٢میلیارد «ین»، خطای چشم مرتضوی

۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۴/«مجتبی نظری»، وکیل سازمان تأمین اجتماعی، در ماجرای شکایت از «سعید مرتضوی» است. سال‌ها قاضی بوده و محاسنش را در این حوزه سفیده کرده، از این منظر «نظری» و «مرتضوی» همکار سابق محسوب می‌شوند. با این تفاوت که دادستان پیشین، مراحل رشد را به‌سرعت طی کرد و با محاسن تمام‌مشکی دادستان تهران شد و این چیزی نیست که «نظری» تعجب خود را نسبت به آن پنهان کند.

موارد شکایت سازمان تأمین اجتماعی از مرتضوی تقریبا همان مواردی را شامل می‌شود که در گزارش کمیته تحقیق‌وتفحص مجلس هم آمده‌بود و مهم‌ترین آن همان بخش فروش شرکت‌ها در قالب یک تفاهم‌نامه به بابک زنجانی است. «نظری» انتقادهای زیادی به این تفاهم‌نامه دارد. مثل اینکه اگر چک‌های ردوبدل‌شده، بابت ضمانت بوده، چرا تعدادشان پنج‌تاست و دوم اختلاف رقم چک‌ها با رقم مندرج در تفاهم‌نامه است. دو میلیارد «ین» بیش از رقم تفاهم‌شده! چک را شخص مرتضوی نوشته بوده و گفته‌ شده علت تفاوت رقم، خطای چشمی بوده است... .

   می‌خواهم از اینجا شروع کنم که سازمان تأمین اجتماعی دقیقا چه زمانی به این فکر افتاد که علیه آقای مرتضوی شکایت کند؟
تقریبا آذرماه ٩٣ بود.

  یک سال بعد از گزارشی که مجلس داده بود؟
بله از آقای مرتضوی با عنوان مجرمانه تبانی در انجام معاملات به ضرر سازمان، سوءاستفاده از موقعیت شغلی، حیف‌ومیل اموال و تصرفات غیرقانونی اموال عمومی و تحصیل مال از طریق نامشروع شکایت شده ‌است.

  چه شد سازمان به این نتیجه رسید که خودش وارد ماجرای شکایت شود؟ آیا به‌جز کمیته تحقیق‌وتفحص مجلس، سازمان به‌صورت جداگانه درخصوص تخلفات و تصمیمات دوران سعید مرتضوی بررسی و تحقیق کرده‌ است؟
بله، آقای نوربخش به‌شدت پیگیری کردند. ایشان انسان بسیار شریفی است. این‌طور نیست که یکباره درون حوزه سازمان تأمین اجتماعی شیرجه زده ‌باشد. پزشکی است که سابقه حضور در سازمان هم دارد.

  تناسب مدرک تحصیلی برای برعهده‌گرفتن مدیریت سازمان تأمین اجتماعی هم گویا محل بحث زیادی است و شما بابت همین از مرتضوی شکایت کرده‌اید، درحالی‌که او هم مدعی است مدرک سرپرست بعد از او هم تناسبی نداشته است.
 مسئله تناسب‌نداشتن سمت ایشان در سازمان یکی از مسائل شکایت ما به استناد رأی دیوان محاسبات است. آقای مرتضوی هم می‌گوید دراین‌صورت چرا فردی که بعد از من سرپرست شده ‌است، لیسانس ادبیات دارد. درحالی‌که فرد مورد اشاره سال‌ها عضو این دستگاه بوده و به ریزودرشت آن آشنا و مسلط است. جزء افراد قابلِ اعتماد سازمان بوده است. بعد هم ایشان کلا هشت روز بیشتر سرپرست نبوده ‌است. زمانی‌که دولت روحانی سرکار آمد و وزیر و مدیرعامل تغییر کرد باید کسی مسئول می‌شد تا کار مردم معطل نشود. ایشان سال‌ها عضو هیأت‌مدیره سازمان و به کار وارد بوده‌ است. اصلا اشاره آقای مرتضوی به ایشان قیاس مع‌الفارغ است.

