سید علی فراز مدیر مسئول دو هفته نامه اندیشه یزد - واکاوي شرايط جامعه نشان ميدهد انقلاباسلامي چندي است که با آفتي جدي به نام «اشرافيت مديريتي» و شکلگيري طبقه «مديران اشرافي» مواجه شده است. اين آفت نشانههايي دارد که از جمله آن «جدا شدن مسئولان از عامه مردم»، «پيگيري خواستههاي طبقه خاص و ژن برتر »، «بيتوجهي به اقشار محروم و مستضعف»، «افتادن در ورطه مسابقه کسب ثروت» ، « سوق پیدا کردن به انجام فعالیت های سطحی و نمایشی که بیشتر جنبه عوام فریبی و فرار از مسئولیت دارد تا بنیادی و ریشه ای » ، و نهايتاً «سبک زندگي تجملي، اشرافي و بهدوراز مردم مستضعف» برخي از علائم اين بيماري است. عجيب نيست که در سالهاي اخير بيشتر مديران بهترین نقاط شهر را براي سکونت برگزيدهاند و همزمان با مسئوليت دولتي، از ثروتاندوزي در کسبوکارهاي شخصي دست نکشيدهاند و ایضا فرصتهاي ويژهاي(!) نیز براي آقازادهها و هم حزبی های خود فراهم آوردهاند. نبايد توقع داشت مديري که کالا و خودروي لوکس خارجي مصرف ميکند، دغدغه بيکاري کارگر و مهندس جوان ايراني را داشته باشد. شرح اين قصه پرغصه فراتر از مجال محدود اين سطور است، اما با تلخي بايد بپذيريم که تعداد معتنابهي از مديران دولتي بهرغم ممنوعيت صريح در اصل 141 قانون اساسي همزمان به مديريت در بخش خصوصي مشغولاند.
اکنون به جامعه خود نگاه کنيم. چهار دهه پيش انقلابي رخ داد که پيشبرنده اصلي آن مستضعفان بودند و نظام برخاسته از آن مردم را ولينعمت مديران ميانگاشت. اکنون مديراني - هرچند قليل شمار- يافت ميشوند که تفرعنآميز به مردم مينگرند و خزانه بيتالمال مسلمين را تأمينکننده «هزينههاي اوقات فراغت فرزندان خود» ميانگارند. روشن است که هيچ نسبتي ميان اين دسته از مديران با گفتمان انقلاباسلامي وجود ندارد، اما معالأسف هزينههاي آن بهپاي نظام مقدس جمهوري اسلامي نوشته می شود. دليل آن نيز وجود نگاهي خطرناک است که به دنبال تغيير هويت جمهوري اسلامي است بهگونهاي از اين نظام، تنها نامي بهظاهر باقي بماند. همگي شنيدهايم که امام راحل عظيمالشأن چگونه در برابر اشرافيت دولتي هشدار داد و فرمود: «آن روزي که دولت ما توجه به کاخ پيدا کرد، آن روز است که بايد ما فاتحه دولت و ملت را بخوانيم. آن روزي که رئيسجمهور ما خداينخواسته، از آن خوي کوخنشيني بيرون برود و به کاخنشيني توجه بکند، آن روز است که انحطاط براي خود و براي کساني که با او تماس دارند پيدا ميشود. آن روزي که مجلسيان خوي کاخنشيني پيدا کنند خداينخواسته، و از اين خوي ارزنده کوخنشيني بيرون بروند، آن روز است که ما براي اين کشور بايد فاتحه بخوانيم.»و همچنین به یاد داریم که حضرت امام (ره) فرمودند : «گمان نمیکنم عبادتی بالاتر از خدمت به محرومین وجود داشته باشد.»
درحاليكه چند سال براي حل مشكلات اقتصادي كشور، نشاني برجام داده ميشد و پيشرفت كشور معطل نتيجه آن شده بود، اكنون ديگر كسي پيدا نميشود كه اميدي به گرهگشايي برجام داشته باشد. اينك در فصل خزان آرزوهاي برجام و درست در شرايطي كه تنها در ادبيات رئيسجمهور و روي كاغذهاي مركز آمار از ركود عبور كردهايم(!)، نگراني از ايجاد تورم ناگهاني و افسارگسيخته، موضوعي است كه ذهن طبقات گوناگون جامعه را به خود مشغول نموده است.
سال گذشته شاهد اعتراضات مردمی در بعضی از نقاط کشور بوديم كه قريب به اتفاق مسئولان در ردههاي مختلف صرف نظر از تحليلهاي خود در حوزه علت شناسي، همگان بر يك نكته تأكيد داشتند كه بايد براي حل مشكلات مردم همت تمام داشت و ضمن محترم شمردن حق اعتراض براي مردم، اجازه فرصتطلبي به دشمنان و تبديل اعتراضات به اغتشاش و خشونت را نداد. به نظر ميرسيد اين اتفاق يك زمينه همگرايي در بين مسئولين به وجود آورده و خدا را شاكر بوديم كه بالاخره ادب سياست آموختيم. اما متأسفانه رصد فضاي رسانهاي بعد از چند ماه نشان ميدهد كه انگار حافظه كوتاه مدت بعضيها از كار افتاده است، چرا كه به سرعت فضا را عوض كرده و دوباره طبل دوگانه سازي و چندگانه سازي جامعه را به جاي درك درست و رفتن به سمت وحدت براي خدمت به مردم، به صدا در آوردند.
اما آنچه اكنون توسط ضدانقلاب و رسانههاي نظام سلطه از ناآراميهاي در فضاي رسانهاي بازنمايي و به جهانيان عرضه ميشود، «القاي نارضايتي و دگرگوني خواهي سياسي» و معالأسف برخي از مديران و حاميان دولت دوازدهم نيز با ارائه تلقيهاي سياسي از اينگونه اعتراضات، به اين بازنمايي غلط دامن ميزنند. اين موجسواري سياسي بزرگترين ظلم به مردمي است كه از «بيعملي» مسئولين اجرايي به ستوه آمده و نميدانند چگونه ميتوانند گلهمندي و مطالبه نجات معيشت خود از وضع بغرنج كنوني را فرياد بزنند. سياسي نمايي اعتراضات معيشتي، چه از سوي ضدانقلاب موجسوار و چه از سوي مديران راحتطلب ، نهتنها كمكي به حل مسئله نميكند، بلكه هم مردم و هم نظام را دچار چالشهايي جدي ميسازد. در واقع بايد گفت برنده نهايي اين روند غلط، تنها بدخواهان ملت ايران هستند كه از وقاحت دونالد ترامپ، اين امر هويداست.
اما براي مواجهه صحيح و تدبيرگرانه با نارضایت های مردمی چند نكته را بايد در نظر داشت: نخست آنكه بايد فهم صحيحي از مطالبات به حق مردم داشت ؛ دوم آنكه بايد براي جدا كردن صف اكثريت با مطالبات معيشتي از اقليت سياسي يا ماجراجو چاره انديشيد و در اين ميان خود مردم بايد بيش از همه هوشيار باشند؛ سوم براي حل معضلات اقتصادي و پاسخ معتبر به خواستههاي مردم، مسئولين و بهويژه مديران دولتي به ميان مردم رفته گلهمنديهاي آنان را استماع كنند و تدابير داراي بازده كوتاهمدت را ارائه و اجرا نمايند.
جلسات كمفايده و تشريفاتي كه خروجي آن تكرار حرفهاي گذشته يا حواله دادن به آينده دور است، ديگر كافي است و با لبخنددرماني و حرفدرماني نميتوان مردم رنجور را راضي كرد. اكنون بيش از هميشه اجراي سريع و جهادي راهبرد اقتصاد مقاومتي بايد در دستور كار قرار گيرد و مردم اثرات آنرا در سفره معيشت خود مشاهده نمايند. چهارم به اسم اطلاع رسانی بجای اعلام بیلان کاری صفحات رسانه هارا مملو از عکس های یادگاری با فلان هنرمند و بازیگر نکنیم ؟! پنجم هر چند برآورده کردن مطالبات اصلی مردم مانند آب ، اشتغال ، سلامت اجتماعی و ... هزینه بر و زمان گیر است ولی به خدا ناحقی است مردم را با مطالبات دسته چندمی سرگرم کنیم و هر از گاهی با راه اندازی شوی تبلیغاتی و رسانه ای افکار عمومی را به نام آزادی یا ... از مطالب اصلی که باید پیگیر باشید منحرف کنید و حاشیه امن برای خود ایجاد کنید ؟! و در پایان باید تاکید کرد اگر مطالبات به حق مردم رسیدگی و مرتفع نشود و از یک دولت به دولت دیگر فقط پاسکاری شود به طور حتم این نارضایتی ها روی هم انباشته، روزی به فریاد و نفرت تبدیل خواهد شد و در آن هنگام بد و خوب را به آتش خواهد کشید . پس تا بیش از این دیر نشده باید جلوی عده ای جاه طلب و ناآگاه گرفته شود زیرا این قلیل افراد با پرچم آزادی در راستای فریب افکار عمومی خود را یک اپوزیسیون معرفی می کنند و ضعف ها ، کمبود ها و تهی بودن عملکرد مجموعه خود را با درگیر با بعضی نهادها و عبور از خطوط قرمز نظام و انقلاب ( حاشیه سازی ) سعی می کنند جبران کنند و با اجرای برخی کارهایی نمایشی و گرفتن عکس های یادگاری !! بجای ریشه یابی و حل مشکلات اصلی جامعه ، برای خود مثلا رزمه کاری تهیه می کنند ؟! چون همه می دانیم کارهای زیربنایی نه تنها زمان گیر و هزینه بر است بلکه با دوندگی و پیگیری که نیاز دارد دیگر وقتی برای حاشیه سازی و عکس یادگاری گرفتن !! باقی نمی گذارد ؟! و همچنین در راستای منافع حزبی و گروهی از هر اقدام و انتصابی ابایی ندارند که نمونه عینی این موضوع را می توان در انتصاب های معنا دار!! آنها جستجو نمود. زیرا شاهد هستیم بعضا افرادی بدون هیچ گونه سابقه اجرای فقط صرفا بدلیل فعالیت و وابستگی حزبی، ژن برتری یا ... مسئولیت سازمان ها و ادارات خطیر و سرنوشت ساز یک استانی را به عهده گرفته اند و باید متذکر شد این گروه هنوز به « چوب خشک » اعتقاد راسخ دارند ؟!!
مدرس دانشگاه سید علی فراز
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
پنجشنبه 13,فوریه,2025