آنجا که شب
نور مهتاب استغاثه میکند
آسمان کور گشته اجاق
در حسرت مهتاب وماه
چشمان اشکبارخود
پشت ابر سیاه
پنهان همی کند
آنگاه باد زوزه کشان
آن سیل اشک بگرفته در بغل
هم آغوش سرمای بی امان
گرد باد می شودگرد شهر
شهرجدا مانده از مردمان
مهمانپذبرسیاهی وسرماوباران بی امان
چشم دارد به اردوگاه
انسوی مرز
نعره گلوله های توپ
آوارخانه ها
آواز شبهای
حلب، دمشق، قصیر
علی سراستاد
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
جمعه 15,نوامبر,2024