در تاریخ «ابوالفضول جابلقایی» آمده بود در عهد قدیم عدهای که خود را «ریشسفیدان» قوم مینامیدند رای از اصلاحیون گرفتی و گاه سخن از باب میل اعتدالیون گفتی ولی همسفره با اصولگرایان میشدی و هیچگاه هزینهای ندادی مگر آنکه صورتحساب پای مردم گذاشتی. شنیده شده است امیر «بلده مبارکه» به دارالحکومه رفته و قصد رها کردن مسند «امارت» دارد درحالیکه شادابتر از روز اول در دارالاماره پابرجا و حکم میراند از همان گروه عدهای نشستند و گفتند: هشدار که شما از انصار و اعوان دولتید و مبادا که مهاجرین؛ حاکم تعیین کنند. جوانان و شباب اهل اصلاح باد در «غب غب» انداختند و گفتند: ای بزرگان! رسم چیست؟ یکی از اسپهبدان قوم گفت در یونان قدیم رسم بود که متقاضیان حکومت به المپیاد کوه رفتی زوبین و مچ انداختی پس شخص پیروز به امارت رسیدی. دیگری گفت: همای سعادت بپرانیم بر دوش هرکس که نشیند او امیر ما باشد دیگری گفت: این روش متروک است نامها را نوشته و در کیسه اندازیم و از این جوانان یکی بیاید و بیرون آورد تا بگوییم به سفارش اعضای ستاد شیخ دیپلمات، امیر جدید انتخاب گشتی. پیر قومشان، «اسپیدان» نام خندهای کرد و گفت بهتر است رأی بدهند. نیمه شب ما و یاران آرا را شماریم و شما را پیامکی خبر کنیم و نام لیست را «قدم پنجم» گذاریم تا دیگران نتوانند بهانه بگیرند. جوانکی فریاد کشید هرکه رأی تواند داد قطعا شمردن هم میداند. پس بزرگان تا پاسی از شب در «سقیفه بنیاصلاحیه» به شور پرداختند و گفتند: جوانان ستاد راست گفتند تقسیم کار کنیم. رأی دادن و شمردن با جوانان ستاد و قسمت آخرش که تعیین امیر است ما خود زحمتش را میکشیم. شباب قوم بدین لطف و گذشت شاد شده و همانند ایام ماضیه به سرِکار رفتند!! درحالیکه سیدالامیر در ارگ با قدرت و حکمت امور را اداره میکرد، گروه کثیری از مردم در بلده عظیم و عدهای هم در دارالحکومه چیزی نقدتر از ستون طنز آیینه را نمیدیدند بنابراین به ریش زباندراز و حاشیهنویس این طنز میخندیدند.
زبان دراز
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
یکشنبه 20,اکتبر,2024