  آقای مرتضوی می‌گوید من نمی‌توانستم مدیرعامل باشم برای همین سرپرست شدم و سرپرست شرایط خاصی ندارد. آیا به‌لحاظ قانونی می‌توان گفت هدف از رأیِ برکناری، فقط شخص ایشان بوده نه سمت یا عنوان او؟
قانون که نمی‌آید برای مدیرعامل یک شرایطی و برای سرپرست شرایطی دیگر بگذارد. سرپرست همان اختیارات مدیرعامل را دارد. اتفاقا نماینده دادستان هم به این ماجرا اشاره کرد و چند مورد قانونی هم آورد. اصلا نقض غرض است. قانون‌گذار هدفش این‌ نبوده قانونی بگذارد که روی تبصره‌اش بحث است و آن آقا بیاید به‌خاطر منافع شخصی‌اش بگوید من مدیرعامل نیستم، سرپرستم. اگر این‌چنین است که از خیابان هرکسی را می‌توانیم بیاوریم و سرپرست بشود.

  به‌نظر شما چرا پرونده ایشان تکه‌تکه از دادسرا به دادگاه می‌آید؟ و اینکه چرا بخش مهم پرونده هنوز به دادگاه نیامده است؟
این سؤالی است که ما هم به آن ایراد داریم. حالا دیرتر بشود، ولی همه با هم بیاید چه اشکالی دارد؟ ما راضی نبودیم که الان فقط بحث مشروع‌بودن یا نبودن حقوق ایشان و غیرقانونی‌بودن سمت ایشان مطرح شود. بحث بیشتر ما مربوط‌به عملکرد ایشان است. مسائل اصلی پرونده ایشان یکی همین تبانی در انجام معامله مثل مورد آقای «بابک زنجانی» است. گیرم چند میلیون تومان هم به سازمان برگشت.

ایرادی که به عملکرد آقای «مرتضوی» در نحوه «هزینه‌کرد» وارد است، این است که اولا «پرداخت غیرشمول» به افرادی صورت گرفته است که ربطی به سازمان و مقاصد و اهداف آن نداشته‌اند و پرداخت وجه به این افراد فاقد هرگونه توجیه منطقی و قانونی بوده است، درحالی‌که اموال سازمان مطابق ماده ١٠٤ قانون تأمین اجتماعی و بندهای ماده ٧ قانون ساختار نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی، متعلق‌به بیمه‌شدگان است و نمی‌توان از اموال عمومی برای مقاصد شخصی یا سیاسی یا حزبی استفاده کرد. خیلی از این پول‌ها به جیب ایشان نرفته و به جیب دوستان‌شان رفته‌ است.

  مستنداتی این مسئله وجود دارد؟
بله، پول‌ها به افرادی پرداخت شده است که هیچ ربطی به سازمان نداشته‌اند. اگر وجوه منابع غیرشمول از شمول تشریفات مندرج در آیین‌نامه‌های مالی و معاملاتی سازمان مستثنا شده به این معناست که از دارایی سازمان خارج شده و می‌شود به هر مصرفی برسد. ثانیا اسناد مالی حکایت از این دارد که در برخی موارد به‌واسطه خدمات اشخاص، مثلا به مسئولان فرودگاه، تیم حفاظت مدیرعامل، و...  پاداش‌هایی از محل اعتبارات غیرشمول پرداخت شده است، درحالی‌که پرداخت پاداش به‌صورت نقدی یا کارت‌های هدیه یا بن‌کارت یا سکه صرفا جهت تشویق کارکنان تأمین اجتماعی پیش‌بینی شده است.

