آثار، بقایا و تمدنهای باستانی در ایران
|
ايران از نظر جغرافيائى و نيز از جهت سير فعاليتهاى باستانشناسى وضعيت ويژهاى دارد. ايران از نظر جغرافيائى در انتهاى هلال حاصلخيز خاورميانه که مهد و گهوارهٔ تمدنهاى دنياى باستان بوده، قرار گرفته است و از نظر فعاليتهاى باستانشناسى در چند قرن گذشته سهم کمترى نسبت به سرزمينهائى مانند مصر و آسياى صغير و بينالنهرين و مناطق سواحل شرقى درياى مديترانه دارا است. |
آثار و مدارک بهدست آمده نشان مىدهد که اين منطقه از دورانهائى بس قديم مورد سکونت بشر اوليه بوده است. آثار و ادوات سنگى بهدست آمده بيانگر زندگانى دوران جمعآورى و غذا و حجر قديم است. کاوش و بررسى در غارها، تپهها و بقاياى باستانى حاکى است که از دوران حجر قديم بهطور متوالى اجتماعات بشرى در ايران وجود داشته است. تقريباً موازى و همزمان با کشورهاى همجوار، اين قبيل اجتماعات، دورانهاى باستانى و اوليه را پشت سر گذاشته و وارد دوران آغاز کشاورزى و استقرار در دهکدهها و شهرنشينى شدهاند. |
آثار و بقایای باستانی قبل از دوران اولیه کشاورزی
|
||
اين غار در پانزده کيلومترى شمال شرقى کرمانشاه قرار گرفته و در آن آثار و بقايائى از دوران موستريان باقى مانده است. آثار اين مکان شامل ابزار و ادوات سنگى بوده و از تيغه و ساير ابزراهاى ريز تشکيل شده است. متهها، درفشها، رندهها، خراشدهندههاى ظريف در اينجا مشاهده گرديده است. قدمت اين آثار با شواهد و مدارک موجود حدود تقريباً چهل هزار سال پيش است. | ||
|
||
اين پناهگاه سنگى در يازده کيلومترى شمال شرقى کرمانشاه قرار گرفته و داراى آثار و بقايائى از دوره موستريان بهصورت ادوات و ابزارهاى مختلف مىباشد. لايهٔ جديدتر شامل ادوات و تيغههاى سنگى مربوط به دوران بارادوستيان است. بر روى اين طبقه ادوات و ابزارهاى سنگى بسيار ظريف و ريز متعلق به دوران زارزيان وجود داشته است. | ||
ادوات و ابزراهاى دورهٔ بارا دوستيان شامل متهها، شيارتراشها، خراشدهندهها يا رندهها و تيغههاى ظريف است. ادوات دوران زارزيان بيشتر شامل رندهها يا خراشدهنده گرد است. قدمت آثار دوران بارادوستيان اين غار به حدود ۲۵ تا ۳۰ هزار سال پيش و قدمت اواخر دوران زارزيان آن به حدود ۱۰۵۰۰ سال پيش مىرسد. | ||
|
||
اين غار نزديک دهکده تريجان در حدود دو کيلومترى غرب بهشهر واقع شده است. | ||
|
||
اين غار در جوار غار علىتپه قرار گرفته که در نزديکى بهشهر مىباشد. اين غار بهدليل استخراج سنگ از اين ناحيه از بين رفته است. | ||
|
||
اين غار در نزديکى شهرسازى واقع شده است. | ||
|
||
اين غار در نزديکى بهشهر مازندران و در نزديکى غار کمربند قرار گرفته است. | ||
|
||
اين غار در ناحيه رستم قلعه نزديک شهرسازى واقع شده است. | ||
|
||
اين غار در زير کتيبهٔ بيستون در راه همدان کرمانشاه واقع شده است و بهنام غار شکارچيان نيز ناميده شده است. | ||
|
||
اين غار در شمال شهر اروميه در دره نزلو واقع شده است. | ||
|
||
اين غار در حدود بيست کيلومترى جنوب شهر قاين در راه بيرجند به قاين واقع شده است. | ||
|
||
آثارى از دوران حجر در کرانههاى شرقى درياچه مهارلو در جنوب شرقى شيراز بهدست آمده است. | ||
|
||
اين غار در تنگهاى در شمالشرقى شهر شوشتر در کوههاى بختيارى واقع شده است.. | ||
|
||
اين محوطه در جنوب غرب دزفول واقع واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه در جنوب غربى شهر دزفول واقع گرديده است. | ||
|
||
اين تپه در جنوب غربى دزفول قرار دارد. | ||
|
||
اين دره در شمال غرب خرمآباد واقع شده و در آن آثار دوران حجر جمعآورى شده است. | ||
|
||
اين تپه در نزديکى شهر دورود در منطقه لرستان واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه در جنوب شهر خرمآباد واقع شده است. | ||
|
||
اين غار در مشرق شهر سنقر و در جنوب شرقى شهر شاهيندژ قرار گرفته است. | ||
|
||
اين غار در نزديک دهکده ميرآباد در حوالى شهرستان رضائيه واقع شده است. | ||
|
||
اين محل مشرف به شهر خرمآباد قرار گرفته است. | ||
|
||
در منطقهٔ کلاردشت طبق بررسىهاى سال ۱۳۵۵ و ۱۳۵۴ توسط مؤسسه باستانشناسى دانشگاه تهران، تعداد کثيرى غارهاى دوران حجر يافت شده است. | ||
|
||
این غار در نزدیکی دهکده بیانجان در فاصله یکصدو ÷نجاه کیلومتری شمال شرقی شهر مشهد واقع شدهاست. | ||
|
||
در محوطه گلار زاغى در نزديکى دهکده قرا در جنوب غربى نيشابور آثار و بقاياى دوران حجر جمعآورى شدهاست. |
آثار و بقایای تمدن چشمهعلی
تبديل تمدن سيلک به چشمهعلى تدريجى بوده است در تمدن چشمهعلى اصلاحاتى در تکنيک و ادوات و وسايل ديده مىشود. خانههاى مسکونى بهجاى سنگ و گل با خشت خام درست شدهاند. درفشهاى فلزى نيز در اين تمدن بهدست آمده است. سنگ و چخماق براى تهيه ادوات هنوز بهکار مىرفته و وجود يک نوع مته منشور متبلور براى سوراخ کردن مواد سخت در اين دوران تازگى دارد. اصلاحاتى در ساختمان تبرها و بيلهاى سنگى ديده مىشود و سطح آنها را نيز کاملاً صيقل دادهاند. مهرههاى سنگى نيز در اين دوران ساخته شدند. سفال اين دوره ادامه سفال قرمز رنگ دوران سيلک است؛ اما اصلاحاتى در آن ديده مىشود. نقوش روى سفال نيز تغيير کردند و نقوش جديدى به آن اضافه شده و در طرح ريزى نقوش نيز نظم و ترتيب بيشترى رعايت شده است. در نقش تزئينى ظروف از تصاوير پرندگان و حيوانات بيشتر استفاده شده است. در مجموع مىتوان گفت که تمدن چشمهعلى هم در تکنيک ساختن آلات و ادوات زندگى و هم از لحاظ زيبائى هنر بر تمدن سيلک برترى داشته است. | ||
|
||
اين تپه در نزديک شهر عشقآباد در نزديک مرز ايران و روسيه در ترکستان روسيه واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه در منطقه پاسارگاد تخت جمشيد واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه فاصلهٔ ده کيلومترى جنوب غربى شهر نهاوند در دره خاوه قرار گرفته است. | ||
|
||
اين تپه در دره سيمره در منطقه لرستان واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه در آذربايجان غربى واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه در جنوب شرقى تهران در نزديک شهر رى واقع شده است. | ||
|
||
در نزديک شهر ساوه تپههائى همزمان با تمدن چشمهعلى وجود دارد. | ||
|
||
اين تپه در يک کيلومتر و نيم مغرب شهر قم در راه اراک قرار گرفته است. | ||
|
||
|
||
اين تپه در نزديکى شهر کاشان قرار گرفته است. | ||
|
||
اين تپه در ده کيلومترى شمال شرقى کرمانشاه واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه در ده کيلومترى شمال شرقى شهر کرمانشاه واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه در ۸ کيلومترى شمال دهکده سگزآباد در منطقه بوئينزهرا در دشت قزوين واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه در فاصلهٔ شش کيلومترى مغرب شهر کنگاور واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه در حدود سى کيلومترى در جنوب شرقى شهر دزفول واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه در هفت کيلومترى شمال تپه شوش واقع شده است. | ||
