رضا سلطان زاده مدیر مسئول هفته نامه آيينه يزد

حضور سفیر انگلستان در جمع عده‌ای از معترضان برخلاف شئون یک دیپلمات خارجی در تهران بود و رفتاری مکارانه، ناپسند و غیرقانونی، که باید از طرف مسئولان ذی‌ربط در جمهوری اسلامی پیگیری و برابر با ضوابط و قوانین بین‌المللی اقدامات لازم صورت گیرد و صرفاً اظهارنظر افراد گوناگون مبنی بر مجازات وی به طرق مختلف در عرف پذیرفته شده، منطقی و اصولی نیست و آن بخش از سخنان حجت‌الاسلام سید احمد علم‌الهدی امام جمعه مشهد به شرح زیر مغایر با اسلام و قانون مصوب جمهوری اسلامی ایران است که می‌گوید: «…اگر سفیر انگلیس اخراج شود بالاترین محبت در حق او است چرا که اگر این عنصر ناپاک دست نیروهای خط حاج قاسم سلیمانی می‌افتاد تکه بزرگش گوشش بود و اینهایی که از روی پرچم امریکا و اسرائیل رد نشدند ستون پنجم هستند، در همه دنیا با ستون پنجم دشمن چه می‌کنند؟ سفیر انگلیس اخراج شود بالاترین محبت در حق اوست سفیر انگلیس باید تکه‌تکه شود انگلستان باید ممنون عناصر امنیتی ما باشد…»

بسیاری از علما، دانشگاهیان، فعالان سیاسی، وابستگان به احزاب و انجمن‌ها و گروه‌های شناسنامه‌دار کشور این‌گونه اظهارات را برخلاف اسلام، قانون، منافع ملی کشور و انسانیت می‌دانند. ملت‌ها پرچم کشورشان را نماد هویت ملی و دینی خود قلمداد نموده و به آن احترام می‌گذارند. در ایران نیز دستورالعمل و قانون مصوبی وجود ندارد تا افرادی که حاضر نیستند پرچم دیگر کشورها را لگدمال کنند یا آتش بزنند مجازات شوند یا بتوان آنان را ستون پنجم دشمن نامید. گرچه بعضی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی آتش زدن پرچم امریکا را افتخار می‌دانند، اما عده‌ای در این مورد اعتراض و انتقاد می‌کنند، گروهی از دارندگان تریبون‌های رسمی که معترضان به گرانی و فقر و بدبختی را محارب می‌نامند یا آنان را که پرچم امریکا را لگدمال نمی‌کنند ستون پنجم خطاب می‌کنند در نهایت باعث می‌شود فردی همانند حسن عباسی نیز خطاب به دادستان کل کشور بگوید: «اصلاح‌طلب‌ها دارند با احساسات مردم در قضیه شهادت قاسم سلیمانی بازی می‌کنند اگر مردم ریختند این باند اصلاح‌‌طلب را تو خیابان کشتند و تکه‌تکه کردند نگید که هشدار ندادید!!»

خداوند رحمان در آیه شریفه 178 سوره مبارکه بقره می‌فرماید: «ای افرادی که ایمان آورده‌اید درباره کشتگان حکم قصاص بر شما نوشته شده آزاد در برابر آزاد، برده در برابر برده، زن در برابر زن، پس اگر کسی از ناحیه برادر (دینی) خود مورد عفو قرار گیرد (و حکم قصاص تبدیل به خون‌بها گردد) باید از راه پسندیده پیروی کند (و در طرز پرداخت دیه حال پرداخت‌کننده را در نظر بگیرد) و قاتل نیز با نیکی دیه را به ولی مقتول بپردازد (و در آن مسامحه نکند) این تخفیف و رحمتی است از ناحیه پروردگار شما و کسی که بعد از آن تجاوز کند عذاب دردناکی خواهد داشت و در آیه بعد می‌فرماید: و برای شما در قصاص حیات و زندگی است ای صاحبان خرد باشد که تقوی پیشه کنید. در شان نزول این آیه نوشته‌اند: عرب جاهلی بر این بود که اگر کسی از آنها کشته می‌شد تصمیم می‌گرفتند تا آنجا که مقدورشان هست تلافی کنند و این فکر تا آنجا پیش رفته بود که به خاطر کشته شدن یک فرد حاضر بودند تمام فامیل قاتل را نابود کنند آیه فوق نازل شد و حکم عادلانه قصاص را بیان کرد و در این آیه یکی از دستورات حیات‌بخش اسلام «قصاص» بیان شده است و خط بطلان بر آداب و سنن دوران جاهلی کشیده شده است…»(1)

