يا هفت چيدنى مى گفتند.
بعدها در زمان ساسانيان هفت شين رسم متداول مردم ايران شد و شمشاد در كنار بقيه شينهاى نوروزى، به نشانه سبزى و جاودانگى برسر سفره قرارگرفت. بعد از سقوط ساسانيان وقتى كه مردم ايران اسلام را پذيرفتند، سعى كردند كه سنتها و آيينهاى باستانى خود را هم حفظ كنند.
به همين دليل، چون در دين اسلام «شراب» حرام اعلام شده بود، آنها خواهر و همزاد شراب را كه «سركه» مىشد انتخاب كردند و اينگونه شين به سين تغيير پيداكرد.»
البته در اينباره تعابير مختلفى وجوددارد. چنانچه در كتاب فرورى آمده است: كه در روزگار ساسانيان، قابهاى زيباى منقوش و گرانبها از جنس كانولين، از چين به ايران وارد مىشد. يكى از كالاهاى مهم بازرگانى چين و ايران همين ظرفهايى بود كه بعدها به نام كشورى كه از آن آمده بودند «چينى» نام گذارى شد و به گويشى ديگر به شكل سينى و به صورت معرب «سينى» در ايران رواج يافتند. به هر روى خوراكىهاى خاصى بر سفره هفت سين مىنشينند كه عبارتند از: سيب، سركه، سمنو، سماق، سير، سنجد و سبزى (سبزه)
خوراكىهايى كه به نيتهاى گوناگون انتخاب شده اند:
سمنو: نماد زايش و بارورى گياهان است و از جوانههاى تازه رسيده گندم تهيه مىشود.
سيب: هم نماد بارورى است و زايش. درگذشته سيب را درخمهاى ويژهاى نگهدارى مىكردند و قبل از نوروز به همديگر هديه مىدادند.
مى گويند كه سيب با زايش هم نسبت دارد، بدين صورت كه اغلب درويشى سيبى را از وسط نصف مىكرد و نيمى از آن را به زن و نيم ديگر را به شوهر مىداد و به اين ترتيب مرد از عقيم بودن و زن از نازايى رها مىشد.
سنجد: نماد عشق و دلباختگى است و از مقدمات اصلى تولد و زايندگى. عدهاى عقيده دارند كه بوى برگ و شكوفه درخت سنجد محرك عشق است!
سبزه: نماد شادابى و سرسبزى و نشانگر زندگى بشر و پيوند او با طبيعت است.
درگذشته سبزهها را به تعداد هفت يا دوازده كه شمار مقدس برج هاست در قابهاى گرانبها سبز مىكردند. در دوران باستان دركاخ پادشاهان 20 روز پيش از نوروز دوازده ستون را از خشت خام برمىآوردند و بر هريك از آنها يكى از غلات را مىكاشتند و خوب روييدن هريك را به فال نيك مىگرفتند و بر آن بودند كه آن دانه درآن سال پربار خواهدبود. در روز ششم فروردين آنها را مىچيدند و به نشانه بركت و بارورى در تالارها پخش مىكردند.
سماق و سير نماد چاشنى و محرك شادى در زندگى به شمار مىروند. اما غير از اين گياهان و ميوههاى سفره نشين، خوان نوروزى اجزاى ديگرى هم داشته است:
در اين ميان « تخم مرغ» نماد زايش و آفرينش است و نشانهاى از نطفه و نژاد.
«آينه» نماد روشنايى است و حتماً بايد در بالاى سفره جاى بگيرد.
«آب و ماهى» نشانه بركت در زندگى هستند. ماهى به عنوان نشانه اسفندماه بر سفره گذاشته مىشود.
و «سكه» كه نمادى از امشاسپند شهريور (نگهبان فلزات) است و به نيت بركت و درآمد زياد انتخاب شده است.
شاخههاى سرو، دانه هاى انار، گل بيدمشك، شير نارنج، نان و پنير، شمعدان و... را هم مىتوان جزو اجزاى ديگر سفره هفت سين دانست. «كتاب مقدس» هم يكى از پايههاى اصلى خوان نوروزى است و براساس آن هر خانوادهاى به تناسب مذهب خود، كتاب مقدسى را كه قبول دارد بر سفره مىگذارد.
چنانچه مسلمانان قرآن، زرتشتيان اوستا و كليميان تورات را بر بالاى سفرههايشان جاى مىدهند. بر سر سفره زرتشتيان دركنار اسپند و سنجد، « آويشن» هم ديده مىشود كه به گفته موبد فيروزگرى خاصيت ضدعفونى كننده و دارويى دارد و به نيت سلامتى و بيشتر به حالت تبريك بر سر سفره گذاشته مىشود.
در هرصورت او پيروز است و نامش خجسته است و از نزد خدا مىآيد و خواهان نيكبختى است و با تندرستى و گوارايى وارد شده است و سال نو را به همراه آورده است!
برخیز که میرود زمستان
بگشای در سرای بستان
نارنج و بنفشه بر طبق نه
منقل بگذار در شبستان
وین پرده بگوی تا به یک بار
زحمت ببرد ز پیش ایوان
برخیز که باد صبح نوروز
در باغچه میکند گل افشان
خاموشی بلبلان مشتاق
در موسم گل ندارد امکان
آواز دهل نهان نماند
در زیر گلیم و عشق پنهان
بوی گل بامداد نوروز
و آواز خوش هزاردستان
بس جامه فروختست و دستار
بس خانه که سوختست و دکان
ما را سر دوست بر کنارست
آنکه سر دشمنان و سندان
چشمی که به دوست برکند دوست
بر هم ننهد ز تیرباران
سعدی چو به میوه میرسد دست
سهلست جفای بوستانبان
یزدفردا
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
جمعه 31,ژانویه,2025