بنابراین پرداخت پاداش به اعضای هیأت امنا یا سایر اشخاصی که هیچ‌گونه رابطه استخدامی با سازمان ندارند در غالب سکه و بن‌کارت هدیه بر خلاف دستورالعمل مذکور و خارج از روابط قانونی بوده است. مضافا در برخی موارد پرداخت پاداش به تعداد محدودی از مدیران سازمان هیچ‌گونه توجیهی نداشته است و مشخص نیست این تعداد محدود مدیران سازمان، بابت انجام چه خدماتی مرتب به طور ماهیانه و بعضا چند بار در ماه تشویق شده‌اند که این امر نشان‌دهنده ریخت‌وپاش بی‌حساب‌وکتاب و حیف‌ومیل اموال عمومی است. همچنین در سیستم‌های اداری و دولتی این نوع پرداخت کاملا غیرمتعارف است.

درباره کتاب «دوستت دارم مادر» هم که الان در تأمین اجتماعی انبار شده ‌‌است باید بگویم طبق قانون، خرید کتاب مذکور باید با توجه به اولویت‌ها آموزشی سازمان و از محل اعتبارات مصوبه سالیانه صورت بگیرد، بنابراین با توجه به مراتب فوق؛ اولا دستور پرداخت از محل غیرمشمول در ایامی که هنوز ضوابط به تصویب نرسیده بود، صحیح نبوده است؛ یعنی هیأت امنا بایستی می‌نشسته‌اند و بررسی می‌کرده‌اند که این غیرشمول را چگونه مصرف کنیم.

اگر مدیرعامل اختیار «هزینه‌کرد» اعتبارات غیرشمول را داشته باشد، باید در هزینه‌کرد این وجوه که جزء اموال عمومی و متعلق به بیمه‌شدگان بوده مصلحت و منافع سازمان را در نظر گرفته و در راستای اهداف برنامه‌ها و سیاست‌های سازمان خرج کند و چون مدیرعامل از این اختیارات به نفع اشخاص ثالثی که هیچ ارتباطی با سازمان نداشته‌اند سوءاستفاده کرده است، پرونده ایشان مصداق بارز سوءاستفاده از موقعیت و حیف‌ومیل اموال عمومی محسوب می‌شود.

مورد دیگری که باید اشاره کرد نحوه هزینه‌کرد از اعتبارات خارج از شمول در پرداخت به نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی، پرداخت به مطبوعات و رسانه‌ها، پرداخت به کانون‌های کارگری و بازنشستگان، پرداخت به مؤسسات خیریه و... . است، درحالی‌که آنها از این اسم‌ها استفاده می‌کردند و معلوم نیست پول به جیب چه کسی رفته است؟ مگر می‌شود صد میلیون به یک آدم بدهی و بگویی مثلا پول را به ایتام داده‌ای؟ او هم بگوید داده‌ام.

  در ارتباط با چک‌هایی که دست بابک زنجانی بوده، گویا تعدادی نزد وزارت نفت است و تعدادی نزد بابک زنجانی. درست است؟ آیا پیگیری شده چک‌هایی که در وزارت نفت است به سازمان بازگردد؟ چون اخیرا آقای نوربخش در مصاحبه‌ای گفتند چک‌ها هنوز دست زنجانی است.
به‌هرحال هنوز برنگشته است. نامه‌نگاری با وزارت نفت هم شده است. اینها چک است، ارزشمند است، امضای مدیرعامل را دارد، حقوقی است. چک‌های سازمان در اختیار آقای زنجانی قرار گرفته است تا از این طریق نامبرده، بدهی خود را به وزارت نفت بپردازد. تفاهم‌نامه نوشته‌اند و ظاهرا چک‌هایی تحت عنوان تضمین‌ به میزان ٤٤٤ میلیارد و ٥٢٤ میلیون و ٤٥٤ هزار و ٥٠٠ ین ژاپن داده‌اند؛ یعنی چیزی در حدود٣٥٠ میلیارد یورو. از سویی رقم چک‌ها را دو میلیارد بیشتر از مبلغ مندرج در تفاهم‌شده نوشته‌اند. ما گفتیم چرا این‌گونه شده است. این تضمین است.

چک تضمینی به‌جای اینکه ٤٤٢ میلیارد و خرده‌ای نوشته شود، ٤٤٤ میلیارد، یعنی دو میلیارد به ضرر سازمان نوشته شده است. سؤال شده چرا این‌جوری شده است؟ گفته‌اند اشتباه چشمی است. علاوه‌بر آن، در هنگام درج مبلغ ریالی نیز از سوی تنظیم‌کنندگان چک اشتباه صورت گرفته است. به‌گونه‌ای که در تاریخ ١١/ ١٠/٩١ زمان صدور چک‌های تضمینی، نرخ یکصد ین را چهل هزار ریال گرفته‌اند در حالی که نرخ آن در بازار آزاد کمتر بوده است، یعنی باز هم اینجا به ضرر سازمان تأمین اجتماعی شده‌است. آقای تیرداد خانی، مدیر امور مالی وقت سازمان، در نامه ارسالی به معاون وقت مالی و اداری سازمان عنوان کرده ارقام توسط آقای مرتضوی نوشته شده است. چک‌ها را هم خودش نوشته است، یعنی خودش بلند شده رفته بانک مسکن گفته چک را الان بنویسید و همین الان به من بدهید، در حالی که این کار معمول و روال نیست.

  آقای مرتضوی می‌گوید این چک ضمانت بوده است، فردی که جایگزین من در سازمان شده، باید پیگیری می‌کرده و آن را پس می‌گرفته است. تقصیر من نیست. مدت‌زمان مدیریت من گذشته ‌است.
اگر این حرف‌ها را نزند، چه بگوید. ماشین‌حسابی نیست که بتواند این رقم را حساب کند که چقدر است. چرا ین ژاپن، طرف معامله ایرانی است. حالا غیرایرانی هم باشد، طبیعی است یورو یا دلار باشد. ین ژاپن از کجا می‌آید؟ بعد هم چنین ارقامی در کلاس تو نیست، تو قاضی بوده‌ای و در دادگستری حقوق می‌گرفته‌ای، اصلا می‌توانی صفرهایش را بشماری؟

  در مصاحبه دوسال پیش ما با آقای مرتضوی، ایشان معتقد بود روند قیمت‌گذاری شرکت‌ها در بورس انجام ‌شده و سازمان یا شخص ایشان، نقشی در این قیمت‌گذاری نداشته‌ است
نه، همه این حرف‌ها همین است، نه امور مالی در جریان بوده است، نه بورس، نه کارشناسی انجام شده، نه قیمت‌گذاری.

  یعنی سندی نیست که سازوکار قیمت‌گذاری را مشخص کند؟
به هیچ‌وجه

  ایشان مدام می‌گوید من شرکتی به بابک زنجانی نفروخته‌ام و آن چک هم در وجه ضمانت بوده‌است. بالاخره به لحاظ قانونی آیا شرکتی به آقای زنجانی فروخته شده یا فروخته نشده است؟
به‌هرحال تفاهم‌نامه انجام شده، چکی به ایشان داده شده، قرار شده پولی به سازمان بیاید. حالا اگر هم این پول یا معادلش به سازمان می‌آمد، تازه کلی سازمان ضرر می‌کرد، ولی حالا خوشبختانه به علت مسائلی مثلا تحریم‌ها جلویش گرفته شد یا به‌خاطر مسائلی که برای او پیش آمد و دولت عوض شد، این کار به سرانجام نرسید. اگر به سرانجام می‌رسید بهترین شرکت‌های سودده این سازمان به دست آقای زنجانی می‌افتاد. پرونده بابک زنجانی که رو شد، این کار جلویش گرفته شد و از دید ما جرم معلق رخ داده ‌است. مثل اینکه کسی تیری و تفنگی آماده کند و بزند ولی تیرش به خطا برود یا در آخرین لحظه تفنگ عمل نکند. این سؤال وجود دارد که اگر چک تضمینی است، چرا پنج تا است؟ می‌تواند یکی باشد؛ پنج تا چک برای این است که دفعه دیگر هم از آنها استفاده کند. ایشان هردفعه رفته با این چک‌ها چند تا کشتی نفتی خریده و پولش را هم نیاورده است.

  مگر می‌شود به‌لحاظ حقوقی با چک ضمانت چنین کاری کرد؟
در چک‌ها ننوشته است چک تضمینی است؛ چک است دیگر. چک سازمان تأمین اجتماعی، پولدارترین شرکت ایران. درواقع این آقای مرتضوی است که باید به زندان و سلول بغل دستی برود. چون هم‌دست او بوده است.

  ایشان مدعی است پرداخت‌هایی که انجام شده در دوره‌‌های قبل هم معمول بوده‌ است.
یک‌سال‌ونیم دوره مدیرعاملی آقای مرتضوی، متفاوت از دوره‌های قبل بوده و در سوابق گذشته پرداخت‌ها به این میزان نبوده ‌است. آقای مرتضوی در لوایح دفاعیه خود ضمن ارائه مستندات دوره‌های گذشته، معتقد است همین رویه در هزینه‌کرد از اعتبارات خارج از شمول ساری و جاری بوده و مواردی را ارائه کرده است که در سال‌های ٧٩ لغایت ٨٣ بیشترین پرداخت از محل اعتبارات غیرشمول به نمایندگان محترم مجلس ششم و مطبوعات و رسانه‌ها ازجمله روزنامه کار و کارگر، ارگان حزب سیاسی خانه کارگر و کانون‌های کارگری و بازنشستگی پرداخت شده است. همچنین معاونت حقوقی و امور سابق مجلس نیز در اظهارنظر خود این موارد را رویه حداقل ٢٠ سال گذشته سازمان دانسته است.

 از یکی از معاونت‌های حقوقی خودشان که از این دستگاه کلی منفعت برده و از این بریزوبپاش‌هایی که آقای مرتضوی کرده‌ است هم منتفع بوده، یک نامه گرفته است که بله، چنین چیزی قبلا هم بوده است.
این درحالی است که در گذشته اگر واقعا بوده، مبلغ کمی را شامل می‌شده که تازه همان هم اشتباه بوده است. ببینید مثلا ایشان آمده و مبلغ ٥٠ میلیون تومان برای امور پژوهشی و تحقیقاتی برای تهیه پیش‌نویس لایحه قانون جامع سازمان تأمین اجتماعی و همچنین مشاوره و تهیه گزارش در امور شوراها و حفظ حقوق و اموال سازمان، پرداخت کرده ‌است. جلوی اسم دریافت‌کنندگان هم کد آمده ‌است. درحالی‌که اگر شما واقعا مشکلی ندارید، چه لزومی دارد که کد بگذارید. یکی از اینها همین آقای حیدری‌فر بوده که در همین بگیروببندها نقش داشته است.

شما مطمئنید که آقای حیدری‌فر بوده است؟
بله، جای دیگر اسمش را دیدم و اینکه این کدها برای آن بوده است که اسم‌ها مطرح نشود. ضمنا، بودجه غیرشمول هم برای موارد اضطراری است، نه چنین مواردی.

  نامه این پرداخت‌ها را چه کسی نوشته است؟
آقای محمدحسین دهقانی.

  آقای دهقانی نمی‌داند این کدها چه کسانی هستند؟
حتما می‌داند.

  شما نمی‌توانید از آقای دهقانی بپرسید یا ایشان نباید پاسخ‌گو باشند؟ سازمان نمی‌تواند ایشان را بخواهد؟
مشکل ما این است که رأس کله‌قند عوض شده، بدنه عوض نشده است. کسانی که با او همکاری کردند، نمی‌خواهند مسائل مطرح شود. آقای نوربخش نمی‌تواند با مسئولیت‌های زیادی که دارد، برود پرونده‌ها را بررسی کند. این را زیرمجموعه انجام دهند که اتفاقا زمان آقای مرتضوی منتفع شد‌ه‌اند.

  آقای مرتضوی ادعا کرده هیأت‌مدیره به من این اجازه را داده است که از غیرشمول استفاده کنم؛ شما به‌عنوان وکیل سازمان تأمین اجتماعی نقش هیأت‌مدیره را در این تصمیمات چطور ارزیابی می‌کنید؟
اینها به‌هرحال همه با خودشان هماهنگ کرده‌ و از این مزایا استفاده کرده‌اند. من دیده‌ام که نفری ١٢ میلیون به همین هیأت‌مدیره پاداش داده شده‌ است. وقتی ١٢ میلیون به کسی بدهند، زبانش کند می‌شود.

  الان اعضای هیأت‌مدیره همان افرادند یا عوض شده‌اند؟
مسلما عوض شده‌اند؛ ولی یک جلسه دیگر داشته باشیم تا من این موضوع را بپرسم که آیا عوض شده‌اند؟ و آیا هیأت‌مدیره می‌توانسته اختیارات پرداخت چنین وجوهی را از غیرشمول به آقای مرتضوی بدهد؟ آیا مصوب هیأت امنا بوده است؟ از سویی قبل از اینکه هیأت‌مدیره به ایشان اجازه دهد، ایشان این کارها را کرده است. ببینید اینها اصلا فکرش را هم نمی‌کردند که روزی این مسائل مطرح شود. اگر حدس می‌زدند که روزی اینها برملا شود، هرگز این کار را نمی‌کردند. اینها فکر می‌کردند دولت آقای احمدی‌نژاد برای همیشه جاویدان خواهد ماند و اگر هم رفت آقای مشایی می‌آید، فرضا خود آقا می‌شود وزیر. به‌هرحال چنین نقشه‌هایی در ذهنشان بوده است وگرنه یک آدم عاقل چنین کاری نمی‌کند.

  آقای نظری ببینید با توجه به اینکه یک مجموعه‌ای از معاون رئیس دولت وقت، وزیر و بعد هم سرپرست وزارت کار، رفاه و امور اجتماعی و. . در این ماجرا دخیل بوده‌اند، آیا این وسط پای آقای احمدی‌نژاد، آقای رحیمی یا آقای عباسی هم وسط کشیده می‌شود؟ چرا اسمی از آنها نیست؟ یعنی شما یا سازمان اختیار این را دارید که از آنها شکایت کنید؟
درست است. به‌هرحال ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کاراند تا این آقایان آمدند و به این مرحله رسیدند. من قبول دارم که دیگران هم به‌هرحال به او کمک کرده‌اند. اما آنچه الان مطرح است این است که ایشان از این مزایا استفاده کرده است. ایشان آمده روی این کرسی نشسته است. درواقع مباشر ایشان است، حالا اگر معاونی درکار بوده باشد، دیگران معاون‌اند. یکی از چیزهایی که علیه ایشان مطرح می‌شود این است که یک دهن‌کجی کرده ‌است. ببینید دادگستری گفته ایشان معلق است.

قاضی معلق از خدمت یعنی شایستگی قضاوت ندارد؛ در این شرایط چطور می‌آیند و ایشان را مدیرعامل یک سازمانی به این عریض و طویلی می‌کنند؟ آدم باید پا در هوا بماند تا تکلیفش مشخص شود؛ یا تبرئه بشود یا محکوم شود. قاعدتا نباید به یک آدم معلق پست دولتی می‌دادند.

حالا اگر می‌رفت آنجا درست و حسابی عمل می‌کرد، باز یک حرفی؛ ولی ایشان با شتاب رفته آنجا، در جایی که هیچ تخصصی نداشته است. بعدش هم که آمده این ریخت‌وپاش‌ها و این کارها را انجام داده، خب مردم به کل نظام بدبین می‌شوند. ما اگر امیدواریم که دستگاه قضائی ایشان را به مجازات لازم برساند، برای این است که مردم اگر بدبینی یا کدورتی از این قضیه دارند، بگویند که خب الحمدلله بالاخره کار درست شد و کسی که خربزه خورد، پای لرزش هم نشست.

 
پشت‌پرده خرید هواپیمایی ترک توسط زنجانی
۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۴/دبیر کل شورای مشترک بازرگانی ایران و ترکیه از خرید شرکت هواپیمایی «اونور ایر» ترکیه توسط بابک زنجانی و فروش مجدد آن به صاحب اولیه‌اش به حدود نصف قیمت خبر داد.

سید جلال ابراهیمی در گفت‌وگو با ایسنا، با اشاره به خبری که از سوی روزنامه «وطن» چاپ ترکیه در این باره منتشر شده است، گفت: ترک‌ها این شرکت هواپیمایی (onur Air) را در سال 2013 به قیمت 250 میلیون دلار به «قدرت تنجل» تاجر ترک و «مهدی شمس» تاجری که در دوبی زندگی می‌کند و تبعه انگلستان است، فروختند اما بعد از آن اخباری منتشر شد مبنی بر اینکه خریدار واقعی این شرکت، «بابک زنجانی» صاحب شرکت هواپیمایی قشم بوده است که البته با تکذیب زنجانی و شمس روبه‌رو شد.

وی افزود: البته بعد از آن اعلام شد که شرکت هواپیمایی اونور ایر که 1600 پرسنل و 32 فروند هواپیما دارد و به 14 نقطه در داخل و پنج نقطه در خارج از ترکیه پرواز می‌کند، به قیمت 105 میلیون دلار از طرف ترک‌ها مجددا خریداری شده است.

ابراهیمی ادامه داد: در ساختار این شراکت زمانی که بابک زنجانی در ایران زندانی شد، شرکت اونور ایر دچار مشکلات مادی شد و به دنبال آن «جان کرت باگانا» صاحب اصلی شرکت هواپیمایی اونور ایر بعد از فروش این شرکت در حوزه گردشگری شروع به کار کرد و تصمیم گرفت بار دیگر این شرکت را خریداری کند. به همین دلیل به تهران آمد و با شرکتی که معادل سازمان صندوق بیمه‌گذاری سپرده‌های پس‌انداز ترکیه است، برای خرید مجدد این شرکت مذاکره کرد.

دبیر کل شورای مشترک بازرگانی ایران و ترکیه افزود: گفته شده که این شرکت به قیمت 105 میلیون دلار یعنی نصف قیمت اصلی این شرکت هواپیمایی به صاحب اولیه فروخته شده است. به غیر از جان کرت باگانا که مجددا این شرکت را خریده است، قدرت تنجل و مهدی شمس هر سه سهامداران جدید شرکت اونور ایر هستند.

به گفته وی روزنامه وطن چاپ ترکیه به قلم «ارجان اینان» این مطلب را در یک مقاله مستقل به چاپ رسانده است. در همین حال روزنامه نیویورک تایمز از بابک زنجانی به عنوان فردی یاد می‌کند که تحریم‌ها را به طلا تبدیل می‌کرده است.

ابراهیمی اظهار کرد: در حال حاضر شرکت هواپیمایی اونور ایر در خطوط هوایی ازمیر، آنتالیا، بودروم، دالامان و قبرس پروازهای چارتر انجام می‌دهد و به چند کشور دیگر هم پرواز دارد و اکنون سهامداران آن طبق مشخصات سجلی که در اتاق بازرگانی استانبول وجود دارد، قدرت تنجل و مهدی شمس هستند.

به گفته وی به طور کلی روزنامه وطن چاپ ترکیه در این مقاله عنوان کرده که بابک زنجانی صاحب شرکت هوایی قشم در حقیقت با شرکای خود، صاحب شرکت اونور ایر نیز هستند.

طبق اعلام وزارت نفت و مدیرعامل منطقه آزاد قشم، شرکت هواپیمایی قشم‌ بابت بدهی بابک زنجانی به وزارت نفت واگذار شده است.
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا