فارس نوشت: مصاحبه اخیر شکدم نشان داد که نباید به هر ادعایی در فضای مجازی مطرح میشود، اعتماد کرد و از سویی هم مشخص شد برخی اخبار و روایت های دروغ می تواند ظاهری بسیار واقعی داشته باشند و دشمن آنها را بگونه ای طراحی می کند که برای مردم باورپذیر باشد، لذا نباید فریب این بازی ها را خورد.
بعد از جنجالهای فراوانی که از سوی برخی جریات در خارج و داخل کشور درباره ماجرای ساختگی و دروغ نفوذ «کاترین پرز شکدم» در برخی نهادهای انقلابی و ارتباط وی با برخی مقامات صورت گرفت و بعد اظهارات «شکدم» که کذب بودن ادعاهای مطرح شده را ثابت کرد، چند روزی می گذرد اما مسئله مهم این است که درسهای این ماجرا فراموش نشود و به درستی برای مردم تبیین شود، درسی که به وضوح نشان داد معاندین و پادوهای دشمن برای ضربه زدن به انقلاب و مسئولان نظام به چه طراحیهای پیچیدهای دست می زنند و چگونه با مخلوط کردن راست و دروغ و با سواستفاده از فضای بی در و پیکر مجازی برای با تولید و انتشار محتواهای دروغ و کذب علیه انقلاب و کشور فعالیت میکنند.
نکته مهم دیگر این ماجرا که نباید فراموش شود این است که چگونه یک روایت اشتباه با شگردهای خاصی که به کار گرفته میشود، میتواند افکار عمومی را فریب دهد تا جایی که حتی برخی از نیروهای انقلابی را هم دچار تردید کند.
اگرچه پرداختن به ماجرای یادداشت « شکدوم» بعد از مدتها آن هم توسط برخی جرایانات انحرافی قابل تامل است، اما بسیاری از چهره های سیاسی معتقدند پیگیری ماجرا و پر و بال دادن به آن از سوی برخی افراد و گروه ها، با اهداف خاصی همچون تخریب چهره مقامات نظام و تخریب انقلاب پیگیری شد که قطعا اگر خود شکدم پاسخ این دروغپردازیها را نمیداد، در روزهای گذشته و آینده این جریانات با قدرت بیشتری اهداف خود را پیگیری می کردند.
* ماهی گیری جریانات غربگرا از یک داستان ساختگی
از زمانی که ادعای نفوذ « شکدم» در برخی نهادهای انقلابی و ارتباط وی با برخی مقامات مطرح شد برخی جریانات غربگرا به هر صورتی که میتوانستند تلاش کردند تا ماهی خود را از آب گل آلود بگیرند، اما با شفاف شدن آب و مشخص شدن واقعیت، این جریانات و افراد نه تنها عذرخواهی نکردند بلکه سعی داشتند با پاک کردن صورت مسئله، اذهان عمومی را از دروغهایی که گفتند و ادعاهایی که داشتند، منحرف کنند.
* پردهای که کنار رفت...
با روشن شدن سناریوپردازیهایی که با رمز «شکدوم» صورت گرفت، چهره پلید طراحان این سناریو که برای تخریب انقلاب اسلامی از هیچ اقدامی دریغ نمیکنند، مشخص شد و قطعا این دشمنی با بازیگران و سناریوی جدید تکرار خواهد شد و آنچه مهم است این است که در مقابل چنین جریاناتی چگونه باید رفتار کنیم.
اقدامات و توطئه های اخیر معاندین و دشمنان انقلاب نشان می دهد آنها به شدت به دنبال ناامید کردن مردم و ایجاد فاصله میان مسئولان انقلاب و مردم هستند و برای این هدف دست به هر کاری می زنند و در این مسیر هم از تمام توان پادوهای خود در داخل کشور استفاده می کنند. در چنین زمانی باید در مقابل شایعاتی که مطرح می شود با بینش، بصیرت و شناخت عمل کرد.
مصاحبه اخیر شکدم نشان داد که نباید به هر ادعایی در فضای مجازی مطرح میشود، اعتماد کرد و از سویی هم مشخص شد برخی اخبار و روایت های دروغ می تواند ظاهری بسیار واقعی داشته باشند و دشمن آنها را بگونه ای طراحی می کند که برای مردم باورپذیر باشد، لذا نباید فریب این بازی ها را خورد.
ادعاها و دورغپردازیها درباره «شکدم» تا حدی عجیب بود که خود « شکدوم» هم در گفتوگو با بیبیسی اذعان کرد که از شایعات و مطالب کذبی که درباره اش در فضای مجازی مطرح شده، بسیار تعجب کرده است.
نکته قابل توجه دیگر این است که شاید برای برخی از جریانات معاند و غربگرا با مصاحبه «شکدوم» و مشخص شدن واقعیت، این ماجرا تمام شده باشد ولی رسانه ها و جریان انقلابی نباید به سادگی از این ماجرا عبور کنند و نیاز است این ماجرا را برای مردم به درستی تبیین کنند تا در آینده برخی نتوانند با داستانهای ساختگی خود اذهان عمومی را فریب دهند.
روزنامه آرمان نوشت:تعیین اینکه چه کسی تخلف کرده یا جاسوس است، بر عهده دستگاههای انتظامی، امنیتی و قضائی است اما موضوع زمانی جالب میشود که اتهام زنندگان به مخالفان سیاسی در مقام وکیل مدافع فردی به ایفای نقش میپردازند که ایرانی نیست و جالبتر از همه برای اثبات ادعای خودشان به بیبیسی رجوع و آن را مدرک تایید قرار میدهند!
کاترین شکدم که خودش را تحلیلگر سیاسی معرفی میکند، با تعدادی از مسئولان دیدار کرد و سندی دال بر جاسوسی او وجود نداشت جز ادعاهای بدون سند و مدرکی که برخی سایتها مطرح کردند.
رسانههای دلواپس که ظاهرا مطالب او را منتشر میکردند در ابتدا به انکار موضوع پرداختند به عنوان نمونه تسنیم که نوشت: «برخلاف القای دروغ برخی کانالها، کاترین شکدم هیچ همکاری با خبرگزاری تسنیم نداشته که بخواهد نفوذ کند یا خیر؛ بدیهی است یک رسانه حتی بعضاً اخبار افراد مختلف را منتشر میکند؛ اعلام اخبار آنها به معنای تایید آنان یا مواضعشان نیست. رسانه باید در برآیند تولید محتوای خودش جهتگیری درستی در جهت حمایت از جبهه حق و مقابله با جبهه باطل داشته باشد. انتشار برخی گفتوگوهای موردی از یک فرد نیز هیچ نشانهای از این معنا که با او همکاری صورت گرفته باشد ندارد.»