|
||
اين غار در نزديک دهکده تريجان در حدود ۲کيلومترى مغرب بهشهر واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه در حدود سى کيلومترى جنوب غربى شهر تبريز در فاصلهٔ سه کيلومترى شهر خسروشاه واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه در دو کيلومترى جنوب غربى تخت جمشيد در مرودشت فارس واقع شده است. |
آثار و بقایای تمدن حصار
|
||
پس از دوران چشمه على در قسمت شمال شرق ايران دوران حصار که آثار آن براى اولينبار در تپه حصار دامغان بهدست آمده قرار دارد. اين دوران بهترين و باشکوهترين دورانهاى ماقبل تاريخ ايران است. | ||
|
||
ظهور چرخ سفالگرى در صنعت سفالسازى و قالبگيرى در صنايع فلزى خود نمونه اين تحول عظيم است. سبک ساخت بعضى اشياء نيز از تمدن چشمهعلى به تمدن حصار ادامه يافت اما روى هم رفته عوامل و عناصر جديدى نيز در اين تمدن نمايان شده که قبلاً وجود نداشته است؛ بهخصوص در صنعت سفال تغييرات کلى در اين دوران مشاهده مىشود. در اواسط اين دوره صنعت فلزسازى هم از لحاظ کميت و هم از لحاظ کيفيت ترقى بسيار کرده است. بشر به اين مرحله رسيد که مس را ذوب کرده و براى ادوات مختلف قالبگيرى کند و اين قسمت از ايران در اين وقت وارد عصر مس شد و مورد استفادهٔ اين فلز را در اين ناحيه بسيار زياد نموده قبرهاى مسى تقريباً بهکلى جايگزين ادوات سنگى دورانهاى قبلى شد و چاقوها و قلمهاى مسى بهوفور ساخته شده و انواع مختلف سوزنها و درفشهاى مسى باعث از بين رفتن سوزنها و درفشهاى استخوانى گرديد. | ||
ظروف زيباى مرمرين سفيد و مهرههاى سنگى نيز در اين دوران در سيلک ساخته شدند و اشکال کوچک حيوانات نيز مانند دوران چشمهعلى ساخته شدند. سفالهاى قرمزرنگ منقوش با رنگ سياه درخشان که در دوران چشمهعلى بسيار متداول بود، در اوايل اين دوران نيز مشاهده مىشود، ولى در اواخر اين دوران يک نوع سفال قرمزرنگ قديم مىشود. اشکال سفالها نيز ظريفتر و مناسبتر شده و در اواخر دوران حصار ظروف بسيار زيبائى ساخته شد که در تمدنهاى قبلى ديده نمىشود. | ||
در اين دوران مردم در آرامش زندگى کرده و آثار زيادى از اسلحه ديده نمىشود. در تمدن حصار طرز بهخاک سپردن مرده بهصورتى بود که پا رو به مغرب گذارده مىشده است. اشياء گذاشته شده در خاک حاکى از علاقه زياد مردم به تزئينات است. هم زن و هم مرد گردنبند داشته و از کمربندهائى که توسط مهرهها ساخته شده بود، استفاده مىکردند. زنها از دستبند و پابند و مردها بيشتر از کمربند استفاده مىکردند. سنجاق نيز از لوازم آرايش زنها بود. مردان و زنان از لحاظ اشياء گذارده شده در قبر يکسان بوده و بين زنان و مردان از لحاظ حقوق اجتماعى تفاوتى وجود نداشته است. | ||
تپه حصار حدود ۳ کيلومترى شهر دامغان واقع شده است ولى امروزه بهدليل گسترش و توسعه شهر دامغان تقريباً محوطه آثار باستانى تپه حصار در حاشيهٔ شهر قرار دارد. شهر دامغان تقريباً در ۳۶۰ کيلومترى شرقى تهران درجاده قديم تهران خراسان واقع شده است. اين منطقه از دورانهاى پيش از تاريخ مورد سکونت بوده و آثار دورانهاى پيش از تاريخ و اريخى و اسلامى در آن وجود دارد. بههمين علت آثار باستانى و اماکن قديمى زيادى در اين منطقه مشاهده مىگردد. ايجاد شهر امروزى دامغان به دوره ساسانى مىرسد. در حفارى تپه حصار آثار باستانى ارزندهاى متعلق به اولين استقرارهاى دهکدهاى و نيز دورانهاى بعدى آشکار شد. | ||
|
||
اين تپه در نزديک شهر گرگان قرار دارد. | ||
|
||
اين تپه در نزديکى شهر عشقآباد در ترکستان روسيه واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه در ناحيه سيستان در مصب رود بيابان، بين شيلا و شاهمحمدرضا واقع گرديده است. | ||
|
||
اين تپه در نزديک شهر زابل واقع شده است. | ||
|
||
اين محل در ناحيه سيستان در مصب رود بيابان، بين شيلا و شاهمحمدرضا قرار گرفته است. | ||
|
||
اين تپه در سيستان در مصبرود بيالان بين شيلا و شاهمحمدرضا واقع شده است. | ||
|
||
اين آثار در کنار رود بمپور در دره هليلرود واقع شده است. | ||
|
||
اين محل در دره رود سيمره واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه در دره سيمره واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه در ناحيه کوهدشت لرستان واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه در جلگه اليشتر در منطقه لرستان قرار گرفته است. | ||
|
||
اين تپه در کردستان واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه در آذربايجان واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه در آذربايجان واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه در نزديک شهر کاشان در راه باغ فين واقع شده است. وسعت منطقهٔ سيلک III بيشتر از طبقات قبلى سيلک است و نشان مىدهد که اين اجتماع از هر لحاظ توسعه و پيشرفت نموده است. | ||
|
||
اين تپه در هفت کيلومترى شمال دهکده سگزآباد در دشت قزوين واقع گرديده است. | ||
|
||
آثار باستانى در نزديک خورآب در سيستان واقع شده است. | ||
|
||
در نزديک بمپور و خورآب واقع شده است. | ||
|
||
دز نزديک بمپور و خورآب واقع شده است. | ||
|
||
اين آثار در نزديک بمپور خورآب قرار گرفته است. | ||
|
||
اين آثار در محل مولا در نزديک بمپور و خورآب واقع شده است. | ||
|
||
آثار باستانى اين گورستانها و منازل در نزديک پيرکنار حوالى بمپور خورآب واقع شده است. | ||
|
||
آثار قديمى اين شهر حدود بمپور و خورآب واقع گرديده است. | ||
|
||
آثار باستانى اين محل در نزديک بردسير در شمال غربى کرمان واقع شده است. | ||
|
||
اين ناحيه در لارستان فارس ميان فيروزآباد و جهرم در بلوک خفر و کوار واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه در نزديک دهکده ابوالوردى در دشت پازادگان واقع گرديده است. | ||
|
||
اين تپه در نزديک دهکده مبارکآباد در دشت پازارگاد فارس قرار گرفته است. | ||
|
||
اين تپه در دو کيلومترى جنوب غربى تخت جمشيد در مرودشت فارس واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه در فاصله ده کيلومترى جنوب غربى شهر نهاوند در دره خاوه واقع شده است. انى تپه حدود ۳۵۰ متر طول دارد و ارتفاع قله آن از سطح زمينهاى اطراف در حدود ۱۹ متر مىباشد در ضمن حفارى اين تپه پنج طبقه باستانى آشکار گرديد که شامل سه لايه مهم از آثار معمارى است. اين پنج طبقه باستانى بر روى همدرانهائى را که از اواسط هزارهٔ پنجم پيش از ميلاد شروع شده و تا اوايل هزاره اول پيش از ميلاد ادامه دارد، معرفى مىنمايد. | ||
