صورت مشروح مذاکرات شورای بازنگری قانون اساسی: جلسه چهلم
یزدفردا :علی آبادی :جهت اطلاع رسانی به فردائیان و ثبت در تاریخ قبلا مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و تدوین قانون اساسی را منتشر ودر این سلسله مطالب ، صورت مشروح مذاكرات
شورای بازنگری قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آورده می شود.
توجه: تمام نوشته های مندرج در این بخش، از سایت شورای نگهبان و کتاب صورت مشروح مذاكرات شورای بازنگری قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بازانتشار می شود. آوردن این جلسات در سایت یزدفردا به خاطر دسترسی مستقیم پژوهشگران و فردائیان به متن این جلسات در این سایت است وجلوگیری از تحریف آنها توسط دوستانی که بعضا در صف دشمن قرار گرفته اند .
یزدفردا:جلسه ساعت شانزده وپانزده دقیقه دوشنبه نوزدهم تیر ماه 1368 هجری شمسی برابر با ششم ذیحجة 1409 هجری قمری به ریاست آیت الله علی مشكینی تشكیل شد .
فهرست مطالب :
اعلام رسمیت جلسه و تلاوت آیاتی از كلام الله مجید . . . . .
دنباله بررسی و تنظیم اصول مصوب قانون اساسی…………….
پایان جلسه و تاریخ تشكیل جلسه آینده . . . . . . . . . . . . .
1-اعلام رسمیت جلسه وتلاوت آیاتی از كلام الله مجید
رئیس –بسم الله الرحمن الرحیم ، با حضور 18 نفر جلسه رسمی است دستور جلسه را اعلام بفرمائید .
منشی ( حسن اراهیم حبیبی) – بسم الله الرحمن الرحیم . دستور چهلمین جلسه عمومی شورای بازنگری قانون اساسی بعدازظهر دوشنبه نوزدهم تیرماه 1368 مطابق با ششم ذیحجه 1409 .
دنبالة رسیدگی به گزارش هیأت بررسی وتنظیم اصول مصوب .
رئیس – كلام الله مجید را تلاوت بفرمائید .
(حجت الاسلام عبدالله نوری چند آیه از سوره المائده را به قرار ذیل تلاوت كردند ).
الهم صل علی محمد و آل محمد
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
یا ایهاالذین آمنو اكو نوا قوامین لله شهداء بالقسط ولا یجرمنكم شنئان قوم علی الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی واتقوالله ان الله خبیر بما تعملون* وعدالله الذین آمنوا وعملواالصالحات لهم مغفرة واجر عظیم* والذین كفرو وكذبوا بآیاتنا اولئك اصحاب الجحیم* یا ایهاالذین آمنو اذكروا نعمت الله علیكم اذهم قوم ان یبسطوا الیكم ایدیهم فكف ایدیهم عنكم واتقوالله وعلی الله فلیتو كل المؤمنون* صدق الله العلی العظیم
(حضار صلوات فرستادند ) از آیة 8 تا 11 سوره مائده
رئیس –طیب الله . آقا دستور جلسه را بفرمائید .
2-دنباله بررسی وتنظیم اصول مصو ب قانون اساسی .
منشی (حسن ابراهیم حبیبی) –بسم الله الرحمن الرحیم . امروز در جلسه هیأت ، اصولی كه توسط كمیسیون محترم رهبری و خبرگان رهبری و مجع تشخیص مصلحت تصویب شده بود و در جلسه شورا هم به تصویب رسیده بود ، بحث شد والحمدالله تمام شد دوتا نكته است یكی اینكه ما در آنجا یك اصل 111 مكرر داشتیم ویكی هم مجمع تشخیص مصلحت كه باید برای آن ، جا پیدا میكردیم ، خوشبختانه توانستیم اصل 112 را از محلش برداریم وذیل اصل یكصد وهفت بگذریم واصل 111 مكرر را هم ذیل اصل 111 قرار دادیم در نتیجه از اصول 107 تا 112 همه اصول جا پیدا كرد و مجمع تشخیص مصلحت هم آخرین اصل قسمت رهبری قرار گرفت. حالا با اجاره شما متن اصل را میخوانم :
اصل یكصدوهفتم –پس از مرجع عالیقدر تقلید و رهبر كبیر انقلاب جهانی اسلام و بنیانگذر جمهوری اسلامی
ایران حضرت آیت الله العظمی امام خمینی «قدس سره الشریف» كه از طرف اكثریت قاطع مردم به مرجعیت ورهبری شناخته و پذیرفته شدند ، تعیین رهبر به عهده خبرگان منتخب مردم است . خبرگان رهبری دربارة همه فقهاء واجد شرایط مذكور در اصول پنجم ویكصد ونهم بررسی ومشورت میكنند. هرگاه یكی از آنان را اعلم به احكام وموضوعات فقهی یا مسائل سیاسی واجتماعی یا دارای مقبولیت عامه یا واجد برجستگی خاص دریكی از صفات مذكور در اصل یكصد ونهم تشخیص دهند، او را به رهبری انتخاب میكنند ودر غیر این صورت یكی از آنان را به عنوان رهبر انتخاب ومعرفی مینمایند . رهبر منتخب خبرگان ولایت امر وهمة مسؤولیت های ناشی از آن را برعهده خواهد داشت .
رهبر در برابر قوانین باسایر افراد كشور مساوی است .
این قسمت ( رهبر در برابر قوانین با سایر افراد كشور مساوی است ) از اصل یكصدو دوازدهم اخذ شده در آنجا اعضاء شورای رهبری كه می باید حذف میشد ، حذف شده وبقیه اصل هم در ذیل این اصل قرار گرفته است .
منشی ( محمد یزدی) –عنایت بفرمائید یك پیشنهاد 5-6 امضائی هست كه در این عبارت » ولایت امر وهمه مسؤولیت های ناشی از آن را « توصیفی برای این ولایت ذكر بكنند و عبارت به این صورت بشود كه » ولایت مطلقه امر وهمه مسؤولیت ها « یك وصف اینجا اضافه بشود این پیشنهاد با امضاء جمعی رسیده است .
نایب رئیس ( هاشمی رفسنجانی )- این پیشنهاد را قبلا داده بودند كه ما مطرح نكردیم وگفتیم در شور سوم مطرح بشود حالا آقایان این پیشنهاد جدید است . البته از نظر من جدید نیست 000 خوب یكی از پیشنهاد دهندگان توضیح بدهند .
محمد دانش زاده ( مؤمن ) –این ولایت مطلقه امر ، در كمیسیون هم مطرح شد و پیشنهاد كردیم با توجه به اینكه بسیاری از برادرران شورا نظرشان این است كه از اصل پنجم واصل یكصدوهفتم « ولایت مطلقه» استفاده میشود واصل یكصدودهم عمدةوظایف را شمرده بنابراین این یك مطلب جدیدی نیست كه اگر ما كلمه « مطلقه » را اینجا بیاوریم فقط یك توضیحی داده شده و مطلب جدیدی نیست .
اما در عین حال ، چون كمیسیون به این نظر نرسیده ،قرار شد كه اینجا مطرح بشود .
نایب رئیس (هاشمی رفسنجانی)- ما هم نظرمان این بود كه استفاده میشود ونیازی به ذكرش نیست استفاده میشود ولی بعد كه آقایان اصرار كردند كهباید بشود، خوب من هم همینطور فكر میكنم .
میر حسین موسوی – آقای هاشمی ! كمیسیون رأی داده یا رأی نداده ؟
نایب رئیس ( هاشمی )- رأی نداده اول باید جلسه رأی بدهد كه این در دستور بیاید وقتی كه در دستور آمد این احتمال جدید بودنش ، برای بعضی ها هست دیگر .
رئیس-آقای هاشمی ! مسأله رهبری كه رأی نمیخواهد .
نایب رئیس (هاشمی )- حالا ضرری ندارد چون اگر بنا شد در نهایت رأی بیاورد ، آمدنش هم اینجا میآید ، چرا شبهه درست بكنیم آقایانی كه موافقند این پیشنهاد در دستور بیاید دستشان را بلند كنند( اكثر دست بلند كردند) رأی آورد . خوب روی این كه دفاع شد مخالف وموافق صحبت كنند ( اظهار ی نشد ) پس كسی نمی خواهد مخالف صحبت بكند ومن هم كه میخواستم به عنوان موافق صحبت بكنم ، دیگر صحبت نمیكنم . پس باید رأی بگیریم یك كلمه «مطلقه » بعد از كلمه «ولایت امر» بیاید 000
آذری قمی –آقای هاشمی ! عبارت اینجور بشود: «ولایت رهبر منتخب خبرگان ، مطلق وهمه مسؤولیت های ناشی از آن »
رئیس – نه «ولایت مطلقه رهبری »
آذری قمی – آن را كه من گفتم بهتر است
نایب رئیس (هاشمی رفسنجانی ) –حالا پیشنهاد این است : «ولایت مطلقه امر 000»
منشی (یزدی) –پیشنهاد مكتوب اینجا هست كه این كلمه « مطلقه » بعد از كلمه « ولایت » بیاید كه عبارت اینجور بشود: « ولایت مطلقه امر وهمه مسؤولیت های ناشی از آن 000» برعهده او خواهد بود
نایب رئیس –حالا روی لفظ بحث دارید یا برای ولایت مطلقه رأی بگیریم ؟
میر حسین موسوی –آقای هاشمی ! از جناب آقای مشكینی در خواست میكنم كه از نظر شرعی برای من توضیح بدهند ، چون من مجتهد نیستم ومیخواهم تكلیف شرعی خودم را بفهمم نگذاشتن این ، اینجا خلاف شرع است یا واجب است كه باید بگذاریم ؟
نایب رئیس (هاشمی )ـ آقای مشكینی بفرمایید .
مشكینی ـ بسم الله الرحمن الرحیم ،من از جناب آقای نخست وزیر تشكر میكنم كه این سؤال را كردند من هم كه میخواستم به عنوان موافق صحبت بكنم برای حل مسأله شرعی بودن عرض كنم اشكالی نیست در اینكه ولی امر، رهبر ، ولایت مطلقه دارد . مراد از ولایت مطلقه همان ولایتی است كه امام بر جامعه دارد وآن ولایتی كه امام دارد، آن نحوه در ذهن كسی شاید باشد كه به تمام شؤون خاصة مردم هم ولایت داشته باشد ، این نیست حدود آن
ولایتی كه امام نسبت به مردم دارد ، مأخوذ از علت آن ولایت است . علت ولایت او عبارت از این است كه او مأمور است جامعه را به نحو احسن تدبیر واداره كند ، جامعه را به نحو احسن باید ولی امر اداره بكند . ادارةجامعه به موقوف است به اینكه او بر نفوس و اموال جامعه ولایت داشته باشد برای اینكه « لایعقل»شما فرزندانتان را خوب اداره بكنید اما نسبت به خود آنها و اموال آن ها تسلطی نداشته باشد . ولایت مطلقه در اینجامعنایش این است كه امام یا ولی امر نایب امام در زمینة اداره كاملة جامعه،به چه نحو وچه مقدار تسلط وولایت بر نفوس و اموال دارد ، او ولایت مطلقه میگویند و این را باید داشته باشد و این غیر از این است كه برود در خانة كسی ، نان كسی را بخورد ولباس كسی را بپوشد زیرا كه آن جزو تدبیر نیست مگر اینكه یك وقتی ادارة جامعه ونطام به تصرف در مال خاص كسی توافق داشته باشد . مثلا اگر بخواهند اینجا خیابان كشی نكنند ، ناراحتی دارد ، باید خیابان بكشند و خانه كسی را خراب بكنند آنجا تسلط بر موضوع خاص در مسیر آن اداره نامه واقع میشود وبه هر حال در فقه ما مسلمأ ثابت است كه ولی امر ونایب امام ، آن ولایتی كه امام نسبت به نفوس و اموال دارد ،آن را ولی امر هم دارد .
از نظر فقهی ، كسانی كه به ولایت فقیه قایل هستند این مقدار ولایت را میگویند و ما در اینجا از این ولایت می بینیم كه تمام این ولایت بر فقیه ثابت نشده زیرا كه شما در اینجا وظایف خاصی ذكر كرده اید 10-11 وظیفه و اختیارات برای فقیه ذكر كرده اید وشما در اصول فرموده اید كه عدد مفهوم دارد یعنی ولایت همین ها هست نه بیشتر ونه كمتر . اگر بگوید « اكرم عشرة رجال » معنایش این است كه نه كم ونه زیاد . بنابراین این مقدار كه ذكر شده مفهوم دارد ومازاد ومانقص را دیگر شامل نمیشود .
در آن اصل پنجم هم گفته شده است به اینكه ولایت امر وامامت امت مال فقیه است آن مطلق است واین مقید است ، به اطلاق اونمیشود تمسك كرد زیرا كه این تقیید را مقید میكند پس ولایت فقیه منحصر میشود به همین جا كه ذكر شده است بنابراین در آینده اگر یك دولت ناجوری پیداشد وجلو تمام ائمه جمعه را گرفت ومزاحم شد وگفت كه شما حق دخالت ندارید آنها بگویند ما از طرف رهبر منصوبیم . یك نهاد با این عظمت وبا این شكوه وبا این نحو ، میبرود جلو اورامیگیرد ، میگوید قانونی نیست ومیگویند ما را ولی امر نصب كرده ، میگوید ولی امر ، وظایفش روشن است خوب آن چند تاوظیفه ای است كه در قانون آمده نسبت به این مسأله كه الان ولی امر این كار را بكند( نصب ائمه جمعه ) خوب اینكه در قانون نیامده پس ممكن است جلو این مطلب به این عظمت را بگیرد ما آن دفعه از آقایان در خواست كردیم و حالا هم همین را عرض میكنم . ما میگوئیم شما در قانون اساسی یك عبارتی را بیاورید كه این معنارا ایجاب بكند و این معنا را برساند. ما معتقدیم كه بلا اشكال فقیه ، ولایت مطلقه دارد . ما میگوئیم در قانونتان یك عبارتی رابیاورید كه بر این معنا اشاره بشود ، محدود نكنید .
بعضی از دوستان گفتند كه ما با ولایت فقیه مخالف نیستیم . قولامخالف نبودند اما عملا میخواهیم شما عبارتی در قانون اساسی ذكر بفرمائید كه به هدف ما كه ولایت مطلقه فقیه است و این مذكورات هم از مصادیق آن است اشاره كرده باشید .ویكی از مواردش كه به عقیده من می تواند تأمین بكند، همین است . اگر در همین جا بگوئید رهبر منتخب خبرگان ،«ولایت مطلقه امر وهمه مسؤولیت های ناشی از آن را برعهده خواهد داشت» این غرض ما تأمین می شود .
به هر حال من از نظر شرعی از این ناراحت بودم كه ما چون معتقدیم برای فقیه ، یك چنین ولایتی ثابت است
چرا در قانون اساسی این را بیان نكنیم ؟ درخواست ما این است وبا این هم تأمین می شود والسلام .
عبدالله نوری – چیزی كه الان مطرح است واقعأ این باید برای ما در قانون اساسی روشن بشود بالاخره در اصل 110 آن اختیارات چه نوع اختیاراتی است اگر اختیارات ناشی از ولایت فقیه است پس آنهاراحذفش بكنیم یعنی بگوییم ولایت مطلقه همه اش حذف اگر نه ، ناشی از چیز دیگر است ، آن را ما بدانیم یعنی ما میخواهیم بفهمیم از این ببعد بالاخره قانون اساسی اجرا میشود یا ولایت مطلقه فقیه ؟ میخواهیم روشن بشویم .
نایب رئیس (هاشمی) –این قاعدتا دوتا است : آنهایی را كه در اصل یكصدودهم گذاشتیم ، آنها چیزهائی است كه خود فقیه متصدی است سایر امور هم 000 ( عبدالله نوری – مستندش هست ) نه آن دیگر با مشروعیتی كه از فقیه میگیرند ، از طریق دولت ، قوة قضائیه ، بقیه مسائل دارد اجرا میشود چون در یكی از اصول داریم كه اعمال ولایت فقیه از این طریق خواهد بود این مطلقه در آن مسیر میرود یعنی همانها را دارد انجام میدهد قاعدتأ یعنی مفهوم این اصل این است كه اگر بعدأ ولی فقیه یك جا خواست مستقیمأ بیاید دخالت بكندهمین كاری كه امام میكردند یعنی یك دفعه میامدند میگفتند كه این وزیر را بگذارید به نخست وزیر اجازه میدادند بدون توافق مجلس مثلا چنین كاری را بكنند یا این پول رابرداریم یا این پول را بگذاریم . این تصمیمات با این كلمه «مطلق » كه گذاشتیم دیگر در قانون اساسی مبنا پیدا میكند . این منظور این است ( عبدالله نوری – همین دیگر یعنی اینكه كاری دیگر نخست وزیر ندارد) آنها مسؤولیت است خوب ما گفتیم فلان فرمانده را نصب بكند ، آن باید نصب بكند ، آن جداگانه است این مطلق میخواهد این را برساند .
توسلی ـ آخر صحبت آقای مشكینی این بود كه اگر ما در یك بحران قرار گرفتیم و به این چیزهائی كه ذكر شد ،
مبتلا شدیم كه اینها را بیاوریم پس معلوم می شود آنها چیزهائی است كه مربوط … این در بیان آقای مشكینی بود .
آذری قمی ـ نه ، حرف ایشان همین است ، چون توهم این معنا بشود كه مفهوم دارد ما برای این مفهوم و این توهم نشود اینجوری …
توسلی ـ پس اگر ما مطلق گذاشتیم همه اینها اشتراك هست ، پس آنها اگر نبود هم نبود پس میتوانیم حذفش بكنیم.
آذری قمی ـ حرف آقای هاشمی این است . می گویند ولی فقیه فقط نصب فرماندهی ….
توسلی ـ آخر ما هم معتقدیم كه همه كاری برای ولی فقیه است این ولایت دارد .
نایب رئیس ـ ببینید ! منظور این است : آنهائی كه تعیین شده ، آنها به عهده فقیه است یعنی فرمانده را باید نصب بكند ، رئیس صدا و سیما را باید نصب بكند ، حكم رئیس جمهور را تنفیذ بكند آنهائی كه آنجا داریم سرجای خودش است كل نظام هم با ولایت فقیه دارد كار میكند یعنی مشروعیتش را از ولایت فقیه میگیرد كه ولایت فقیه دارد از این طریق اعمال میشود . معنای این مطلق را میگذاریم این است كه محدود به آن 10-11 تا نیست میتوانید در هرجا از بالای سر بیاید و بگویید این كار بشود یا نشود .
توسلی ـ من اشكالم به این است كه با این بیان آقای مشكینی ،ایشان فرمودند كه ما ناراحت بودیم از این مسالهای كه محدود كرده بودند برگردانیم و آن را ذكر كردیم .
نایب رئیس ( هاشمی ) ـ شما میگوئید آن را برداریم تا درست بشود اصلاً آن مسئوولیت ها را به عهده…
توسلی ـ این در ولایت مطلقه هست .
نایب رئیس ـ یعنی فرماندار را به عهده چه كسی بگذاریم ؟
آذری قمی ـ بلی ، مسئوولیتها را به عهده چه كسی بگذاریم ؟
حسن حبیبی ـ هیچی دیگر خودش هست ، ولایت مطلقه هست .
محمد یزدی ـ اینكه قبلاً صحبت شد انحصار از این طرف است هم این اعمال حتماً مال فقیه است و غیر فقیه نمیتواند متصدی باشد .
مهدوی كنی ـ من رأای موافق میدهم نه اینكه بگویم مخالفم البته این فهم خودم بود میخواستم بگویم آقای مشكینی بیانشان اینجوری است .
نایب رئیس ـ خوب میخواهید در مورد این ، یك مخالف و یك موافق صحبت بكنند ؟ آقای یزدی موافقند و
آقای موسوی مخالف ، آقای موسوی بفرمائید .
موسوی خوئینی ها - در اینجا دو تا مقولة بحث است : یكی اینكه آیا به حسب موازین فقهی ولایت فقیه ، ولایت مطلق است یا نه ؟ كه حضرت امام رضوان الله تعالی علیه در آن نامه ای كه مرقوم فرموده بودند آنجا به صراحت نظر مبارك خودشان را فرموده بودند كه ولایت مطلق است بعد مثالهائی زده بودند و بعد هم فرموده بودند مطلب بالاتر از اینها است و دیگر چیزی نفرموده بودند . این یك بحث جدائی است . صحبت این است كه این جمله در قانون اساسی بیاوریم یا نیاوریم . من خیال میكنم الان بحثی كه ما باید بكنیم این است كه آیا در قانون اساسی بیاید یا نیاید نه اینكه آیا ولایت فقیه ، ولایت مطلق است یا نیست . خوب بعضی از آقایان فقهاء اصلاً نظرشان غیر از آن چیزی است كه الان در این جمع و در نظام حكومت اسلامی بحث این است اصلاً چنین ولایتی را نه مطلقش و نه حتی در این حدی كه در قانون اساسی ما الان هست … بعضی ها هم نظرشان این است كه هم ولایت دارد و هم مطلق است اینجا فكر نمیكنم آن بحث مطرح است . بحث این است كه آیا در قانون اساسی بیاید یا نه ؟ اگر این جمله در قانون اساسی بیاید معنایش این است كه بقیة اصول كه به عنوان اصول قانون اساسی هست و نظام سیاسی و اداری جامعه را براین بنا نهاده ایم و از مردم هم برای این رأی میخواهیم یك اصلی را در همینجا در كنار این اصول كه این نظام را در حكومت اسلامی به این الان ترسیم كردیم و تصویری به مردم ارائه میدهیم كه جمهوری اسلامی است و قوای كشور ، قوای سه گانه است مجلس داریم ، قانونگذاری میكند ، دولت داریم قوة قضائیه داریم با این شیوه ای كه در این قانون اساسی آمده این اصل معنایش این است كه هیچیك از این اصول دیگر ثباتی ندارد .
ممكن است كسی بگوید كه خوب هیچوقت ولی فقیه ما ، ولی امر ، حالا یا در آینده چنین كاری نخواهد كرد در عمل چنین كاری خواهد كرد یا نخواهد كرد ، این یك بحث است اما اینكه این اصل در قانون اساسی بیاید
در كنار سایر اصول ، چه معنائی میدهد ؟ معنایش این است كه مردم این قانون اساسی كه ما دراین و این نظام حكومتی كه گفته ایم این ولی امر می تواند اینها را هم به هم بزند در حقیقت شما به یك اصل رای میدهید و آن این است كه در نظام اسلامی همة امور به دست ولی امر است و ولایت او هم مطلق است . هر چیزی را هر زمانی مصلحت دید میتواند تغییر بدهد و آن كار را میتواند انجام بدهد ، معنای این ، این است و آقای مخبر كمیسیون شماره یك هم در آن جلسات قبلی ، این مطلب را داشتند كه كمیسیون هم به همین معنا معتقد بود كه ولایت مطلق است منتها این را ما در قانون اساسی بیاوریم به این رای نداده بودند نه اینكه در اصلش اشكال داشتند گفتند
این در قانون اساسی بیاید خلاصه آنهائی كه برمیدارند این قانون اساسی را تفسیر و تحلیل میكنند میگویند در حكومت اسلامی اینها گفته اند تمام ازمة امور به دست یك نفر است »یفعل مایشاء « بلی البته چون ولی امر عادل است عدالتش در حد بسیار بالااست هیچ وقت به ضرر جامعه، هیچ كاری انجام نخواهد داد و اگر یك وقتی كاری كرد بر مبنای هوای نفس ، خود بخود از آن مقامش معزول میشود این حرف ، پیش ما حرف درستی است اما خلاصه مردم و دنیا برداشتشان این خواهد شد كه ما تمام امور را در اختیار یك فرد قرار دادهایم حكومت یك فرد است با اینكه قانون اساسی هم داریم اما آن فرد هم میتواند قانون اساسی را تغییر بدهد و هم هر چیز دیگری كه بر اساس قانون اساسی تنظیم میشود یعنی قوانین عادی كشور را مجلس قانونگذاری میكند ، مشروعیتش بر این است كه ولی امر اجازه داده و لذا میتواند قانون را خود ولی امر بدون مجلس نسخش بكند ، خود مجلس را منحل بكند. تعداد نمایندگان را كم و زیاد بكند. بعضی از اوقات بگوید اصلاً مجلس نمیخواهیم ، هر كاری را او بر خلاف قانون اساسی میتواند انجام بدهد و تمام اصول را میتواند تغییر بدهد . آیا مصلحت است كه ما در قانون اساسی چنین تأویلی بیاوریم كه این برداشتها بشود یا نشود ؟ كل قضیه از اول هم بخشش این دو بوده من به این جهت و به این جهات موافق نیستم كه در قانون اساسی تعبیر به این شكل بیاید و نظر من این است كه در آن مواردی كه لازم میشود هم چنانكه حضرت امام رضوان الله تعالی علیه انجام میدادند از همان اصل پنجم یك تعبیری دارد اعتقاد من این است كه كاملاً از آن استفاده میشود آنجا گفته شده است » و همة مسئولیت های ناشی از آن « من خیال میكنم برای اینكه اگر گاهی در مواقعی ولی امر ، واقعاً مصلحت جامعه بود یك كاری انجام بدهد، ضرورت اقتضا كرد ، انجام میدهد و با همان جمله هم ما میرویم مقابله با كسانی كه بخواهند نق بزنند كه مثلاً چرا بر خلاف قانون اساسی عمل شده ؟ همان كلمه كافی است تابحال هم بوده و از قبل هم بوده .
نایب رئیس (هاشمی رفسنجانی ) ـ آقای یزدی بفرمائید .
محمد یزدی ـ به این ترتیب پس بحثی در اصل مبنا نیست كه ولایتی كه برای فقیه ثابت است ، مطلق است مقید نیست . به موردی دون مورد . بحثی در اینكه این ولایت مطلق برای فقیهی كه حاكم هست و بطور رسمی مسئولیت را به عهده گرفته ، نمیشود مقید كرد نداریم . فقط بحث این است كه در قانون اساسی آوردن ممكن است برداشتی كه از آن بشود یا مردم چنین و چنان بگویند . ظاهراً نگرانی آقایان و استدلالی كه جناب آقای مشكینی داشتند بر این است كه این مبنا را به چه نحوی باید بفهمانیم و خوب قبلا هم اینجا بحث شد من خودم هم عرض میكردم كه اصل پنجم افاده ولایت مطلق را میكند اصل پنجاه و هفتم هم هسست حالا عرض میكنم این اصل یكصدو دهم هم انحصار از طرف مواردی است كه ذكر شده است یعنی این موارد به عهدة فقیه است كه نه فقیه فقط این موارد را انجام میدهد .
اما همینطور كه ملاحظه فرمودید حزب این نحوة استفاده و برداشت مورد اختلاف نظر است و بعضی ها خواهند گفت كه رقم و عدد و شماره مفهوم دارد و معنایش این است كه غیر موارد نمیتواند كاری بكند . در حالی كه خوب مبنااین است كه میتواند كاری بكند .
مسأله این است كه حضرت امام زائد بر مواردی كه در قانون اساسی ذكر شده بود در مواردی كه لازم میدانستند ، اقداماتی میفرمودند ، گوشه و كنار گفته میشد كه این خلاف قانون اساسی است و این نقض قانون اساسی است و ایشان قانون اساسی را نقض كرده اند ، حتی بعضی جاها با یك تعابیر سریعتر و تند تری میگفتند. وقتی ایشان در زمان حیات خودشان قانون اساسی را نقض بكنند پس دیگر چه اعتباری برای قانون میمانددرحالی كه اینجور نیست ما معتقد بودیم كه نقض قانون اساسی نیست و مفاد اصل پنجم هم همین است كه این اختیار را دارند الا اینكه صریح نیست . برای رفع این ابهام كه وقتی مبنای ما بر این است كه فقیه میتواند این كارها را بكند اگر این توصیف مطلق را برای ولایت ذكر بكنیم ، آن موری كه زائد بر مذكورات در قانون اساسی است اگر فقیه استفاده بكند ، دیگر هیچكس نمیتواند بگوید خلاف قانون اساسی است . نگرانی اقایان این است كه اگر اینجوری باشد ، پس این اصول دیگر به درد نیمخورد و معنای ولایت مطلقه این است كه فقیه هر كاری دلش میخواهد بكند
اصلا كل نظام را به هم بزند یك روز بگوید مثلا نظام جمهوری را نمیخواهیم فرض این است كه در اصل پنجاه و هفتم تصریح به این مسأله شده در اصل پنجم ، اصل ئلایت ذكر شده در اصل پنجاه و هفتم عبارت این است كه » قوای حاكم در جمهوری اسلامی ایران ، عبارت است از ( قوه مقننه ، مجریه ، قوه قضائیه ) كه زیر نظر ولایت امر
و امامت امت است بر طبق اصول آینده عمل میكنند . « یعنی نظارت عالیه ولایت امر در اجرائیات ، از طریق این سه قوه مطابق این اصول عمل میشود .
نظرتان هست كه جناب آقای مهدوی اینجا مسأله را نقل كردندكه از امام سؤال كردند كه وقتی رهبر با مردمش تقریباً یك نوع قراردادی بست كه من اعمال ولایتم را مطابق این نظام بر اساس این شكل ، براساس این اصول انجام میدهم یك قراردادی بسته است ، این قرار داد را عمل میكند ، تخلف نمیكند . این نگرانی را ما بگوئیم وقتی این ولایت را به اطلاق توصیف كرد پس میتواند كل قانون اساسی را كنار بگذارد و بگوید اصلا من كاری ندارم . خود همین قانون اساسی مورد تنفیذ او قرار میگیرد او با مردمش تعهد كرده كه مطابق این اصول عمل بكند و
ولایتش را از این اصول اعمال بكند این وظایفی كه در اصل 110 ذكر شد ه این وظایفی است كه انحصاری اوست یعنی كس دیگری نمی تواند این كار را انجام بدهد . یعنی نصب فقهاء شورای نگهبان ،نصب عالیترین مقام قضائی نصب فرماندهی كل و سایر چیزهایی كه از اختیارات یا وظایف رهبری ذكر شده ، ما هم ابتدئاً نظرمان این هست كه معنای ذكر اینها نفی غیر نیست بلكه اختصاص این كارها ست به رهبر ، منتها چون امكان دارد كسانی از این مفهوم بگیرند و بگویند نفی غیر است می گوئیم این وصف مطلق را ذكر بكنید كه این نفی غیرنكند ، شما می گویید وقتی نفی غیر نكرد پس غیر حتی نفی اینها را می كند می خواهیم بگوئیم اینجوری نیست نفی اینهارا هم نمی گیرد ؟ چرا؟ بخاطر اینكه مطابق اصل پنجاه و هفت می گوید از این طریق اعمال می كند پس اگر شما این توصیف را بیاورید همه اینها كه اینجا ذكر شده است محفوظ است و عمل می شود و هم اگر در موردی لازم دانست خارج از این موارد عمل بكند نه نقض این موارد را بكند ، یعنی یك كاری را لازم دانست كه با اینها منافات ندارد ، خلاف اینها نیست و نیاز هم هست واز اختیاراتش می خواهد استفاده كند ، مثل نصب ائمه جمعه كه ایشان اشاره فرمودند یا بعضی دخالتها كه ذكر نشده ونقص اینها هم نیست ولی دارای ولایتش هست . ( حالا یا هست ) در آنجایی كه هست تعهد كرده از این طریق عمل كند ، اگر از این طریق تأمین نمی شود ولازم می داند كه ولایت را اعمال بكند ، اعمال می كندولایت را ، نقض قانون اساسی هم نكرده چون توصیف مطلق هست ، بنابراین برای هیچ طرف نیست .
ماكه می گوئیم كلمه اطلاق اضافه بشود نه بدین معناست كه یعنی قانون اساسی را بگذاریم كنار، و نه بدین معناست كه نظام را بگذاریم كنار ، نظام محفوظ است ، قانون اساسی محفوظ است ،خود همین ولی مطلق می گوید از این طریق عمل می كند ولی مواردی هم پیش می آید كه نقض این طریق نیست نیاز هم هست و اگر عمل بكند دیگران خواهند گفت نقض كرده , می گوییم كه نه خیر نقض نكرده چون خود قانون وصف اطلاق را به آن داده ، هدف این هست پس مطلق هست , یعنی وصف اطلاق را به آن داده و می تواند عمل بكند در مواردی هم كه از این طریق عمل می كند . به این ترتیب هم با مبنا به اصطلاح مطابق هست و هم آن نگرانی كه آقایان اظهار می كنند آدم مطمئن است كه این نگرانی نیست واقعاً، جا ندارد .
موسوی خوئینی هاـ از فرمایشات آقای یزدی چنین بر می آید كه مطلق نمی داند .
منشی ( یزدی ) ـ چرا من مطلق می دانم .
بنده عرض می كنم تا وقتی كه ازطریق قانون اساسی (كه خودش گفته است ازاین طریق عمل میكنم). عمل می
كند جای نگرانی برا ی شما نیست كه ( معنی اطلاق این است كه قانون را كنار بگزاریم )!
نایب رئیس ( هاشمی رفسنجانی ) ـ ده دقیقه ای را كه ما داریم آقایان صحبت كرده اند دیگر …. (سید علی خامنه ای می خواهید من دو سه كلمه صحبت بكنم ؟ ) پس بگذارید آقای نوری صحبت كنند بعد شما صحبت كنید كه ترتیب رعایت شود ، آقای نوری صحبت كنید .
عبدالله نوری ـ بسم الله الرحمن الرحیم من فكر می كنم حاج آقا آذری بودند كه در اصل 57 پیشنهاد فرمودند این اصلاح بشود به نظر من اگر آنجا این اصلاح بشود شاید خیلی بحثها جمع و جورتر بشود و این مسألهای نباشد كه قوای حاكم در جمهوری اسلامی عبارتند از قوه مقننه ، قوه مجریه ، قوه قضائیه كه زیر نظر ولایت مطلقه فقیه بر طبق اصول آینده اعمال می گردد. اگر آنجا را اصلاح كنیم هم سازماندهی كشور را قبول كرده ایم هم ولایت مطلقه را قبول كرده ایم ، هم ارتباطش به هم داده ایم ولی این را پذیرفته ایم اگر آنجا را عمل نكینم به نظر مكن كاملاً تناقض است بعنی ما یك سلسله اصولی را نوشته ایم در كنار آن هم یك اصل به عنوان ولایت مطلقه بدون ارتباط معنایش هم این است به خلاف آن چیزی كه حاج آقا یزدی فرمودند كه نه خیر در چارچوب قانون اساسی است اگر در چهار چوب است همین اصل پنجاه هفتم را درست كنید ، اگر مازاد بر این است قانون
اساسی می گوید رئیس جمهور می خواهیم ، ممكن است ولایت مطلقه فقیه در یك موردی تشخیص بدهد كه خیر رئیس اصلاً نمی خواهیم ، مجلس می خواهیم ، بگوید نه خیر نمیخواهیم، اگر بخواهیم كنار هم ببینیم بیاییم همان جا روی این كلمه زیر نظر ولایت امر رازیر نظر ولایت مطلقه فقیهش بكنیم ، هم چارچوب قوای حاكم وهم قانون اساسی را قبول كرده ایم و هم كلمه ولایت مطلقه فقیه را آورده ایم و مشكلمان بر طرف می شود.
آذری قمی ـ اجازه بفرمایید من یك توضیحی عرض كنم .
نایب رئیس ( هاشمی رفسنجانی ) – نوبت آقای خامنه ای است .
سید علی خامنه ای ـ حالا بفرمائید شما.
آذری قمی ـ ببیند آقای خوئینی ، در قانون اساسی در رابطه با مقننه و مجریه و قضائیه تكالیفی را قبول داریم و بعد همین وظایفی كه در اینجا گذاشته ایم اینها اطلاق دارد یعنی باید درهر شرایطی باید اعمال مثلاً راجع به ولایت ، راجع به قوه مقننه را از راه مجلس بكنید . این اطلاق دارد ما می گوئیم ولایت مطلقه ای كه اینجا می گوییم این حكومت دارد برآن چه طور؟ یعنی در همه حالات اگر باید الاو لابد ازراه مجلس عمل بكند در یك موردی استثنا می شود و آن مورد چیست ؟ آنجا كه مصلحت اقتضا بكند ، مصلحت كشور اقتضا می كند كه نه از
آن طریق دیگر اعمال نشود پس این با هم دیگر تضاد ندارد یعنی عام و خاص مطلق و مقید است راجع به مسألة تقنین همیشه ولایتش را از راه مجلس اعمال بكند الا یك فرضی و آن فرض این است كه مصلحت اقتضا بكند كه آن طریق را در یك مورد خاص كنار بگذارد نه مطلقاً .
پس بنابر این ، این دو تا با همدیگر معارضه ندارد هیچ با هم تضادی ندارد . لذا امام كه می فرمایند مصــلحت نظام …
هاشمی رفسنجانی ـ حرف آقای خوئینی ها هم كه همین بوده … ایشان می گفت ما مصلحت نمیدانیم در قانون بیاورند .
آذری قمی ، این را كه آقای نوری و ایشان می گویند ، می گویند مضاده دارد می گوییم مضاده ندارد به همدیگر ، مصلحت نظام تقیید می كند این اطلاقات را .
نایب رئیس ( هاشمی رفسنجانی )ـ خیلی خوب ، جناب آقای خامنه ای ….
سید علی خامنه ای ـ بسم الله الرحمن الرحیم . حالاپیشنهاد جناب آقای نوری كه در آن اصل بیاید این را هم بنده مخالف نیستم ، علی ایحال مقصود این است كه یك جایی در قانون اساسی این بیاید اما من دو تا مطلب را عرض كنم ، یكی راجع به اصل قضیه در پاسخ به سوالی كه جناب آقای نوری كردند. ببیند، این همان چیزی است كه امام با آن تاكید بیان كردند و ما همه فضای تبلیغاتی كشور را از این قضیه پر كرده ایم در نماز جمعهها گفتیم ، در سخنرانی ها گفتیم ، در تریبون گفتیم ، چرا ؟ چون اصلاً قوام نظام به این است . من به یاد همه دوستانی كه در جریانهای اجرائی كشور بودند می آورم كه آن چیزی كه گره های كور این نظام را در طول این هشت سالی كه ماها مسئول بودیم باز كرده همین ولایت مطلقه امر بود و نه چیز دیگر . ما در جنگ، در مسائل اقتصادی ، در زمینه مسائل بانكی و پولی، در زمینه های سیاسی ، درمسائل مربوط به خارج از كشور ، در آن جاهائی كه كشش تشكیلات و سیستم آنقدر نبوده كه بتواند كار را انجام بدهد ما از ولایت مطلقه امر استفاده كردیم یا دستور داده امام كه این كار انجام بگیرد یا محول كردند به روسای سه قوه یا به یك جمعی و این كارها انجام گرفته من می گویم ما مواظب باشیم این گوشه اش خاشیده نشوید اگر مسئله ولایت مطلقه امر و قاعده این نظام است ذره ای خدشه دار بشود ما باز گره كور خواهیم داشت ، باز مشكل خواهیم داشت ، باز بن بست خواهیم داشت . مراقب باشید این یعنی صفری دركبری تاثیر نگذارد چون حالا مصداق ولایت امر امام خمینی نیست ، اصل قضیه و مدعای ولایت امر تخطئه نشود . حرفهای گذشته همه مان تخطئه خواهد شد و نظام در بن بست قطعی قرار
خواهد گرفت در حوادث گوناگون . این راجع به آن مساله اول یعنی من میخواهم توجه همه برادران را جلب كنم به حساس بودن روی این قضیه ، به این هم اكتفا نكنید كه در قانون اساسی بیاید ، نه . در مصاحبه ها در گفتن ها در گفتارهای تلویزیونی ، در توجیهی كه از قانون اساسی میشود از این اصل خجالت نكشید كه ما گفتیم ولایت مطلقه امر ، نه این اصل خجالت ندارد ، این اصل امتیاز جمهوری اسلامی است ، مایه برندگی تیغ جمهوری اسلامی است ، از این قویاً دفاع كنید این یك چیزی است كه لازم است و نظام به این احتیاج دارد .
اما مطلب دومی كه حالا در قانون اساسی بیاوریم یا نه . من می گویم اگر هم به صرافت امر اگر ما ممكن بود این را نیاوریم ، حالا كه بحث شده دیگر نمی شود نیاوریم . اگر بحث نمی شد مطرح نمی شد ، گفتگو نمیشد ، گفتگو نمیشد ، خیلی خوب گفته می شد به اطلاق ولایت امر ما یعنی از ولایت امر متبادر از ولایت امر، ولایت مطلقه امر است ، خیلی خوب می شد فهمید. اما الان كه بحث شد و یكی گفت آری و یكی گفت نه ،
اگر نیاورید معنایش نفی است ولو شما بروید بگویید كه نه آقا ما مقصودمان نفی نبود ، ما مقصودمان این بود كه باشد اما در قانون اساسی نیاید ، این دیگر خدشه دار خواهد شد یعنی الان هیچ مصلحت نیست كه در این تردید بشود كه بیاید ، حالا كجا بیاید من بحثی ندارم یا اصل پنجاه و هفت بیاید یا اصل نمیدانم صد و ده بیاید ، هرجا می خواهد بیاید ، صدو هفت بیاید ، این تفاوت نمی كند .
می فرمائید كه اگر ما مطلقه را آوردیم در تفسیری كه خواهد شد خواهند گفت كه آقا اینها ولایت مطلقه درست كردند ، من می گویم اگر نیاورید هم همین است كه آقای خوئینی ها ، بالاخره شما ولایت را معنا خواهید كرد یا نه ؟ در بیان معنای ولایت فیق تقیه خواهیم كرد ما از دنیا یا از روشنفكران خودمان ؟ یا نه مثل امام صریحاً خواهیم گفت ؟ اگر بناست تقیه كند نظام یعنی نه مقصودش را بگوید ، حرف دلش رابگوید و نه هم ولی فقیه در آنجا كه لازم می داند تصرف كند یعنی ولی فقیه می خواهد تصرف كند تقیه كند ، بگوید ممكن است من تصرف كنم ، دنیا بگوید ای آقا اینها حكومت مطلقه درست كردند اگر بناست نظام جمهوری اسلامی در بیان مرادات خودش و اعمال آنها تقیه كند از كسی ، خوب آن یك حرفی است ، اما اگر قرار نیست تقیه كنیم ، چه شما مطلقه را بگذارید چه نگذاری با توجه به اینكه اعتقادمات این است كه مطلقه است ، مجبوریم به دنیا بگوییم ما مرادمان این است از مطلقه .
بنابر این تردید نگذاریم در بحث ، اجازه ندهیم كه زمینه ای باقی بماند كه یك وقتی یكی پیدا بشود آنجا بگویید آقا چرا این كار را كردید ، چه حقی داشتید ؟ بعد شماره بگویید آقا ولایت مطلقه بود ، بگوید از كجا معلوم بود ؟
یك بحث و جنجالی در جامعه ما بوجود بیاوریم سر یك مسئله ای كه برای ما روشن است . گذاشتنش هیچ اشكالی ندارد . نگذاشتنش به نظر من مشكلات فراوانی را بوجود خواهد آورد . اما اینكه آیا گذاشتن این كلمه به معنای نقضی قانون اساسی است ، نه . آقای آذری توضیح دادند ، به نظر من هیچ اشكالی ندارد ، این ولایت امری كه مشروعیت نظام با او است ، با یك دستگاهی ، با یك سیستمی مملكت را اداره میكند ، آن سیستم چیست ؟ این قانون اساسی است ، این است یعنی وقتی ما می گوییم كه مشروعیت نظام مثلاً رئیس جمهور هم كه مردم به او رای می دهند ما جلوی چشم دنیا رئیس جمهوری را كه چندین میلیون آدم به او رای داده اند می آوریم پیش ولی امر كه آقا شما تنفیذ كن دیگر ، معنای این حرف چیست ؟ معنایش این است كه اگر او تنفیذ نكند فایده ای ندارد . خوب پس ببینید ما ولایت مطلقه را در عمل و حتی در اظهارات داریم می گوئیم منته این ولایت مطلقه اعمالش و اداره كشور به وسیله او با یك سیستمی انجام بگیرد، آن سیستم این است . آنجایی كه این سیستم با ضرورتها برخورد می كند و كارآیی ندارد ، آن وقت ولایت مطلقه از بالا سر وارد می شود گره را باز می كند . بنابر این نه اصل صد و ده ایرادی دارد و نه بقیه اصول این قانون . لذا من عرض می كنم در این زمینه تردید هیچ مصلحت نیست یعنی مصلحت نیست كه این شورا چیزی را كه امام صراحتاً گفته تردید كند صراحتاً در قانون بیاورد .
نایب رئیس (هاشمی رفسنجانی )- خیلی خوب حالا دو تا احتمال هست ، یكی اینكه در اصل پنجاه و هفت بگذاریم كه ایشان هم موافق بودند .
سید علی خامنه ای – من نظر آقای نوری را تایید می كنم ، اصل پنجاه و هفت مناسب است ، هیچ اشكالی ندارد .
نایب رئیس ( هاشمی ) – خیلی خوب ، اجازه بدهید دو تا رأای میگیریم اگر در همین اصل یكصدو هفت رأی بیاورد، اینجا میگذاریم ولی اگر تصویب نشود برای اصل پنجاه و هفت رای میگیریم .
آقایان هم موافقت كنند كه رای نشكند دیگر ، در همان اصل پنجاه و هفت بگذاریم .
میرحسینموسوی – حاج آقا من فكر میكنم پنجاه و هفت یعنی زیر نظر ولایت مطلقه امر .
هاشمی – بله .
منشی (یزدی ) – اصلا میتواند ولایت مطلقة فقیه باشد .
نایب رئیس ( هاشمی )-همان كه می خواهید آنجا بگذارید ، اینجا بگذارید .
نایب رئیس (سید علی خامنه ای ) – این اشكالی ندارد ، فرق نمی كند .
منشی (یزدی ) – اول به پیشنهاد مكتوب رأی بگیرید .
نایب رئیس (هاشمی ) – اول پیشنهاد مكتوب را رأی میگیریم . آقایانی كه موافقند در اصل یكصدو هفت اضافه بشود رای بدهند (دوازده نفر رأی دادند ) این رأی نیاورد .
حالا آقایانی كه موافقند در اصل پنجاه و هفت اضافه بشود رأی بدهند (همه رأی دادند) این به اتفاق آراء رأی آورد .
امامی كاشانی – جناب آقای هاشمی ، این مطلبی كه الان تصویب شد معلوم باشد در مذاكرات با آن كه در اصل صدو هفت است هیچ فرقی ندارد . برای اینكه می گوید اینها زیر نظر ولایت مطلقه چون بعداً میآید در شورای نگهبان ، مذاكرات اینجا در تفسیرش موثر است ، این معنایش این است كه ولایت ، ولایت مطلقه است ولی در این سیستم عمل می كند ، می تواند هم …. عمل كند .
نایب رئیس (هاشمی رفسنجانی ) – آقای امامی ببینید ، آن كه باعث شد آقایان گفتند ما هم قبول كردیم ، توضیح آقای نوری بود یعنی اینجا كه ما آوردیم با همانجایی كه سازمان را تصویب كردیم ولایت مطلقه را
گفتیم ، با هیچ جا درگیر نمی شود . آنجا كه بگوییم ، بعد سوال پیش می آید كه اینجا سازمان را گفتند، آنجا ولایت مطلق را گفتند ، این بیان ایشان بیان قابل قبولی بود دیگر ، دلیلش هم این است .
آذری قمی – ببینید ، اینجا اگر اینجور باشد كه زیر نظر ولایت مطلقه امر و امامت امت بر طبق اصول آینده این قانون اعمال میگردد. پس اگر یك جائی مصلحت اقتضاء كرد كه برخلاف این اصول آینده عمل بشود حق ندارد . (یزدی – قوای حاكم را دارد می گوید ) آقا میگوید زیر نظر ولایت مطلقه امر بر طبق اصول آینده این قانون اعمال میگردد .
كروبی – حالا ما فرض هم می كنیم معنایش این است ، فرض می كنیم صدو هفت است كه رای نیاورده، اینجور نیست .
سیدعلی خامنه ای – نه معنایش این نیست ، آقای آذری اجازه بدهید . من یك جمله بگویم ، صبر كنید .
كروبی – عذر می خواهم ، معذرت می خواهم ، فرض هم اینجور باشد ، خوب آنجا رأی نیاورد دیگر و اینجور هم نیست .
منشی (حبیبی ) – آقای هاشمی ، عبارت ولایت مطلقه امر یا فقیه است ؟
منشی (یزدی ) – ولایت مطلقة فقیه .
منشی (حبیبی ) – فقیه بهتر است .
منشی (یزدی ) – پیشنهاد آقای خوئینی ها این است ، عبارت بشود زیر نظر ولایت مطلقة فقیه و امامت است .
نایب رئیس (هاشمی رفسنجانی ) – نه همان امر باشد ، همان كه بوده ، ما به همان » امر « رأی گرفتیم .
منشی (یزدی ) – ولایت مطلقه امر .
آذر قمی – آقا اجازه بدهید منظور تأمین نشده (هاشمی – اشكال هست ) .
منشی (یزدی ) – ولایت مطلقه ، دیگر آن ولایت امر مطلق باید باشد .
نایب رئیس (سید علی خامنه ای ) – ملاحظه كنید آن اینجوری است ، می گوید قوای حاكم در جمهوری اسلامی ایران عبارتند از این سه قوه كه زیر نظر ولایت مطلقه امر و امامت امت برطبق اصول آیندة این قانون اعمال می گردد …. (چند ثانیه از بحث در نوار قطع شده است ) این ولایت مطلق بر طبق اصول این قانون عمل میشود ، اشكالی ندارد.
كروبی – یعنی كاملا اینجوری است دیگر ؟
سید علی خامنه ای – همینطور است ، بله .
منشی (یزدی ) – ولایت میتواند ،منتها قوا از این طریق است .
نایب رئیس (خامنه ای ) – قوا نمی توانند جور دیگر عمل كنند ، یك اصلی كه مسأله ندارد .
منشی (یزدی ) – بله قوا فقط از این طریق كار میكنند .
نایب رئیس (هاشمی ) – آقایان از این اصل عبور می كنیم . اصل بعدی را بخوانید .
منشی (حبیبی ) – جملة آخر اصل یكصدو هفت كه از این اصل عبور می كنیم . اصل بعدی را بخوانید.
منشی (حبیبی ) – جمله آخر اصل یكصد و هفت كه خواندیم « رهبر در برابر قوانین با سایر افراد كشور مساوی است « این جمله را از اصل یكصدو دوازده گرفته و به اینجا اضافه كرده ایم كه اصل یكصدو دوازده مان آزاد باشد .
نایب رئیس (هاشمی ) – باید به این تغییر در اصل یكصدو هفتم رأی بگیریم . آقایانی كه موافقند رأی بدهند (اكثر رأی دادند ) تصویب شد . خدا شما را رحمت كند ، اصل بعد را بخوانید .
(به شرح زیر خوانده شد )
اصل یكصد و هشتم – قانون مربوط به تعداد و شرایط خبرگان ، كیفیت انتخاب آنها و آئین نامه داخلی جلسات آنان برای نخستین دوره باید به وسیلة فقهاء اولین شورای نگهبان تهیه و با اكثریت آراء آنان تصویب شود و به تصویب نهائی رهبر انقلاب برسد . از آن پس هر گونه تغییر و تجدید نظر در این قانون و تصویب سایر مقررات مربوط به وظایف خبرگان در صلاحیت خود آنان است .
منشی (حبیبی ) – این اصل همان اصل یكصدو هشتم قانون اساسی فعلی است كه جملة « و تصویب سایر مقررات مربوط به وظایف خبرگان « به آن آخر اضافه شده و عبارت در صلاحیت مجلس خبرگان است به »در صلاحیت خود آنان است « تغییر یافته است . در سطر اول در قانون اساسی فعلی « كیفیت انتخاب آنها»
بوده « (آنطور كه جناب آقای مومن فرمودند) بدون توجه شده است : « كیفیت انتخابات و آئین نامه داخلی جلسات آنان « كه در كمیسیون پیشنهاد شد همان « انتخاب آنها « كه در قانون اساسی بوده هم به لحاظ اینكه معنا را بهتر میرساند . هم به لحاظ این كه اصل قانون اساسی فعلی است باقی بماند و تنها تغییری كه ما دادیم در مصوبه شورا این است كه انتخابات را به « انتخاب آنها « تغییر دادیم .
منشی (یزدی ) – تقریباً ابقاء حالت قبلی است .
نایب رئیس (هاشمی ) – آقایان اگر با این تغییر موافقند رأی بدهند (اكثر رأی دادند) تصویب شد . از این عبور می كنیم اصل بعد را بخوانید .
(به شرح زیر خوانده شود )
اصل یكصدو نهم
شرایط و صفات رهبر :
صلاحیت علمی لازم برای افتاء در ابواب مختلف فقه .
عدالت و تقوای لازم برای رهبری امت اسلام .
بینش صحیح سیاسی و اجتماعی ، تدبیر ، شجاعت ، مدیریت وقدرت كافی برای رهبری .
در صورت تعداد واجدین شرایط فوق ، شخصی كه دارای بینش فقهی و سیاسی قوی تر باشد مقدم است .
منشی (حسن حبیبی ) – در شورا اصل یكصدو نهم به ترتیبی كه الان خواندم تصویب شده فقط شرایط و صفات رهبر را (الف – ب – ج ) گذاشته ولی با توجه به اینكه در موارد دیگری كه شورا تصویب كرده و در اصول دیگر قانون اساسی فعلی بندها با شمارة (یك – دو – سه ) مشخص شده پیشنهاد ما این است كه آن (الف – ب –
ج ) به (1 و 2 و 3 ) تغییر بكند .
نایب رئیس (هاشمی ) – به این تغییر هم باید رأی بگیریم . آقایانی كه با این تغییر حروف به رقم موافقند رأی بدهند . (اكثر رأی دادند ) تصویب شد .
مشكینی – ملاك این چه بود ؟
هاشمی – زیباتر است .
منشی (یزدی ) – نظر هماهنگی باشكل سایر اصول قانون اساسی است ، اصل بعد را بخوانید .
(به شرح زیر خوانده شد )
اصل یكصدو دهم
وظایف و اختیارات رهبر :
تعیین سیاستهای كلی نظام جمهوری اسلام ایران پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام.
نظارت بر حسن اجرای سیاستهای كلی نظام .
فرمان همه پرسی
نصب و عزل و قبول استعفاء مقامات ذیل :
الف ـ فقهای شورای نگهبان .
ب ـ عالیترین مقام قوة قضائیه .
ج ـ رئیس سازمان صداو سیمای جمهوری اسلامی ایران .
د ـ رئیس ستاد مشترك .
هـ – فرمانده كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی .
و – فرماندهان عالی نیروهای نظامی و انتظامی .
فرماندهی كل نیرو های مسلح .
اعلام جنگ و صلح و بسیج نیروها.
حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سه گانه .
حل معضلات نظام كه از طرق عادی قابل حل نیست ، از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام .
امضاء حكم ریاست جمهوری پس از انتخاب مردم ، صلاحیت داوطلبان ریاست جمهوری از جهت دارا
بودن شرایطی كه دراین قانون می آید باید قبل از انتخابات به تایید شورای نگهبان و در دورة اول به تایید رهبری برسد .
عزل رئیس جمهور با درنظر گرفتن مصالح كشور ، پس از حكم دیوان عالی كشور به تخلف وی از وظایف قانونی یا رأی مجلس شورای اسلامی به عدم كفایت وی براساس اصل هشتادو نهم .
11- عفو یا تخفیف مجازات محكومین در حدود موازین اسلامی ، پس از پیشنهاد رئیس قوه قضائیه رهبرمیتواند بعضی از وظایف و اختیارات خود را به شخص دیگری تفویض كند .
منشی (حبیبی ) – دو تا توضیح ، یكی مجمع تشخیص مصلحت نظام ، در برخی از موارد مجمع تشخیص مصلحت نوشته شده بود ، پیشنهاد ما این هست كه مجمع تشخیص مصلحت در هر جایی كه با عنوان رسمی اش كه در خود اصل مربوط هست ، مجمع تشخیص مصلحت نظام ذكر بشود ، این یك نكته ، نكته دیگر این است كه حل معظلات نظام ضمن این مواردی كه تصویب شد ، چون آخرین مرحله تصویب شده بود ، بند یازده بود ، ما فكر كردیم كه بعد از حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سه گانه و قبل از آن مواردی كه جنبة امضایی و اینها دارد ، اگر این حل معظلات نظام را بگذاریم در تنظیم موارد بهتر باشد یعنی در واقع ما بند یازده را آوردیم به بند هشت و ازبند نه به شماره ها تغییر كرده .
نایب رئیس – خوب حالا آقای امینی سؤالشان را بپرسند .
امینی – سوال من راجع به همان بند هشت است كه این حل معظلات نظام از طرق عادی قابل حل نیست ، از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام یعنی خود رهبر مشورت می كند با مجمع تشخیص مصلحت و خودش حل می كند یا ارجاع می دهد به آنها؟ ظاهر عبارت این است كه حل معظلات نظام كه از طرق عادی قابل حل نیست ، از طریق مجمع تشخیص مصلحت یعنی خودش نمی تواند به آنها می گوید انجام بدهند . ظاهراً آن كه بحث بوده این است كه خود رهبر می تواند حل كند با مشورت و جلوتر هم در كمیسیون اینجوری صحبت بوده این چه جوری است ؟
نایب رئیس ( هاشمی رفسنجانی) ـ موقع تصویب این جوری تصویب شد ، این تصویب شد .
خوئینی ها ـ چون حضرت امام جز وظایف مجمع قرار داده بودند.
هاشمی رفسنجانی ـ این كه ایشان می گویند اصلاً در كمیسیون نبوده این اینجا پیشنهاد شده است .
آذری ـ امام فرموده قانونگذار نباشد ، در عرض قوای دیگر بلكه بازوی مشورتی باشد .
هاشمی ـ می شود ولی به هر حال این پیشنهادی اینجا بوده .
امینی ـ پس این خصوصیت چه كار دارد به رهبری ؟ اینجا سوال این است كه وظایف رهبری است ، ظاهرش این است خودش با مشورت ….
میر حسین موسوی ـ حاج آقا ، این معضلات را رهبری ارجاع می دهد یعنی سرخود نمی تواند شورای تشخیص مصلحت معضلات كشور را بیاید حل بكند ، ما داریم بحث ولی مطلق امر را می كنیم .
نایب رئیس ( هاشمی رفسنجانی ) ـ حالا شما بحث نكنید آنچه كه تصویب شد این است آنكه در كمیسیون نبود ، اینجا پیشنهاد دادیم تصویب شد …
( آذری ـ ظاهرش این بود با مشورت …..) نه نبود پیشنهاد عین این لفظ است ، حالااگر می خواهید عوض بشود باید یك پیشنهاد پنج نفری امضاء بكنید تازه عوض هم نمیشود دیگر بحث نكنید .
عمید زنجانی ـ ولی این مخالف فرمایش امام است ، نهادی در برابر نهادها، نهاد تصمیم گیرنده میشود .
نایب رئیس ( هاشمی رفسنجانی ) ـ آن جا بخشش دیگر اینجا نیست حالا، آقای توسلی هم سؤال داشتند . شما سؤالتان چی بود ؟
توسلی ـ من چون نبودم یك سؤال داشتم بعضی از وظایف و اختیارات خود را آن جنبة ولایتی را تفویض به غیر می كند ، تفویض معنایش وكالت است ، چ.ن من در آن جلسه نبودم .
منشی ( یزدی ) ـ این بحث شد جناب آقای توسلی .
هاشمی رفسنجانی ـ خوب می خواستنددر آن جلسه باشید ( باخنده ) حالا ما دیگر نباید همه اش جواب بدهیم . ما رأی هم الان نمی خواهیم …
منشی ( یزدی ) ـ نفس ولایت قابل تفویض نیست ، كار را تفویض می كند .
هاشمی ـ ما الان رای هم نمی خواهیم دیگر كه گرفتار شما باشیم كه جواب بدهیم .
منشی ( یزدی ) ـ مطمئن باشید كه بحثها ذكر شد فقط خصوصیت یك كاری را واگذار می كند و لذا میگوید بعضی از كارها را ، می گوید این كار را شما بكن ، نه ولایتش را بده به او ( توسلی ـ یعنی وكالت میدهد؟) یعنی وكالت می دهد كه از طرف او انجام می گیرد .
آذری ـ شبیه اینها را هم رد كردیم ما.
نایب رئیس ( هاشمی رفسنجانی ) ـ آن خودش نیست ، جواب شبهه شما این است كه این خودش استقلال
ندارد اگر هبر خواست به آنها چنین حقی را می دهد اگر نخواست نمی دهد به علاوه شما آن ولایت مطلقه ای كه آنجا گفتند معنایش این است كه اگر رهبر خودش از بالای سر میاید كار را انجام می دهد و این شبهه ها اصلا دیگر وارد نیست بحث هم نكنی( توسلی – یعنی وكالت میدهد؟) یعنی وكالت میدهد كه از طرف او انجام میگیرد.
آذری- شبیه اینها را هم رد كردیم ما.
نایب رئیس (هاشمی رفسنجانی)- آن به خودش نیست، جواب شبهه شما این است كه این خودش استقلال ندارد اگر رهبر خواست به آنها چنین حقی را میدهد اگر نخواست نمیدهد به علاوه شما آن ولایت مطلقهای كه آنجا گفتیدمعنایش این است كه اگر رهبر نخواست هم به اینها نمیدهد همین طور كه اگر دید اینجا مشكل هست رهبر خودش از بالای سر میآید كار را انجام میدهد و این شبهه ها اصلاً دیگر وارد نیست بحث هم نكنید . آقای موسوی بفرمائید.
موسوی خوئینی ها- من یك پیشنهادی دارم كه یك جملهای است مثل همان اصل 107 حالت تاریخی پیداكند. درآن بند 9 (اصل یكصدو دهم ) گفتهایم «و دردورة اول به تأیید رهبری برسد» كه الان دیگر موضوعیت ندارد. بعد میگوید «شرایطی كه دراین قانون میآید… و دردورة اول به تأیید رهبری برسد».
نایب رئیس (هاشمی)- مااین را درهمان موقع بحث پیشنهاد كردیم كه حالت تاریخی بدهیم، نپذیرفتند، گفتند بگدارید متن قانون اساسی است، بماند، (موسوی خوئینیها- آنجا میگفتند حذفش كنید) نه، گفتید بگذارید متن قانون بماند، دلیلشان این بود، همان موقع من گفتم به این هم مثل آنجا جنبه تاریخی بدهیم، نپذیرفتند.
من یك پیشنهاد اصلاح عبارتی دارم نمیدانم مورد قبول آقایان هست یانه، درآن بند كه آمده «نصب وعزل و قبول استعفای مقامات ذیل» بهتر است به جای «ذیل» بنویسیم «زیر» چون آنجا وسط اصل است نه آخر آن.
سیدعلی خامنهای- ذیل یعنی دامن .
یزدی- اصلاً فارسی باشد بهتر است.
موسوی خوئینیها- نه ذیل میخواهد نه زیر «مقامات: الف – ب – ج الی آخر»
نایب رئیس (هاشمی)- اول «زیر» را رأی میگیریم، آقایانی كه موافقند دراینجا به جای ذیل «زیر» نوشته شود رأی بدهند. (عده كمی رأی دادند) تصویب نشد.
حالا آقایانی كه با حذف كلمه «ذیل» موافقند رأی بدهند (اكثر رأی دادند) تصویب شد.
نایب رئیس ( سیدعلی خامنهای)- عبارت سلیس نیست، مقامات راهم حذف كنید.
«مقام فقهای شورای نگهبان عالیترین مقام قوة قضائیه…»
نایب رئیس (هاشمی)- پس میشود «نصب و عزل وقبول استعفای: الف» آقایانی كه موافقند كلمة «مقامات» حذف بشود رأی بدهند (اكثر رأی دادند) این هم تصویب شد. دوتا تغییر هم كمیسیون داده بود یكی این كه نظام را آورده بود بالا و دیگر بند حل معضلات را.
آقایانی كه بااین دوتغییر هم موافقند رأی بدهند (اكثر رأی دادند) تصویب شد.
نوری- آقای هاشمی من پیشنهاد میكنم بند 5و6 بیاید بالاتر وبشود بند 4و5.
نایب رئیس (هاشمی)- اصلاً اهمیت فرماندهی كل نیروهای مسلح هم ایجاب میكند ما بیاوریم بعداز بند 3 بگذاریم. جای فرماندهی كل نیروهای مسلح الآن به خاطر اینكه پالایش همه اش نصب مقامات نظامی بود یك دفعه میرسد به فرماندهی كل … یك نوع اختلاطی هم موقع خواندن پیش میآید. این پیشنهاد اصلاحی آقای نوری را به رأی میگذاریم كه :
بنده 5و6 بیاید و بعداز3 بشود 3و4 . آقایانی كه موافقند بند 5و6 فرماندهی كل نیروهای مسلح و اعلان جنگ و صلح و بسیج نیروها بیاید بالا و بشود 3و4 (موسوی خوئینی ها –3 كه فرمان همه پرسی است) درست است بشود 4و5 آقایانی كه موافقند رأی بدهند ( اكثر رأی دادند) تصویب شد.
اصل بعد را بخوانید.
حبیبی- قبلاً توضیحی عرض كنم اصل 11 درخصوص هنگامی است كه رهبر از انجام وظایف قانونیاش ناتوان میشود. اصل 111 مكرری كه بوده نحوه اداره كشور درزمانی كه رهبر یا كنارهگیری میكند یاعزل میشود ویا فوت میكند دراین موارد بوده ما فكر كردیم كه این دو تا به نحوی از انحاء با همدیگر مربوط میشوند. بعد یك جمله بود درذیل اصل 111 كه «مقررات رسیدگی وعمل به این اصل توسط خبرگان تعیین میشود» كه باتوجه به آن مطلبی در اصل 108 آمده بود كه سایر مقررات مربوط به وظایف خبرگان را خبرگان خودش تعیین میكند دیدیم كه نیازی به آن نیست بنابراین آن را هم حذف كردیم كه اصل 111 و 111 مكرر را بتوانیم به نحو
بهتری باهم تلفیق كنیم. علاوه براین درجلسه موقعی كه اصل 111 مكرر مطرح بود نكتهای فرمودند كه قرارشد درآن بحث بررسی نهائی به آن برسیم. وآن اینكه مسأله تعیین ومعرفی رهبر جدید درواقع اهمیت بیشتری دارد تا مسأله تشكیل شورا و اگر این دریك جای مناسبتری قراربگیرد معلوم میشود كه خبرگان بیشترین توجه را باید به آن طرف معطوف كند و مسأله شورا یك مسأله درجه دوم باشد نحوهای كه اصل تنظیم شده بود بیشتر تكیه و تأكید برشورا بود به این نكته هم تاآنجائی كه میشد توجه شده. باتوجه به این توضیحات من اصل را میخوانم.
(به شرح زیر خوانده شود)
اصل یكصد و یازدهم:
هرگاه رهبر از انجام وظیفه قانونی خود ناتوان شود یا فاقد یكی از شرایط مذكور در اصل پنجم و یكصد و نهم گردد یا معلوم شود ازآغاز فاقد بعضی از شرایط بودهاست از مقام خود بركنار خواهدشد. تشخیص این امر به عهده خبرگان مذكور دراصل یكصد و هشتم میباشد.
درصورت فوت یا كنارهگیری یا عزل رهبر، خبرگان موظفند دراسرع وقت نسبت به تعیین ومعرفی رهبر جدید اقدام نمایند تا هنگام معرفی رهبر، شورائی مركب از رئیس جمهور، رئیس قوه قضائیه و یكی از فقهاء شورای نگهبان به انتخاب مجمع تشخیص مصلحت نظام وظایف رهبری را بهطور موقت به عهده میگیرد و چنانچه دراین مدت یكی از آنان به هردلیلی نتواند انجام وظیفه نماید فرددیگری به انتخاب مجمع با حفاظ اكثریت فقهاء درشورا به جای وی منصوب میگردد این شورا درخصوص وظایف بندهای 1و3و6و7 و قسمتهای ( د-ه-و) بند 4 اصل یكصد ودهم پس از تصویب سه چهارم اعضاء مجمع تشخیص مصلحت نظام اقدام میكند.
هرگاه رهبر براثر بیماری یا حادثه دیگری موقتاً ازانجام وظایف رهبری ناتوان شود در این مدت شورای مذكور دراین اصل وظایف او را عهدهدار خواهدبود.
منشی(حسن حبیبی)- دونكته دیگر هم هست كه من باید اینجا عرض كنم یكی این كه درآن حالت كه رئیس جمهور و رئیس قوه قضائیه و یكی از فقهای شورای نگهبان را مجمع تشخیص مصلحت نظام تعیین میكند مطلب در شورا پیشنهاد شد كه اگر یكی از این 3 نفر نتوانستند انجام وظیفه كنند بهردلیل نفر بعدی را باز مجمع تشخیص مصلحت انتخاب بكند منتها درمجموعه این مطلب این بود كه همواره ما میخواهیم كه اكثریت فقها باشند چون مساله دراین بود كه بایستی 2 نفر كه باهم رای میدهند یك نفرش حتماً فقیه باشد بنابراین ما این جمله «فرد دیگری به انتخاب مجمع باحفظ اكثریت فقهاء» این نكته را هم اضافه كردیم كه آن ابهام برطرف بشود.
نكتة دیگر این بود كه درآن متنی كه تصویب شده بود درشورا وظایف ردیفهای 1-3-6-7 گفتهشدهبود مااین را چون اصطلاح هست كه اینها را بند میگویند درقانون اساسی هم یكی دوجا بند آمده آنجا ما1-3-6-7 گفتیم كه آنجا بند گفته شده بود قسمتش كردیم این هم یك اصلاح عبارتی (طاهری – بندها به هم میخورد) 6و7 آن تغییر
كرده كه حالا درستش میكنیم. و جایش شماره این را مینویسیم .
نایب رئیس(هاشمی)- اجازه بدهید من یك چیزی كه به ذهن خودم میرسد بگویم: یك نقطهای ما آن موقع به عهده كمیسیون گذاشتیم كه انجام نشده به نظرم، همین مسآله «این شورا درخصوص وظایف بندهای …» بعضی آقایان آن موقع مطرح كردند كه این معنایش ممكن است یك وقتی این بشود كه این شورا فقط درمورد همینها میتواند اقدام بكند سایر وظایف را (حبیبی – این را درستش كردیم) نكردید یعنی درخصوص گذاشتید بازهم ممكن است درخصوص همین را بفهماند كه درهمین موارد فقط میتواند.
مومن- همه وظایف رهبری را …
موسوی خوئینی ها- گفته ایم كه وظایف رهبری را به طور موقت به عهده میگیرد.
نایب رئیس (هاشمی)- خوب، اگر این را بعد ازآن بلافاصله بیاوریم …
مؤمن- اصلاً باید بگوئیم همة وظایف رهبری یعنی باید یك كلمة (همه) را به كار ببریم.
نایب رئیس (هاشمی )- اگر این را آنجا ببریم یعنی بعداز آن ببریم این مطلب فهمیده میشود ولی اگر اینجا باشد ممكن است بعداً بگویند كه این جملهای كه اینجا آمده محدود میكند كار شورا را آن روز شبهه این بود حالا گفتیم كمیسیون اصلاح كند.
حبیبی – مااین را اصلاح كردیم منتها اگر این معنا را نداشته باشد.
میر حسین موسوی- آقای هاشمی آن بالا را مطلق نگه میدارد اینجا نشان میدهد كه قط این یكی هم مشروط است.
نایب رئیس (هاشمی)- اگر آقایان اشكالی نمیبینند ما حرفی نداریم. پس كلمه «همه» را آقایان موافقند كه آنجا مااضافه بكنیم.
آذری- اگر یك روز ، یك ساعت بین رهبر قبلی و رهبر فعلی فاصله بود باز هم شورا تشكیل میشود؟
نایب رئیس (هاشمی)- خوب بشود، چه اشكالی دارد؟ قاعدتاً كسی نمیآید این كار را بكند یعنی اینجا مقدار اتوماتیك است خودش یعنی 2 نفرشان كه هستند یك نفرشان باید انتخاب بشود آن انتخابش قاعدتاً یك مقدار وقت میبرد اگر دیدند 2-3 ساعت میشود كه نمینشینند انتخاب بكنند اگر 3-4 روز باشد حقش هم اینست كه انتخاب بشود كه كشور بیرهبر نباشد اشكالی ندارد آقای كروبی بفرمائید.
كروبی – دراین سطر سوم دارد كه وقتی رهبر كسالتی پیداكرده یا معلوم شده از اول واجدالشرایط نبوده از مقام
خود بركنار خواهد شد این بهتر نیست این طور باشد كه «ازاین مقام »یعنی حالا كه دیگر مقام اونیست مقام خودش، «ازاین مقام » بهتر نیست؟
نایب رئیس (هاشمی)- البته معمولاً در بركناری همین طور میگویند میگویند از مقام خود بركنار شد ولی این لطیفه درآن هست یعنی مقام دیگر مقام او نیست.
مؤمن- این عبارت عین عبارت قانون اساسی است (هاشمی – قبلاً هم همین طور بوده) از مقام خود بركنار خواهدشد.
نایب رئیس (هاشمی)- معمولاً همین است همه جا می گویند ازمقام خود…
موسوی خوئینی ها- من یك سؤال دارم (هاشمی – بفرمائید) من سؤالم از كمیسیون این است كه جمله «تا هنگام معرفی رهبر» را گویا نداشتیم همین نكتهای كه جناب آقای آذری فرمودند بنده درذهنم هست عبارت طوری بود كه یعنی اگر دراسرع وقت نشد این شورا تشكیل بشود عبارت ما این طوری بود. این كلمه تاهنگام معرفی رهبر از تعبیراتی است كه مثل اینكه جناب آقای دكتر حبیبی درست كرده باشند.
مؤمن ( مخبر كمیسیون)- بلی، اجازه میفرمایند كه من توضیحی بدهم ازطرف كمیسیون عبارتی است كه درشورا تصویب شده: درصورت فوت یا كناره گیری یا عزل رهبر شورائی مركب از رئیس جمهور… اصلاً به طوركلی میگوید «درصورت فوت یا كنارهگیری یا عزل رهبر شورائی مركب از این آقایان تشكیل میشود» آن هم مطلق… عبارت همین است. من میخوانم : در صورت فوت یا كنارهگیری یا عزل رهبر شورائی مركب از رئیس جمهور، رئیس قوه قضائیه و یكی از فقهای شورای نگهبان به انتخاب مجمع تشخیص مصلحت (كه ما نظام را به آن اضافه كرده ایم)وظایف رهبری را به طور موقت به عهده میگیردو چنانچه دراین مدت یكی از آنان به هردلیل نتواند انجام وظیفه نماید فرددیگری و چنانچه در این مدت یكی از آنان به هردلیل نتواند انجام وظیفه نماید فرددیگری به انتخاب مجمع به جای وی منصوب میگردد. این شورا وظایف ردیفهای فلان و بندهای فلان را با تصویب سه چهارم اعضای مجمع تشخیص مصلحت انجام میدهد خبرگان موظفند دراسرع وقت نسبت به تعیین و معرفی رهبر جدید اقدام نمایند.
این عبارت مصوبه است .ما برای اینكه همان طور كه فرمودند اهمیت را به این بدهیم كه حتماً باید خبرگان به كارشان زود برسند این كلمه خبرگان موظفند را آوردهایم درصدر درصورت فوت یاكنارهگیری یا عزل رهبر خبرگان موظفند دراسرع وقت این كار را بكنند آن وقت تاهنگامی كه اینها كارشان را انجام ندادهاند این را البته
اضافه كردهایم تاهنگامی معرفی رهبر كه این با مفاد اصل هیچ تفاوت ندارد بلكه مفاد اصل هم همانطور كه آقای هاشمی فرمودند بهطور اتوماتیك میگوید كه درصورت فوت یا كنارهگیری یاعزل رهبر شورا عهده دار خواهد شد هیچ مفهومی اصل تغییر داده نشده مگر شما آنجه را كه قبلاً تصویب شده، مگر شما آنچه را كه قبلاً تصویب شد ندارید؟ ملاحظه بفرمائید اصلاً درآن ما هیچ دست نبردهایم.
حبیبی – یعنی آن مطلبی كه حضرت عالی میفرمائید اگر آن طور باشد درست است ولی آنطور تصویب نشد.
میر حسین موسوی- آقای هاشمی ! این را رأی بگیریم؟
حبیبی – آنجا آن «همه» را اگر موافق هستید «كلیه» بگذاریم.
میر حسین موسوی- «تمام» وظایف رهبری.
حبیبی – آخر «تمام» خیلی درست نیست این كلمه تمام یا باید «همه» بگوئیم یا «كلیه» كدام یكی را میفرمائید؟
نایب رئیس (هاشمی)- ماكه برای «همه» رأی گرفتیم. بعد آقایان گفتند بگوئید«تمام» گفتیم باشد.
خوب، آقایانی كه با تغییرات داده شده دراین اصل موافقند رأی بدهند (اكثر رأی دادند) تصویب شد. اصل بعد را بخوانید (حبیبی- اصل 111 مكرر كه موضوعش منتفی است و اصل 112 به جای اصل محذوف قرارمیگیرد)
(به شرح زیرخوانده شود)
اصل یكصدو دوازدهم.
مجمع تشخیص مصلحت نظام برای تشخیص مصلحت دراموری كه بین مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان پس از طی مراحل قانونی توافق حاصل نشود و مشاوره دراموری كه رهبر به آنان ارجاع میدهد و سایر وظایفی كه دراین قانون ذكر شده است به دستور رهبری تشكیل میشود.
اعضاء ثابت ومتغییر این مجمع را مقام رهبری تعیین مینماید.
مقررات مربوط به مجمع توسط خود اعضاء تهیه وتصویب و به تأئید مقام رهبری میرسد.
حبیبی – ظاهراً دراین اصل هم به این ترتیبی كه هست تغییری حاصل نشده فقط محلش در اصل 112 آمده الا اینكه دركمیسیون یكی بحثی بود درخصوص این مجمع تشخیص مصلحت كه جناب آقای امامی دراین مورد مطرح كردند كه درحال حاضر شورای نگهبان مسائلی را رسیدگی میكند كه عناوین اولی شرع است و اگر كه ما به نحوی این اصل را تنظیم بكنیم كه شورای نگهبان دستش باز باشد برای اینكه باتوجه به ضرورتی كه مجلس اعلام میكند به عنوان ثانوی هم به مطلب برسد شاید كه بهترباشد. یك پیشنهادی هم هست كه الان خدمتتان
توزیع میشود.
مؤمن- آقای هاشمی ، پیشنهاد جدیدی است.
نایب رئیس (هاشمی)- پیشنهاد جدیدی دارید توضیح بدهید.
مؤمن- این پیشنهاد، پیشنهاد كمیسیون است خواهش میكنم لطف بفرمائید كه من عرض كنم. این اصل جدید با همین عبارتی كه خواندند «مجمع تشخیص مصلحت نظام برای تشخیص مصلحت در اموری كه بین مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان پس از طی مراحل قانونی توافق حاصل نشود» این یكی از وظایفش قرار داده شده. این را درهمان روز ما صحبت كردیم و بعد هم دربین خود فقهای شورای نگهبان صحبت شد كه این اموری كه توافق حاصل نشود عمومش خیلی وسعت دارد البته نفرمائید كه مجلس تابه حال این طور نبوده و انشاء الله هرگز هم نخواهدبود ولی اگر آمد مجلس این طور گفت به قول بعضی از دوستان (من اسم كسی را نبرم ) اگر گفت كه زن هممیتواند خودش را مطلقه كند نه از باب ضرورت و اینها مخصوصاً بعضی از معممین كه این توجیهات را داشتند و اتفاقاً درمجلس این حرف ها را میزدند كه تحریرالوسیله مال سابق بوده ! آمد گفت كه درزمان ما كه زنها رشد قوی اجتماعی پیداكردهاند حق دارند خودشان، خودشان را مطلقه بكنند! احیاناً چند نفر همفكر و هم لباس هم پیدا كرد واكثریتی درمجلس درست كرد كه این نظر را دادند نفرمائید الان این طوراست اگر این طور شد و به شورای نگهبان آمد شورای نگهبان میگوید خلاف موازین شرع است برمیگردد مجلس، مجلس میگوید نه خیر این حكم مال آن وقت بوده و امثال ذلك توافقی بین مجلس و شورای نگهبان حاصل نمیشود نمیخواهیم بگوئیم كه فقط منحصر است این كلمه امور به اینجا بلكه عموم كلمه اموری كه توافق حاصل نشود اینجا را كه احكام قطعی اسلام است ازنظر فقها به خاطر اینكه احیاناً یك چنین فردی بعداز100 سال دیگر ولو درمجلس پیدا بشود لازمه این عبارت این میشود كه اینجا نظر شورای نگهبان نظر فاصلی نباشد و از ارزشی كه باید به آن اعتنا بشود درتشخیص حكم شرعی بیفتد (درتشخیص حكم شرعی) . مااین مطلب را كه دیروز خودمان بحث میكردیم گفتیم این محظوررا دارد . بعددیروز بعدازظهر خدمت حاج آقا مشكینی رسیدیم عرض كردیم كه شما كه این پیشنهاد را فرمودید این مسأله است. ایشان فرمودند ( همانطوری كه خودشان هم پریروز دربیان فرمایششان توضیح دادند) كه منظور من از اینكه گفتم تشخیص مصلحت دراین امور، همة این اموری كه هست اموری است كه مصالح نظام است. به فرمایش خودش كه تعبیر میفرمودند عناوین ثانویه هست و اینجا را مراد ما نبوده امروز دركمیسیون بحث اینطورشد كه باتوجه به اینكه خود پیشنهاد دهنده كه فرمایش خودش را توضیح هم داد اینجا مرادش نبوده، بلكه مرادش آنجائی بوده است كه نه مسأله تشخیص حكم اولیة اسلام، ( از جهت تشخیص حكم اولیة اسلام بین مجلس و شورای نگهبان) توافق حاصل نشود، بلكه موارد دیگر، همان مواردی كه
نظر خود آقایان است كه مجلس تشخیص مصلحت داده كه مصالح نظام اقتضاء میكند كه یك حكمی، یك چیزی جعل بكند، آمده به شورای نگهبان، شورای نگهبان قبول نمیكند. دراین مورد كه شورای نگهبان قبول نمیكند اینجا شورای نگهبان را نه اینكه برایش حساب بازكنیم كه به حرفش اصالت بدهیم، اگر شورای نگهبان نظرش را به مجلس گفت، به توافق رسیدند بسیار خوب، اگر مجلس نظر شورای نگهبان را دراین موضوع نپذیرفت اینجا بیاید مجمع تشخیص مصلحت ومجمع تشخیص مصلحت تشخیص موضوع بدهد كه دیگر مسائل فقهی، از اینكه خود مسائل فقهی اسلام واحكام اولیة اسلام كه عموم آن كلمة «اموری» شامل آن میشد شامل آن نشود. این پیشنهاد دركمیسیون مطرح شد و كمیسیون هم حالا گمان نمیكنم اصلاً كسی در كمیسیون مخالف بود یعنی با توجه به اینكه نظر پیشنهاددهنده هم همین بود این عبارت تنظیم شد وخلاصه به قول آقایان پیام این عبارت تنها این است
كه كاری كنیم كه عبارت مجمع تشخیص مصلحت آنجائی را كه منباب مثال ونمونه بنده عرض كردم كه اگر آمدندروی ( به قول بعضی ها ) روشنفكری یا بی اطلاعی واقعاً بای گفت …. ( هاشمی رفسنجانی – روی این خیلی مفصل صحبت شد دیگرتكرار نكنید ) بلی ، این مسأله اینجا را شامل نشود .
نایب رئیس ( هاشمی رفسنجانی ) - اجاره بدهید حالا هر چه بود ، اولاً اینقدری كه تغییر دادید كمیسیون حق اینقدر و تغییررانداشته .
مؤمن – تغییر نیست حاج آقا ! این نظر خود جناب آقای مشكینی است ، اجازه بفرمائید من توضیح بدهم …..
نایب رئیس ( هاشمی رفسنجانی ) – شما توضیح دادید دیگر، دیگر توضیح ندهید دیگر وقتمان را نگیرید من بگویم ببینیم چیزی باقی میماند یا نه ؟ همین بحث آنجا مطرح شد كه محدود كنیم به مواردی كه مجلس ضروری می داند ، ما گفتیم چه مشكلاتی در قید ضروری داشتیم كه همین رد شد . این چیزی كه اینجا نوشته اید : « در مواردی كه مجلس شورای اسلامی از باب ضرورت ….».
مؤمن – جناب آقای هاشمی ببینید شما توجه بفرمائید به ضرورت ما كار نداریم ….
نایب رئیس ( هاشمی رفسنجانی ) – شما موقعیت جلسه را به هم نزنید بگذارید من بگویم مسألة دوم این توضیحاتی كه آقای مؤمن دادند فرض كردند یك روزی بشود كه رهبری هم علاقه ای به اسلام نداشته باشد و كسانی راكه رهبری تعیین می كنند هیچ مقید به اسلام نباشند ! مادر این چیزی كه تصویب كرده ایم ، همه را
در اختیار رهبری گذاشته ایم كه گفتیم آن به تفاسب موضوعاتی كه دارد اعضا، را تعیین می كند حالا با فرض محالی كه شما مطرح می كنید كه كسی بیاید در مجلس یك حكم صریح ، اولی ، اسلمی را بیاید در مجلس رأی بدهند خلاقش را تصویب بكنند بعد رهبر هم هیج اطلاعی ندشته باشد . این را ارجاع بكند به یك مجمعی كه مجمع آن حرف خلاف شرع صریح را بدون هیچ ضرورتی بروند و تأئید بكنند . این چه تصوری است كه ما به خاطر این بیائیم مصوبة شورارا به هم بزنیم و این همه وقت بگیریم . ( عمید – پیشنهاد ایشان چیز دیگری است ) پیشنهادی كه از ایشان چاپ كرده اند این است .
عمید –نه این نیست ، چیز دیگری است .
نایب رئیس ( هاشمی رفسنجانی )- ایشان گفتند همین است كه چاپ شده پخش كرده اند …..
امینی – آقای هاشمی ! اجازه میفرمائید یك كلمه من عرض كنم ؟
نایب رئیس ( هاشمی رفسنجانی )- من می گویم شما آمدید یك فرض نیش غولی را …
امینی – آقای هاشمی اجازه بدهید یك كلمه رامن عرض كنم ، ولو خلاف مقررات باشد . (هاشمی رفسنجانی – بفرمائید ) ببینید ما یك اصل بسیار مهمی را در اینجا داریم تصویب می كنیم . كمیسیون مدتی روی این كار كرده ، یعنی حداقل چهار جلسه بحث كرده . این بحثهائی كه در كمیسیون شده تقریباً چهار تا سه ساعت و نیم بوده . بعد آمد در اینجا همه اش هیا، منثورا شد یعنی قسمت اولش با یك پیشنهاد اینجوری تمام شد یك مخالف و یك موافق دقیقه صحبت كنند تمام … بعد قسمت دومش هم با وجودی كه آن آقایان بحث كرده بودند می گویند سه جلسه حتمی است ( كه الان آن قسمت دوم را مابحث كردیم ) بعد یك پیشنهاد اینجوری آمد و بعد هم یك موافق و یك مخالف و 10 دقیقه و تمام شد ! من خواهشم این است كه درست است كه تصویب شده ، قبول داریم . اما این اصل مهمی كه مسألة ساز است این را بگذاریم یك مقداری بیشتر بحث رویش بشود و برطبق موازین واقعاً شرح سنجیده بحث كنیم و اشكالی ندارد یك قدری بیشتر بحث كنیم تا بتوانیم فردا برای مردممان توجیه كنیم و مشكل برایمان ایجاد نشود ، ولو می دانم بحث و تصویب شده ، گذشته . اجازه بدهید اگرصلاح می دانید یك مقداری بحث بشود ، یا اگر اجازه نمیدهید هر جور صلاح می دانید .
میرحسین موسوی ( نخست وزیر ) - اگراجازه بدهید دو كلمه هم من صحبت كنم .
نایب رئیس ( هاشمی رفسنجانی )-من حرفی ندارم ، من می گویم یك حرف ضعیفی را اینجوری ماادامه ندهیم ، بیسار خوب ، آقای موسوی خوئینی ها قبلاً وقت گرفته اند ، بفرمائید .
موسوی خوئینی ها – عرض كنم كه مادر آن جلسه كه تصویب شد حالا پیشنهاد مثلا استدلالش هر چه بوده اما رأی همیشه مبتنی برآن استدلالی كه پیشنهاد دهنده می دهد نیست ممكن است یك كسی به استدلال دیگری به همان پیشنهادرأی دهد . درآنجا اتفاقاً یكی از صحبت هایی كه شد این بود كه در تشخیص مصلحت نظام این از وظائف اولیة ولی امر است اینكه یك چیزی برخلاف احكام اولیه می شود آیا انجام بگیرد در كشور اسلامی یا نه ؟ این را اولاً وظیفة رهبری است كه بییند آنقدر مصلحت ملزمه داردكه ازآن حكم اولیه دست برداریم یانه ؟ غیراز ولی امر هم ( به اعتقاد بنده ) هیچ كس دیگری حق ندارد كه بگوید بله به نظر ما مصلحت در این است كه از این حكم دست برداریم چون مملكت چنین مصلحتی ایجاب می كند . این فقط وظیفة اوست یعنی
حق اوست و اوست اصلا در جایی نشسته است كه صلاحیت چنین چیزی را دارد و لذا مجمع تشخیص مصلحت را مادراختیار او قراردادیم كه اگرچیزی را مجلس تصویب كرد ، مجلس هم مثل یك طبیب است هیچ وقت طبیب در معاینه و معالجه مریض مرتب نمی گوید به قید مصلحت مریض را معاینه میكند می بیند داروی این بیماری این است اصلاً كار ندارد به اینكه مصلحت نمی دانم جامع یا غیر جامعه حرام است ، حلال است می گوید این مریض این دارو رامیخواهد مجلس می گوید این وضع كشور این قانون را میخواهد اصلا او هیچ كارندارد به اینكه این خلاف شرع است یا نیست یك جاری دیگررا گذاشته اند كه به نام شورای نگهبان آن دقت كند ببیند این خلاف موازین شرع نباشد ، حالاشورای نگهبان آمد گفت این خلاف شرع است اینجاست كه ولی امر باید بگوید كه این خلاف شرع در جامعه بنابرآن مصلحت انجام بگیرد یا نه ؟ برای اینكه خود ولی امر در این قضایا همه فرصت ندارد یا امكاناتش نیست ، یك مجمعی را برایش گفتند تعیین می كنیم شما اعضا، آن را خودتان تعیین
كنید، افرادی كه هم كارشناس ، هم خبره ، هم جهات شرعی و فقهی را آگاه باشند بنشینند ببینند این مسأله در آن حدی هست كه ما بخاطر مصلحت جامع از آن حكم شرعی دست برداریم یا نه ؟
حالا وقتی اینطور شد و حضرت امام در آن نامة خودشان ( همین بحثی كه الان كردیم ولایت مطلقة قفیه شما مرتب می فرمائید كه یك حكم صریح اسلامی را بیایند بگویند كه عمل نشود ) امام فرمودند جلو حج رامیتواند بگیرد یعنی اگرمصلحت اقتضا كند ولی امر جلو همین احكام صریح اسلام را می گیرد . پس شما چه نگرانی دارید از اینكه مجلس تصویب كند چیزی را برخلاف صریح اسلام بعد شورای نگهبان هم وظیفه اش این است كه بگوید این خلاف صریح اسلام است بعد در مجمع می رود . خوب مگر رهبر خوابیده است یا بیهوش است كه ببیند اینها برخلاف صریح اسلام چیزی را در مجمع تصویب كرده اند كه هیچ مصلحتی هم ندارد !
مادیدیم حضرت امام رضون الله تعالی علیه كه درآن اجازه ای كه به مجلس داده بود كه ضرورت در یكی از مسائل، مجلس براساس ضرورت قانونی را كه رأی كافی هم آورد حضرت امام به شورای نگهبان پیغام دادند كه شما ردش كنید و اگرنكنید من خودم رد می كنم این حرف هایی كه در مجلس زدند اینها مصلحت ملزمه نبود خوب او مراقب است ، مواظب است مگر می گذارد چنین چیزی اتفاق بیفتد كه یك خلاف شرع بین بدون كمترین مصلحت ملزمه و همة این بحث ها هم در آن جلسة قبل شد با توجه به همة اینها آن چیزی كه الان تصویب شده رأی آورد ، دوستانی هم كه رأی دادند كاملا توجه به همة آن ابعاد و جهات قضیه داشتند از نوبخواهیم مطرح كنیم هماه بحث ها و همان گفتگوها و همان صحبت ها است كه نیاز نداریم .
نایب رئیس ( هاشمی رفسنجانی ) – آقایان اجازه بدهید ما چون الان داریم بی رویه بحث می كنیم ، اگرآقایان می خواهند اینقدر كه آقای امینی فرمودند ، آقای مؤمن فرمودند یعنی اینقدر لازم می دانند پیشنهادشان را مشخص كنند آن پیشنهاد مشخص راما از جلسه اجازه می گیریم ، مااین باب را باز كرده ایم . یك پیشهادی اگراینجا بیاید جلسه موافقت كرد به بحث بگذاریم . قبلا گفتیم كه بخاطراینكه تفویت مصلحت نشود در شور سوم اگرپیشنهادی اینجوری آمد دو روزه این حرف رامی زنیم مكررهم گفتیم ( هاشمیان- بازگذشتیم ) نه الا ن همین پیشنهاد ولایت مطلقه راكه قبول كردیم همین بود ( هاشمیان – اینكه تصویب شد ) حالا این اشكالی ندارد شما پیشنهادتان رامشخص كنید برایتان رأی بگیریم . پیشنهادتان چیست ؟ پیشنهاد كه مشخص نیست . همین است كه به ما دادید . خیلی خوب پس این است .خوب یكی می گوید هست یكی میگوید نیست . اگرپیشنهاداین است پس مخالف و موافق صحبت كنند رأ ی بگیریم . پیشنهاد مشخص بدهید كه می خواهیم رأی بگیریم .
مؤمن –شما بگوئید ، من خودم آن چیزی راكه می خواهم بگویم نمیگویم !
نایب رئیس ( هاشمی رفسنجانی )- خیلی خوب حالا بگوئید ببینیم چه می گوئید .
مؤمن – عرض كنم كه من توجه جناب آقای خوئینی ها را به این نكته جلب می كنم كه شكی نیست كه تشخیص مصلحت در اختیار رهبر است . این شكی نیست منتها یك ویژگی كه قانون اساسی داشت ( والان دارد )
این است كه شورای نگهبان را در تشخیص اینكه این حكم اسلام است این را مرجع فصل قرارداده . در اینكه حكم اسلام است نمی گویم در تشخیص مصلحت خیر ، حاج آقا هاشمی براین اساسی كه من حرف دارم این است و این اصل این مرجعیت را در تشخیص حكم اسلام از شورای نگهبان گرفته و اگر آقایان میفرمایند مسأله ساز است روی این است كه این مرجعیت تشخیص حكم را گرفته نه تشخیص مصلحت . شما می خواهید
بفرمائید تشخیص مصلحت با هر كه به غیر از شورای نگهبان بفرمائید . در اعضا، مجمع تشخیص مصلحت احدی از شورای نگهبان دخالت نكند . هر چه مقام رهبری تشخیص می دهد همان باشد . اما صحبت این است كه اگرشورای نگهبان آمد به مجلس گفت كه این حكم اسلام است اینجا مجلس حق نداشته باشد بایستد . اگرما بخواهیم این كار را بكنیم این همان است كه حضرت امام فرمودند كه در صدر مشروطیت آن مجتهدین طراز اول رانگذاشتند كارشان را بكنند مابالاترآمدیم در متن قانون این مرجعیت را از این فقهای شورای نگهبان گرفتیم چرا ؟
دلیلش این است كه می گوید به مجرد اینكه بین مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان توافق نشد یامجمع تشخیص مصلحت ولو ( هاشمیان – طی مراحل ….) اجازه بفرمائید طی مراحل هم بیشتر از این نیست او نظرش را می دهد . نظرش را شورای نگهبان می دهد . می گوید این حكم اسلام است . بنده عرض می كنم مجلس توافق نكردنش مطلق نباشد . بگو توافق نكردنش از جهت تشخیص مصلحت باد روی چشم ولذا من عبارتی را اینجا پیشنهاد نمی كنم همین است . من عرض می كنم كاری بكنید اینكه گفته است به مجرد اینكه توافق نكرد این توافق نكردن مطلق نباشد . بگوئید توافق نكرد من حیث ، شما این عبارتی راكه جناب آقای حبیبی پیشنهاد فرمودند و ماهم با آن موافقت كردیم از باب ضرورت و حفظ مصالح نظام و با توجه به عناوین ثانویه این می فرمائید درست نیست باشد ما به عبارات حرفی نداریم .من عمده حرفم این است كه آن خطری راكه اینعبارت مصبه شورا دارد این خطر را از آن بگیرید ولی هر چه می خواهید ، میخواهید بفرمائید یا با توجه به مصالح و یا
به واسطة ضرورت و یا به توجه به عناوین ثانویه همة اینها را با «یا » بیاورید . هیچ مسأله ای نیست فقط كاری كنید كه این كه گفته است كه توافق حاصل نشود عدم توافق به خاطر آن موردی كه مجلس می فرمائید ، حاج آقا می فرمایند نیش غول است من هم قبول دارم نیش غول است آقایان توجه دارند ولی اگرما باید قانون را كاری بكنیم كه این نیش غول را شامل نشود اگرشامل بشود معنایش حذف مرجعیت شورای نگهبان است در تشخیص احكام ، حرف من این است .
امامی كاشانی – حالا اگر توضیحی باز لازم است من عرض كنم .
سید علی خامنه ای – این شبیه ای است كه واقعاً ذهن ها رامشغول می كند ، با یك كلمه آن را حل كنید .
جنتی – اجازه بدهید من هم یك قدری صحبت بكنم اگرصلاح می دانید .
نایب رئیس ( هاشمی رفسنجانی ) – حالا كسانی هستند كه قبل از شما وقت گرفته اند به ترتیب بگوئید آقایان صحبت كنند .
طاهری – یك جمله می خواهند پیشنهاد بكنم .
منشی (یزدی )- نوبت آقای نوری است .
طاهری خرم آبادی – من صحبت نمی كنم من یك پیشنهادی دارم . حاج آقای خوئینی ها ، شما همان مطلبی كه خودتان در رابطه با مجمع تشخیص مصلحت الان اینجا بیان كردید كه كار مجمع تشخیص مصلحت عبارتی را بیاورید كه همین را برساند . فقط همین را برسانند اطلاق نداشته باشد ما حرفمان این است والاچیز دیگر نمی خواهم بگویم .
موسوی خوئینی ها – با رعایت اصل چهارم .
منشی (یزدی )- بسیار خوب ، آقای نوری بفرمائید .
عبدالله نوری – بسم الله الرحمن الرحیم . ما البته این را متوجه شدیم كه در رابطة با اصول آینده می شود اینجا دو باره بحث را شروع بكنیم از این بحث این معلوم شد !
اولاً یكی از چیزهایی كه آقایان آوردند اینكه قانون اساسی را دوباره حذف كردند یا اینكه اینجا تصریح داشتند آقایان كه خیر حتماً قانون اساسی میخواهیم باشد با این پیشنهاد دوباره آن حذف شده، ازآن طرف كه هرچه من فكر میكنم من نفهمیدم مشكل كار چیست؟
امامی كاشانی – اگر اجازه بدهید من یك توضیح بدهم .
نایب رئیس (هاشمی رفسنجانی)- خیلی خوب، بعدازایشان صحبت كنید.
نوری- یعنی بحث طلاق و ملكیت و اجاره و مضاربه و امثال اینها چه فرقی دارد كه دریك جا میشود دریك جا نمیشود. اگر این را آقایان یك كمی توضیح بدهند ما بفهیم از نظر همین مسائل شرعی این را بفهمیم. چیزی كه من دراین پیشنهاد میفهمم این است كه آقایان به جای اینكه مشكل را از طریق مجمعتشخیص مصلحت حل كنند و موضع شورای نگهبان را موضوع تشخیص شرع وقانون اساسی بدانند موضوعات را هم برگردانند به شورای نگهبان. یعنی دراین پیشنهاد جدید، آقایان یك بحث جدیدی را بازكردند كه بحث ضرورت و تشخیص موضوعاتی كه یا درمجلس بود یا مجمع تشخیص مصلحت، آقایان اینجا آمدهاند و فرمودهاند و شورای نگهبان با مجلس درتشخیص موضوع به توافق نمیرسد كه یك بحث كاملاً جدیدی است یعنی اصلاً از نظر اصول قانون اساسی این جایگاه را نداشتند. امام همچنین چیزی را نفرمودند مجمع تشخیص مصلحت هم برای این كار گذاشته شده بوده یعنی یك باب جدیدی را ازاین طرف باز كردند. ما آنكه میفهمیم دررابطة با این عبارت است است كه اگر بحث
شرعی مطرح است شبهة شرعی مطرح است دررابطة با فلان موضوع مصوب مجلس، میرود شورای نگهبان میگویند این خلاف شرع است برمیگردد مجلس، مجلس میگویند كه این خلاف شرع است. شورای نگهبان میگویند خلاف شرع است میگویم باید حتماً همین بماند به دلیل اینكه درموضوع مصلحت نظام را این میبینم سومی من نمیفهمم باید روشن بشود چیست؟
خلاف شرع نیست.
نوری- بله، مجلس نمیگوید خلاف شرع نیست، مجلس كه نمیگوید ببنید مجلس مرجع قانونی اینكه …
نوری- آقا اجازه بفرمائید جناب آقای هاشمی.
منشی (یزدی)- پس اجازه بدهید بحث به نحو درست وصحیح ادامه پیداكند اجازه بدهید ایشان صحبت شان را بكنند باز بعد اگر كسی صحبت دارد بكند.
نوری- بله مجلس نمیگوید این خلاف شرع هست یانیست قانون تصویب میكند قانونی را كه تصویب میكند به شورای نگهبان میرود میگوید خلاف شرع است برمیگردد مجلس، مجلس اصلاً موضع آن این نیست كه بگوید خلاف شرع نیست از نظر قانونی ماداریم صحبت میكنیم اصرار میورزد روی این خلافشرع به چه دلیل؟ به دلیل مصالحی كه تشخیص میدهد حالا آقایان میگویند این مصلحتی را كه تشخیص میدهد شورای نگهبان بیاید روی این موضوع بحث بشود كه آیا این مصلحت هست یانیست چیزی كه اینجا آورده شد.
نایب رئیس (هاشمی رفسنجانی)- نه آقایان میگویند اصرار روی این لفظ ندارند.
نوری- بله، خوب پس اگر اصرار روی این نیست پس باید ببینم ته این كار چی میماند.
نایب رئیس (هاشمی رفسنجانی)- بله حالا ببینم من هم لذا میگویم پیشنهاد مشخصی بدهند كه بدانیم با آن پیشنهاد چكار بكنیم. خوب آقای مؤمن شما را دراین فاصله یك پیشنهاد…
منشی (یزدی)- اجازه بدهید به نوبت باید صحبت بشود حالا كه وقت به این شكل درآمد به نوبت صحبت بشود. جناب آقای مشكینی بفرمائید.
علی مشكینی- بسم الله الرحمن الرحیم . این جمله ای كه اینجا گفته شده گرچه من معتقد بودم كه این مربوط به عناوین ثانویه است ولی از اطلاق این عبارت یك مطلب خطری برای ما استفاده میشود. برای اینكه نوشته مجمع تشخیص مصلحت نظام برای تشخیص مصلحت در امری كه بین مجلس شورای اسلامی وشورای نگهبان توافق حاصل نشود اموری كه بین مجلس شورای نگهبان مورد اختلاف میشود یعنی احكامی مورد اختلاف
میشود مصوباتی مورد اختلاف میشود این دوجوراست. یك وقت این است كه مجلس یك احكامی را احكام اولیه را روی لحاظ مصالح ومفاسدی كه درذهن خودش میسنجد یك احكام اولیه مجلس جعل میكند میگوید مثلاً فرض كنید كه مثال هم زدند طلاق جوسابق اقتضاء می كرد كه دست مرد باشد حالا عیبی ندارد كه دست زن باشد یا دست هردو باشد یا چه عیبی دارد حالا شراب وعرق و امثال اینها خوردنش حرام است اما یك كارخانه درست كنیم و در تاكستان انگورهای سیاه را درآنجا بریزیم و شراب درست كنیم وبه خارج بفروشیم این به نفع ممكلت است. این به نفع نظام است وما نمیخوریم این چه عیبی دارد؟ این را صلاح میبینیم كه پس درست كردن مشروبان از این جهت عیبی نداشته باشد. یانه چه عیبی دارد ماممنوعیت حجاب را این مال سابق بوده حالا بگوئیم عیبی ندارد و امثال اینها، یك مسائلی را یك احكام اولیه را جعل میكند آنوقت به لحاظ آن مصالح ومفاسدی كه خودش تو فكر هست. تو فكر خودش هست ممكن است مجلس یك چنین جوی درست بشود همین احكام دست شورای نگهبان میرود. شورای نگهبان میگوید نه آقااین خلاف شرع است ما اصلاً مصالح ومفاسد را دراحكام اولیه نمیتوانیم این وظیفه ما نیست ما فقهمان فقه تشیع است فقه تسنن نیست ما فقه ابوحنیفهای نداریم كه احكام اولیه را برطبق مصالح ومفاسد بسنجیم . شورای نگهبان او را رد میكند مجلس هم میگوید خیر همان
است كه مافهمیدیم آنوقت شورای نگهبان دراینجا سراغ كارش میرود. رد میشود باید سراغ تشخیص مصلحت برود البته اگر سراغ تشخیص مصلحت برود البته اگر سراع تشخیص مصلحت برود میرسد تا آنجا كه امام، ولی امر ردش میكند ما این را قبول داریم اما چرا شما یك عبارتی بگوئید كه حتی دراین جور احكام هم شورای نگهبان نتواند درآن مرحله اول رد كند. شما دراینجور احكام كه احكام اولیه است ومجلس احكام اولیه را جعل میكند روی ملاكانی كه به ذهن خودش هست وشورای نگهبان هم ازآن راه رد میكند چرا شورای نگهبان را دستش را دراینجور احكام میبندید؟ مامیگوئیم دراینجور احكام اجازه بدهید شورای نگهبان دردفعة اول كه رد كند، رد كند مجالس هم حق چیز نداشته باشد چنانچه الان همینجور است. اگر احكامی جعل بشود شورای نگهبان رد كند مجلس نمی تواند اجرایش كند بگذارید نسبت به احكام اولیه اینجوری باشد نسبت به احكام ثانویه اشكال ندارد یعنی میگویم عبارتی كه خود امام نوشته رضوان الله علیه عبارت را بیاورید مجمع تشخیص دراحكام حكومتیه چیست؟
توسلی- حاج آقا تعریف ندارد.
علی مشكینی- بله، همان عبارت را یا درعناوین ثانویه مجمع تشخیص مصلحت .
امامی كاشانی- در وصیت نامهشان دارند.
علی مشكینی- دركجااین عبارت یا عناوین ثانویه بیاورید كه در صورتی كه اختلاف نظر دراحكام حكومتیه باشد. در احكام ولائی تعبیر بهترش، مورد اختلاف نظر دراحكام ولائی نه دراحكام قضائی، نه دراحكام جزائی، دراحكام ولائی دراینجا اگر اختلاف داشته باشند آنوقت رجوع به تشخیص مصلحت بشود. اماآن كه دراول ذكر كردیم و شما مستبعد نشمارید این معنا را كه یك وقتی برای مجلس چنین چیزی رخ نمیدهد، حالا جو مجلسمان الحمدالله خوب است یك وقت ممكن است یك چنین روشنفكرهایی پیدا بشوند و ازاین حرفها بزنند آنوقت شورای نگهبان را درآنجا شما میگوئید كه حرف نزنند بروند سراغ تشخیص مصلحت؟ والسلام
منشی(یزدی)- آقای موسوی نخست وزیر بفرمائید.
میرحسین موسوی- بسم الله الرحمن الرحیم . من فكرمی كنم كه اینجا یادمان نرود كه مجمع تشخیص مصلحت نظام به دلیل بنبستی كه بین مجلس و شورای نگهبان به طور واقعی وجودداشت تشكیل شد، یادمان نمیرود خوب دراین 7-8 سال، دهها قانون، دهها مصوبه میآمد مشكل پیدامیكرد وهمه شان ربطی به احكام ثانویه نداشت ایرادات مختلفی گرفته میشد و كار مملكت معطل بود و ازخود متن نامة حضرت امام وچیزهایی كه ایشان فرمودند و نطقهایی كه دارند صحبتهایی كه دارند این مسالة مشهوداست ماالان چیزی پیشنهاد میكنیم كه الان آن چیزی كه حضرت امام بهعنوان راهگشائی برای نظام درست به وضعیت سابق برمیگردانیم من دو سه تافرض را باز میكنم.
یكی اول اینكه توی مجلس ما مجلسی باشد كه بدیهیات مذهبی، مسلمات مذهبی ما را اصلا اینها عوض بخواهند بكنند. خوب ما میگوئیم ولایت مطلقة فقیه دیگر به چه درد اینجا میخورد؟ خوب بااین قضیه برخورد میكند مگر ممكن است دركشور اسلامی مجلسی باشد كه بیاید مسلمات مذهبی را مثلاً روشنفكرها نفوذ بكنند اینور وآن ور بكنند فرقی كه نظام الان با زمان مشروطیت دارد این است كه زمان مشروطیت دررأس نظام، شاه بود الان ولی فقیه است آنموقع شاه بود الان مطلق فقیه است و ولی امر مسلمین هست برای همین یك كمی بعید به نظر میآید، دور به نظر میآید و ماچیزی كه اینقدر نادرهست آن را اصل قراربدهیم و مشكل ایجاد بكنیم برای نظام درجائی كه رهبر انقلاب راه را باز كردند من فكر میكنم كه صحیح نباشد.
مسالة دوم خود مجمع تشخیص مصلحت است. مگر خدای نكرده افراد مجمع تشخیص مصلحت افراد بیدین و لامذهبی خواهند بود؟ خوب یك عدهای مجتهد آنجا خواهند نشست ممكن است چند نفر آدمی كه طبیعتاً اولین
ویژگی آنها تدینشان خواهد بود كه درآنجا خواهند نشست. تصور بكنید كه متنی آمده باشد مجلس یك بدیهیاتی را از نظر اسلامی، مذهبی به اصطلاح دگرگون كرده باشد فرضاً اختلاف پیداكرده باشند تو مجمع بیاید خوب مجمع برخورد میكند دو دفعه برخورد بكند مجلس اصلاً از موضع خودش برمیگردد. مجلس را میتواند اصلاح بكند به نظر من در آنجا هم باز ما مشكلی نداریم.
مسالة سوم حالا فرض بكنید مجمع هم فاسد شد! بازهم دررأس آن ولی فقیه هست. خوب افرادمجمع را دراختیارش گذاشتیم. همة آن را عوض میكند یك مجمع دیگر میگذارد و حكم آنها را تأئید نمیكند برای همین به ذهنم میآید كه این چیزی كه آقایان دادند عدول از آن چیزی است كه قبلاً تصویب شده ورأی گرفته شده دوباره باز كردن این بحث و اینها واقعاً اگر اینجوری هست من میگویم كه دو سه جلسه، جلسه را بازكنیم. من
درمورد مسائل قوه اجرائی باز هم حرف دارم و ما تشكیل جلسه بدهیم . اصل بیاوریم استاندارها هستند خود آن اصلی كه آقای هاشمی برای رأی گرفتن سرچیز یك كمی تضعیف كردند با اینكه من فكر میكردم كه دررابطة با آن اصلی كه اختیار میداد كه حل اختلاف بشود بین وزراء و اینها بعد رأی آوردن تو این جلسه گفته شد كه باید
به تفسیر قانون ونمیدانم تغییر قانون چیز نباشد كه اصلاً آن اصل را تضعیف كرد. خوب ما تمام آنها را داریم دوباره مطرح بشود دوباره آنها را طرح بكنیم
منشی (یزدی)- آقای خزعلی بفرمائید.
ابوالقاسم خزعلی- مطلب روشن است آقایان عنایتی به این نكتهای كه تذكر میدهم بفرمائید نمیخواهیم بگوئیم كه مشكلاتی كه امام فرموده حالا ما آن مشكلات را دومرتبه باقی بگذاریم خیر، سه شقاست. وقتی كه شورای نگهبان میگوید خلاف شرع است میگوید بله الان مجلس مصلحت سنجی كرده ونظام لازم دارد، به بن بست میرسند، اینجا به مجمع تشخیص مصلحت میرسد یا عناوین ثانویه است. آنها میگویند ما تشخیص دادیم اینها تشخیص ندادند به مجمع میرسد اما گاهی هست كه روی مصلحتهای تلهمی كه این حكم الان دردنیا قابل اجرا نیست. آقایان حالا مثال به كارخانة شراب زدند چون درتدوین قانون اساسی آقایانی آمدند و روایاتی پخش كردند اسم میبرم.
آقای شیخ علی تهرانی و گلزاده غفوری یك روایت بیسند از جلد شانزده بحار آوردند پخش كردند. آقای كیاوش حركت كرد این راعنوان كرد كه بنده آنجا ایستادم صحبت كردم روایتی كه آنها میگفتند این بودكه: كسانی كه بخورند به اندازهای كه لازم است، بپوشند به اندازهای كه لازماست، بنوشند به اندازهای كه لازماست این حلال
است مابقی آن حرام است این را ورقهای پخش كرده بودند، آقای كیاوش هم قبول كردهبود پاشده بود دراینباره فریاد میزد، من ایستادم آنجا، گفتم آقا این خلاف مقررات فقه است كی گفت به اندازة خوردن، پوشیدن، نوشیدن به اندازة ضرورت حلال است مابقی آن حرام است ؟ نمیشود گفت آقا شیخ علی تهرانی درس خوانده نیست مثل بعضی ها كه بیایند یك چیزهایی بگویند خوب اگر این فردا آمد فكر كیاوشها را تصرف كرد یك جمعیت نود ویك نفری درمجلس این معنا را طرح كردند این بحث شما نیست كه ببینند خیلی روشن است این را طرح كردند بعدش گفتند به اندازة ضرورت باشد مابق حرام است همة باید دراین خانههای دارای موكت زندگی كنند و غذا به اندازة لازم بخورند مابقی حرام است ! روایتش هم از جلد شانزده كتاب بحار چاپ كمپانی مدعی هم آقای گلزاده
غفوری و آقای شیخ علی تهرانی و این «سم» را پخش میكنند. مصلحت نظام است؟ نه، حكم ثانوی است؟ نه اما یك چیز قشنگی است كه عوام پسند است اینجا چكارش میكنید؟ آقا شورای نگهبان كنار برود، هم رهبر داریم هم مجمع تشخیص مصلحت. چرا خاكریز اول را ازدست میدهید كه نوبت به خاكریز دوم بشود نوبت به خاكریز سوم بشود؟ حاكریز اول دارید، درخاكریز اول مطلب را بخوابانید.
شما میگوئید نه، خاكریز اول خراب شد، شد. دوم داریم ، سوم داریم مگر مجلس میشود بیدین بشود؟ بی دین نمیشود این فكر میآید خیلی از نظر سوسیالیستی پسند جهان هم هست! به اندازة لازم بخورید، به اندازة لازم بپوشید مابقی آن حرام است . روایت هم می آورند این را چكارش كنیم ؟ بعد بگوئیم چون به جایی نرسیدند بایستی برویم به خاكریز دوم، از آخرش هم خاكریز سوم رهبر، خوب قانون اساسی كه خاكریز اول معین كرده این را چرا از دست بدهید؟ یك .
دوم فردا آقایان خواهند گفت درخارج، درحوزه و جاهای دیگر اعتماد ما به مصوبات مجلس براثر اقدام شورای نگهبان بود حالا كه اقدام اینها برداشته شد مصوبات برای ماجنبة مشروعیت ندارد این را چكارش خواهیدكرد؟ این را لطفاً عنایت بفرمائید مادر آن بخش اول كارداریم.
منشی ( یزدی)- خوب اگر صحبت ادامه دارد آقای امینی و آقای امامی هم اسم نوشتهاند.
امامی كاشانی- من یك توضیحی عرض كنم.
منشی (یزدی)- اجازه بدهید به نوبت، نوبت جناب آقای امینی است. قرارشد با نوبت صحبت كنیم . جناب آقای حبیبی قراراست بحث ادامه پیداكند یانه؟ اگر ادامه پیدامیكند آقای امینی وآقای امامی صحبت كنند.
نایب رئیس (هاشمی رفسنجانی)- بیائید روی این متن توافق نامه شما صحبت كنید.
منشی (یزدی) – آقای امینی بفرمائید.
نایب رئیس (هاشمی رفسنجانی)- آقای امامی كه جلو بودند آقای امینی صحبت كردند.
امینی- نه من صحبت نكردم.
نایب رئیس (هاشمی رفسنجانی)- شما كه یكبار صحبت كردید.
منشی (یزدی)- بله، آقای امینی و آقای امامی و آقای مهدوی نوبت دارند. بفرمائید.
نایب رئیس (سیدعلی خامنهای)- حالا اگر این متنی كه تهیه شده مورد توافق است رأی میگیریم تمام میكنیم.
نایب رئیس (هاشمی رفسنجانی)- می گویند دو تامتن قبول شده كه به نظر ما هم مشكلی ندارد.
امینی- اجازه بدهید هركدام بهتر مطلب را میرساند بخوانید.
نایب رئیس (هاشمی رفسنجانی)- خیلی خوب متن پیشنهاد چون از آقای مؤمن بود همان پیشنهاد آقای مؤمن را میخوانیم. اینجور بنویسید «برای تشخیص مصلحت نظام، در مواردی كه بین شورای نگهبان ومجلس شورای اسلامی با قبول مرجعیت شورای نگهبان درتشخیص احكام اسلام وقانون اساسی و پس از طی مراحل قانونی توافق حاصل نشود» این یك عبارت است. این عبارت هم اینجور تهیه شده «درمواردی كه مصوبة مجلس شورای اسلامی را شورای نگهبان خلاف موازین شرع و یا قانون اساسی بداند ومجلس با درنظر گرفتن مصلحت نظام یا ضرورت (كه البته یكی است) نظر شورای نگهبان را تأمین نكند».
منشی (یزدی)- دومی مناسبتر است، اولی معلوم است كه مجلس مرجع است.
سیدعلی خامنهای- همین را به رأی بگذارید.
هاشمی – مثل این كه آقایان پیشنهاد دوم را بیشتر قبول دارند.
یزدی- دیگر بحث نشود، همین را رأی بگیریم.
هاشمی- «درمواردی كه مصوبه مجلس شورای اسلامی را شورای نگهبان خلاف موازین شرع ویا قانون اساسی بداند و مجلس بادرنظر گرفتن مصلحت نظام نظر شورای نگهبان را تأمین نكند».
یزدی- علت عدم توافق این است دیگر.
میرحسین موسوی- پس اینجا دیگر دوسوم رأی و اینها نیست؟
نایب رئیس (هاشمی)- نه، نیست. آقایانی كه با این متن موافق هستند رأی بدهند (اكثر رأی دادند) تصویب
شد. حالا مصوبه را تماماً بخوانید.
(به شرح زیر خوانده شد)
اصل یكصد و دوازدهم
مجمع تشخیص مصلحت نظام برای تشخیص مصلحت درمواردی كه مصوبه مجلس شورای اسلامی را شورای نگهبان خلاف موازین شرع با قانون اساسی بداند و مجلس با درنظر گرفتن مصلحت نظام نظر شورای نگهبان را تأمین نكند و مشاوره دراموری كه رهبری به آنان ارجاع میدهد و سایر وظایفی كه دراین قانون ذكر شده است به دستور رهبری تشكیل میشود.
اعضاء ثابت ومتغییر این مجمع را مقام رهبری تعیین مینماید. مقررات مربوط به مجمع توسط خود اعضاء تهیه و تصویب و به تأیید مقام رهبری خواهدرسید.
منشی (حبیبی)- آقای هاشمی ما یك مقداری مطلب داریم كه آقایان نسبت به قسمت اعظمش اصلا نظری ندارند (یعنی جلسة سه نفره نظر نداشته است) اگر موافقید یكساعت دیگر جلسه را ادامه بدهید تا مطرح كنیم.
مهدوی كنی- جناب آقای هاشمی! شمابه من اجازه ندادید حرفم را بزنم، من میخواستم بگویم این متنی كه آقایان دادند اشكالی را كه جناب مشكینی داشتند رفع نمیكند. بحث آقایان این بود كه اگر مجلس آمد و گفت من یك نظری دارم كه میگویم حكم اسلام اصلاً این است «مصلحت نظام ومصلحت غیرنظام » عناوین ثانویه میشود، بحث عناوین ثانویه نبود.
اشكال آقایان این است كه مجلس بیاید یك حرفی بزند كه صریحاً برخلاف احكام اولیه اسلام باشد.
امینی- احكام اولیه را «مصلحت نظام» نمیتواند تغییر بدهد.
هاشمی- خیلی خوب ، نمیتواند تغییر بدهد ، ندهد.
امینی- مصلحت نظام ، دراحكام اولیه هیچ تصرفی نمیتواند بكند.
منشی (حبیبی)- این را فردا تمام میكنیم.
پایان جلسه و تاریخ تشكیل جلسه آینده
رئیس – جلسه امروز را ختم می كنیم . جلسه فردا انشاءالله ساعت چهار بعد از ظهر تشكیل میشود.
( جلسه ساعت 15/18 پایان یافت )
رئیس شورای_ بازنگری_ قانون اساسی_ جمهوری_ اسلامی_ ای_ران – علی_ مشكی_نی_
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
یکشنبه 17,نوامبر,2024