این خبرگزاری 3 روز بعد مدعی شد: « یک کانال مربوط به بعضی طرفداران احمدینژاد در چند روز اخیر مطالبی را درباره فردی بهنام کاترین پرز شکدم منتشر کرده و گفته است که او نفوذی اسرائیلیها در برخی نهادهای ایران بوده است. استناد این کانال در این زمینه یک یادداشت کاترین شکدم در وبلاگ یک سایت اسرائیلی آن هم مربوط به 3 ماه قبل است. اینکه چرا بعد از 3 ماه کانال احمدینژادی یاد این مطلب میکند، با توجه به اتفاقات دو سه هفته اخیر، میتواند معنادار باشد.» نکته قابل تامل آنجاست که در ادامه به اتهام زنی علیه شکدم پرداخته شده است: «اینکه شکدم در زمان حاضر با رسانه اسرائیلی همکاری و داستانهایی درباره حضورش در ایران تعریف میکند و یا میسازد قاعدتاً محکوم است؛ هرچند مشخص نیست که او چه انگیزهای دارد. برخی که او را میشناسند تحلیل میکنند که بهاحتمال زیاد شکدم میخواهد پروژه فرصتطلبانه اقتصادی خود را که در ایران ناکام ماند حالا در رژیم صهیونیستی پیش ببرد.»
بی بیسی خوب شد؟
اما شادی واقعی زمانی به اردوگاه دلواپسان بازگشت که کاترین پرز شکدم با بیبیسی یعنی همان رسانهای مصاحبه کرد که دلواپسان برای متهم کردن مخالفان سیاسی خود مدعی همکاری آنها با این شبکه میشوند. این بار بیبیسی فارسی در نقش یار کمکی دلواپسان ظاهر شد و برای اعلام برائت خودشان به این شبکه استناد میکردند. تسنیم ذوق زده از تیتر «کاترین شکدم به بیبیسی: نه جاسوس بودم، نه با مقامات ایرانی رابطه داشتم، نه به اسناد دسترسی داشتم» استفاده کرد.
بی بیسی رفیق کیهان شد؟
نکته قابل تامل به رویکرد کیهان نسبت به بیبیسی باز میگردد. این روزنامه با موضعگیری علیه افرادی که کاترین شکدم را جاسوس میخوانند نوشت: «با چه سندی، کاترین شکدم را جاسوس تلقی کردهاند؟ به صرف «گفته میشود»؟! سالانه هزاران خبرنگار یا فعال سیاسی غربی به کشور میآیند، از شخصیتها مصاحبه و گفتوگو میگیرند یا با رسانههای ایرانی گفتوگو میکنند و این گفتوگوها منتشر میشود. اینکه یک تبعه خارجی به ایران بیاید، گفتوگو بگیرد و یا برخی مواضع کشورمان را تایید کند، چه ایرادی دارد؟ یا حتی اگر بعدا زیر حرفش بزند و نظر خود را تغییر دهد یا مثلا بگوید من مسلمان نشده بودم. الزاما آن میشود که فرد جاسوسی کرده یا موفق شده جاسوسی کند؟! ثالثا دو معیار برای تشخیص جاسوس وجود دارد؛ یکی اعلام رسمی دستگاههای امنیتی، دوم انتشار محتوای جاسوسی توسط جاسوس یا سرویس جاسوسی متبوع او. درباره کاترین شکدم چنین ادعایی چه از سوی مراجع امنیتی کشورمان یا سرویسهای جاسوسی متخاصم مطرح شده است؟! روشن است که معیار جاسوس بودن یا نبودن یک فرد، شبکه بیبیسی نیست اما در مورد کاترین شکدم، نه دوست و نه دشمن سندی برای جاسوسی او ارائه نکردهاند و خود او در بیبیسی این ادعا را رد کرده است.»
این رسانه در دوگانه تایید یا رد سندیت بیبیسی مانده و در عین حال که اشاره کرده معیار جاسوس بودن یا نبودن افراد نباید بیبیسی باشد اما در پایان تصریح کرده که شکدم در بیبیسی ادعاها را رد کرده است بنابراین اصل را بر صحت آنچه دانست که از این شبکه پخش شد.
همکار دلواپسان است؟
نکته دیگر در آنچه کیهان منتشر کرد به آن بخش باز میگردد که اصل بر صحت ادعای شکدم مبنی بر عدم تخلفش است و مینویسد که «خود او در بیبیسی ادعای جاسوسی را رد کرده است.»
اینکه یک رسانه دلواپس به اعلام برائت شکدم از جاسوسی توجه میکند، نکته مثبتی است اما باید به این سوال پاسخ دهد که چرا در مواجهه با مخالفان سیاسی خودش در داخل کشور چنین رویکردی ندارد و حتی اتهاماتی را به آنها وارد میکند! این رویکرد کیهان اذهان را به سمت آنچه میبرد که محمد سرافراز در اردیبهشت سال جاری مطرح کرد. جماران در آن مقطع به نقل از رئیس اسبق صداوسیما نوشت: «... در شبکههای اجتماعی فعالیت زیادی دارند و درباره افراد مختلف افشاگری و جنگ روانی راه میاندازند. حتی در مقطعی که رئیس سازمان بودم رادیو بیبیسی فارسی با اینها همکاری میکرد و علیه بنده به شکلهای مختلف نقد و بررسی میکردند. این شبکه خطوط قرمزی داخل ایران داشت که هیچگاه به آنها نمیپرداخت!»
کیهان با موضعگیری علیه افرادی که کاترین شکدم را جاسوس می خوانند نوشت:با چه سندی، کاترین شکدم را جاسوس تلقی کرده اند؟ به صرف «گفته میشود»؟!
کیهان نوشت:ماجرای «کاترین پرز شکدم» ابتدا از یک کانال تلگرامی منتسب به جریان انحرافی مطرح شد. یادداشتها و مطالب این کانال به مخاطب میگفت او یک جاسوس اسرائیلی است که در بیت رهبری، سپاه و میان برخی مسوولان جمهوری اسلامی نفوذ کرده است. این کانال مدعی شد که این جاسوس اخیرا در یک روزنامه اسرائیلی نحوه نفوذ خود را توضیح داده است.
چند روز بعد از انتشار این مطالب در کانال تلگرامی مذکور، یک اکانت فیک توییتری که بارها نام خود را تغییر داده است، وارد ماجرا شد و ادعاهای قبلی را تکرار کرد.
کاربر این اکانت فیک در بخشی از به اصطلاح «ترجمه مصاحبه» شکدم نوشت که «وی با ۱۰۰ نفر رابطه داشته است» و البته همه این روابط به مسائل جنسی ختم نشده است. حتی در این بین نام سردار یدالله جوانی از فرماندهان سپاه نیز درج میشد.
همچنین ادعا شد که سردار جوانی کانال ورود او به مجموعه نظام بود و واسط آشنایی «شکدم و سردار جوانی» هم خبرنگار تهران تایمز بود.
دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای با انتشار متنی این ادعاها را تکذیب کرد. سردار جوانی هم هرگونه ارتباط را تکذیب کرد و گفت: «با صراحت اعلام می کنم اساسا بنده نه ایشان را میشناسم و نه دیدهام، لذا مطالب منتشر شده در این خصوص را قویاً تکذیب میکنم».
تیر خلاص ماجرا هم آنجا بود که روشن شد کاترین شکدوم فقط ۵ سفر به ایران داشته است و کل زمان حضور وی در ایران فقط ۱۸ روز بوده است. اصل این خبر به تنهایی میتوانست تمام ادعاهای مطرح شده اعم از ارتباط با ۱۰۰ نفر یا برنامهریزی طولانی مدت برای نفوذ در نهادهای حاکمیتی را زیر سوال برد.
ماجرای متن منتشر شده در تایمز اسرائیل
تنها متنی که از شکدم پیرامون ایران در چند ماه اخیر یافت میشود مربوط به بلاگ شخصی «کاترین شکدم» در روزنامه تایمز اسرائیل است؛ تاریخ انتشار این یادداشت، ۲۵ نوامبر ۲۰۲۱ (۴ آذر) است؛ یعنی سه ماه قبل از انتشار ادعاهای مطرح شده توسط کانالهای مدعی و اکانت فیک مذکور. در واقع ادعای دروغ کانال مرتبط با جریان انحرافی چند روز قبل و پس از گذشت سه ماه از نوشته کاترین شکدم، در آستانه روز پاسدار مطرح میشود!
نگاهی به متن دقیق این یادداشت نیز نشان میدهد هیچ ادعایی نسبت به نفوذ و یا وابستگی به رژیم صهیونیستی در این یادداشت وجود ندارد و هر آنچه از سوی این رسانهها ادعا شده است صحت ندارد.
مصاحبه با BBC فارسی
کاترین شکدم روز دوشنبه در مصاحبهای با برنامه شصت دقیقه بیبیسی فارسی به این ماجراها خاتمه داد. او به صراحت هرگونه ارتباط نامتعارف را رد کرد و اعلام کرد نه جاسوس است، نه رابطهای با کسی داشته و نه اساساً به سندی دسترسی داشته است. شکدم مدعی شد یک تحلیگر علاقهمند به ایران بوده است که تلاش کرده نظرات خود را منتشر کند و تمام ارتباط او با سایت رهبرانقلاب نیز صرفا از طریق ارسال یادداشت از طریق ایمیل بوده است.
متن دقیق یادداشت شکدم و مصاحبه حضوری وی در بیبیسی نشان میدهد تمام آنچه که جریان انحرافی، برخی اکانتهای فیک، برخی مدعیان اصلاحات، مدعیان عدالتخواهی و ضدانقلاب پمپاژ میکردند و به دنبال جوسازی علیه نظام و انقلاب بودند، بیپایه و اساس بوده و اینها تحریفات و دروغهایی را به مطلب کاترین شکدم اضافه کرده اند!
همه مدعاهای آنان از بنیان دروغ از آب درآمد و اساساً هیچ مصاحبه واقعی با کاترین پرز شکدم در هیچ رسانهای وجود ندارد که او چنین سخنانی را گفته باشد.
آش در زمینه جعل این خیالپردازیها آنقدر شور بود که حتی خود آن کانال احمدینژادی نیز مجبور شد اعلام کند مصاحبهای از شکدم وجود ندارد که او مدعی ارتباط با برخی چهرهها باشد!
فارس نوشت:معاون سیاسی سپاه با بیان اینکه در میدان نبرد نرم، تیرها حیثیت و آبروی افراد را مورد هدف قرار داده است، گفت: در قضایای اخیر همان آرامش عملیات کربلای 5 را داشتم زیرا مانند همان زمان به راهی که در آن هستم ایمان دارم.
جمعی از استادان بسیجی دانشگاهها با سردار یدالله جوانی معاون سیاسی سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی دیدار و گفت وگو کردند.
سردار جوانی در این دیدار بر ضرورت حضور آگاهانه و درک اقتضائات کشور در شرایط خاص از سوی نیروهای انقلابی تاکید کرده و افزود: اگر این درک و حضور به موقع وجود داشته باشد با سرعت از شرایط عبور خواهیم کرد اما اگر تاخیر صورت گیرد این تاخیر هزینههایی خواهد داشت.
وی گفت: ما بر عهد و پیمانی که با شهدا بستهایم پایبندیم و تا نفس هست هیچ چیزی نمیتواند در مسیر حرکت ما و در این عهد و پیمان خللی ایجاد کند.
معاون سیاسی سپاه در ادامه گفت: باید برای هجمههای دشمن آماده بود. در میدان این نبرد نرم، ترکشها جسم را نشانه نمیگیرند تیرهای این جنگ حیثیت و آبروی افراد را مورد هدف قرار داده است. برخی مواقع در این فضا با اتهامزنی مورد هجوم قرار میگیریم.
سردار جوانی در ادامه از آرامش خود در برابر این فتنه دشمن سخن گفت و آرامش این روزهای خود را در برابر هجمه دشمن از جنس آرامش شب عملیات کربلای ۵ در شلمچه و در هجوم تیرهای دشمن عنوان کرد و گفت: در این قضایا همان آرامش عملیات کربلای 5 را داشتم زیرا مانند همان زمان به راهی که در آن هستم ایمان دارم.