|
||
اين محل در بين راه هرسين به خرمآباد واقع شده است. | ||
|
||
اين آثار در بين راه هرسين به خرمآباد قرار گرفته است. | ||
|
||
آثار تپههاى باستانى در نزديکى ميرولى در بين راه خرمآباد به هرسين قرار گرفته است. |
آثار و بقایای تمدن سفال نخودیرنگ
|
||
در تپه گيان از طبقهٔ پنجم ب بهتدريج سفال اين تمدن ديده مىشود و در طبقه پنجم ج سفال نخودىرنگ کاملاً رايج شد. در گيان پنجم د، نفوذ طبقه آخر تمدن حصار فزونى گرفت و در اين زمان است که تمدن سفال نخودى رنگ در تپه گيان بهکلى از بين مىرود. | ||
شوش اول (يک) تقريباً در ابتداى تمدن حصار شروع شده است و کمى ديرتر از زمانىکه تمدن سفال نخودى رنگ در باکون الف به پايان برسد، خاتمه پذيرفت. تمدن سفال نخودىرنگ قبل از اينکه در شوش يک مشاهده گردد در تپه موسيان و ساير نواحى اطراف آن در دشت خوزستان وجود داشته است. | ||
نواحى مشخص تمدن سفال نخودىرنگ را بهترتيب مىتوان به پنج قسمت تقسيم نمود: | ||
- ناحيه فارس تا خليج فارس | ||
- ناحيه موسيان در خوزستان و جنوب لرستان | ||
- شوش يک | ||
- ناحيه کوهدشت تا تپه گيان در قسمت شمالى لرستان | ||
- ناحيه بين شوش تا مرکز لرستان | ||
در تمام اين نواحى سفال نخودىرنگ تقريباً در يک دوره فراگير شده بود و در هر يک از اين نواحى تمدنهاى محلى قبلى نيز تا اندازهاى در صنايع نفوذ داشتند. | ||
در تمدن سافل نخودىرنگ طرز زندگى و آلات و ادوات مورد نياز زندگى تقريباً شبيه تمدن شمال شرق ايران است. در اين زمان هم در نواحى تمدن سفال نخودىرنگ و هم نواحى تمدن حصار ثروت زيادى وجود داشته و اشياءِ زيادى بههمراه مردگان در گور گذاشته مىشد. | ||
اقوام تمدن سفال نخودىرنگ اموات خود را در خارج از دهکده بهخاک مىسپردند؛ در حالىکه در تمدن شمال شرق اموات بيشتر در داخل دهکده و حتى در خانههاى مسکونى بهخاک سپرده مىشوند. | ||
|
||
اين تپه در حدود سى کيلومترى جنوب شرقى دزفول دز منطقه شلگهى واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه در هفت کيلومترى شمال شهر شوش واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه در يازده کيلومترى شمال تپه شوش واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه در منطقه سروستان فارس واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه در منطقه سروستان فارس واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه در منطقه سروستان فارس واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه در منطقه فيروزآباد فارس واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه در ناحيه فسا در فارس قرار گرفته است. | ||
|
||
اين تپه در ناحيه فسا در فارس قرار گرفته است. | ||
|
||
اين تپه در ناحيه داراب فارس قرار گرفته است. | ||
|
||
اين تپه در ناحيه داراب فارس قرار گرفته است. | ||
|
||
اين تپه در ناحيه داراب فارس قرار گرفته است. | ||
|
||
اين تپه در ناحيه داراب فارس قرار گرفته است. | ||
|
||
اين تپه در دشت پاسارگاد فارس قرار گرفته است. | ||
|
||
اين تپه در ناحيه دشت پاسارگاد واقع شده است. | ||
|
||
اين آثار در دشت پاسارگاد قرار گرفته است. | ||
|
||
اين آثار در نزديکى بندر بوشهر قرار گرفته است. | ||
|
||
اين تپه در جنوب شرقى شهر اردکان واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه در نزديکى شهر بهبهان در استان خوزستان واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه در نزديکى شهر بهبهان قرار گرفته است. | ||
|
||
اين تپه ۱۶۰۰ مترى در جنوب شرقى دهکده مال امير در منطقه ايذه بختيارى واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه در ناحيه مال امير بختيارى واقع شده است. | ||
|
||
تپه شوش شامل اثار باستانى عظيمى است و در لايههاى عميق خود بقاياى اين دوره از تمدن سفال نخودى رنگ را در بردارد. | ||
|
||
اين تپه در سه کيلومترى شمال تپه شوش واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه در يازده کيلومترى شمال تپه شوش واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه در يازده کيلومترى شرق تپه شوش واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه در دشت شوش واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه در منطقه دهلران در حدود ۱۵۰ کيلومترى شمال غربى شوش در نزديک مرز ايران و عراق قرار دارد. | ||
|
||
اين تپه در مجاورت تپه موسيان واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه در نزديکى تپه موسيان قرار گرفته است. | ||
|
||
اين تپه در نزديکى تپه موسيان واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه در نزديکى تپه موسيان قرار دارد. | ||
|
||
اين تپه در دشت غلام لرستان واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه در دشت غلام لرستان قرار گرفته است. | ||
|
||
اين تپه در ۹ کيلومترى جنوب شرقى شوش قرار دارد. | ||
|
||
اين تپه در فاصله هفت کيلومترى شرق کرمانشاه واقع شده است. قدمت اين تپه به نيمه دوم هزاره چهارم پيش از ميلاد مىرسد. |
آثار و بقایای تمدن سیلک
تپه سيلک در جنوب غربى شهر کاشان در سر راه کاشان به باغ فين واقع شده است. فاصلهٔ اين تپه تا شهر کاشان قديم حدود سه کيلومتر است. ولى امروز در اثر وسعت شهر در حاشيهٔ شهر قرار دارد. آثار باستانى سيلک شامل دو تپه است که بهنام تپههاى شمالى و جنوبى ناميده شدهاند، که فاصلهٔ آنها از يکديگر در حدود ششصد متر است. تپهٔ شمالى کوچکتر است ولى آثار قديمىترى را در بر دارد. ابعاد اين تپه در حدود ۱۱۰ ضربدر ۳۲۰ متر بوده و ارتفاع آن در حدود شش متر است. بقاياى باستانى تپه شمالى از دو طبقه اصلى که هر يک معرف يک دوره تمدنى است؛ تشکيل يافته که بهنام سيلک I و سيلک II مشهور هستند. تپه جنوبى از نظر حجم بزرگتر و ابعاد آن ۱۹۰ ضربدر ۲۶۰ متر بوده و ارتفاع آن در حدود ۲۵ متر است. اين تپه از دو طبقه اصلى که هر يک معرف يک دوره تمدنى هستند، بهنامهاى سيلک III و سيلک IV تشکيل شده است. علاوه بر اين چهار طبقه قربستان الف و قبرستان ب که هر يک مربوط به يک دوره تمدنى است وجود دارد. قبرستان الف بر روى تپه در مرتفعترين قسمتها تشکيل طبقه سيلک V را مىدهد و قبرستان ب که اطراف تپه سيلک را در دشت فرا گرفته است بهنام طبقه سيلک IV ناميده مىشود. قديمىترين لايه اين تمدن که سيلک اول است بهنام تمدن سيلک خوانده مىشود. | ||
|
||
|
||
اين تپه در دو کيلومترى جنوب غربى تخت جمشيد در مرودشت واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه در منطقه تخت جمشيد و پاسارگاد واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه در منطقه بوئينزهرا در دشت قزوين در ۸ کيلومترى شمال شرقى سگزآباد واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه در جنوب درياچه رضائيه در دشت سلدوز واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه در حدود شش کيلومترى مغرب کنگاور واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه در دره رودخانه هليلان واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه در هفت کيلومترى شمال شرقى شهر کرمانشاه واقع شده است. | ||
|
||
اين غار در جوار غار علىتپه در نزديکى بهشهر قرار گرفته است. | ||
|
||
اين غار در نزديک دهکده تريجان در حدود دو کيلومترى مغرب بهشهر واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه در حدود سىکيلومترى جنوب شرقى شهر دزفول واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه در شورش و در هفت کيلومترى شمال تپه شوش واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه در جنوب شرقى تهران در نزديکى شهر روى واقع شده است. | ||
|
||
اين تپه در حدود سىکيلومترى غربى شهر تبريز در فاصله سه کيلومترى شهر کوچک خسروشاه واقع شده است. طبقهٔ نئوليتيک آن همزمان با سيلک است. |
آثار و بقایای تمدنهای قبل از سیلک
|
||
در دو کيلومترى جنوب غربى آثار باستانى کاخ تخت جمشيد در دشت مرودشت، دو تپه باستانى قرار دارند که بهنام تلباکون و يا باکون الف و باکون ب ناميده شدهاند. | ||
|
||
اين تپه در جنوب شرقى دره دهلران واقع شده است. اين تپه با تپه موسيان حدود ۵/۲ کيلومتر فاصله دارد. اين تپه بهنامهاى تپه محمدجعفر، تپه بزمرده و تپه علىآباد نيز ناميده شده است. بقاياى بهدست آمده در حفارى علىکش نشان مىدهد که در اين تپه بهخصوص در طبقات عميق آثار استقرارهاى اوليه وجود دارد و قدمت آثار بهدست آمده در اين حفارى در هر سه طبقه از هزارهٔ هفتم و احتمالاً هزاره هشتم شروع و تا هزاره ششم پيش از ميلاد ادامه داشته است. | ||
|
||
اين تپه در دره رودخانه هليلان واقع شده است و در آن آثار مربوط به تمدنهاى اوليه استقرار کشاورزى مشاهده مىشود. | ||
|
||
اين تپه در پنج کيلومترى مشرق کرمانشاه در نزديک رود قرهسو واقع شده است. آثار بهدست آمده از اين تپه حاکى از آن است که حداقل براى مدتى از سال محل سکونت و زندگى بوده است. | ||
در حفارى تپه آسياب بخشى از يک گودال دايرهشکل آشکار شد که احتمالاً نوعى محل زندگى بوده است. در اين گودال دو متر با آثارى از گل اخرا و مقدارى استخوان حيوانات بهدست آمد. ادوات سنگى بهدست آمده در حفارى تپه آسياب شامل تيغههاى کوچک و سنگهاى مادر، ادوات بسيار ريز، چند تيغه با صيقل در لبهها مىباشد. همچنين سنگ ساب و نوعى ادوات کوچک تخممرغى شکل، قطعات کاسه و دستبند و مهرههاى گردنبند نيز کشف گرديد. از آثار ديگر اين حفارىها، مجسمههاى گلى مىباشد. | ||
|
||
اين تپه کوچک در هفت کيلومترى شمال شرق کرمانشاه واقع شده است. در تپه سرآب گرچه آثار معمارى بهدست نيامده ولى گودالهائى که محل استقرار افراد بوده آشکار گرديده و اثراتى از نى و بوريا در آنها مشاهده گرديده است. | ||
سفال بهدست آمده در تپه سرآب با نقش بچه قورباغه قبل از دگرديسى و همچنين سفال قرمز رنگ و سفال ساده با اثرات داغدار شدن است. در اين حفارىها مجسمههاى گلى زيادى بهدست آمد و يکى از اين مجسمهها بهنام ونوس سرآب، از شاهکارهاى اين هنر محسوب مىشود. | ||
ابزار و ادوات سنگى نيز از همان تيغهها و متهها و خراشدهندههائى است که در اجتماعات آغاز کشاورزى مانند آسياب و زاغه بهدست آمده است. پروفسور بريدوود اظهار مىدارد که اجتماع سرآب ممکن است در فاصله زمانى ۸۰۰۰ تا ۹۰۰۰ سال پيش، يعنى هزاره هفتم پيش از ميلاد در اين محل مستقر بوده باشند. | ||
|
||
اين تپه در ناحيه بوئينزهرا در دشت قزوين واقع شده است. تپهزاغه هشت کيلومترى شمال شرقى دهکده سگزآباد قرار دارد. بررسىهاى انجام شده در اطراف تپه زاغه نشان مىدهد که در منطقهاى به شعاع ۱۵ کيلومتر از اين تپه، حدود بيست تپه که معرف استقرارهاى همزمان اين دوره هستند وجود دارد و احتمالاً تعداد بيشترى از اين استقرارها وجود داشته که امروز در زير لايه شن و ماسه سيلابى بهکلى مدفون گرديده و امکان شناخت و آگاهى از آنها در وضعيت فعلى وجود ندارد. در تپه زاغه، آثار محلى از اواخر هزاره هشتم تا اواسط هزاره پنجم پيش از ميلاد بهدست آمده است. يکى از ساختمانهاى مهم در اين ناحيه که در لايه چهارم از سطح تپه واقع شده است، ساختمان منقوش زاغه مىباشد. اين بنا از نمونههاى نادرى است که در منطقه فلات تاکنون بهدست آمده است. اين ساختمان غير هندسي، ابعاد کاملاً مشخص و يکنواختى ندارد. داخل اين ساختمان به وضع خاصى تزئين شده بود و نشانگر ايناست که ساکنين دهکده زاغه اهميت خاصى براى اين ساختمان قائل بودند. آنچه مسلم است اين ساختمان ياجنبهٔ عامالمنفعه داشته و يا مرکز مذهبى اين اجتماع بوده و يا معبد يا مکان مقدسى بوده است. نقاشى و تزئينات با دو رنگ سياه و سفيد روى زمينه قرمز گلاحزا اجرا شده بوده است. علاوه بر نقاشي، از سر بز کوهى نيز بر روى ديوار استفاده شده که بهنظر مىرسد جنبه تزئينى آن بهتنهائى مدٌنظر نبود، و احتمالاً با عقايد خاص مذهبى اين اقوام رابطه داشته است. | ||
|
||
اين تپه در منطقه بسطام شاهرود در سر راه شاهرود به گرگان واقع شده است. اين مجموعه از چند تپه تشکيل شده است. در حفارى تپه شرقى سنگ چخماق آثار ديوارهائى که از چينه ساخته شده بود بهدست آمد. در طبقه سوم تپه، اجاقها، تنورها و کورههاى کوچک و بزرگ کشف گرديد. سفال تپه شرقى قرمز رنگ بوده که با نقوش هندسى ساده تزئين شده است. اشکال ظروف شامل کاسه، بشقاب، و کاسههاى گود و ديگ است. مجسمههاى سنگى و گلي، ادوات و ابزارى مانند سوزن، درفش، کفگير و آويزهائى از جنس شاخ و استخوان ساخته شده و ادوات سنگى شامل خراشدهنده، تيغه داس، ادوات ريز و تبرها و تيشههاى صيقل داده شده نيز مشاهده گرديده است. قدمت اين آثار را در حدود اواخر هزاره ششم پيش از ميلاد تخمين زدهاند. تپه غربى احتمالاً قديمىتر از تپه شرقى و مربوط به دوران سفال در دوران نو سنگى است. | ||
|
||
اين دشت توسط مؤسسه باستانشناسى دانشگاه تهران بررسى گرديده است. | ||
|
||
آثار و بقاياى باستانى گنج دره در دره گاماساب در جنوب غربى کنگاور واقع شده است. |
آثار و بقایای تمدنهای هزارههای چهارم تا دوم پیش از میلاد
تنها منطقهاى که در قسمت جنوب و جنوب غربى ايران در دورانهاى اوروک و جمدتنصر بهطور دائم محل سکونت بوده، شوش است. بقيه نقاط باستانى اين ناحيه براى مدتى يا بهطور کلى متروک بوده و مجدداً اشغال شدهاند. | |
فاصله ميان طبقات باستانى در بيشتر نقاط باستانى ايران، موجب آن مىگردد که نتوان مشخص نمود که تمدنهاى قبلى چگونه از بين رفته و تمدن جديد جايگزين آن شده است. | |
آثار و حفريات انجام شده تاکنون نتوانسته نشان دهد که آيا پيش از دوران جمدتنصر، تمدنهاى شرقى در ايران وجود داشته است؟ | |
ظهور نقوش بر روى سفالها در اواخر دوران تمدن مهاجم جديد (اوروک و جمدتنصر) مىتواند نشانگر اين باشد که تمدن قبلى ايران، در نواحى غربى هند و يا در نقاط دور افتاده و تا اندازهاى مستقل، نگاهدارى شده و سپس در صنايع و آثار اقوام جديد نفوذ يافته و دوباره اشياء ظاهر شده است. | |
تنها نقطهاى که مىتوان تغييرات تمدن سفالى نخودىرنگ را رد آن مطالعه نمود، ناحيهٔ شوش است. اين ناحيه همواره رابطه زيادى با تمدنهاى بينالنهرين داشته و نفوذ تمدنهاى بينالنهرين بهدليل وضعيت جغرافيائى اين ناحيه بهراحتى صورت گرفته است. | |
|
|
در شوش ب، قسمت اول سفالى به رنگ قرمز ديده مىشود. گرچه بهنظر مىرسد که همان نوع سفالى است که در باکون الف قسمت پنجم و طبقه چهاردهم وارکا در بينالنهرين بهدست آمده است. در اين طبقه مجسمههاى کوچک زيادى بهدست آمده که از جمله مشخصترين آنها مجسمه انسانى است سوار بر اسب يا چهارپاى ديگر؛ که اولين نمونه است که انسان بر روى اسب يا چهارپا قرار گرفته و حيوان بهوسيله دهنه هدايت مىشود. صورت انسان از جلو نمايش داده شده در حالىکه در شوش يک عموماً صورت انسان بهطور نيمرخ نمايش داده شده است. | |
از معمارى دوران اوروک در شوش هيچ اطلاعى بهجز خشتهاى بزرگ در ابعاد مختلف و نيز سيلوهاى روباز جهت انبار کردن برنج و گندم و ساير نباتات، اثر ديگر بهدست نيامد. | |
عموماً اموات بههمراه ظروف سفالى بهخاک سپرده مىشدند. اجساد در شوش ب ابتدا بدون تزئينات در قبر گذاشته مىشدند، ولى اواخر دوره شوش ب سوم قبرها همراه با آثارى تزئينى مىباشند. | |
در دوران اوروک در شوش فقط مهرهاى مسطح ديده شده که نقوش روى آنها با آنچه قبلاً در ايران معمول بود، تفاوت دارد. در اين دوران فلز کمتر مشاهده شده و بهجز چند شيء مسي، آثار فلزى ديگرى در قبور بهدست نيامده است. ما بههر حال صنعت فلزکارى وجود داشته است. | |
دوران جمدتنصر از دوران اوروک سرچشمه گرفته و حدفاصلى بين اين دو دوره وجود ندارد. روى هم رفته ناحيه شوش در اين دوران تا اندازهاى تحت نفوذ صنايع همسايه غربى خويش قرار گرفته بود. اما اختلاف در جزئيات ثابت مىکند که از لحاظ سياسى استقلال داشته است. | |
در اين دوران آثار بهدست آمده در تپه سيلک با آنچه در شوش حفارى شده کاملاً شبيه است و نشان مىدهد ناحيهاى که بعدها بهنام امپراتورى ايلام ناميده شده، نفوذ سياسى کاملى در اين زمان بر ساير نواحى ايران داشته و دامنه اين نفوذ تا تپه سيلک کاشان کشيده شده و در صنايع آن محل کاملاً مؤثر بوده است. | |
ناحيه سيلک ممکن است قبل از زمان ايلامىها بهصورت يک مرکز تجارى يا مرکز استراحت کاروانهاى تجار درآمده باشد. | |
فاصله جغرافيائى بين اين دو ناحيه باعث مىشود که بتوان فرض کرد، در اين دوران کاروانهاى تجارتى وو مراکز تجارتى تحت نظم و ترتيب کاملى بهوسيلهٔ قواى اقوام ساکن دشت خوزستان حفاظت مىکردند و تجارت وضعيت مرتبى داشت. | |
تمدن دوران آنو دوم که همزمان با تپه حصارب مىباشد بهقدرى تحت نفوذ تمدن قبلى خويش (آنو اول) قرار گرفته است. فقط مىتواند اظهار کرد که ابتدا ياين دوران تقريباً همزمان با شروع تمدن اوروک در بينالنهرين بوده و انتهاى آن تقريباً مقارن با انتهاى دوران حمدشانصر در بينالنهرين است. اگر تصور کنيم در دوران حصار دوم اقوام جديدى وارد ناحيه حصار شدهاند بايد اين نکته را نيز پذيرفت که تمدن قديم و بومى حصار نفوذ زيادى در اقوام تازه وارد داشته است. در اين دوران تا اندازهاى در منابع فلزکارى اصلاحاتى بهوجود آمده است. | |
از مطالعه آثار محدود بهدستآمده از اقوام تمدن حصارب، مىتوان نتيجه گرفت که اقوام ساکن در اين ناحيه از لحاظ ارتباط با دنياى خارج محدود بوده و رابطهاى با ناحيه دشت خوزستان که در اين زمان نفوذ سياسى زيادى بر ساير نواحى ايران داشت برقرار ننمودهاند؛ فقط در دشت گرگان آثار از اين تمدن مشاهده شده است. | |
در اواخر دوران جهدتنصر يا آغاز سلسلهها بود که اقوام جديدى وارد ناحيه شمال شرق ايران شدند. شايد بتوان تصور کرد که پايان دوران نفوذ اقوام قبل از ايلامىهاى در تپه سيلک، مقارن با ورود اقوام جديد در ناحيه حصار باشد که هر دو ناحيه را تحت تصرف درآوردند. البته محل اصلى اين اقوام مهاجم هنوز معلوم نگرديده است. نکته مهم اين است که تمدن حصار دو و سه از لحاظ اصول تقريباً مشابه هستند. اينکه اين شباهت در حصار سوم از حصار دوم الهام گرفته و يا هر دو تمدن در اصل يکى بودهاند، معلوم نيست. اين دوران غنىترين دورانى است که در ناحيه حصار وجود داشته است. آثار باقىمانده از معمارى مىرساند که اين زمان قلعههائى ساخته شده که ثروت زيادى خرج آنها گرديده و خرابههاى آنها باقى مانده است. خانههاى معمولى داراى اجاقى در اتاق اصلى است و اين وضعيت صفت مشخصه خانههاى دوران حصار دوم است. در اين دوره وجود مجسمههاى کوچک زن که ارتباط زيادى با جنبهٔ حاصلخيزى دارد، بهچشم مىخورد. يکى از گنجينههاى اين دوران ديسکها و ستونهاى ساخته شده از مرمر است. تصور مىرود اين اشياء جنبهٔ مذهبى داشته و در تشريفات مذهبى روحانى مورد استفاده قرار مىگرفت. مردم اين دوران علاقهٔ زيادى به تزئينات داشتهاند. | |
يکى از مهمترين موضوعات در اين دوران ارتباط ناحيه حصار با نواحى اطراف و خارجى خود مىباشد. تجارت با نواحى بينالنهرين ادامه داشته و بيشتر مبادلات سنگهاى قيمتى بهخصوص فيروزه بوده که از نواحى خراسان و از راه حصار به بينالنهرين صادر مىشده است. | |
بهدليل وجود اين ارتباط در جهت شمال، در طبقه سوم آنو، اشيائى که قابل مقايسه با نواحى جنوبى کوههاى البرز در اين دوران است، ديده مىشود. | |
تقريباً مقارن دوره آغاز سلسلهها در بينالنهرين بود که تمدن عظيم و کامل اقوام حصار سوم در ايران پايان يافت. علت پايان يافتن آن هنوز بهطور کامل روشن نيست. | |
همزمان با دوران آغاز سلسلهها (در بينالنهرين)، يک تمدن واحد در کوههاى غربى ايران منتشر گديد. حد جنوبى آن ناحيه شوش و حد شمالى آن به گيلان (طبقه چهارم) مىرسد. | |
در نواحى جنوبى ناحيه اشغالى اين تمدن در ايران، نفوذ دوارن آغاز سلسلههاى بينالنهرين کاملاً مشاهده مىشود. اين نفوذ در آثار قبرهاى حفارى شده در تپههاى علىآباد و خزينه در دوران اول و دوم آغاز سلسلهها مشاهده مىشود. | |
در شوش نيز آثارى بهدست آمده که رابطه اين ناحيه را با تمدن دوره اول آغاز سلسلههاى بينالنهرين نشان مىدهد. اين واقعيت از سفالهاى منقوش و همچنين مهرهاى استوانهاى اين دوران کاملاً نمايان است. | |
همانگونه که گفته شد مقارن با دوران آغاز سلسلههاى بينالنهرين در بخش غربى ايران، تمدن واحدى وجود داشته که شوش ناحيهاى از آن محسوب مىشد و جزئى از تمدن ايرانى اين ناحيه بوده است. |
دوران آغاز تاریخی
اين دوران از زمانى آغاز مىشود که در اجتماع بشرى خط بهوجود آمد. دوران تاريخى در هر قسمت از جهان و بهخصوص در دنياى باستان که شامل خاور نزديک و خاورميانه است، در زمان خاصى بود. آغاز اين دوران بستگى به پيشرفت و تکامل اجتماع و يا منطقه داشت. تقسيمبندى دورانهاى مختلف بشر، از نظر قدمت و تاريخگذارى در تمام نواحى جهان بهنحو يکسانى صورت نگرفته است. بنابراين هر يک از دورانهاى پيش از تاريخ، آغاز تاريخى و تاريخى ممکن است در زمانهاى مختلف در اجتماعات گوناگون بشرى ظاهر گرديده و نحوه زندگى آنها را تغيير داده باشد. اين وضعيت حتى در يک کشور نيز ممکن است براساس وضعيت جغرافيائى اقليمى و يا ارتباطات سياسى و اقتصادى در دوران باستان به يک صورت نباشد. ايران نيز از اين وضعيت مستثنى نيست. توجه به وضعيت جغرافيائى اين مرز و بوم و وضعيت گذشته آن نشان مىدهد که اجتماعات مستقر در نواحى مختلف کشور ما نيز در زمانهاى مختلف وارد دوران آغاز تاريخى و سپس دوران تاريخى شدند. از اين نظر مىتوان کشور ايران را به دو منطقه تقسيم نمود. يکى فلات و قسمتهاى شمال و ديگر دشتهاى جنوب و جنوب غربي. منطقه اول طبق مدارک موجود، در اوايل هزاره اول پيش از ميلاد بهتدريج وارد دوران آغاز تاريخى گرديد. دوران تاريخى نيز در حدود اواسط نيمه اول هزاره اول در اين منطقه شروع شد. مدت زمانى را که اجتماعات براى تکوين و شکلپذيرى دوران تاريخى پشت سرگذاشتند بهنام دوران آغاز تاريخى خوانده مىشود. |
در نيمه جنوبى ايران و بهخصوص نواحى جنوبى غربى خيلى قديمىتر از نيمه شمالى دوران آغاز تاريخ وجود داشته است. با توجه به تاريخ ايلام که از اوايل هزاره سوم پيش از ميلاد شروع مىشود، بهخوبى معلوم مىگردد که شکلپذيرى و تکوين دوران تاريخ کشور ايران در حدود اواخر هزاره چهارم پيش از ميلاد بوده است. از اين رو مىتوان اين زمان را دوران آغاز تاريخ نواحى جنوبى کشور ايران يا منطقه ايلام خواند. دوران آٰاز تاريخى در کشور ايران در قسمتهاى شمال فلات در اوايل هزاره اول و در قسمتهاى جنوبى در اواخر هزاره چهارم شروع شده در واقع شروع اين دوران در دو ناحيه مختلف ايران حدود ۲ هزار سال با يکديگر تفاوت دارد. |
بهطور کلى مىتوان اظهار کرد که سرزمين ايران با توجه به تاريخ ايلام از اوايل هزاره سوم پيش از ميلاد وارد دوران تاريخ گرديد و از اواخر هزاره چهارم پيش از ميلاد دوران آغاز تاريخى شروع شد. در ايران هزاره چهارم پيش از ميلاد يعنى حدود هزار و پانصد سال پيش خطوط تصويرى بهوجود آمد و در حفارىهاى باستانشناسى دلايل و مدارک کافى در اثبات اين مدعا کشف گرديد. لوحهاى گلى با خطوط تصويرى اوليه در لايههاى باستانشناسى متعلق به اواسط هزاره چهارم پيش از ميلاد بهدست آمد و اين دوران را در باستانشناسى دوران آغاز ادبيات و يا آغاز خط و سواد نامگذارى کردند. |
دوران آٰغاز تاريخى در دنياى باستان تقريباً شامل دورانى است که بشر دورانهاى جمعآورى غذا، آغاز کشاورزي، استقرار در دهکدهها و ابتداى شهرنشنى را پشت سر گذاشته و وارد دوران آغاز تاريخى و يا دوران آغاز ادبيات و خطا گرديد. |
فلات ایران در هزارههای سوم تا اول پیش از میلاد(۲)
|
||
|
||
شهر سوخته در دلتاى رود هيرمند در استان سيستان و حدود ۴۰ کيلومترى جنوب زابل در کنار راه زاهدان قرار گرفته است. اين تپه حدود ۲۰ متر ارتفاع داشته و داراى شکل هندسى خاصى نيست. در هر دو طبقه ۱ و ۲ اين منطقه باستاني، آثارى از چوب و زغال مشاهده مىشود که احتمال دارد بقاياى چون سوخته ساختمانهاى گذشته باشد و احتمال مىرود بهدليل اين آتشسوزى آثار در معرض آتش پخته شده و محافظت شده باشند. | ||
در سفال بهدست آمده از شهر سوخته وحدت و يکنواختى خاصى مشاهده مىشود. سفال شهر سوخته بهصورتهاى سفال منقوش سياه، سفال منقوش خاکسترى (با نقوش سياه) و سفال قرمز با نقش سياه ديده شده است. اين ظروف با اشکال ساده و بدون دسته و لوله ساخته شدهاند. اين سفالها را مىتوان در سه نوع طبقهبندى کرد؛ يکى ظروف با کف مسطح، ديگرى حمزهاى بزرگ با بدنه مخروطى و دهانه گشاد و سوم خمرههاى بيضى شکل. | ||
اشياء ديگرى مانند مجسمههاى گلي، ظروف سفالي، اشياء ساخته شده از سنگهاى نيمه قيمتي، مهرها، ادوات سنگى و استخوانى و اشياء فلزى نيز در ضمن حفارى بهدست آمده است. اشياء مکشوفه در اين حفارى با آثارى که در مناطق پاکستان و افغانستان حفارى شده رابطه زيادى دارد. اين مطلب نشان مىدهد که در گذشته اين مناطق از نظر هنرى و صنعتى مبادلات و روابطى داشتهاند. آثار بهدست آمده در اين حفارى قدمت تمدن شهر سوخته را به هزاره سوم پيش از ميلاد مىرساند. | ||
|
||
|
||
يانيک تپه حدود سى کيلومترى جنوب غربى شهر تبريز در منطقه شمال غرب ايران واقع شده است. ارتفاع بلندترين قسمت آن تقريباً ۵۰/۱۶ متر از سطح زمينهاى اطراف است. | ||
در اين تپه سه دوره اصلى آثار باستانى مشاهده مىشود که قديمىترين آنها به دوره کالکوليتيک هزاره سوم پيش از ميلاد و آخرين آنها به هزاره دوم پيش از ميلاد تعلق دارد. در اين تپه همچنين هفت طبقه معمارى مشخص شد، که در تمامى اين طبقات به جز طبقه آخر که جديدترين محل طبقه بهشمار مىرود، ساختمانها مدور و گرد هستند. ديوار دفاعى دور محوطه نشان مىدهد که تنها يک دهکده نبوده و حالت دفاعى نيز داشته است. بهغير از ديوار دفاعى که از سنگ و ملات گل ساخته شده، بقيه ديوارها از خشت خام هستند. | ||
بعضى از ساختمانها در دو يا سه دوره يا بيشتر مورد سکونت قرار گرفتهاند و در آنها تغييرات و تعميراتى که در دورههاى مختلف بهوجود آمده ديده مىشود. در بيشتر خانهها يک ستون در وسط اتاق براى حفاظت و نگاهدارى سقف وجود داشته است. بهنظر مىرسد که سقف با مصالح تقريباً سبکى ساخته مىشده است. شکل اين خانهها که بهصورت لانه زنبور هستند، احتمالاً از اجتماعات چادرنشين قبلى تقليد و اقتباس شده است. | ||
سفال اين تپه عموماً با دست ساخته شده و داراى سطح خاکسترى تيره يا سياه رنگ است و با نقوش کنده تزئين شده است. نقوش نيز عموماً از اشکال هندسى تشکيل شده است. سفال اين تپه با سفال منطقه شرقى آناتوليا در اوايل دوران مفرغ قابل قياس است. | ||
|
||
تپه مارليک در منطقه رحمتآباد رودبار در استان گيلان واقع شده است. اين تپه بقاياى يکى از قبرستانهاى سلطنتى گذشتهٔ ايران را که حدوداً اواخر هزاره دوم تا اوايل هزاره اول پيش از ميلاد در اين نواحى حکومت مىکردد، دربر دارد. | ||
تپه مارليک شامل يک تپهٔ طبيعى سنگى است که در بالاى آن و سطح تپه در منطقهاى بهطول ۱۳۵ متر و ۸۰ متر عرض تعداد ۵۳ عدد آرامگاه ساخته شده از سنگ و ملات گل در يک لايهٔ باستانى قرار گرفته بود. اين آرامگاهها در اندازههاى مختلف و براساس وضع قرار گرفتن صخرههاى سنگى تپه در لابلاى آنها ساخته شده بودند. در درون اين آرامگاهها بنابر عقايد مذهبى آن زمان در ضمن تشريفات کفن و دفن، اشياء مختلفى با نظم و ترتيب خاص بههمراه مردگان دفن شده بود. طلا و نقره و مفرغ، ظروف سفالى سلاحهاى مفرغي، ظروف بدل چينى و شيشهاى و شاهکارهاى هنرى از جمله اين اشياء است. از اشياء ارزندهاى که در اين آرامگاهها آشکار شده تعدادى زيادى جامهاى زرين و سيمين بود که هر يک بهنوبهٔ خود با نقوش برجسته و زيبائى تزئين شده بود. تزئينات شامل صحنههاى خيالى و موجودات افسانهاى مانند گاو بالدار، شيردال، سيمرغ، اسفنکس، اسب شاخدار و حيوانات و پرندگانى مانند عقاب، گراز و بز کوهى و ربالنوعهاى افسانهاى است. جامهاى تزئينى مفرغى که عموماً صحنههاى شکار و نبرد بر روى آنها تصوير شده بود، مجموعهٔ نفيسى از اين اشياء را تشکيل مىداد. مجسمههاى سفالى انسان و حيوانات بهصورت مجوف ساخته شده و براى نگاهدارى مايعات بهکار مىرفت. اين مجسمهها بنا بر عقايد مذهبى احتمالاً همراه مرده در آرامگاه گذاشته مىشد. مجسمههاى مفرغى کوچکتر ساخته شده و انسان و حيوانات مختلفى مانند گاو، بزکوهي، گوزن، قوچ، اسب، پلنگ، گراز و سگ را نشان مىدهند. بعضى کاملاً بهشکل طبيعى ساخته شده و برخى ديگر استيليز، ساخته شدهاند. مجموعه جواهرات آشکار شده در اين حفارى بسيار عظيم و شامل طلا و نقره، مفرغ و سنگهاى قيمتى و نيمه قيمتى است. | ||
|
||
با کشف مجموعهٔ بزرگى از سلاحهاى مختلف، صنعت وسيع و پيشرفته مفرغ در اين محل کاملاً آشکار شد. اين اقوام براى ساختن سلاحهاى مختلف و سنگين اهميت زيادى قائل بودند. | ||
در ضمن حفارى هيچگونه آثار نوشته و خط بهجز دو عدد مهر استوانهاى شکسته که بر روى هر کدام چند حرف باقى مانده بود، بهدست نيامد. بهنظر مىرسد که اقوام مارليک يکى از گروههاى اوليه هند و ايرانى بودند که بعدها در مدارک تاريخى از آنها بهنام ماردها و يا اماردها ذکرى آمده است. اين اقوام بهنظر مىرسد در نيمه دوم هزاره دوم پيش از ميلاد مسيح به ارتفاعات دامنههاى شمالى البرز در حوزه جنوبى بحر خزر وارد شده و در مناطق کوهستانى مستقر گرديدند. اين اقوام حکومت مقتدر و پيشرفتهاى را از نظر هنر و صنايع تشکيل داده و از تپهٔ مارليک بهعنوان محل آرامگاه سلاطين خود، از قرن چهاردهم تا قرن دهم پيش از ميلاد استفاده نمودند. بنابر آثار و شواهد اين تپه، هنرمندان و صنعتگران مارليک به تجربيات و اطلاعات صنعتى و هنرى موجود در دنياى باستان کاملاً آگاهى داشته و با استعداد و توانائى خود هنر ارزندهاى را در اين منطقه بهوجود آوردند. اين مکتب هنرى و صنعتى پيشرفته تا مدتها در اين ناحيه و نواحى مجاور آن باقى ماند و در آثار اقوامى چون آشورىها، اورارتوئىها، کيمرىها، و سکاها مشاهده مىشود. نفوذ اين سبک و شيوه هنرى بر هنر و صنعت دورانهاى ماد و هخامنشى کاملاً مشهود است. |
فلات ایران در هزارههای سوم تا اول پیش از میلاد(۳)
|
||
|
||
مجموعه آثار باستانى هفت تپه در دشت جنوب غربى ايران در منطقه خوزستان در ناحيه طرح نيشکر هفت تپه واقع شده است. اولين واحد ساختمانى مکشوفه در حفريات اين منطقه آرامگاه تپتى آهار پادشاه ايلامى بود که در مجموعه ساختمانى يک معبد آرامگاه قرار گرفته بود. معبد در کنار آرامگاه اين پادشاه که حدود ۱۳۵۷ پيش از ميلاد مىزيسته ساخته شد و براى نگاهدارى و مواظبت از آرامگاه اين شاه ايلامى ايجاد گرديد. معبد داراى قسمتهاى مختلف از قبيل سالنها، راهروها و حياط مرکزى وسيعى بود که در آن دو کتيبهٔ بزرگ سنگى کشف شد. | ||
در آرامگاه مجاور آرامگاه تپتى آهار، تعداد ۱۲۳ اسکلت بهترتيب در جوار يکديگر دفن شده بود. اين افراد احتمالاً قربانيانى بودهاند که در هنگام دفن تپتىآهار براى خدمت به او در جوار آرامگاه او دفن شدهاند. | ||
در مشرق محوطه آرامگاه و معبد، مجموعه آثار باستانى هفتتپه وجود داشته است. در حفارى اين تپه بقاياى يک ساختمان عظيم آشکار شد. اين معبد يا زيگورات عظيم داراى صفه و سکوى مرتفع و عظيمى در وسط بود و در اطراف آن سالنهاى وسيع و حياطهاى روباز و کارگاه قرار داشت. در سالنهاى اين ساختمان خشتي، تزئنيات و نقاشىهائى بر ديوار مشاهده مىشد. | ||
سفال هفت تپه از نوع سفال سادهاى است که در اواسط هزارهٔ دوم پيش از ميلاد در اين منطقه رايج بوده است. ظروف سنگي، سنگهاى وزنه، اشياء مفرغي، سلاحهاى مفرغي، و مهرهاى استوانهاى مربوط به نيمهٔ دوم هزاره دوم پيش از ميلاد در ضمن حفارى آشکار گرديد. از اشياء مهم و قابل ملاحظه از نظر هنرى و تزئيني، دو سه مسجمه بسيار جالب، يک ماسک گلى و جواهرات و مدالهاى غير طبيعى است. | ||
از مهمترين کشفيات هفت تپه که ارزش تاريخى و سنديت دارد، سه کتيبهٔ بزرگ سنگى است که با خط ميخى نقر شده و اطلاعات مهمى از تپتىآهار در اختيار قرار مىدهد. ديگرى مجموعهٔ بسيار ارزندهاى از الواح گلى با متون ميخى است، که متجاوز از چند هزار قطعه مىباشد و اطلاعات مهمى دربارهٔ هفت تپه و آثار باستانى آن و تپتى آهار و دوران حکومت او در قرن چهاردهم پيش از ميلاد در اختيار باستانشناسان قرار داده است. مدارک موجود حاکى از آن است که اين آثار بقاياى يکى از مراکز بزرگ ايلامى است که احتمالاً يک مکان مذهبى بوده و نام باستانى آن کاهيناک مىباشد. براساس همين اسناد و مدارک، دوران حکومتى تپتىآهار همزمان با دوران پادشاهى کاداشمن انليل پادشاه کاسى بينالنهرين بوده و آثار و بقاياى مکشوفه در حفارى هفت تپه و بهخصوص خطوط ميخى بهدست آمده، اطلاعات زيادى در مورد دوران تاريخ تاريخ اسلام يعنى بين سالهاى ۱۵۰۵ تا ۱۳۵۰ پيش از ميلاد در اختيار قرار مىدهد. | ||
|
||
تشخيص هويت تعدادى از اشياء مفرغى لرستان يکى از مسائلى است که جهان باستانشناسى امروز با آن روبرو است. اين اشياء مفرغى به لحاظ ارزش هنرى و نحوه ساخت، اهميت خاصى را دارا هستند. | ||
بهدليل حفارىهاى غيرعلمى و غير مجاز، هيچگونه اطلاعات صحيح و مستندى راجع به اصل و سرچشمهٔ اين اشياء و تعلق به يکى از تمدنهاى گذشته بهدست نيامده است. | ||
در حفارىهاى سالهاى ۱۹۶۵ و ۱۹۶۶ ميلادى در تپه قبرستان و رکبود آثار اين دوران که مربوط به قرون هفتم و هشتم پيش از ميلاد بود بهدست آمد. آثار مکشوفه معرف دورههاى اخير مجموعه مفرغهاى لرستان بودند. علاوه بر آن اطلاعاتى نيز مربوط به دوره جديدترى از اين دوران يعنى حدود سالهاى ۲۴۰۰ تا ۲۰۰۰ پيش از ميلاد نيز بهدست آمد. طى حفارىهاى سال ۱۹۶۹ ميلادي، در منطقه بدر و ارکواز و قبرستانهاى بردبال و پايکل و مکانهاى ديگر، آثارى مربوط به تقريباً زمانهاى ۱۲۰۰ تا ۱۰۰۰ قبل از ميلاد بهدست آمد. | ||
|
||
تپه باباچان در قسمت جنوبى دشت دلفان در پشتکوه لرستان قرار گرفته است. اين تپه در نزديکى سرچشمههاى رود قزکشکان در منطقه کوهستان زاگرس واقع شده است. بقاياى باستانى در اين محل شامل يک تپه بزرگ در وسط و چند تپه کوچک ديگر در مشرق و جنوب غربى است. در بررسى اوليه اين تپه، قدمت تپه را حدود اوايل هزاره اول پيش از ميلاد تعيين کردند. | ||
|
||
هفتوان تپه که بهنامهاى بوتانتپه و تامتپه نيز ناميده مىشود، در شمال غرب ايران در نزديکى سلماس و حوالى کرانههاى غربى درياچه اروميه واقع شده است. اين ناحيه که خود قسمتى از يک منطقه تمدنى بزرگترى در دوران باستان بوده است، ارتباط نزديکى با مشرق آناتولى و ناحيهٔ قفقاز و قسمتهاى ديگر آذربايجان داشته و در وسط دشت پرآب و حاصلخيزى قرار گرفته است. | ||
هفتوانتپه، تپهاى است بزرگ و آثار باستانى عظيمى را در بر دارد. بلندترين قسمت تپه حدود ۲۷ متر از سطح زمينهاى اطراف ارتفاع دارد. در طبقات همزمان با اواسط هزاره دوم پيش از ميلاد يک ساختمان بزرگ سنگى آشکار شد. قسمتهاى مرتفع ديوارها از خشت خام و شالوده و بنيان ديوارها از يک لايه سنگ با ملات گل ساخته شده بود. | ||
ظروف سفالى اين منطقه از نوع سفال خاکسترى است که متعلق به اواسط هزاره دوم پيش از ميلاد مىباشد. برخى از سفالهاى اين منطقه با سفال اورارتوئى قرن ششم پيش از ميلاد قابل مقايسه است. | ||
آخرين لايههاى باستانى در مرتفعترين قسمتهاى تپه بقاياى دوران ماد و هخامنشى و همچنين دوره ساسانى را معرفى مىنمايد. |
فلات ایران در هزارههای سوم تا اول پیش از میلاد(۳)
|
||
|
||
مجموعه آثار باستانى هفت تپه در دشت جنوب غربى ايران در منطقه خوزستان در ناحيه طرح نيشکر هفت تپه واقع شده است. اولين واحد ساختمانى مکشوفه در حفريات اين منطقه آرامگاه تپتى آهار پادشاه ايلامى بود که در مجموعه ساختمانى يک معبد آرامگاه قرار گرفته بود. معبد در کنار آرامگاه اين پادشاه که حدود ۱۳۵۷ پيش از ميلاد مىزيسته ساخته شد و براى نگاهدارى و مواظبت از آرامگاه اين شاه ايلامى ايجاد گرديد. معبد داراى قسمتهاى مختلف از قبيل سالنها، راهروها و حياط مرکزى وسيعى بود که در آن دو کتيبهٔ بزرگ سنگى کشف شد. | ||
در آرامگاه مجاور آرامگاه تپتى آهار، تعداد ۱۲۳ اسکلت بهترتيب در جوار يکديگر دفن شده بود. اين افراد احتمالاً قربانيانى بودهاند که در هنگام دفن تپتىآهار براى خدمت به او در جوار آرامگاه او دفن شدهاند. | ||
در مشرق محوطه آرامگاه و معبد، مجموعه آثار باستانى هفتتپه وجود داشته است. در حفارى اين تپه بقاياى يک ساختمان عظيم آشکار شد. اين معبد يا زيگورات عظيم داراى صفه و سکوى مرتفع و عظيمى در وسط بود و در اطراف آن سالنهاى وسيع و حياطهاى روباز و کارگاه قرار داشت. در سالنهاى اين ساختمان خشتي، تزئنيات و نقاشىهائى بر ديوار مشاهده مىشد. | ||
سفال هفت تپه از نوع سفال سادهاى است که در اواسط هزارهٔ دوم پيش از ميلاد در اين منطقه رايج بوده است. ظروف سنگي، سنگهاى وزنه، اشياء مفرغي، سلاحهاى مفرغي، و مهرهاى استوانهاى مربوط به نيمهٔ دوم هزاره دوم پيش از ميلاد در ضمن حفارى آشکار گرديد. از اشياء مهم و قابل ملاحظه از نظر هنرى و تزئيني، دو سه مسجمه بسيار جالب، يک ماسک گلى و جواهرات و مدالهاى غير طبيعى است. | ||
از مهمترين کشفيات هفت تپه که ارزش تاريخى و سنديت دارد، سه کتيبهٔ بزرگ سنگى است که با خط ميخى نقر شده و اطلاعات مهمى از تپتىآهار در اختيار قرار مىدهد. ديگرى مجموعهٔ بسيار ارزندهاى از الواح گلى با متون ميخى است، که متجاوز از چند هزار قطعه مىباشد و اطلاعات مهمى دربارهٔ هفت تپه و آثار باستانى آن و تپتى آهار و دوران حکومت او در قرن چهاردهم پيش از ميلاد در اختيار باستانشناسان قرار داده است. مدارک موجود حاکى از آن است که اين آثار بقاياى يکى از مراکز بزرگ ايلامى است که احتمالاً يک مکان مذهبى بوده و نام باستانى آن کاهيناک مىباشد. براساس همين اسناد و مدارک، دوران حکومتى تپتىآهار همزمان با دوران پادشاهى کاداشمن انليل پادشاه کاسى بينالنهرين بوده و آثار و بقاياى مکشوفه در حفارى هفت تپه و بهخصوص خطوط ميخى بهدست آمده، اطلاعات زيادى در مورد دوران تاريخ تاريخ اسلام يعنى بين سالهاى ۱۵۰۵ تا ۱۳۵۰ پيش از ميلاد در اختيار قرار مىدهد. | ||
|
||
تشخيص هويت تعدادى از اشياء مفرغى لرستان يکى از مسائلى است که جهان باستانشناسى امروز با آن روبرو است. اين اشياء مفرغى به لحاظ ارزش هنرى و نحوه ساخت، اهميت خاصى را دارا هستند. | ||
بهدليل حفارىهاى غيرعلمى و غير مجاز، هيچگونه اطلاعات صحيح و مستندى راجع به اصل و سرچشمهٔ اين اشياء و تعلق به يکى از تمدنهاى گذشته بهدست نيامده است. | ||
در حفارىهاى سالهاى ۱۹۶۵ و ۱۹۶۶ ميلادى در تپه قبرستان و رکبود آثار اين دوران که مربوط به قرون هفتم و هشتم پيش از ميلاد بود بهدست آمد. آثار مکشوفه معرف دورههاى اخير مجموعه مفرغهاى لرستان بودند. علاوه بر آن اطلاعاتى نيز مربوط به دوره جديدترى از اين دوران يعنى حدود سالهاى ۲۴۰۰ تا ۲۰۰۰ پيش از ميلاد نيز بهدست آمد. طى حفارىهاى سال ۱۹۶۹ ميلادي، در منطقه بدر و ارکواز و قبرستانهاى بردبال و پايکل و مکانهاى ديگر، آثارى مربوط به تقريباً زمانهاى ۱۲۰۰ تا ۱۰۰۰ قبل از ميلاد بهدست آمد. | ||
|
||
تپه باباچان در قسمت جنوبى دشت دلفان در پشتکوه لرستان قرار گرفته است. اين تپه در نزديکى سرچشمههاى رود قزکشکان در منطقه کوهستان زاگرس واقع شده است. بقاياى باستانى در اين محل شامل يک تپه بزرگ در وسط و چند تپه کوچک ديگر در مشرق و جنوب غربى است. در بررسى اوليه اين تپه، قدمت تپه را حدود اوايل هزاره اول پيش از ميلاد تعيين کردند. | ||
|
||
هفتوان تپه که بهنامهاى بوتانتپه و تامتپه نيز ناميده مىشود، در شمال غرب ايران در نزديکى سلماس و حوالى کرانههاى غربى درياچه اروميه واقع شده است. اين ناحيه که خود قسمتى از يک منطقه تمدنى بزرگترى در دوران باستان بوده است، ارتباط نزديکى با مشرق آناتولى و ناحيهٔ قفقاز و قسمتهاى ديگر آذربايجان داشته و در وسط دشت پرآب و حاصلخيزى قرار گرفته است. | ||
هفتوانتپه، تپهاى است بزرگ و آثار باستانى عظيمى را در بر دارد. بلندترين قسمت تپه حدود ۲۷ متر از سطح زمينهاى اطراف ارتفاع دارد. در طبقات همزمان با اواسط هزاره دوم پيش از ميلاد يک ساختمان بزرگ سنگى آشکار شد. قسمتهاى مرتفع ديوارها از خشت خام و شالوده و بنيان ديوارها از يک لايه سنگ با ملات گل ساخته شده بود. | ||
ظروف سفالى اين منطقه از نوع سفال خاکسترى است که متعلق به اواسط هزاره دوم پيش از ميلاد مىباشد. برخى از سفالهاى اين منطقه با سفال اورارتوئى قرن ششم پيش از ميلاد قابل مقايسه است. | ||
آخرين لايههاى باستانى در مرتفعترين قسمتهاى تپه بقاياى دوران ماد و هخامنشى و همچنين دوره ساسانى را معرفى مىنمايد. |
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
سهشنبه 07,ژانویه,2025