در شماره 650 آیینه یزد مورخ 01/05/1399 آمده است: دکتر محمدعلی طالبی استاندار یزد در نشست مورخ 26/04/99 با اصحاب رسانه ضمن تاکید بر لزوم پاسخگویی مدیران به رسانههای استان گفت: «…رسانهها، مدیران غیرپاسخگو را معرفی کنند و این موضوع را در ارزشیابی مدیران لحاظ خواهیم کرد و به مدیران غیرپاسخگو تذکرات جدی خواهیم داد…»
برای چندمینبار در این هفتهنامه و طی نامههای متعدد اعلام گردیده است براساس مدارک و اسناد موجود که در هر محکمه و نهاد ذیصلاحی قابل طرح و اثبات است مدیرکل آموزش و پرورش یزد تاکنون پاسخگوی رفتارهای غیرقانونی و نابسامانیهای موجود در آن اداره کل نبوده و به بسیاری از پرسشها و اعتراضات و انتقاداتی که از نحوه مدیریت و عملکرد وی به عمل آمده پاسخ صریح و روشن نداده و شگفت آنکه از سوی هیچیک از مقامات عالی اجرایی استان و وزارت آموزش و پرورش اعتنا و توجهی به این موارد نشده و درباره وضعیت نامناسب آموزش و پرورش یزد و عدم مدیریت صحیح مدیرکل هیچ اقدام شایستهای صورت نگرفته است.
عباسعلی دانافر مدیرکل آموزش و پرورش یزد مورخ 04/05/1399 پاسخی به شرح زیر در سایت یزدفردا منتشر نموده است:
به نام خدا- مدیر مسئول محترم هفتهنامه آیینه یزد- سلام- احتراماً در پاسخ به مطلب مندرج در شماره 650 آن جریده در قسمت «انعکاس آیینه» مقتضی است طبق ماده 23 قانون مطبوعات جوابیه زیر جهت تنویر افکار عمومی به ویژه همکاران عزیز فرهنگی در همان صفحه و ستونهای شماره بعد نشریه درج گردد. برخلاف ادعای جنابعالی که بیان نمودید: «شگفت آنکه از سوی هیچیک از مقامات عالی اجرایی استان و وزارت آموزش و پرورش اعتنا و توجهی به این موارد نشده است». لازم به ذکر است این اداره کل با نهایت دقت و صرف زمان زیاد به تمامی شکایات جنابعالی به دستگاههای مسئول و نظارتی در سطح وزارتخانه و استان پاسخ مکتوب و مستدل ارائه نموده و مستندات آن موجود است. اینگونه اظهارنظر نمودن درمورد مقامات استانی و کشوری مصداق بارز تشویش اذهان عمومی است و در پایان مینویسد: نامهنگاریها و نسبتهای ناروا به مدیران کل برای شما مسبوق به سابقه بوده است و اینجانب با تاسی از مدیران کل پیشین همچون یکی از آن بزرگواران بیان میدارم: رفتارهای شما «پیوسته این اداره کل را تضعیف و تضعیفتر نموده است». و با درج فرازی از خطبه شریفه 215 نهجالبلاغه نامه را به پایان برده است.
نویسنده این سطور نظر خوانندگان و فرهنگیان را به این نکته جلب مینماید که مدیرکل آموزش و پرورش یزد تاکنون به اعتراضات و انتقادات آیینه یزد و مجتمع آموزشی حضرت مجتبی(ع) پاسخ روشن و واضح نداده و مکرر به کلیگویی و توجیه خودبزرگبینی پرداخته ضمناً مقامات عالی اجرایی استان و وزارت آموزش و پرورش نیز به هیچیک از مطالبی که درباره وضعیت نابسامان آموزش و پرورش در این هفتهنامه درج گردیده پاسخ ندادهاند بنابراین وظیفه میداند مجدداً برای ثبت در تاریخ جراید بخشی از آنچه حاکی از تخلف محرز اداره کل آموزش و پرورش و در نهایت مدیریت آن اداره میباشد در پنج بخش به شرح زیر اشاره نماید.
الف- آموزش و پرورش استان یزد در سال گذشته به مدیران مدارس ابلاغ نمود در ازای هر دانشآموز پیشدبستانی (یک و دو) برای خرید جزوه و کتاب و بسته آموزشی پیشدبستانی مبلغ چهل هزار تومان به حسابی بهنام دو نفر واریز نمایند و آقای عباسعلی دانافر تا این تاریخ پاسخ نداده است، چرا بیش از چهارصد و پنجاه میلیون تومان به حساب غیردولتی بهنام افراد واریز نموده و چه مرجع و سازمانی مجوز تهیه جزوه و کتاب و بسته آموزشی پیشدبستانی را به اداره کل آموزش و پرورش داده و در اداره کل آموزش و پرورش یزد طی چه نامه و دستورالعملی به منظور مناقصه، فراخوان برای تهیه «کتاب و بسته آموزشی دوره پیشدبستانی» داده شده و چگونه اطلاعرسانی گردیده و در چه زمان و تاریخی و توسط چه کسانی درخواست متقاضیان بررسی و برنده مناقصه معین شده و از بهمن ماه 98 به بعد که دوره پیشدبستانی تعطیل بوده چه مبلغی از چهل هزار تومان دریافتی به مدارس و یا اولیای دانشآموزان مسترد گردیده است؟
ب- آقای دانافر موظف است توضیح دهد مدرسه دخترانهای که در سال تحصیلی 99-1398 برای اخذ مجوز راهاندازی، راههای قانونی را به درستی طی نکرده و وزارت آموزش و پرورش ضمن محرز تشخیص دادن تخلف آموزش و پرورش یزد دستور داده که مؤسس آن مدرسه برای سال تحصیلی 1400-1399 دانشآموزان را به محل دیگری منتقل و از مدرسهای که در کنار آن آموزشگاه قرار گرفته نیز دانشآموزی ثبتنام ننماید در حالی که نابسامانی حاکم بر آموزش و پرورش یزد و بیتوجهی مدیریت کل کار را بدان جا کشانده که نه تنها به بهانههای مختلف به چنان تعهدی عمل نشده بلکه در دی ماه سال گذشته در برابر چشمان مردم دارالعباده و مقامات اجرایی مرکز استان علاوه بر دانشآموز دختر از دانشآموزان پسر هم بدون دریافت کد و مجوز در همان ساختمان ثبتنام به عمل آوردند و شهریه دریافت کردند و فریاد اعتراض به این رفتارهای غیرقانونی به جایی نرسید.
ج- مدیرکل آموزش و پرورش لازم است پاسخ دهد اگر در خرید حدود شصت تن برنج در تیر ماه 1398 برای خانه معلم و تالار فرهنگیان یزد شرایط و ضوابط لازم را رعایت کرده است چرا ذیحساب اداره کل حاضر به تنظیم و تأیید اسناد مربوطه نشده و آقای مدیرکل به اجبار اسناد را به چند قسمت تقسیم نموده تا بتواند وجه برنج را پرداخت نماید؟ آیا احداث ساختمانی در کنار اتاق مدیرکل و راهپله در پارکینگ محوطه اداره کل که نیازی به ساخت و ساز آن نبود و صرفاً مقام مدیریت کل میخواست راهروی ورودی را طی نکند و احیاناً بدون روبرو شدن با معلمان و کارمندان از محوطه اداره کل مستقیماً وارد اتاق ریاست بشود اما در جواب اعتراض اینجانب در نامهای برخلاف واقع و طنزگونه جواب داد در حال ساخت یک توالت کوچک میباشد!! و با تغییر چندینباره روسای خانه معلم و تالار فرهنگیان در دو سال اخیر چرا بیلان عملکرد این دو مجموعه رفاهی و زائرسرای مشهد مقدس منتشر نگردید و به پرسشهای مکرر در مورد هزینههای تالار فرهنگیان و بیکاری کارکنان این دو مجموعه رفاهی پاسخ مناسب داده نشده است؟
د- آقای احمد شهسواری از مدیران کل اسبق که از یاوران و مشاوران آقای مدیرکل و مرتب به دنبال ابقای ایشان در این سمت میباشد و درخواست تحویل گرفتن بعضی از اردوگاههای دانشآموزی و پیشنهاد خصوصیسازی تعدادی از مراکز فرهنگی یزد را دارد و به دنبال این موضوع است که از طریق صندوق ذخیره فرهنگیان، خانه و آپارتمان برای فرهنگیان احداث نماید در حالی که قبلاً مقامات ذیربط در اداره کل مسکن و شهرسازی استان، صندوق ذخیره فرهنگیان را بنابه دلایلی ذیصلاح برای ساخت مسکن فرهنگیان در یزد نمیدانستند، نامبرده در سال گذشته برخلاف قراردادها و مدارک موجود طی مصاحبهای سراسر اشتباه در فضای مجازی آن هم برخلاف عملکرد و اقدامات قبلی خودشان در دوران مدیرکلی آموزش و پرورش استان نسبت به واگذاری زمین مجتمع آموزشی حضرت مجتبی(ع) شبههافکنی نمود و مواردی را مطرح کرد که دقیقاً برخلاف دستورالعملها و مدارک مندرج در پروندهها بود و سوژهای به دست چند نفر داد تا بدون توجه به اسناد مربوط به زمینی صرفاً با کاربری آموزشی و مورد تأیید زمین شهری، کمیسیون ماده 5، بنیاد مستضعفان، شرکت صفائیه، آموزش و پرورش و سند ثبتی تکبرگی صادر شده بهنام مجتمع آموزشی حضرت مجتبی(ع) آن هم مربوط به 25 سال پیش و برای شرکتی که چهار هزار و هشتصد نفر فرهنگی و اعضای خانوادهشان سهامدار آن میباشند ادعاهای غیرواقعی مطرح نمایند نه تنها آقای شهسواری برخلاف مدارک موجود سخن گفت، عجیبتر اینکه آقای عباسعلی دانافر نتوانست و یا نخواست و یا جرأت حقگویی در این مورد را نداشت تا برخلاف نظر حامی خود اقدام کند و در پاسخ به این موضوع، شبهه را افزونتر نمود و با ادعای کذب نوشت: «درباره واگذاری این زمین حرف و حدیث فراوان است و طی نامهای به دروغ این موضوع را به سفر ریاست محترم قوهقضائیه مربوط دانست» و مجدداً مطالبی غیرواقعی نوشت که موجود است!!
ه- در دو سال اخیر چند نفر که تعدادشان از انگشتان یک دست هم کمتر است با امضا یا بیامضا در فضای مجازی عملکرد اکثر مدیران کل و روسای ادارات سابق و اسبق آموزش و پرورش یزد را نه تنها زیر سؤال میبرند بلکه آنان را رشوهخوار، رشوهده، دزد، سوءاستفادهکن، پدرخوانده، پارتیباز، باندباز و دارالخلافهساز و پول و دلار پاروکن معرفی میکنند و در همان نامه و فضا عملکرد آقای دانافر را میستایند و شگفت آنکه آقای مدیرکل موضع خود را مشخص نمینماید ضمناً احساس میشود زمینههایی در اداره کل پیدا شده که مدارک و پروندهها در اختیار عدهای غیرمسئول قرار گرفته تا گزینشی از هر نامه و مدرکی علیه هریک از مدیران سابق و اسبق بخواهند سوءاستفاده کنند و علاوه بر مطالب کذب و اهانتآمیزی که در یکی دو سال اخیر در فضای مجازی منتشر نمودهاند نامهای است که به عنوان آقای دکتر محمدعلی طالبی استاندار یزد علیه اکثریت مدیران کل و روسای ادارات اسبق و سابق آموزش و پرورش یزد مطالب سخیف نوشته و از آقای عباسعلی دانافر تعریف و تمجید نمودهاند.
نکته دیگر این که آقای دانافر! چرا بحث را منحرف مینمایید و به جای پاسخگویی به تخلفات محرز خود به موضوع و مطلبی که دروغ و توهینآمیز و بیربط میباشد اشاره میکنید و خطاب به اینجانب مینویسید: «…نامهنگاریها و نسبتهای ناروا به مدیران کل برای شما مسبوق به سابقه است…».
آقای مدیرکل باید بداند که مطبوعات و رسانهها صدای رسای ملت است تا ایراد و انتقاد سازنده و حرف حق مردم را به گوش کارگزاران نظام برسانند و احیاناً از غفلت مسئولان جلوگیری کنند تا حقی از حقوق عامه تضییع نشود و این کار، نامش تقویت نظام است نه تضعیف مسئول و رئیس. در نظامهای مردمسالاری دنیا مطبوعات و رسانهها به اعتراف همه اندیشمندان، روشنفکران و مردم با بصیرت چشم بینای نظام، گوش شنوای حاکمیت و روشنگر افکار و اندیشههای عموم مردمند. کارگزاران در حکومتهای دموکراسی از ترس برملا شدن خلافکاری توسط رسانهها جرات تخلف ندارند. جای بسی تأسف است که مدیرکل آموزش و پرورش یزد روشنگری و بصیرتافزایی و آگاه کردن مردم را تضعیف میبیند و تشویش اذهان عمومی و این اصطلاح کلیشهای نخنما و بیاعتبار را بارها بر زبان میآورد.
حسن ختام مقاله به درج فرازی از فرمان جاوید و همیشه ماندگار مولای متقیان حضرت علیبن ابیطالب(ع) اختصاص مییابد که آن حضرت خطاب به مالکاشتر میفرماید: «…ای مالک، هیچ عاملی مانند کبر و نخوت، آدمی را از اندیشه و تعقل محروم نمیسازد و بینوا مردم آن جامعهای که اسیر مدیران محروم از اندیشه و تعقل باشند که در نتیجه از زندگی جز حرکت وسیلهای و اراده وسیلهای و احساس بازتابی وسیلهای، بهرهای نخواهند داشت، آنان مانند خود مدیرشان هرگز از حیات هدفدار برخوردار نخواهند بود…»(1)
رضا سلطان زاده – مدیرمسئول
پینوشتها:
1- «حکمت اصول سیاسی اسلام»، ترجمه و تفسیر فرمان علی(ع) به مالکاشتر، استاد محمدتقی جعفری،صفحه 201
- نویسنده : رضا سلطان زاده
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
فرهنگی
21 Mordad 1399 - 10:11
پیامی از یک معلم حمایتی لازم به توضیح است که حضور معلمان خرید خدمات آموزشی سال ۹۳ به بعد صرفا جهت پیگیری مشکلات و صحبت در خصوص وضعیت استخدام آنها بوده است. این معلمان هدف از حضور خود را دیدار با استاندار گرامی در خصوص پیگیری مسائل کشوری عنوان داشته اند. مواردی که صرفا از طریق استانداری و نمایندگان قابل پیگیری بوده است. لازم به ذکر است که جناب آقای دانافر همیشه شنوای صحبت های ما بوده اند. این روحیه ی جناب آقای دانافر در حل مشکلات معلمین و شنیدن صدای آنها برای ما ستودنی است و قدردان اقدامات ایشان هستیم. البته اگر اتفاقات خوبی برای همکاران حمایتی رخ نداده است اول بخاطر شرایط خاص کشور و دوم بخاطر عدم پیگیری های خود همکاران است که ان شاء الله هرچه زودتر شاهد حل مشکلات عدیده ی آنها باشیم. مهدیه نعمتی توضیح یزدفردا :اگر سعی شود نظرات مرتبط با موضوع ارسال شود قطعا بهر است /به احترام مخاطب این نظر حذف نشد
معلم حق التدریس
20 Mordad 1399 - 23:01
نامه جمعی از معلمان حق التدریس استان یزد در حمایت از مدیرکل اموزش و پرورش استان یزد حق كسى كه به تو نيكى كرده ، اين است كه از او تشكر كنى و نيكيش را به زبان آورى و از وى به خوبى ياد كنى و.. تحف العقول ص265 بیش از دو سال است که منتظریم التهابات حاکم بر فضای آموزشی استان آرام گیرد تا بتوانیم مطالبات همکاران حق التدریس را در جوی آرام پیگیری کنیم. لیکن متاسفانه از همان روز که دکتر دانافر سکان هدایت آموزش و پرورش استان یزد را به دست گرفتند و بنابر سیره اخلاقی و روحیه انقلابی خود عَلَم مبارزه با سهم خواهی و فساد را برافراشتند، از همان لحظه تعدادی آگاهانه و تعدادی نیز ناآگاهانه کمر به تخریب ایشان بستند تا بلکه بتوانند در اراده ایشان خللی وارد کنند و از این راه شاید بتوانند چند صباحی بیشتر در این دنیای فانی، به اعمال ضد اخلاقی خود بپردازند. فارغ از اینکه خدای انسان های شجاع و حقگو به آنها وعده داده است که اگر در راه حق قیام کردید، پیروزی از آن شما خواهد بود، حتی اگر به ظاهر متحمل خسارت و آسیب گردید. حال به عنوان فرزندان کوچکی از سیستم آموزشی استان از افرادی که آگاهانه و غیر آگاهانه با انتشار بیانیه ها و شب نامه ها و یا هر نوع عمل دیگری که منجر به مسموم کردن فضای آموزش و پروش استان می گردد، خواهشمندیم به جای این نوع تحرکات دست دوستی و حمایت خود را به سمت مدیرکل محترم آموزش و پرورش استان یزد دراز کنند همانگونه که خود اگر در این پست و جایگاه بودند از همگی تقاضای وفاق، همدلی و حمایت داشتند تا استان بتواند در تمام زمینه ها به حق خویش برسد و اوضاع فرهنگیان یزد بهبود یابد. و اگر در خود این تمایل و همدلی را نمی یابند حداقل دست از تخریب و سم پاشی بردارند تا دکتر دانافر و تیم همراهشان بتوانند از این دوره ی سخت به سلامت عبور نمایند. قبول کنیم که وقت ایشان باید در جهت مطالبات فرهنگيان در سطح کشور صرف شود نه در راه پاسخگویی هر لحظه ای شما بزرگواران. حکایت عجیبی است رفتار ما خداوند می بیند و می پوشاند مردم نمی بینند و فریاد می زنند. ما معلمان حق التدریس حمایت کامل خود را از جناب آقای دکتر دانافر اعلام می نماییم. ایشان حقیقتاً پیگیر مطالبات ما بوده و هستند سزاوار است که از پیگیری مدبرانه ایشان قدردانی نماییم. می دانیم که کمک به گره گشایی از کار خلق خدا از بزرگترین عبادات محسوب می گردد و قطعا محبت و لطف مدیرکل محترم آموزش و پرورش استان یزد در اخذ ردیف حداکثری برای استخدام معلمینی که سال ها رنجدیده اند در پیشگاه خداوند بلند مرتبه بی پاسخ نخواهد ماند و امیدواریم دوران تصدی ایشان برای ما جزو سال های خاطره انگیز خدمت ما معلمان حق التدریس گردد. جمعی از معلمان حق التدریس استان یزد. یاهو به عنوان یک بازنشسته فرهنگی وقتی این حمله های ناجوانمردانه و نشراکاذیب مکرر را در مورد آ.پ استان از کسانی می بینم که حرفهایی برایشان در سینه دارم ! سکوت را بر خود حرام می دانم و چند کلامی می نویسم . فرهنگیان عزیز؛ مدیران، مسیولان محترم؛ جوان تر ها؛ لطفا لحظه ای از وقت خود را به بنده بدهید می خواهم تشریح کنم که چرا این روزها دکتر دانافر را فارغ از نقطه قوت ها یا ضعفهایی که هر انسان می تواند داشته باشد مورد حمله قرارمی دهند . نگاه کنیم به فضای قبل از آمدن دکتر دانافر. تیمی بر آ.پ استان حاکم بود که با تمامیت خواهی کامل کارها را برای واگذاری ۲۸۸ واحد آپارتمان معلمان به شرکت تعاونی رضا سلطان زاده فراهم کند . والبته با دریافت بالا سری ۱۵ درصد در قرارداد و ۱۲ درصدبیان شده شفاهی ،که در این سه سال قرار داد قریب ۱۰ میلیارد تومان سود آن می شود . این رقم برای یک واحد بین ۸ تا ۱۲ درصد است نه ۲۸۸ واحد۱۵ درصد ! و جالب است بدانید اعضای همان تیم مدیریتی آموزش و پرورش که این واگذاری را انجام داده اند دقیقا یکی یکی می شوند اعضای هیئت مدیره ۲۸۸ واحدساختمانهای معلمان !! آقای شیرزاد که البته پشت همه ی این ماجرا هاست می شود مدیرعامل یا نمی دانم رییس هیئت مدیره آقای حیان می شود عضو و ... خوب چرا مسکن و شهر سازی این ۲۸۸ واحد را به سلطانزاده تحویل داد می شود کلید تخلف این ماجرا !! ویکی از راههای پوشش دادن آن این بود که بعد از تحویل گرفتن کارها معلمان را مجبور کردند ۶۰۰هزار تومان سهام شرکت تعاونی رضا سلطان زاده را به زور بخرند !!! یعنی یک قلم ۲۸۸ تا ۶۰۰ هزار تومان علی برکت الله و بعد بتوانند ادعا کنند این شرکت تعاونی آموزش و پرورش یزد هست و بتوانند ساخت و ساز را هپولی کنند و منحصرا خودشان دست بگیرند . جالب است این کارها مسبوق به سابقه هست یعنی رضا سلطان زاده زمینهای مجتمع امام حسن ع را درحالی از مشاهیری گرفت که این زمینها ملک آ.پ بوده و واگذاری آن غیر قانونی است و اگر هزار سال هم بگذرد به نظر من آ.پ باید حق خود را از این گروه زیاده خواه پس بگیرد و همه ی حرفهای آقای شهسواری و نامه های منتشر شده در گروه شفافیت صحت دارد . پس دقیقا دکتر دانافر با کوتا کردن دستان این گروه از آموزش و پرورش دست زده است بر ترکیب هزار دستان استان که سالها در پی مقدس انگاری اعضای خود بودند به نحوی که عده ای که نزدیک سی سال پیش باز نشست شده اند هنوز روزهای اول با فشار و دوره کردن دانافر از او ابلاغ انشایی می گرفتند تا در صحنه باشند . وامروز که شکر خدا شورای آموزش و پرورش و فضای کاری استان از این گروه (که شب بیدار شده اند و همدیگر را دیده اند زمانی که شهروندان خواب بودند ) پاکسازی شده است . معلوم است سلطان زاده هر روز حرفهای دو من یک غاز را کپی پیست می کند در روزنامه خود تا گروه دانافر را از پرداختن به این قسمتهایی که اشاره شد باز دارد . عناد و بغض و تهدید و ... از متن های سلطان زاده می بارد و البته بزرگ مرد! و شرافت مرد!! و مقدس مرد استان !!! شیرزاد ؛؛پشت همه ی این ماجرا هاست . یادم می آید روزهای که سلطان زاده عزل شد و همان ایام معروف بود که نامه شهید صدوقی که اوامری به ایشان داشته اند را پاره کرده بودند آقای رئوف مرد اخلاق شد مدیر کل استان این مرد آنقدر افتاده بود که خود هم رانندگی می کرد و در یکی از مسیر ها ماشین اداره چپ کرد . خدااااا می داند این آقای سلطان زاده به همین شیوه نامه پراکنی این مساله را که چرا برای ماشین هزینه کرده اند و یک عالمه حرفهای دیگر را به ناروا منتشر و نامه پراکنی می کرد که به گمانم آقای رئوف ترجیح داد در خواست بازنشستگی کند . در تعجبم چرا بعضی ها عاقبت به خیر نمی شوند! چقدر دانافر در این نامه آخر روایت زیبایی را از امیرالمومنین یاد آور شده بود همان باشد ختم کلام بنده ✍️ مصطفی ملکیان 🔹 اللهم اجعل نفسی اول کریمه تنتزعها من کرائمی(خطبه215): خدایا کاری کن که از چیزهای ارزشمند زندگی، جانم اولین چیزی باشد، که از من میگیری؛ نکند قبل از این که جانم را میگیری، انصافم گرفته شده باشد، شرفم، عدالتم و ... گرفته شده باشد و تفالهای شده باشم که تو جانم را میگیری. 🔹خدایا در چیزهای شریف، اولین چیزی را که میگیری، جانم باشد و وقتی میمیریم شرفم، صداقتم، عدالتم، شفقت و عشق ورزی به انسانها در من سر جایش است. تواضعم، انسان دوستیام سر جایش باشد. نه اینکه تا جانم به لبم برسد و بمیرم ؛عدالتم، انصافم و مروت و جوانمردی و صداقت و تواضعم را از دست داده باشم. این یکی از تکان دهندهترین جملاتی است که در فرهنگ بشری گفته شده است. یعنی کریمههای وجود من زیاد است اما جان من اولین کریمهای باشد که از من میگیری. این جمله، شبیه به جمله حضرت عیسی است که میفرمایند نمی ارزد جهان را بگیری و در مقابلش روح خودت را بفروشی، ولو جهان را در مقابل روحت به تو بدهند. توضیح یزدفردا :اگر سعی شود نظرات مرتبط با موضوع ارسال شود قطعا بهر است /به احترام مخاطب این نظر حذف نشد
معلم بازنشسته
19 Mordad 1399 - 22:52
با سلام خدمت همه همشهریها و هم استانیهای بزرگوار خصوصا همکاران فرهنگی و محترم بنده به عنوان فردی دغدغه مند به جز دو مورد اول مطرح شده در نوشتار منتشر شده توسط جناب سلطانزاده که همین امشب آنها را خواندم تمام موارد قبلی را که نویسنده مقاله قبلا مطرح کرده بود را مسئولانه پیگیری کردم و متاسفانه با تمام احترامی که برای جناب سلطانزاده قائل بودم به این نتیجه رسیدم که کلیه مطالب مطرح شده توسط ایشان مغرضانه و از سر عناد بوده و اتهامات وارده به جناب دانافر کذب محض میباشند. اصل ماجرا سر لحاف ملانصرالدین یعنی مربوط به برملا شدن خبر واگذاری غیرقانونی زمینهای مربوط به آموزش و پروش در زمان یکی از مدیران قبلی به مجتمع آموزشی امام حسن مجتبی است . البته کاملا مطلع شدم که انتشار این خبر هیچ ارتباطی با جناب دانافر نداشته و موضع گیری و عناد جناب سلطانزاده صرفا بدین جهت شروع شده که چرا جناب دانافر به ناحق جانبداری ایشان را نکرده و تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل. جناب سلطانزاده؛ بنده و همکاران فرهنگی از امثال شما که پیشکسوتمان هستید انتطار پدری و دلسوزی داشتیم . بنده با کمال تاسف باید اعتراف کنم که در این ماجرا شما یکی از باورهای ارزشی من که اعتقاد به سلامت اخلاقی جنابعالی بود را از بین بردید. لطفا در این روزهای پایانی عمر از خداوند طلب مغفرت کنید و بگذارید تنها مدیرکلی که بدون داشتن حزب و گروه و بدون وابستگی به جناح خاصی ، دل به دریا زده و ساختار در هم تنیده رانتی مدیریت آموزش و پرورش یزد را پس از سالها بر هم زده و یک جبهه نالایق رانتی را از دور خارج نموده ، از این آزمون که خواست اکثریت معلمان بوده موفق بیرون آید. قطعا شما نیز ناخواسته یکی از قربانیان جبهه برکنار شده رانتی تشکیل شده بر علیه مدیرکل هستید. باشد که به امید خدا آموزش و پرورش یزد روزهای خوشی را در آینده نزدیک تجربه کند. بنده خدا را شاهد میگیرم فقط از سر دلسوزی دست به قلم شدم و این مطالب را نگاشتم و انصافا در طول ۳۰ سال معلمیام هیچ مدیرکلی را شجاع تر و پاسخگوتر و مردمی تر از جناب دانافر ندیدم. ایشان در مدت مدیرکلی اش در تمام تجمعات معلمان شخصا حضور پیدا میکرد و در حد اختیاراتش همیشه پاسخگو بود. ضمنا کارهای کارشناسی و زیربنایی صورت گرفته در دوره مدیریت جناب دانافر که بنده تمام اسناد آنرا مطالعه کردم و برای اولین بار در کشور انجام شده به زودی نه تنها برای آموزش و پرورش و معلمان یزد بلکه برای کل کشور مایه گشایش و افتخار آفرین خواهد شد. ما ز یاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه میپنداشتیم.
فرهنگی بازنشسته
19 Mordad 1399 - 15:29
جناب سلطان زاده از لسان یک معلم و فرد فرهنگی برایتان مینویسم مدتی است از همه دری می نویسید و به بهانه های مختلف عملکرد آموزش و پرورش استان را در این ایام زیر سوال میبرید و به دلایل مختلف دوست دارید اذهان افراد را مشوش کنید شما که خود را بعد از سالیان دراز در آموزش و پرورش هنوز قیم و وکیل میدانید دنبال کدام هدف و مقصد هستید بنده هم سالیان درازی است که از خدمت درآموزش و پرورش فاصله گرفته و لباس پیشکسوتی به تن کردم و حال درمقام مقایسه که بر می ایم جز رشد و تعالی در این حوزه و ایجاد شفافیت دراین دوران کنونی چیزی نمیبینم خداوند شاهد اعمال ماست و کردارمارا به مثقالی می سنجد پس بیا و کمی منصفانه به موضوع بپرداز قلم در دست داشتن و از هر دری به ناروا نوشتن خدا را خوش نمی آید چندی پیش بزرگی از آموزش و پرورش استان به من گفت به آقای سلطان زاده بعنوان یک همکار هم دوره ای باید گفت چرا قلمت به گناه مینویسد و از در غیبت و تهمت آلوده میشود ما فرهنگی و معلم هستیم و این رسم را به یادگار نگذار که خدا را خوش نمی آید روزی باید در محکمه عدل الهی پاسخ داد و آنجا سخت مورد سوال خواهید بود مواردی که شما در مطلبتان به آن اشاره کرده اید کدامش ادعای راستین دارد و کدامش سند یت دارد باید برای ادعاهای خود دلیل و مدرک داشته باشید من امروز بعنوان یک فرهنگی بازنشسته و یک ولی فرهنگی شاهد و ناظر تلاشهای بی نظیر و بی وقفه آقای دانافر و تیم همراهش هستم مدیر کلی که با تیمی همراه متکی برعلم روز و تجربه دیروز درکشورحرف برتر را میزند خواهشا دست بردارید و کمی به خود بیایید باشد که مورد رضای حق تعالیقرار گیریم
حسین/ فرهنگی با سابقه
19 Mordad 1399 - 15:03
آقای سلطان زاده شما دیگر معتمد ما نیستید چندی است که با مشاهده و رصد مطبوعات و رسانهها چه در فضای مجازی و چه در فضای حقیقی زیاد یاد قدیمی ها میافتم و بی اختیار می گویم خدا رحمت کند مرحوم طیبات خدا سلامت بدارد استاد قادریان و دیگر نیکنامان عرصه تعلیم و تربیت که جز اخلاق و مهرورزی چیز دیگری سرلوحه رفتار و منش آنان نبوده و نیست حال چه شده است که مدت مدیدی است با روی کارآمدن تیم فعلی آموزش و پرورش جناب سلطانزاده داعیه اصلاح امور آموزش و پرورش را دارند آنهم نه در یک بخش و دو بخش بلکه میخواهند همه امور را به زعم خویش اصلاح کنند در حالیکه حافظه تاریخی بنده که در شرف بازنشستگی هستم اینگونه یاری می کند که ایشان تا به حال این قدر دغدغهمند اصلاح عزیزان مدیرکل منهای خودشان نبودند این سوال در ذهن بنده است که ایشان این نمایندگی و شیخوخیت را از طرف جامعه فرهنگیان کی به دست آوردهاند که ما بی اطلاعیم؟؟ و آیا خدا وکیلی حلقه مفقوده مطالبات جامعه فرهنگیان درون سازمانی است یا برون سازمانی؟؟؟ آیا اسلاف و پیشینیان آموزش و پرورش همه در قاب نقد آقای سلطانزاده یکسان بوده و هستند؟؟؟ اگر بگوییم هستند که دروغ گفته ایم چون مستندات چیز دیگری را می گوید و اگر بگوییم نیستند سوال پیش می آید که دانافر مگر چه کرده که تا این حد سلطانزاده را عصبانی می بینیم ؟؟ دانافر حرفی زده است که نباید می زده ؟؟؟ کدام سابقه تاریخی را برملا کرده که نباید می کرده؟؟؟ پس هر چه هست به حوزه کاری شما برمی گردد جناب سلطان زاده و کسی که مطالبه گر مطالب و مسائل شخصی است نمیتواند ادعای نمایندگی جامعه فرهنگیان و اصلاح امور یک سازمان داشته باشد که نفعش برای کل جامعه است پس شما دیگر معتمد ما نیستید لطفاً بس کنید.
فرهنگی
17 Mordad 1399 - 21:13
یاهو به عنوان یک بازنشسته فرهنگی وقتی این حمله های ناجوانمردانه و نشراکاذیب مکرر را در مورد آ.پ استان از کسانی می بینم که حرفهایی برایشان در سینه دارم ! سکوت را بر خود حرام می دانم و چند کلامی می نویسم . فرهنگیان عزیز؛ مدیران، مسیولان محترم؛ جوان تر ها؛ لطفا لحظه ای از وقت خود را به بنده بدهید می خواهم تشریح کنم که چرا این روزها دکتر دانافر را فارغ از نقطه قوت ها یا ضعفهایی که هر انسان می تواند داشته باشد مورد حمله قرارمی دهند . نگاه کنیم به فضای قبل از آمدن دکتر دانافر. تیمی بر آ.پ استان حاکم بود که با تمامیت خواهی کامل کارها را برای واگذاری ۲۸۸ واحد آپارتمان معلمان به شرکت تعاونی رضا سلطان زاده فراهم کند . والبته با دریافت بالا سری ۱۵ درصد در قرارداد و ۱۲ درصدبیان شده شفاهی ،که در این سه سال قرار داد قریب ۱۰ میلیارد تومان سود آن می شود . این رقم برای یک واحد بین ۸ تا ۱۲ درصد است نه ۲۸۸ واحد۱۵ درصد ! و جالب است بدانید اعضای همان تیم مدیریتی آموزش و پرورش که این واگذاری را انجام داده اند دقیقا یکی یکی می شوند اعضای هیئت مدیره ۲۸۸ واحدساختمانهای معلمان !! آقای شیرزاد که البته پشت همه ی این ماجرا هاست می شود مدیرعامل یا نمی دانم رییس هیئت مدیره آقای حیان می شود عضو و ... خوب چرا مسکن و شهر سازی این ۲۸۸ واحد را به سلطانزاده تحویل داد می شود کلید تخلف این ماجرا !! ویکی از راههای پوشش دادن آن این بود که بعد از تحویل گرفتن کارها معلمان را مجبور کردند ۶۰۰هزار تومان سهام شرکت تعاونی رضا سلطان زاده را به زور بخرند !!! یعنی یک قلم ۲۸۸ تا ۶۰۰ هزار تومان علی برکت الله و بعد بتوانند ادعا کنند این شرکت تعاونی آموزش و پرورش یزد هست و بتوانند ساخت و ساز را هپولی کنند و منحصرا خودشان دست بگیرند . جالب است این کارها مسبوق به سابقه هست یعنی رضا سلطان زاده زمینهای مجتمع امام حسن ع را درحالی از مشاهیری گرفت که این زمینها ملک آ.پ بوده و واگذاری آن غیر قانونی است و اگر هزار سال هم بگذرد به نظر من آ.پ باید حق خود را از این گروه زیاده خواه پس بگیرد و همه ی حرفهای آقای شهسواری و نامه های منتشر شده در گروه شفافیت صحت دارد . پس دقیقا دکتر دانافر با کوتا کردن دستان این گروه از آموزش و پرورش دست زده است بر ترکیب هزار دستان استان که سالها در پی مقدس انگاری اعضای خود بودند به نحوی که عده ای که نزدیک سی سال پیش باز نشست شده اند هنوز روزهای اول با فشار و دوره کردن دانافر از او ابلاغ انشایی می گرفتند تا در صحنه باشند . وامروز که شکر خدا شورای آموزش و پرورش و فضای کاری استان از این گروه (که شب بیدار شده اند و همدیگر را دیده اند زمانی که شهروندان خواب بودند ) پاکسازی شده است . معلوم است سلطان زاده هر روز حرفهای دو من یک غاز را کپی پیست می کند در روزنامه خود تا گروه دانافر را از پرداختن به این قسمتهایی که اشاره شد باز دارد . عناد و بغض و تهدید و ... از متن های سلطان زاده می بارد و البته بزرگ مرد! و شرافت مرد!! و مقدس مرد استان !!! شیرزاد ؛؛پشت همه ی این ماجرا هاست . یادم می آید روزهای که سلطان زاده عزل شد و همان ایام معروف بود که نامه شهید صدوقی که اوامری به ایشان داشته اند را پاره کرده بودند آقای رئوف مرد اخلاق شد مدیر کل استان این مرد آنقدر افتاده بود که خود هم رانندگی می کرد و در یکی از مسیر ها ماشین اداره چپ کرد . خدااااا می داند این آقای سلطان زاده به همین شیوه نامه پراکنی این مساله را که چرا برای ماشین هزینه کرده اند و یک عالمه حرفهای دیگر را به ناروا منتشر و نامه پراکنی می کرد که به گمانم آقای رئوف ترجیح داد در خواست بازنشستگی کند . در تعجبم چرا بعضی ها عاقبت به خیر نمی شوند! چقدر دانافر در این نامه آخر روایت زیبایی را از امیرالمومنین یاد آور شده بود همان باشد ختم کلام بنده ✍️ مصطفی ملکیان 🔹 اللهم اجعل نفسی اول کریمه تنتزعها من کرائمی(خطبه215): خدایا کاری کن که از چیزهای ارزشمند زندگی، جانم اولین چیزی باشد، که از من میگیری؛ نکند قبل از این که جانم را میگیری، انصافم گرفته شده باشد، شرفم، عدالتم و ... گرفته شده باشد و تفالهای شده باشم که تو جانم را میگیری. 🔹خدایا در چیزهای شریف، اولین چیزی را که میگیری، جانم باشد و وقتی میمیریم شرفم، صداقتم، عدالتم، شفقت و عشق ورزی به انسانها در من سر جایش است. تواضعم، انسان دوستیام سر جایش باشد. نه اینکه تا جانم به لبم برسد و بمیرم ؛عدالتم، انصافم و مروت و جوانمردی و صداقت و تواضعم را از دست داده باشم. این یکی از تکان دهندهترین جملاتی است که در فرهنگ بشری گفته شده است. یعنی کریمههای وجود من زیاد است اما جان من اولین کریمهای باشد که از من میگیری. این جمله، شبیه به جمله حضرت عیسی است که میفرمایند نمی ارزد جهان را بگیری و در مقابلش روح خودت را بفروشی، ولو جهان را در مقابل روحت به تو بدهند. توضیح نویسنده به مطلب بالا :که قبلا در سرمقاله آینه یزد منتشر شده است و در یزدفردا با لینک زیر موجود است :http://www.yazdfarda.com/news/af/157274/ نویسنده این مقاله معمولاً در دوران مدیریت آموزشوپرورش اگر احساس میکرد توصیه و سفارش ممکن است حقی از دیگر کارمندان تضییع کند نمیپذیرفت. فردی مکرر به حجتالاسلام والمسلمین راشد یزدی مراجعه و درخواست نموده بود برای انجام درخواستش سفارش نامه و توصیهای بگیرد آن شخص به حجتالاسلام راشد اصرار میکند اگر حاضر به نوشتن نامه نیستی لااقل یک نشانی بده تا به سلطانزاده بگویم بلکه مشکلم را حل کند. ایشان میگوید: خوب! حاضرم برو و به مدیرکل بگو به همان نشانی که 99تا کار گفتم و انجام ندادی این یکی را بپذیر!! روزی مراجعهکنندهای که درخواستش مورد قبول واقع نشده بود به آیتا... صدوقی مراجعه میکند و میگوید: سلطانزاده نامه شما را پاره کرده و زیر میز انداخته است. در دفتر شهید محراب با حضور عدهای از دوستان و یاوران انقلاب از جمله شهید دکتر سیدرضا پاکنژاد و مرحوم حجتالاسلام ربانی و مرحوم حجتالاسلام شرفی و... این موضوع مطرح میگردد به دنبال این ماجرا شدیداً آیتا... صدوقی اظهار نگرانی نموده و میگوید: کار حاجی آقا رضا به جایی رسیده که نامه من را پاره میکند! -توضیح اینکه شهید صدوقی قبل و یا بعد از انقلاب اینجانب را به نام کوچک صدا میکردند و سوابق موجود که فرازهایی از آن در کتابهای متعدد درباره انقلاب یزد نوشته شده نشانگر عنایت خاص آیتا... صدوقی به حقیر میباشد.- طی چند روز دکتر سیدرضا پاکنژاد و آقایان ربانی و شرفی و چند نفر دیگر میگویند: از سلطانزاده پرسیدهایم و نامبرده موضوع را انکار کرده است دوستان به من کمک کردند و نام گوینده این خبر دروغ را اطلاع دادند و از بین کارهای اداری پاکت نامه را پیدا نموده و به کناری گذاشتم تا در موقع مقتضی با طرح مسأله خود را تبرئه نمایم. چند روز بعد صبح زود همراه با دوست عزیزم آقای ابوالقاسم شعشعی که از دوستان و یاران آیتا... صدوقی بود و در جلسات علیه رژیم سابق سخنرانی میکرد و اطلاعیهها و اعلامیههایی در مورد جنایات حکومت پهلوی بویژه در 25 روز تحصن معلمان در اداره کل آموزشوپرورش مینوشت به بیت آیتا... صدوقی رفتیم. زنگ در خانه را به صدا درآوردیم وقتی دربان در را باز کرد و اینجانب را دید چون از موضوع خبر داشت و ناراحتی آقا را دیده بود با تعجب گفت: هنوز حاجی آقا به دفتر تشریف نیاوردهاند گفتیم: به حاجی آقا بگویید سلطانزاده و شعشعی آمدهاند و میخواهند چند دقیقه با شما صحبت کنند بلافاصله رفت و برگشت و گفت: بفرمایید وارد خانه شوید. حاجی آقا در حال صبحانه خوردن هستند تابستان بود آقای صدوقی کنار سماور و سفره نان در گوشه حیاط نشسته بودند بعد از سلام و احوالپرسی و گذاشتن چای برای ما دو نفر، ابتدا به ساکن شروع کردند به شرح ماجرای صدر اسلام و داستان طلحه و زبیر را بازگو نمودند یکی دو بار دوستم شعشعی اشاره کرد نامه را نشان بده اما صبر کردم و بعد از اتمام صحبت ایشان گفتم: حاجی آقا اجازه میدهید مطالبی خدمتتان عرض کنم گفتند: بفرمایید، طی چند دقیقه ماجرای آشنایی و ارتباط چندین ساله و همراهی و همگامی خود با نهضت و انقلاب را گفتم و نامه مورد بحث را از جیبم درآورده و به ایشان نشان دادم یک لحظه به فکر فرو رفتند و بلافاصله گفتند: از امام زمان بخواهید حرف دیگران در من اثر نکند. آری این موارد شمهای از ویژگیهای اخلاقی آن شهید بزرگوار بود. این انسانهای شایسته با این خصوصیات نیک انسانی میتوانند رهبران واقعی مردم و پیشوایان بحق جامعه باشند. با شجاعت تمام اگر به مواردی از اشتباه و خطا برمیخوردند میپذیرفتند تا حق مکتوم نماند و ضایع نشود.
فرهنگی
17 Mordad 1399 - 21:13
پیام شهروند فرهنگی پیشکسوت پیرامون نامه سر گشاده فرهنگی هنرمند آقای قادری نسب به آقای دکتر جوکار نماینده منتخب مردم شریف یزد در مجلس شورای اسلامی آیا واقعا مدیران سابق و اسبق آموزش و پرورش استان از سر دلسوزی برای دانش آموزان عزیز و نیز بهبود کیفیت تعلیم و تربیت در یزدِ همیشه پیشرو ، به نامه نگاری و دیدار های خصوصی بر علیه جانشینان خود در مسند مدیرکلی و ...... پرداخته اند ؟ که اگر واقعا دارای چنین حسن نیتی باشند باید به خاستگاه فکری آنها تبریک گفت ، همانگونه که باید به رفتار نه چندان فرهنگی و نامطلوبشان تاسف خورد ، ولی آنگونه که در این نامه بیان شده ، چنانچه این اقدامات به دلیل عدم تمکین توصیه ها و تحدید نفوذ آنها بر حوزه اداری گذشته شان است ! باید که خون گریست ، بر این مسندها و وابستگی هایی که تا دیده میشوی و همراهیت را می پذیرند ، همه چیز بر میل و مراد است و وقتی بنابر جوان گرایی ، شایسته سالاری و قانون مندی میشود ، عیب جویی ها و نکته سنجی ها آغاز می گردد ، حتی اگر موضوع ساخت یک سرویس بهداشتی و یا عدم دعوت به شورایی خاص باشد !!! و آنگاه است که موشکافی و وامصیبتا ، جای نقد منصفانه و نصیحت پدرانه را گرفته و تضعیف ، تحقیر و تهدید جایگزین مدارا و تسامح میشود ، و بدیهی است که در این وضعیت اخلاق و انصاف به فراموشی سپرده شده و منافع فردی و گروهی بر منافع جمعی و اجتماعی میچربد و غالب میشود. مخلص کلام اینکه : ما هکذاالظن بک ، چنین انتظاری از بزرگان آموزش و پرورش استان نمیرفت و نمیرود . انتظار ما از مدیران پیشکسوتمان این است که همانند دوره مدیریت خود که خواهان همراهی ، حمایت ، اغماض و نقد منصفانه بودند ، حال نیز همانگونه بیندیشید و عمل کنند و اینچنین خواهد بود که معلمین به تاسی و الگو برداری از ایشان ، بزرگواری و بزرگ منشی را پاس داشته و با رعایت ادب و اخلاق به نقد منصفانه و امر به معروف می پردازند و این رویه منطقی و علمی را به دانش آموزان و فرزندانمان نیز خواهند آموخت . انشاالله
علی
17 Mordad 1399 - 21:01
ضمنا به فکر زمینهای نلحق گرفته مجتمع خود باشید مجتمعی که به دهان دانش انوز چسپ زده بود
رضا
17 Mordad 1399 - 20:59
کینه ورزی کاربدیست
یک سئوال
17 Mordad 1399 - 20:05
جناب سلطان زاده :من نه اموزش و پرورشی هستم و نه این همه کینه را درک می کنم نمی انم که جنابعالی که نزدیک به هشتاد سال سن دارید چگونه اینهمه حرص و ولع دارید که پس از بیش از سی سال که بازنشست شده اید هنوز خود را قیم اموزش و پرورش می دانید . همه اینها که جنابعالی فرمودید به فرض تخلف است و حدود چندیدین بار ر سرمقاله های خود سر مردم را بدرد اوردید و گفتید و قطعا متولیان امر نظارتی ان را فهمیده و بررسی می کنند و تکرار مکررات تنها کینه انسان را می رسانه و یا اینکه جنابعالی فقط می خواهید بگویید حرف من باید بههههههههههههههههه کرسی بشیند . شما از زمان معارفه این بنده خدا از روز اول ساز مخالفت زدید و حتی یک مورد از کارهای اموزش و پرورش را لایق تشویق ندانستید ایا این الگوی بزرگان استان ماست. برادر عزیز چرا قصه 288 واحد را روشن در یک سرمقاله به مردم نمی گویید که با معلمین قرار داد بستید اپارتمان می سازیدو 15 درصد از قیمت تمام شده را از انها می گیرید و حال که ساخت و ساز و جنس ها چندید برابر شده و 15 درصد شما نزدید به 80 درصد انموقع شده برای چه در همان حد 15 درصد انزمان از معلمین نمی گیرید شنیده ایم برای رد گم کردن این قصه که قبلا 15 درصد می شده 2میلیارد و الان ی شود 10 میلیارد موسسه خیریه زده اید و پولی که معلمین با خفت به شما مجبورا بدهند کار خیر می کنید . این چه نوع عیاری است استاد برای یک بار هم شده همان سلطان زادهای باشید که همه به مرامتان قسم می خوردند و دست از کینه توزی بردارید و همراهی کنید همه عملکرد را به ساخت تیکه ساختمان پشت دفتر مدیر کل و خرید مقداری برنج لگد مال نکنید که خدا می اند که اگر قرار باشد پرده ها بیافتد چه بسا کسانی که من و شما انها را بد می دانیم از من و شما بهتر باشند بازهم مرا ببخشید که خیلی بیشتر از خود شما دوستتان دارم