- خيلي دلم ميخواد وزير را ببينم ،بد جوري توفكرم پا گذاشته ،مي خوام بهش بگم علي احمدي كه ميگن تويي؟!
-يكي از دوستان صبح اومده بود سراغم ، مشكلي داشت ،گفت :"درخواس دادي؟!" گفتم چه درخواستي؟ گفت: درخواست بازنشستگي پيش از موعد،گفتم نه ! گفت : معطل چي هستي ؟
-يكي گفت مدرك تحصيلي ات چيه ؟ گفتم ليسانس گفت : "بزار در كوزه آبشو بخور."
-فكر اينكه برم بيرون خيلي بيشتر درميارم ،كاروبارماشده تو اداره !
-چندروزه خيلي توفكرم ، نه انگيزه، نه تلاش، نه ايده، نه خلاقيت ،آخه اين چه وضعيه ؟
-خدا بيامرزه امام را ميگفت : آهاي دولت "مردان" (اگه باشه )آهاي وزرا، آهاي مسئولين ،مردم ولي نعمت شمااند .امام هم عجب حرفايي ميزد!
-پشت ماشين ازراديو شنيدم "سلطان شكر" با خودم گفتم مگه سلطان توجنگل نيست ؟!پس سلطان شكر ديگه چه صيغه ايه!؟
-چند روز پيش جلسه روسا بود، اونم دوروز... ، حالم به هم خورد از بس كه حرف ... شنيدم !
-يكي از همكارام گفت بخشنامه ساماندهي را ديدي؟ گفتم نه! گفت توسايت وزارت دانلود كن جالبه !
وزير توش فاتحه خونده !!
-ساعت از دوگذشته هنوز تو اداره ام!! هيچكي نيست، خيلي گشنمه تا بي دين نشدم برم خونه يه چيزي بخورم .
-رفتم نون بگيرم هر نا نوايي كه رفتم ديدم خيلي شلوغه!با خودم گفتم بعد سي سال نونم نداريم بخوريم !
-نيمروز رفتم ديدن همكارم گفت: سكوت علامت رضاست يه چيزي بگو.تو فكرم چي بگم؟چه جوري بگم ؟ كجا بگم ؟!
-در جلسه گزارش بازديد از مدارس دستگردان يكي از همكاران از وضع اسف بار مدرسه اي كه ديده بود گفت و گريه افتاد!
منم اشكم دراومد وگفتم عجب عدالت آموزشي !!
- تو اداره سكوت شكست وصداي جمعيت اومد ،يكي گفت :صلوات بفرستيد ، پريدم بيرون وگفتم چه خبره ؟ گفتند :بازنشسته ها اند اومدن حقشون را بگيرن !!
با خودم گفتم : چقدر ما بدبختيم سي سال تلاش صادقانه وكار، آخرش اينه ؟! كيه اون نامردي كه خفِّت معلم رو مي خواد؟
- هرچي گفتن "آدم حسابي برو فكر نان كن كه خربزه آبه " گوش نكردم وگفتم همش فكر پول هستين .
- آخه ميگن "عبادت بجز خدمت خلق نيست/ به تسبيح وسجاده ودلق نيست"
عجب احمقي بودم من !
- بازم فكر اينكه هرجوري شده وزير را ببينم ، ولم نمي كنه .
-حالا كه چي؟ برفرض كه ديدم! چي بگم؟همين حرفا، چي مي شنوم؟همون حرفا! ديدن نداره كه!
یزد فردا - منبع http://apymkh.blogfa.com/
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
یکشنبه 19,ژانویه,2025