امامان جمعه به یقین می‌دانند جایگاه خطابه جمعه و تریبون‌های رسمی که در اختیار آنان می‌باشد با محکمه قضا و دادگاه متفاوت است. در خطبه‌ نماز جمعه که در شرع مقدس به جای دو رکعت نماز واجب قرار داده شده نمی‌توان بدون محاکمه براساس ضوابط شرع و قانون فرد یا افرادی را باغی، محارب، ستون پنجم، گوساله سامری و نظایر آن نامید چگونه می‌توان هم‌وطنانی را که حاضر نشدند پرچم امریکا را لگدمال کنند یا آتش بزنند ستون پنجم خطاب کرد و یا حکم به تکه‌تکه کردن و کشتن دیگران داد؟ اکثریت قریب به اتفاق سی و پنج میلیون نفری که در سال‌های 56 و 57 به نهضت و انقلاب پیوستند و در صف واحد به رهبری بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران امام خمینی(ره) که این ایام مصادف با چهل و یکمین سال تاسیس حکومت جمهوری اسلامی ایران است لبیک گفتند بدان سبب بود که در مجالس و محافل و مراسمی که برپا می‌گردید اسلام‌شناسان، خطیبان، نویسندگان، تبعیدشدگان، زندان رفته‌ها، عالمان، فرهنگیان، دانشجویان، دانشگاهیان و اکثر شهروندان از فساد و سرسپردگی و اختلاف طبقاتی و فقر و بیچارگی و دزدی و رانت‌خواری و ظلم و تعدی ساواک و حکام آن روزگار می‌گفتند و با تمسک به آیات و اخبار و احادیث به دستورات حیات‌بخش و تعالیم ارزنده اسلام و رأفت اسلامی اشاره می‌کردند و از اجرای حق و عدالت و انفاق و مساوات و برادری و گذشت و ایثار و فداکاری و کمک به هم‌نوع و رفع فقر و تبعیض و کاهش اختلافات طبقاتی و ساده‌زیستی و دوری از اشرافی‌گری و تجمل‌گرایی و مخالفت با استثمار و استعمار سخن به میان می‌آوردند و از جمله می‌گفتند: «…در غزوه احد در سال سوم هجرت حمزه عموی پیامبر(ص) به دست «وحشی» به شهادت رسید… «هند» همسر ابوسفیان و زنانی که همراه وی بودند، شهدای اسلام را مُثله کردند و گوش و بینی آنها را بریدند. هند از گوش و بینی مردان شهید خلخال‌ها و گردن‌بندهایی فراهم ساخت و خلخال و گردن‌بند و گوشواره هرچه داشت همه را به وحشی (قاتل حمزه) داد و جگر حمزه را درآورد و جوید…»(2)

«بعد از فتح مکه در سال هشتم هجرت، عباس عموی پیامبر(ص) ابوسفیان را نزد رسول خدا آورد… «ابوسفیان» شهادتین را بر زبان جاری کرد. سپس به خواهش «عباس» رسول خدا برای وی امتیازی قرار داد و گفت هرکسی به خانه ابوسفیان درآید در امان است و هرکس در خانه خویش را ببندد در امان است و هرکس به مسجد الحرام درآید در امان است و چون ابوسفیان خواست برود رسول خدا به عموی خود عباس گفت: او را در تنگنای دره نگهدار، تا سپاهیان خدا بر وی بگذرند و او آنان را ببیند…»(3)

«حضرت پیامبر(ص) هرگز مردی را که نزد او آمده و به اسلام گراییده بود نمی‌کشت هرچند آن مرد کشنده عمویش حمزه باشد. پیامبر(ص) فرمان داد «وحشی» بنشیند و برای او چگونگی کشتن عمویش حمزه را بازگو کند… او به اسلام پناه آورده بود پیامبر(ص) بهتر آن دانست که ببخشاید و بردبار باشد و آن حضرت، هند را که عمویش را مُثله کرد و جگرش را جوید و گوش و بینی‌اش را برید بخشید…»(4)

مظهر عدالت حضرت علی(ع) فردای معرکة جمل همان‌گونه که بر کشتگان اردوی خود نماز گذاشت بر اجساد دشمنان هم نماز خواند و فرمود اگر نادانسته و به نیت یاری حق به جنگ من آمده باشند گناهکار نیستند نسبت به خوارج نهروان با اینکه اسائه ادب می‌کردند و او را علناً کافر می‌خواندند بارها فرمود: «مادام که به ما کاری ندارند با آنها کار نداریم و سهم آنان را از بیت‌المال می‌دهیم و اگر مجادله کردند مجادله می‌کنیم و اگر دست به کشتار و تباهی زدند لاعلاج با آنها جنگ خواهیم کرد…»(5)

آن حضرت درباره قاتل شقی و ناپاک خود سفارش می‌کند: «به این مردی که در بند شما است از همان شیری که من می‌نوشم بنوشانید، اگر جان بدر بردم خود می‌دانم و اگر از ضربت او به سرای دیگری رفتم اگر بتوانید او را عفو کنید اولی است و اگر خواستید قصاص کنید او را با یک ضربت بکشید مبادا او را مُثله کنید که از رسول خدا(ص) شنیدم از مثله بپرهیزید ولو نسبت به سگ گزنده، لحظه‌ای بعد اضافه کرد: ای فرزندان عبدالمطلب دور باد از شما تعدی به جان و مال مردم، نبینم شما پس از مرگ من به نام این که امیرالمومنین را کشته‌اند دست به خون مردم بیالائید و کسانی را به نام محرک و معاون جرم به قتل برسانید…»(6)

آخرین نکته این که مسلمانان از هر دسته و مذهب و همه انسان‌های آزاده بویژه مردم ایران زمین از گفتن و طرح موضوع تکه‌تکه کردن انسان‌ها و یا آن‌چه که درباره رفتار و کردار افرادی چون شاه اسماعیل و شاه عباس صفوی نوشته‌اند متنفر و بیزارند. از کارهای عجیب شاه اسماعیل سوزاندن استخوان‌های مخالفان و دشمنان و ساختن منار از کله مردم در مرو و نبش قبور ملوک دیار شیروان و باکو و سوزاندن استخوان‌های آنان در آتش انتقام و دستگیری حاکم ابرقو و محبوس نمودن در قفس آهنین و در نهایت بردن وی از یزد به اصفهان و در آتش افکندن حاکم ابرقو و عده‌ای از همراهانش و مسافرت به طبس و به قتل رساندن هفت هزار نفر به مدت یک هفته بود. استاد باستانی پاریزی در این زمینه می‌نویسد: «…در واقع آدم مشکل ا‌ست بتواند تصور کند که این کوره آدم‌سوزی توسط مردی که خود را سیدی حسیب و نسیب و نبیل و از صوفیان می‌دانست راه افتاده نه توسط هیتلر و نه در بازداشتگاه آشویتز…»(7)

مورخان روایت کرده‌اند: زنده‌خوارانِ شاه عباس را «ملک علی سلطان جارچی باشی» اداره می‌کرد یکی از مورخان زمان درباره این دسته از جلادان شاه عباس صفوی نوشته است: «…و زمره‌ای دیگر از این قبیل که در فرمان «جارچی باشی» به سر می‌بردند مسمی به «چیگین» یعنی گوشت خام‌خور و آن فرقه نیز آلت سیاست و غضب بودند که گناهکاران واجب‌التعزیر را می‌ربودند و اَنف و اُذُن (بینی و گوش) ایشان را بدندان قطع نموده بلع می‌فرمودند و هم‌چنین بقیه اعضای ایشان را بدندان انفصال داده می‌خوردند…!!

جلال‌الدین محمد یزدی منجم مخصوص شاه عباس درباره یکی از این «زنده خوری»ها می‌نویسد ملازمان شخصی را آوردند و هرچه از او احوال پرسیدند سر بزیر انداخت و جواب نداد و حرف نزد ملازمانِ «ملک علی سلطان جارچی باشی» حسب الحکم جهان مطاع او را زنده خوردند…!!»(8)

همگان آرزو می‌نمایند حاکمان و عالمان، کارگزاران، امامان جمعه و جماعات، مسئولان، نویسندگان، صاحبان جراید و رسانه و هر انسانی که احساس مسئولیت می‌کند در مسیر پیاده کردن اسلام راستین برای این مردم صبور و انقلابی نهایت کوشش و تلاش نمایند و تمام مدیران و کارگزاران در کردار و گفتار حامی و پشتیبان شهروندان بویژه مستضعفان جامعه باشند تا مورد رضایت پروردگار متعال قرار گیرد. به امید آن روز.

رضا سلطان زاده – مدیرمسئول

پی‌نوشتها:
1- «تفسیر نمونه»، زیر نظر آیت‌ا… مکارم شیرازی به قلم جمعی از نویسندگان، جلد اول، صفحه 441 و 442
2- «تاریخ پیامبر اسلام»، محمد ابراهیم آیتی، صفحه 322
3- همان، صفحه 558
4- «پیرامون سیره نبوی»، تالیف دکتر طه حسین ادیب و محقق و وزیر فرهنگ مصر در سال 1950 میلادی، ترجمه بدرالدین کتابی، صفحه 354
5- «مرد نامتناهی، علی‌بن ابی‌طالب(ع)»، حسن صدر، صفحه 33
6- همان، صفحه 35 و 36
7- «سیاست و اقتصاد عصر صفوی»، استاد محمدابراهیم باستانی پاریزی، صفحه 22 و 23
8- «زندگانی شاه عباس اول»، استاد نصرا… فلسفی، جلد دوم از دوره پنج صفوی، صفحه 470 و 471

لینک کوتاه: http://ayenehyazd.ir/ITZn2
  • نویسنده : رضا سلطان زاده
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا