شیدایی و نفرت ؛ مانع گفت و گو
یزدفردا -محمد امامی-Emami41@yahoo.com-www.bahareno.ir-با ورود خاتمی به عرصه زمامداری کشور، مفاهیم جدیدی در جامعه ملی و سپس بین المللی شکل گرفت و جای خود را در گفتارها و نوشتارها باز کرد، مفاهیمی که شاید پیش از آن چندان مورد توجه و عنایت قرار نمی گرفت.
«گفت و گو» ، «پاسخگویی»، «مردم سالاری» ، «تفاهم»، «ارتباط دولت و ملت» ، «حقوق شهروندان» و مفاهیمی از این دست با شکل گیری حماسه ای که به حق مقام رهبری آن را «حماسه ی دوم خرداد» نامیدند و تسلط گفتمان خاتمی در جامعه مطرح شد.
این جریان فرهنگی تا آن جا پیش رفت که در یک گفتمان جهانی توفیق یافت تا با طرح  ایده ی «گفت و گوی فرهنگ ها و تمدن ها» ، جهان را به ویژه نظریه «برخورد تمدن ها» را به چالش بکشاند و آنان را با خود همراه سازد تا با اجماع کم نظیر بین المللی، جهان یکپارچه سال 2001 میلادی را سال «گفت و گوی فرهنگ ها» نام نهد.
اکنون در شرایطی قرار داریم که فارغ از برخی کم مهری های داخلی برای پیگیری و بهره برداری از این فرصت کم نظیری که گفتمان خاتمی برای مهن اسلامیمان ایجاد کردده، تعامل و تبادل فرهنگ‌ها و حوزه‌های فرهنگی گوناگون تفاوتی اساسی با گذشته ها دارد و باید اذعان کرد که ارتباطات و نزدیکی‌ها، و نیز تقابل و رویارویی‌ها، با چنین گستردگی و شدتی که امروزه ما شاهد آنیم، سابقه نداشته است.
 
نیاز به گفت و گو و شناخت
بی تردید  پیشرفتِ سرسام‌آور و روزافزون و گاه بی‌رویه‌ی فناوری های ارتباطی و گسترش وسایل ارتباط جمعی، به‌ویژه رشد روزافزون شاهرا‌ه‌های اطلاعاتی، و همچنین افزایش جمعیت و فزونی مهاجرت‌ها و جا‌به‌جایی‌های قومی، جهان را در مقیاسی وسیع دیگرگون کرده و پدیده‌های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی را پیچیده‌تر و طبعاً حل مسایل و معضلات را نیز به‌همین نسبت دشوارتر کرده و تهدیدهای جدیدی را هم ایجاد کرده است.
در چنین شرایطی در مسیر گفت و گوها ، چه در عرصه ی ملی و چه در عرصه ی بین المللی،   هنوز تهدید و خشونت زبانی از یک سو و ناتوانی ها ، نا آشنایی ها و سوء تفاهم های سیاسی و فرهنگی از سوی دیگر بروز می یابد و چنین فضایی ، در عین حال که در بردارنده حجم متراکمی از اطلاعات است، اما به واسطه ی مسلط نبودن اخلاق و فرهنگ گفت و گو، شنیدن ، دیدن و فهمیدن برای طرف های گفت و گو و مخاطبان دشوار می نماید و بلندگوهای خشونت ، برای شنیدن صداهای آرام توسط مخاطبان ، اختلال ایجاد می کنند.
امروزه بیش از هر زمان دیگری ، نیاز به گفت و گو حس می شود، گفت و گوهایی که می تواند در سطح ملی و بین المللی، نویدبخش نظمی جدید و مبتنی بر گفت و گو و اخلاق باشد. نظمی که بتواند با افزایش آستانه تحمل یکایک اعضای جامعه به ویژه منصب داران، دیدن و شنیدن و فهمیدن همه صداها را امکان پذیر ساخته و قدرتمداران و زورمداران را به تسلیم در برابر اندیشه ورزان و اخلاق مداران وادارد.
اما برای برخورداری از توان لازم ارتباطی در مسیر گفت و گوها ، یکی از ضرورت های مهم کسب شناخت به عنوان عنصر اصلی حقیقت و پرهیز از شیوه ها و اقدامات مانع آفرین در مسیردستیابی به شناخت است.
 
شناخت، در زندگی ما انسان ها نقش های بنیادی دارد، از میان نقش هایی که برای شناخت مطرح می شود می توان به این سه نقش اشاره کرد:
الف) تشخیص مصداق:  یعنی تشخیص موجودی که میل انسان را ارضا کند.
ب) نشان دادن بهترین روش و بهترین راه برای استفاده از یک مصداق یا یک وسیله شناخته شده
ج)  کمک به رشد تمایلات نهفته در انسان 
 
روش های دستیابی به شناخت  
    البته روشهایی را هم برای دستیابی به شناخت برمی شمرند که از جمله ی آنها این موارد هست:
1-    روش تاکید و اصرار: که مبتنی بر کلیشه های اطلاعاتی است، همه ی ما اطلاعات عمومی داریم و شناختمان هم به واسطه ی یک دیگری اتفاق افتاده که این دیگری عام هست و می تواند جمع زیادی را تشکیل بدهد.
2-    روش استنادی: که به واسطه ی دیگری صورت می گیرد، اما این دیگری عام نیست و خاصه.شناخت هم در این حالت یا از طریق موقعیت و یا تخصص امکان پذیر است .
3-      روش شناخت به واسطه ی الهام و اشراق: که پیش از تجربه و پیشینی هست . ادراک می کنیم بدون آن که تجربه کرده باشیم.
4-     روش شناخت علمی:که یک روش همگانی است و هرکه مراحل روش علمی رو طی کند باید به همان نتایجی برسد که نفر اول رسیده.به این موضوع عینیت هم می گویند.
        اما موضوع مهمی در این میان وجود دارد و آن هم این است که بعضی وقت ها ما به دنبال شناخت هستیم اما موانعی بر سر راه شناخت ما وجود داره که نمی گذارد ما به شناخت برسیم.
 
موانع شناخت
اصولا تمام چیزهایی که موجب خطای حواس و اندیشه ما می شود، شناخت را متزلزل می کند و باید آنها رو به دور بریزیم.
       موانع مختلفی را در راه شناخت نام بردند که می توانیم به این موارد اشاره کنیم:
1-     پیروی از هواها و رذایل نفسانی: که این هواها و رذایل نفسانی کم هم نیستند مثل جهل، لجاجت، غرور، نفاق، کبر، حسادت و ....
2-    تقلید از سنت های غلط نیاکان و عادتهای فکری غلط
3-    استبداد اندیشه و تعصب
۴- سطحی نگری: نگاه سطحی و نزدیک بین، مانع شناخت عمیق امور می شود.
۵- مغالطه: یکی از موانع مهم شناخت مغالطه هست و منظور این است که گاهی در اثر مغالطه ای که دیگران در حقیقت به وجود می آورند ، سبب می شود  شخص نتواند حق را بشناسد و امر بر او مشتبه بشود.
       توضیح اینکه: هر استدلال از یک صغری و کبری تشکیل می شود و زمانه موجب آگاهی و شناخت می شود که علاوه بر رعایت شروط مدون در علم منطق، قضایای آن یقینی باشد، اما در صورتی که قضایا از مشبهات یا وهمیات تشکیل شده باشد، قیاس، برهانی بودن خودش را از دست داده و به آن مغالطه می گویند.
۶- شیدایی و نفرت: یکی دیگر از مهم ترین موانع شناخت، شیدایی و محبت افراطی و یا نفرت افراطی است.
 
شیدایی و نفرت؛ مانع گفت و گو
محبت بیش از اندازه و شیدایی، قوای ادراکی و شناخت فرد را مختل می کند. وقتی فردی به شخص ، مقام، یا چیزی محبت بیش از حد داشته باشد، نمی تواند زشتی ها، کمبودها، کاستیها و مضار محبوب خودش را  ببیند و بپذیرد و سخن مخالفان محبوب خودش را هم نمی شنود ! 
          حضرت علی (ع) در همین زمینه می فرمایند:   «عین المحب عمیة عن معایب المحبوب و اذنه صماء عن قبح مساویه»   یعنی چشم محب از دیدن عیوب محبوب نابیناست و گوشش از زشتی بدی های او ناشنواست (الحیاة ج ۱ ص ۱۵۶)
        همچنین هنگامی که فردی نسبت به فرد یا چیزی نفرت بیش از حد داشته باشد نمی تواند خوبی ها، زیبایی ها و منافع آن را ببیند و بپذیرد و سخن مخالفان منفور خودش را نمی شنود !
       پس بنابر این برای اینکه بتوانیم در مسیر گفت و گو توان ارتباطی لازم را داشته باشیم باید به شناخت کافی دست یابیم و شرط رسیدن به شناخت ، تهی کردن خودمان از شیدایی و نفرت است.
شیدایی و نفرت به راستی یکی از بزرگترین موانع شناخت و انتخاب انسان و یکی از موانع مهم گفت و گو هاست . پس بیاییم با پرهیز از تاییدهای فرمانبرانه و تکذیب های لجوجانه و دوری گزیدن از موانع درونی شناخت و آگاهی و پرهیز از موانع بیرونی شناخت، زمینه های آگاهی و پیروی آگاهانه از آن چه که از راه آگاهی به دست می آوریم را فراهم کنیم.
فراموش نکنیم که امروزه  الگوهای قدرت مداری و زورمداری، حتی با دستکاری افکار عمومی و پروپاگاندا،  دیگر توانایی لازم را برای برقراری نظم اجتماعی در مناسبات ملی و بین المللی ندارند و  الگوی گفت و گو و قدرت فرهنگی و فهم مشترک با جهان پیرامون است که در صورت مبتنی بودن بر شناخت صحیح،  می تواند ما را در عرصه های ملی و بین المللی به صلح و آرامشی پایدار  برساند.
23 مهرماه 1387
تهیه شده برای ویژه نامه همایش « یزد ؛ بستر تمدن باستانی و مظهر گفت و گو »
یزدفردا
 
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا