خان عمو دستور داده بودند اصحاب و اذناب سه بعدازظهر در جلسه (توجیهی-تقویتی) شرکت کنند پس از اینکه غلومی چندبار آمد و رفت و شرایط را آماده دید، خان عمو وارد شدند و زیر کولر گازی که مخصوص صندلی ایشان بود نشستند از سنگینی معده آروغی زدند هنوز بوی کبابی که چند لحظه پیش میل فرمودند به مشام دیگران میرسید سبیلشان هم چرب چرب از روغن اعلای حیوانی، اول مثل همیشه چندتا جمله درباره فتنهگران گفتند، با این تفاوت که این دفعه براندازان را هم اضافه کردند. قلی و مندلی که از گرسنگی و خستگی چرت میزدند با شعار تایید اصحاب و اذناب از جا پریدند سپس خان عمو با آرامش و لبخندی «آشیخ حسنوار» گفتند: الهی تیر غیب بخورد به شکمهایی که پایین میافتد و صاحبانش اعتراض میکنند. ای برادران عزیز بدانید تحمل گرما و گرسنگی و تشنگی نشانه مردانگی و مقاومت است مجدداً از شدت فشار گلو سرفهای فرمودند که غلومی بلافاصله کاسه سفالی پر از آب یخ و سکنجبین گذاشت کنار دست حاجی عموی دلواپسمان! ایشان هم با انگشت اشاره یخها را چرخاندند و نوشیدند و گفتند: الهی شکر و یک آروغ هم بالاش زدند و سپس گفتند! عزیزانم به کوری چشم غرب و شرق همه چی آرومه. ما چقدر خوشبختیم، نگران نباشید گرانی هم نیست. اینها همش تبلیغات مخالفان است بروید محکم بایستید. قلی که ضعف کرده و بیحال شده بود، یواشکی گفت: حاجی جان فدای قدتان، خوب حال گرسنگان و تشنگان را فهمیدی نگران هم نیستیم! چشم! شما بفرمایید استراحت بعد از غذا مستحب است ما میرویم مقاومت! مرخص میفرمایید!!
زباندراز
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
یکشنبه 20,اکتبر,2024