چند دستگي اصولگرايان و سرنوشت اصلاح طلبان
احمد طالبی
يکي از بحثهايي که پس از برگزاري انتخابات مجلس مطرح شده و تا شروع به کار مجلس هفتم نيز تداوم خواهد يافت، جناح بنديهاي شکل گرفته در مجلس آينده است. آنچه مسلم است اين که اصولگرايان با تصاحب حدود نیمی از کرسي ها در جریان انتخابات و احتمال جذب تعداد زيادي از مستقلين راهيافته، در اين مجلس نيز دست بالا را خواهند داشت. اما آنچه سوالات جدي را باعث شده، چند دستگي همين اصولگرايان پيروز است. اصولگراياني که مشخصا در سه گروه (اصولگرايان سنتي، مخالفان احمدي نژاد و حاميان دولت) جاي مي گيرند. از همين امروز هم گمانه زني ها براي ترکيب هيات رئيسه آينده و شخص رئيس آن بر اساس همين تقسيم بندي آغاز شده است. غلامعلي حداد عادل، علي لاريجاني و مرتضي آقاتهراني سه چهره اي هستند که با قرار گرفتن در راس اين سه گروه، مجلس آينده را اداره خواهند کرد. از این سه تن، احتمالا رقابت حدادعادل و علی لاریجانی برای ریاست مجلس دیدنی خواهد بود و نشان خواهد داد که اصولگرایی مجلس هشتم چه رنگ دارد.
آنچه مي ماند تاثيري است که اين چند دستگي بر سرنوشت اصلاح طلبان خواهد گذاشت. اصلاح طلباني که پس از حذف گسترده کانديداهايشان، با شرکت محدود در انتخابات توانستند حدود ۵۰ کرسي را تصاحب کرده و در صدد آنند که با همین تعداد، فراکسیونی اثرگذار را تشکیل دهند.
در نگاه اول به نظر مي رسد که اين چند دستگي به سود گروههاي تغيير طلب تمام خواهد شد. اصولگرايان در شرايطي که در درون خود مجبور به تجربه اختلاف سليقه باشند، به طور طبيعي بيشتر به مدارا تن خواهند داد و از بين اين جماعت، آن گروهي که پيشروتر باشد، در جهت فضايي بازتر و عادلانه تر تلاش خواهد نمود. گروهي از اين اصولگرايان براي کسب هويت و گرفتن پرستيژ روشنفکري هم که باشد، علم انتقاد از دولت را در مجلس بلند خواهند کرد و مانع از ترکتازي هاي احمدي نژاد خواهند شد. اصلاح طلبان نيز مي توانند از طريق تعامل با گروههاي منطقي تر و متعادل تر اصولگرا، مانع از حرکتهاي تند و افراطي شوند، حرکتهايي که در چند سال گذشته به کرات صورت گرفته و دود آن بيش از همه به چشم ملت رفته است و يا بر طرحها و لوايحي که در مجلس به بحث گذارده مي شود اثر گذاشته و آنها را به سمت نظرات کارشناسي تر متمايل سازند. چنانچه اصلاح طلبان شوراي شهر از طريق همکاري با حاميان قاليباف توانستند تا حدي جلوي تندروي حاميان دولت که به رغم شکست در انتخابات، در شورا قدرت يافته بودند، را بگيرند.
سکه چند دستگي اصولگرايان اما روي ديگري هم دارد که شايد چندان به صلاح اصلاح طلبان نباشد. اصلاح طلبان اگر با چند فراکسيون اصولگرا طرف باشند و بخواهند با يکي تعامل کنند و با ديگري نه، احتمالا جايگاه خود را در نزد افکار عمومي به عنوان يکي از جناحهاي اصلي کشور از دست خواهند داد. متاسفانه ذهن ما تمايل زيادي به دوقطبي ديدن جريانهاي سياسي دارد. دوقطبي اي که تاکنون در يکسوي آن گروههاي اصلاح طلب و در سوي ديگرش محافظه کاران ايستاده بودند. ما عادت به ديدن رقابتهاي سياسي در قالب اين دو جناح داريم و به همين دليل است که وقتي کانديداهاي يکي از اين دو گروه در انتخاباتي حضور نداشته باشند آن انتخابات غير رقابتي به نظر مي رسد، حتي اگر چندين برابر مورد نياز، کانديدا در صحنه باشند!
بزرگترين موفقيت اصولگرايان در تقابل با جريان اصلاح طلب مي تواند اين باشد که جايگاه اين جريان را به عنوان يکي از دو جناح اصلي سياسي در نزد افکار عمومي تضعيف نموده و رقابت مورد انتظار را به درون خود ببرند. آنقدر که ديگر چندان حضور اين جريان در صحنه رقابت، ملاک رقابتي بودن انتخابات نباشد و اصولگرايان بتوانند رقابت هاي انتخاباتي را با فراکسيونهايي از داخل خودشان سامان دهند.
تجربه نشان می دهد که وقتی گروهی سیاسی از معادلات حذف می شود، به تدریج کسانی از درون جریان حاکم همان حرفهای آنها را تکرار خواهند کرد و به این طریق دیگر کسی از گروه حذف شده یاد نخواهد کرد و این گروه به فراموشی سپرده خواهد شد، چنانچه جریانهای لیبرال اول انقلاب در فضای انقلابی آن روزگار نادیده گرفته شدند و امروز گروهی از خط امامی های سابق جای آنها را گرفته اند.
به نظرم می رسد که چنانچه اصلاح طلبان به شوق منافع کوتاه مدت، به شکل گیری دو جریان قدرتمند در درون جناح اصولگرا تن دهند، در بلندمدت از صحنه سیاسی کشور حذف خواهند شد.
وبلاک نویسنده :www.khodesh.blogfa.com
یزدفردا
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
سهشنبه 11,مارس,2025