مسئولان اشتباهی
بعد از پخش سريال مرد هزارچهره ورژنهاي جديدي از جوک اس ام اسي-احمدي نژادي ساخته شد که خلاصه همه شان اشاره داشت به احمدي نژاد که در پايان رياست جمهوري اش مي گويد: "من نه استاندار بودم، نه شهردار و نه رييس جمهور. من اشتباهي بودم"
به نظرم جوکهاي ژانر احمدي نژادي از فرط تکرار ديگر ملال آور و بي مزه شده اند اما نگاه دوباره به مصاحبه فرهاد رهبر با سالنامه شهروند باعث شد به اين نتيجه برسم که گاه مرز جوک و واقعيت خيلي هم روشن و عيان نيست.
"ظاهرا آقاي احمدي نژاد در مورد من با کسي مشورت کرده بود و دنبال اين بود که نشست مشترکي داشته باشيم. سراغ من را گرفته بودند و به دفترشان سفارش کردند که فرهاد رهبر را پيدا کنيد. به اين دليل که من آدم ناشناسي براي مجموعه آنها بودم، کسي شماره تلفن يا ردي از من نداشت. احتمال داده بودند که فرهاد رهبر بايد يکي از مديران شهرداري تهران باشد به همين دليل با شهرداري ارتباط برقرار کردند و اتفاقا با کسي صحبت کردند که نام خانوادگي اش رهبر بود. قرار ملاقات با آقاي احمدي نژاد تنظيم شده بود و روزي که ايشان با آقاي رهبر شاغل در شهرداري ملاقات کرده بودند، در مورد مسائل اقتصادي بحث پيش آمده بود و در نهايت متوجه شدند که اشتباه شده است."
حالا تصور بکنيد اين آقاي رهبر شهرداري، اندک معلوماتي از اقتصاد داشت و از يکي از شعبه هاي دانشگاه آزاد مثلا از واحد عجب شير يا دوست محمد خان يا گلوگاه يا چه مي دانم سلسله يک مدرک کارشناسي اقتصاد هم داشت و چهارتا اصطلاح اقتصادي را مي توانست سر هم کند، آن وقت چه اتفاقي مي افتاد؟
واقعا اشتباهي شدن آدمها در اين سيستم خيلي عجيب است؟
وبلاگ همینجوری
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
جمعه 17,ژانویه,2025