گلابدان یزدفردا :اندر باب کاغذپاره ها یا مدارک جع ه ع لی !


طنز اجتماعی "گلابدان یزدفردا :ای آقا. این قدر گیر ندهید. حالا مگر بمب اتم ترکیده است؟ مگر زلزله ی صد ریشتری مملکت را تکان داده است؟ مگر آسمان با مخ به زمین آمده است؟ یک سوء تفاهمی شده بوده. وزیر محترم توضیح دادند. سوء تفاهم مزبور رفع و رجوع شد دیگر.

 تا دیروز گیر می دادید: مدرک دکترا جعلی می باشد، کسی گوشش به حرف شما بدهکار نبود. حالا که خود آقای وزیر محترم، با زبان مبارکشان مسأله را توضیح دادند، دیگر حرف حسابتان چیست؟ دیگر ایراد بنی اسرائیلی شما کدام است؟ دیگر گیر دادنتان از چه بابت است؟

 حتما حالا هم می گویید: چرا فلان دانشگاه سر ملت را کلاه گذاشته؟ خوب، آن دانشگاه کلاهبرداری نموده است. گناه این طفل معصوم چیست؟ آقاجان. انصافا اگر شما باشید، یک آدمی پیدا بشود و بگوید: فلانی! تو که سوابق مدیریت خوبی داری. یک مقاله ای، پایان نامه ای، رساله ای، چیزی قلمی کن به ما بده، ما برایت دیپلم افتخاری صادر می کنیم، شما رویش را زمین می اندازید؟ نه، انصافا رویش را زمین می اندازید؟ تا چه برسد به این که بگویند: برایت دکترای افتخاری صادر می نماییم. این که اظهر من الشمس است. حتما وقت می گذارید. فسفر مغز را دود می کنید و می فرستید هوا. از زن و بچه اتان مایه می گذارید. می نشینید مقاله می نویسید. رساله می نویسید. پایان نامه می نویسید. دکترای افتخاری می گیرید. البته طبیعی است که از مزایایش هم استفاده می کنید. این که دیگر هیاهو ندارد. جار و جنجال ندارد. یقه درانی ندارد.

 شما بندگان ناقص الخلقه خدا از این هنرها ندارید، گناه از ما بهتران چیست؟ بروید بگذارید باد بیاید. این به جای خسته نباشید و دست مریزاد گفتنتان است؟ ما اگر توی این مملکت کاره ای بودیم، می دادیم یک مدال افتخار درست کنند، می آویختیم به گردن ایشان. کلی هم ازشان تجلیل می کردیم. کلی به همت والایشان آفرین می گفتیم. تازه کاپ اخلاق هم تقدیمشان می کردیم که خودشان رفته اند، درباره ی مدرکشان تحقیقات لازم را انجام داده اند و کشف کرده اند که طرف مدرک جعلی بهشان تحویل داده، بعد آمده اند نتیجه اش را خیلی خالصانه و مخلصانه گزارش کرده اند.

 این موضوع به نوبه ی خود، یک اکتشاف خیلی مهم است که می تواند یک جایزه ی بزرگ دیگر هم به خودش اختصاص بدهد. حالا ما هر چه می گوییم شما دوباره حرف خودتان را بزنید. می پرسید: چطوری وکلای مجلس همگی فهمیده بودند که این مدرک قلابی است، خود ایشان نفهمیدند؟ خوب، بالاخره آدمی است. گهی بر طارم اعلا نشیند، گهی تا پیش پای خود نبیند.
اصلا می دانید قضیه چیست؟ چیزی که اهمیت دارد، عرضه و لیاقت است. قدرت مدیریت و راهبری امور است. توانمندی است. این مدرک ها که کاغذپاره تشریف دارند. کی هست که نداند از این مدارک در مملکت ما بسیار است که صاحبانش گذاشته اند در کوزه و دارند آبش را می خورند و زبان حالشان این است:
ای دریغا عمر ما بر باد رفت
در هوای کسب کاغذپاره ها
عده ای بی رنج مدرک، گشته اند
ناگهان در کار کشور، کاره ها!
مانده اما دکترا یا فوق آن
سخت بیخ ریش ما بی چاره ها
بنابراین ما به شما نصیحت پدرانه می کنیم که از این گیربازی ها دست بردارید. بروید دنبال یک لقمه نان که خربزه آب است.

یزدفردا 

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا