عليرضا صادقي خبرنگار : مرحوم سید آقای کشفی مهریزی فرزند مرحوم حاج سید حسن به سال ۱۲۶۵ شمسی در مهریز به دنیا آمد. وی دارای تحصیلات قدیمه بوده و گاهی شعری می سرود و کشفی تخلص می نموده است و از دلباختگان جد بزرگوارش سيد الشهداء مي باشد وی در ۲۸ آذر ۱۳۳۸ شمسی به رحمت ایزدی پیوست
نقل است كه كتب شعر وي در زمان حياتش در راه چاپ در تهران مفقود گرديده و كتاب شعر وي در كتاب تذكره شعراي يزد چاپ هندوستان چاپ گرديده است مزار وي در مسجد جامع مزوير اباد مهريز مي باشد لازم بذكر است كه سيد ابوالفضل كشفي شهردار منطقه يك يزد كه از شاعران توانمند مهريزي است از نوادگان اين شاعر شهير مي باشد
یک غزل از مرحوم کشفی مهریزی
ای به حال منت امروز خبر نیست که نیست هم به کار منت امروز نظر، نیست که نیست
تا به تن، تاب و به دل، صبر بدم می کردم حالیا تاب به دل، صبر به سر، نیست که نیست
بر وصال تو بسی چشم به ره بودم من چه کنم؟ حال، مرا چشم بصر، نیست که نیست
همه گویند که ای عاشق بیچاره ی زار چشم بر بند که یک ذره ثمر، نیست که نیست
من بیچاره چه سازم؟ به کجا راه برم؟ جز سر کوی توأم، راه دگر، نیست که نیست
کی توان با دگری غیر تو الفت گیرم؟ زانکه امثال تو در دور قمر، نیست که نیست
از فراقت چو بمیرم، نکنم ترک وصال زانکه چون لعل لبت، لعل گهر، نیست که نیست
گر کنی حکم گرفتن، تو به جان « کشفی» دادن جان به رهت، خوف و خطر، نیست که نیست
چند بند از یک مخمس این شاعر:
یک لحظه دلم فارغ، نبود به جهان از غم گویا که مرا مادر، زاد از غم و از ماتم
نی نی ز ازل گویا، خلاق بنی آدم با جور و جفا و غم، بسرشت گل آدم
هر جا بشری باشد، او هست چو من غمناک
صد جور و جفا از تو، ای چرخ جفا پیشه از کج رویت ما را، باشد به دل اندیشه
دیدی چه نهالی خوب، در دهر، تو با تیشه بخراشتی از کینه، بر جور و جفا ریشه
بس قامت خوبان را اندخته ای بر خاک
ای چرخ ز راه کین، بندی تو میان را تنگ شاهان و مشایخ را، بر باد دهی اورنگ
بر ذلت اهل فضل، هر لحظه کنی نیرنگ بر غالب و بر مغلوب، بخشی تو زیان در جنگ
بر قتل بنی آدم، اقدام کنی چالاک ........
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
پنجشنبه 07,نوامبر,2024