* دشمن امروز به دنبال ساکت کردن نیروهای انقلاب است
وی افزود: واقعیت این است که دشمن از هر راهی استفاده میکند تا سربازان انقلاب را از میدان خارج کند، باید یاد بگیریم با این شگردهای دشمن در جنگ نرم و شناختی تا نفس داریم ادامه داده و مبارزه کنیم. دشمن امروز به دنبال ساکت کردن انقلابیون است. امروز انقلاب اسلامی از مرحلهای که از تهدید سخت دشمن اثر بپذیرد عبور کرده است و به برکت تلاشهای جبهه مقاومت قدرتی تولید کرده که آمریکاییها از آن وحشت دارند.
وی همچنین بیان کرد: چیزی که اهمیت دارد آن است که تحت تاثیر اقدامات دشمن مردم دچار گمراهی نشوند. مردم امروز نشان دادند که دشمن شناس هستند و این را در تمامی وقایعی که در این سالهایی که از عمر انقلاب میگذرد روی داده ثابت کردهاند.
سردار جوانی تصریح کرد: در جهاد تبیین دشمن به دنبال گمراهسازی است. نهضت استادی بسیج به این نکته باید توجه کند که دشمن امروز به واسطه چه کسانی می خواهد نقشههای خود را پیش ببرد؟
* فشار دشمن در حوزه فرهنگی با عبور از تحریمها
وی حضور استادان بسیجی را در این دیدار نشان دهنده دشمن شناسی و نوعی مقابله با هجمه دشمنان دانست و این اقدام را نشانه فهم، بصیرت و زمان شناسی نهضت استادی بسیج عنوان کرد و گفت: باید بسیج اساتید تلاش کند خنثی کننده مکرها و حیلههای دشمن باشند.
معاون سیاسی سپاه افزود: امروز در جهاد تبیین باید هدفمند و هوشمندانه عمل کنیم. هدف دشمن گمراه سازی مردم است و خروجی پروژه گمراه سازی آنان ایجاد بدبینی و بی اعتمادی است.
وی ادامه داد: ما در حال عبور از تحریمها هستیم با عبور از تحریمها فشار دشمن را در حوزه فرهنگی خواهیم داشت. اساتید باید این امر را جدی بگیرند.
سردار جوانی افزود: امروز نیازمند جبهه سازی و مشارکت علیه توطئههای دشمنان هستیم. باید زمینههای همافزایی و تعامل استادان و نخبگان دانشگاهی فراهم شود . باید نگران حرکتهای افراطی و تفریطی بود، این نیازمند درایتی مبتنی بر سیاستهای درست و پرهیز از واکنشهای هیجانی است. با استفاده از ظرفیت نخبگانی اساتید و جامعه دانشگاهی کشور می توان حرکتهای هوشمندانه و مبتنی بر تفکرو دور از افراط و تفریط را ایجاد کرد.
معاون سیاسی سپاه در ادامه ضمن اشاره به تلاشهای دولت سیزدهم و ریل گذاریهای صحیح دولت، نگاه به آینده را امیدوارانه عنوان کرد و بر لزوم غنیمت شمردن زمان و فرصت برای انجام وظایف انقلابی و هم افزایی و تعاملات تاکید کرده و از خداوند خواست تا آخرین نفس در مسیر انقلاب حرکت کرده و این پرچم به دست صاحب اصلی انقلاب حضرت ولی عصر (عج)سپرده شود.
گفتنی است در انتهای این مراسم پیام تقدیر رئیس سازمان بسیج اساتید کشور از سردار جوانی قرائت شده و با اهدای لوح و کلامالله مجید از وی تقدیر شد.
شکدم با بیان اینکه برخلاف آنچه گفته میشود به هیچ اسنادی در ایران دسترسی نداشتهام، گفت: نه جاسوس بودم، نه با مقامات ایرانی رابطه داشتم.
بی بی سی فارسی نوشت:
خبرگزاری فارس در بازتاب این گفت و گو نوشت:
«کاترین پرز شکدم» در گفتوگویی با بیبیسی گفت: نه جاسوس بودم و نه با کسی از مقامات ایرانی رابطهای داشتم.
وی در ادامه این گفت وگو گفت که این مطالب را او هم در فضای اینترنت دیده ولی آنها را بیش از آنکه علیه خود بداند توهین به مقامات ایرانی تصور میکند.
کاترین شکدم همچنین اظهار داشت که برخلاف آنچه گفته میشود به هیچ اسنادی در ایران دسترسی نداشتهام و آنکه در انتهای مطلبم در تایمز اسراییل نوشتهام که ایران به دنبال سلاح اتمی است صرفاً برداشت شخصیام است که میتواند کسی بپذیرد یا نپذیرد. اما برای این حرفم نه به سندی دسترسی داشتهام و نه با کسی صحبت کردهام.
شکدم در ادامه این گفت وگو گفت: تمام آنچه در اینباره دیدهام همان مطالب آشکار روی اینترنت بود است.
وی همچنین درباره مطالبش که در سایت khamenei.ir منتشر شده در پاسخ به سوال مجری بیبیسی که آیا اصلا به دفتر رهبری رفتوآمد داشتهاید گفت خیر. چند مطلب را به صورت ایمیلی فرستادم و حتی پولی هم دریافت نکردهام.
خبرگزاری تسنیم در بازتاب این گفت و گو نوشت:
کاترین پرز شکدم که این روزها بهواسطه عملیات روانی یک کانال احمدینژادی نامش بر سر زبانها افتاده است، در گفتگویی با بیبیسی فارسی گفت: نه جاسوس بودم و نه با کسی از مقامات ایرانی رابطهای داشتم.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، کاترین پرز شکدم که این روزها بهواسطه عملیات روانی یک کانال احمدینژادی نامش بر سر زبانها افتاده است، در گفتگویی با بیبیسی فارسی گفت: نه جاسوس بودم و نه با کسی از مقامات ایرانی رابطهای داشتم.
او گفت که این مطالب را او هم در فضای اینترنت دیده است ولی آنها را بیش از آنکه علیه خود بداند توهین به مقامات ایرانی تصور میکند.
کاترین شکدم اظهار داشت: بهخلاف آنچه گفته میشود به هیچ اسنادی در ایران دسترسی نداشتهام و آن که در انتهای مطلبم در تایمز اسراییل نوشتهام که ایران بهدنبال سلاح اتمی است صرفاً برداشت شخصیام است که میتواند کسی بپذیرد یا نپذیرد، اما برای این حرفم نه به سندی دسترسی داشتهام و نه با کسی صحبت کردهام.
شکدم گفت: تمام آنچه دراینباره دیدهام همان مطالب آشکار روی اینترنت بوده است.
وی همچنین درباره مطالبش که در سایت khamenei.ir منتشر شده است در پاسخ به سؤال مجری بیبیسی مبنی بر اینکه "آیا اصلاً به دفتر رهبری رفتوآمد داشتهاید؟" گفت: خیر، چند مطلب را بهصورت ایمیلی فرستادم و حتی پولی هم دریافت نکردهام.
به گزارش تسنیم طی روزهای گذشته با عملیاتی که از سوی کانال احمدینژادی آغاز شد، اتهامات بسیاری به مقامات و رسانههای ایرانی درباره تحت نفوذ قرار گرفتن و حتی ارتباط شخصی برخی مقامات با کاترین شکدم مطرح شد.
تسنیم فردا گزارش کاملی درباره مباحث مطرحشده راجع به کاترین شکدم منتشر میکند و توضیح میدهد که چگونه شبکهای از فیکنیوزها از جمله کانال احمدینژادی و افرادی مانند تاجزاده و صدرالساداتی به خدمتکار تبلیغات ضدایران و بهسود اسراییل تبدیل شدند.
صبا آذر پیک در توییتی به ماجرای شکدم طعنه زد.
صبا آذر پیک در طعنه ای به ماجرای کاترین شکدم نوشت: ممنوعیت نرفتن رویتشک با اسرائیل برای ورزشکاران است
عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت:موضوع جالب این روزها نکاتی است که یک خانم غربی و ظاهرا اسراییلی به نام کاترین شکدم در یک روزنامه اسراییلی نوشته است.
این خانم که مدتی به ایران میآمده، مورد استقبال رسانههای رسمی حکومتی بوده و با حجاب کامل و حتی چادر به زیارت کربلا و پیادهروی آن رفته است و اکنون مدعی است از ابتدا نفوذی بوده.
برخلاف فضای عمومی که درباره او داستانسراییهای مفصل کردهاند، نمیتوانم از وی به عنوان یک جاسوس کارکشته نام ببرم و هنوز هم نمیدانم که آیا هدف او جاسوسی و دسترسی به اطلاعات ویژه بوده، یا هدف اصلی همین اتفاقی است که رخ داده و چیزی فراتر از آن ندارد. البته در مقام رد ابعاد بزرگ از جاسوسی احتمالی او نیز نیستم، ولی چون تاکنون شواهد روشنی از ابعاد ماجرا آشکار نشده، باید در اظهارنظر احتیاط کرد.
در این یادداشت در پی طرح مساله مهم دیگری از این ماجرا هستم. اینکه چرا چنین افرادی به راحتی پذیرفته میشوند؟ ممکن است پاسخ و تحلیل این یادداشت برای شما تا حدی نامتعارف باشد، ولی اگر دقت شود، شاید با منطق آن همراه شوید. پاسخ کوتاهم این است. فقدان اعتماد به نفس، غربگرایی و رسوخ فرهنگ تبشیری که این نیز بازتابی از غربگرایی است ریشه این نوع نفوذها است. چرا؟ مشکل نواصولگرایان این است که بهشدت دنبال سیاست تبشیری هستند و میخواهند غیر مسلمانان را مسلمان کنند، آنهم اسلام شیعی. حتی شیعه شدن سایر مسلمانان نیز به همین اندازه برای آنان مهم است. کلی هم برای این هدف هزینه میکنند. این سیاست بیش از آنکه تهاجمی باشد، مشابه آنچه که در صدر اسلام و عصر گسترش اسلام شاهدیم، سیاستی تدافعی است.
مسلمانان اولیه از اسلام آوردن دیگران، حقانیت اسلام را نتیجه نمیگرفتند، بلکه برعکس بود. چون اسلام را حق میدانستند، اسلام آوردن دیگران را برای آنان افتخار میدانستند و نه برعکس. این تفاوت ظریفی است. هرگاه یک نفر در جهان به ویژه جهان غرب درباره اسلام یا شیعه نکته مثبتی بگوید، نواصولگرایان آن را به منزله حقانیت اسلام و شیعه تلقی و تبلیغ میکنند و هرچه جایگاه آن فرد بالاتر باشد برای آنان خوشایندتر است. اگر رویکرد مثبت آن شهروند غربی با تغییر دین و رفتار همراه شود، عالیتر است. به ویژه اگر زن باشد و حجاب کامل را انتخاب کند.
کسی نیست که به این افراد بگوید در کنار گوش شما میلیونها جوان و شهروند ایرانی در حال جدایی از دین هستند و کک هیچ کدامتان هم نمیگزد، پس چرا نسبت به مسلمان شدن یک نفر تا این حد دست و پای خود را گم میکنید؟ اخیرا دیدم که دوباره نسبت به مسلمان شدن فوتبالیست هلندی سیدورف چه میزان خوشحالی کردهاند (فارغ از صحت و سقم ماجرا که نمیدانم) و به همسر ایرانی او که موجب اسلامش شده درود و صد درود فرستادهاند!
اینکه تایید خود را از مسلمان شدن یک غربی میگیرند و صدها هزار جوان مسلمان حتی بیخ گوششان را از دست داده و کوچکترین واکنشی نشان نمیدهند ناشی از فقدان اعتماد به نفس و غربگرایی شدید است و الا این چه اهمیتی دارد که یک نفر در ینگه دنیا مسلمان شود؟ آنهم در حالی که میلیونها مسلمان در این سوی جهان در حال حرکت در مسیری متفاوتند.
خانم کاترین شکدم دقیقا از همین روزنه وارد مجموعه رسمی نواصولگرایان شده است. شاید بهتر است کلمه روزنه را به کار نبریم، به جایش بگوییم دروازه. «یک زن غربی، مسلمان میشود و در حوزه سیاست و فرهنگ همان چیزهایی را میگوید که نواصولگرایان دوست دارند، دو تا لیوار هم بار غرب میکند، بعد هم به ظواهر شیعی ملتزم شده و به پیادهروی اربعین میرود و در تلویزیون رسمی با زبان انگلیسی از اسلام و شهادت و حجاب حرف میزند.» از نظر نواصولگرایان این بزرگترین سند حقانیت و تودهنی به مخالفان است. تودهنی بزرگ به زنان غیر محجبه. پاسخ دندانشکن به مخالفان دین و سیاست نواصولگرایی. این بازتابی است از کارکرد دورویی در فرهنگ نواصولگرایان. این بازتابی است از رفتار خشن و تفرعنمآب آنان در برابر مردم خود که به صورت رفتار خاضعانه در برابر غربیهای تازه مسلمانشده از خود بروز میدهند.
این جماعت حتی حاضر نیست به این نکته توجه کند، اگر این تغییر دین را میپذیرید، پس چرا مسلمانانی که کیش جدید را انتخاب میکنند، مجازات میکنید؟ در حالی که همان غربیهایی که تا این حد علیهشان تبلیغ میکنید، برای تغییر دین خانم شکدم یا آقای سیدورف مشکلی ایجاد نمیکنند؟ آیا تبعات این قاعده را میپذیرید که تغییر دین خوب و مجاز باشد؟
در این یادداشت نخواستم به نکات دیگر از جمله سکوت کشنده نواصولگرایان درباره این رویداد و تبعات سیاسی آن بپردازم. این نفوذها محصول زمینههایی است و تا آنها هستند این نفوذها فقط بخش آشکار و حتی کوچک آن زمینهها است.
تسنیم نوشت: یک منبع آگاه در قوه قضائیه تأکید کرد که خانم شکدم ۵ سفر به ایران داشته و در این سفرها، مجموعاً ۱۸ روز در کشورمان اقامت و حضور داشته است.
پس از مطرح شدن ادعاهای عجیب رسانهای در مورد اقدامات فردی به نام "کاترین شکدم" که تبعه کشور فرانسه بوده و با ادعای تشرف به دین اسلام یادداشتها و مقالاتی را در برخی رسانههای داخلی ایران منتشر کرده است، یک منبع آگاه در قوه قضائیه گفت: ادعاهای مطرح شده خیالپردازیهای ژورنالیسیتی و یک سناریوی تبلیغاتی و سیاسی دور از واقعیت است.
این منبع آگاه تاکید کرد: بر اساس بررسیهای دقیق انجام شده، نامبرده در طول سالیان گذشته ۵ سفر به ایران داشته و در مجموع این ۵ سفر نیز، صرفا ۱۸ روز در کشورمان اقامت و حضور داشته است که با ادعاهای مطرح شده هیچ تناسبی ندارد.
وی ادامه داد: محافل رسانهای خاص و پنهان طی روزهای گذشته در مورد این خانم اخباری جعلی و به شدت بیارتباط با واقعیت را منتشر کرده و سعی کردهاند یک سناریوی رسانهای، تبلیغاتی و ضداخلاقی را پیش ببرند که بیشتر با شرایط و مناسبات داخلی خودشان تناسب دارد.
وی در پایان اظهار داشت: تمام اسناد و مدارک مربوط به سفرهای خانم شکدم به ایران و میزان اقامتش در کشورمان مشخص و موجود است و در صورت لزوم رسانه ای خواهد شد.
گفتنی است یک کانال مربوط به بعضی طرفداران احمدینژاد در چند روز اخیر مطالبی را درباره فردی بهنام کاترین پرز شکدم منتشر کرده و گفته است که او نفوذی اسرائیلیها در برخی نهادهای ایران بوده است. استناد این کانال در این زمینه یک یادداشت کاترین شکدم در وبلاگ یک سایت اسرائیلی آن هم مربوط به ۳ ماه قبل است. اینکه چرا بعد از ۳ ماه کانال احمدینژادی یاد این مطلب میکند، با توجه به اتفاقات دو سه هفته اخیر، میتواند معنادار باشد که درباره آن میتوان مستقلاً در مطالب بعدی نوشت.
امّا مسئله مهمتر اضافات و تحریفات و دروغهایی است که کانال احمدینژادی به مطلب کاترین شکدم اضافه میکند و همین موضوع جهتدار بودن و ارتباط آن به اتفاقات چند وقت اخیر را تقویت میکند.
شکدم در متنش توضیح میدهد که اولاً پاسپورتش فرانسوی بوده و ثانیاً پیشتر با یک مسلمان یمنی ازدواج کرده است و برای همین کمتر نسبت به او شک و شبهه ایجاد میشود، با این حال آنچه شکدم در ارتباط با برخی رسانههای ایران انجام داده صرفاً مصاحبههایی با عنوان یک تحلیلگر اروپایی علیه عربستان و اسرائیل و آمریکاست، در مصاحبهای هم که برای راشاتودی گرفته است باز موضع جمهوری اسلامی منتقل شده است.
اینکه شکدم در زمان حاضر با رسانه اسرائیلی همکاری و داستانهایی درباره حضورش در ایران تعریف میکند و یا میسازد قاعدتاً محکوم است؛ هرچند مشخص نیست که او چه انگیزهای دارد. برخی که او را میشناسند تحلیل میکنند که بهاحتمال زیاد شکدم میخواهد پروژه فرصتطلبانه اقتصادی خود را که در ایران ناکام ماند حالا در رژیم صهیونیستی پیش ببرد.
با این حال کانال احمدینژادی قصههای عجیب و غریب جالبی راجع به او بافته است و ظاهراً سعی دارد کاری را که او نتوانسته است علیه جمهوری اسلامی پیگیری کند خودش بهعنوان یک پروژه سیاسی ادامه دهد.
این کانال مدعی دیدار برخی شخصیتها با کاترین شکدم شده و بعضاً آنها را مسئول سایت Khamenei.ir معرفی کرده است درحالی که هم این مسئولیت و هم این دیدار از اساس دروغ محض و توهّم است و جالبتر اینکه در متن شکدم هم چنین مدعایی وجود ندارد! ظاهراً این کانال بدش نمیآید دروغهایی را که علاقه به گسترش آن دارد به شکدم نسبت دهد و یا از این پس سخنان خود را در اقدامی مشترک از زبان او بگوید.
همچنانکه پیشتر نیز در تسنیم نوشته شد، بررسی سابقه و ماهیت این فرد بهعهده نهادهای امنیتی بوده و هست و رسانه وظیفهای برای اقدامات اطلاعاتی از این جنس ندارد، اما جالب این است که کانال مذکور مصاحبههای سادهای را که آن هم در راستای مواضع خود رسانهها و علیه رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی و آمریکا انجام شده است نشانه نفوذ میخواند!
مشخص نیست این کانال احمدینژادی از مصاحبه علیه عربستان و اسرائیل ناراحت شده است که آن را نشانه نفوذ میخواند و یا آنقدر برای ضربه زدن به دیگران عجول و یا در دفاع از برخی رادیکالها سراسیمه است که اینچنین خود را از هول حلیم به دیگ کارپردازی برای اسرائیل میاندازد.
البته خدمت برخی اطرافیان انحرافی احمدینژاد به رژیم صهیونیستی امر بیسابقهای نیست. یکی از مهمترین دلایل ایجاد شکاف بزرگ میان بدنه مردمی و حزباللهی احمدینژاد با او سخنان یکی از نزدیکان سیاسی احمدینژاد یعنی اسفندیار رحیم مشایی در دوستی با اشغالگران صهیونیستی بود! او افرادی را که سرزمین فلسطینیان را اشغال کرده و مردم این سرزمین را از خانهها و زمینهایشان بیرون کرده بودند دوست خود میدانست و در این میان به اعتراضات و انتقادهای مردم عدالتخواه هم وقعی نمیگذاشت.
حالا پس از چند اقدام مشعشع در کمک به تفکر صهیونیستها و همچنین نامهای که چند ماه پیش، از سر تواضع و تکریم به جلاد سعودی یعنی بنسلمان نوشته شد، کانال احمدینژادی که تقریباً ۷۰ ـ ۸۰ درصد پستهایش را به پوشش سخنان احمدینژاد اختصاص میدهد، سعی کرده است پروژه مشترکی با کاترین شکدم ـ برای دوستان اشغالگر خود! ـ پیش ببرد و کارپرداز آنها شود.
در این میان برخی اکانتهای جعلی مجازی هم دروغهای شاخداری را علیه برخی اعضای سپاه مانند سردار جوانی مطرح کرده و مدعی ارتباط شکدم با او شدهاند، حال آنکه چنین ادعایی نیز از اساس دروغ و یک جعل تمام و کمال است. خود سردار جوانی هم در متنی که برای تسنیم ارسال کرده، چنین مسئلهای را از اساس تکذیب و تأکید کرده است که نه او را میشناسد و نه ارتباطی با او داشته است.
بنابراین در مجموع بهنظر میرسد، نفوذ واقعی که رخ داده، رسوخ یک تفکر صهیونیستی و کارپردازی برای این رژیم توسط کانال احمدینژادی است وگرنه مصاحبه گرفتن علیه اسرائیل و سعودی فینفسه ارتباطی با نفوذ ندارد.
خبرگزاری تسنیم در یادداشتی با عنوان «۹ نکته درباره تمام ماجراهای کاترین شکدم/ شبکه فیکنیوزها چگونه خدمتکار تفکر اسرائیلی شدند» نوشت: «پس از عملیات روانی کانال احمدینژادی، یک اکانت توئیتری و برخی گروهها و کانالهای مشکوک واتساپی و تلگرامی مطالب عجیب و غریبی را درباره ماجراهای کاترین شکدم منتشر کردند. آنها نوشتند که کاترین شکدم با برخی سایتهای اسرائیلی مصاحبه کرده و گفته است که با سردار جوانی ارتباط داشته و از طریق او نفوذ کرده است! آنها همچنین مدعی شدند که کاترین شکدم در مصاحبه خود گفته است که با ۱۰۰ مقام ایرانی ارتباطی به صورت صیغه داشته است! امّا واقعیت این است که همهی این مدعاها از بنیان دروغ است و اساساً هیچ مصاحبه واقعی با کاترین پرز شکدم در هیچ رسانهای وجود ندارد که او چنین سخنانی را گفته باشد. ضمن آنکه شب گذشته او خود رسماً این موضوع را تکذیب کرد. در واقع هم آن اکانت توئیتری از اساس جعلی و غیرواقعی است و هم متنهای مشروحی که با عنوان مصاحبه کاترین شکدم منتشر شده خیالپردازی و جعل برخی افراد دیگر است. نگاهی به سابقه و پشت پرده بعضی از این اکانتها و کانالها نشان میدهد که مشابه برخی دیگر از پروژههای عملیات روانی، از سوی منافقین اداره و پمپاژ میشوند. ضمن آنکه علیرغم جعلی بودن کامل این مطالب و به رغم اینکه هیچ مصاحبه واقعی با این محتوا وجود ندارد، اما سردار جوانی به دلیل انتشار گسترده این جعلیات و مطالب دروغ، خود نیز رسماً در پیامی اعلام کرد که نه کاترین پرز شکدم را دیده و نه اساساً تا به حال نامی از او شنیده بود؛ چه رسد به اینکه با او ارتباطی داشته باشد یا حلقه وصل او با دیگران شود. آش در زمینه جعل این خیالپردازیها آنقدر شور بود که حتی خود آن کانال احمدینژادی نیز مجبور شد اعلام کند مصاحبهای از شکدم وجود ندارد که او مدعی ارتباط با برخی چهرهها و همچنین مسائلی مانند صیغه باشد!»
متن کامل یادداشت منتشرشده در این خبرگزاری اصولگرا را در ادامه میخوانید:
«طی روزهای گذشته یکی از سوژههای فضای مجازی و برخی رسانهها ماجرای شخصی به نام «کاترین پرز شکدم» بود؛ فردی که با عنوان تحلیلگر پیشتر در برخی رسانهها یادداشت و مصاحبههایی علیه نظام سلطه داشته و تصاویری از او در راهپیمایی اربعین یا برخی برنامههای تلویزیونی نیز منتشر شده است.
در این روزها همچنین مطالب متعددی با ذکر نام وی در کانالها و گروهها و برخی اکانتها در توییتر و اینستاگرام نوشته و پخش میشد که ادعا میکرد شکدم با ۱۰۰ نفر از مقامات ایرانی ارتباط داشته و حتی در این بین نام سردار یدالله جوانی از فرماندهان سپاه نیز درج میشد.
با این حال کاترین شکدم شب گذشته در گفتگو با تلویزیون بی بی سی، تاکید کرد که نه جاسوس بوده، نه با مقامات ایرانی ارتباطی داشته و نه اساساً به سندی دسترسی داشته است.
او گفت که این مطالب را در فضای اینترنت دیده است ولی آنها را بیش از آنکه علیه خود بداند توهین به مقامات ایرانی تصور میکند.
شکدم در این گفتگو اظهار داشت که برخلاف آنچه گفته میشود، او به هیچ اسنادی در ایران دسترسی نداشته و آن چه که در انتهای مطلبی در تایمز اسراییل نوشتهکه ایران بهدنبال سلاح اتمی است صرفاً برداشت شخصی او بوده که میتواند کسی بپذیرد یا نپذیرد، اما برای این حرف نه به سندی دسترسی داشته و نه با کسی صحبت کردهاست.
فارغ از گفتگوی شب گذشته وی با بیبیسی، ۹ نکته راجع به همه مسائل مطرح شده مربوط به او طی روزهای گذشته را بررسی میکنیم تا ببینیم حقیقت چه بوده و آنچه در فضای اینترنت نوشته شده تا چه اندازه راست یا دروغ است؟
۱- شکدم کیست و چه میگوید؟
غیر از گفتگوی دیشب او با بیبیسی فارسی، همه آنچیزی که درحال حاضر «رسماً» از گفتههای کاترین پرز شکدم در فضای اینترنت وجود داشت سه مطلب در یک بلاگ مربوط به یک سایت اسرائیلی به نام تایمز اسرائیل (Times of Israel) بود. از این سه مطلب دو مطلب راجع به نظرات او در موضوعات دیگر و مطلب آخر او امّا ناظر به موضوع ایران است که با تیتر «مصاحبه با رئیسی چه چیزی به من درباره ایران آموخت؟» نوشته شده است. آخرین مطلب او به تاریخ 25 نوامبر 2021 نوشته شده که با زمان انتشار مطلبی که هماکنون میخوانید بیش از سه ماه فاصله زمانی دارد!
او در این مطلب نوشته است که سال ۲۰۱۷ به ایران آمده و به عنوان خبرنگار (حقالتحریر) راشاتودی روسیه مصاحبهای با سیدابراهیم رئیسی کاندیدای وقت انتخابات ریاستجمهوری (سال ۹۶) هم گرفته است. او نوشته که پاسپورتش فرانسوی بوده، پیشتر هم با یک مسلمان یمنی ازدواج کرده بوده و همچنین از حق ملتها برای تعیین سرنوشت خودشان دفاع میکرده و نیز از عربستان سعودی به عنوان منبع اصلی رادیکالیسم اسلامی انتقاد میکرده، به همین دلایل چندان نسبت به او به دلیل مذهب یهودیاش شک و تردید خاصی ایجاد نشده است. او سپس در مدعیاتش توضیح داده که در گفتگوی حاشیه مصاحبهاش به عنوان خبرنگار راشاتودی با آقای رئیسی چه گفته و چه شنیده است؟
شکدم همچنین توضیحی درباره برداشتهای خود از جامعه ایران میدهد؛ جامعه و کشور ایران را سرزمین پر از تناقضها و بلندپروازیهای متنوع میخواند؛ از اینکه زن به نوعی زیر سایه مرد است؛ مدعی است که حکومت میخواهد که مردم از دیگران منزجر باشند، زندانیانش عمدتاً ذهن سکولاری دارند! ایرانیان شدیداً ملیگرا هستند و بنیاداً به سنت خود تعلق دارندو مسائلی از این دست!
او سپس درباره آیتالله رئیسی توضیح میدهد که او متولی شهر مشهد است(منظورش حرم امام رضا(ع) است)؛ و جالب اینکه مدعی است او یک میلیشیا(گروه شبهنظامی) خصوصی هم دارد!
اما مقصود او از تیتری که به صورت سوالی انتخاب کرده (مصاحبه با رئیسی چه چیزی به من درباره ایران آموخت؟) چیست؟ چند پاراگراف به عنوان گفت و شنود خود با آیتالله رئیسی مینویسد که حرفهای معمولی است و مطالب بخصوصی نیست؛ امّا نهایتاً بدون ذکر هیچ دلیلی به یکباره جمعبندی بامزه و شگفتانگیزی از خود ارائه میکند! او میگوید من از حضورم در ایران آموختم که خطر هستهای ایران واقعی است درحالی که قبلاً اینچنین فکر نمیکردم!
اینکه او چنین مطلبی را در بلاگی که ذیل یک سایت اسرائیلی راه انداخته نوشته است هم با این جمعبندیاش جور درمیآید؛ به عبارت روشنتر او میخواهد به اسرائیلیها بگوید من تلاش کردم و نهایتاً فهمیدم شما حق دارید نگران باشید! یعنی به کشوری که کلاهکهای متعدد هستهای دارد بگوید از شما نگرانی ندارم ولی کشور دیگری که فقط میخواهد غنیسازی هستهای داشته باشد و انرژی تولید کند، نگران کننده است! بر مبنای چه شواهدی؟ هیچ!
همانطور که اشاره شد خود خانم شکدم در مصاحبه با بیبیسی هم تاکید میکند که برای این مدعای خود نه میتواند به سندی ارجاع دهد و نه شاهد دیگری دارد، بلکه این نظر شخصی و برداشت اوست و هرکسی میتواند آن را بپذیرد یا نپذیرد.
۲- مطالب شکدم را بخش اصلی سایت اسرائیلی منتشر کرده است؟
پاسخ منفی است؛ علیرغم اینکه مطلب کاترین پرز شکدم حاوی ادعاهایی علیه جامعه و موضوع هستهای ایران است، امّا حتی بخش رسمی سایت صهیونیستی هم آن را منتشر نکرده است. ۳ مطلب کاترین شکدم در بخش بلاگهای تایمز اسرائیل منتشر شده است. خود این سایت در توضیح مطالب بخش بلاگش مینویسد: توجه داشته باشید که مطالب منتشره در بخش بلاگها توسط طرف سوم نوشته میشود. نظرات، فکتها و محتواهای ویدیویی مندرج در آنها منحصراً توسط نویسندگان این بلاگها ارائه شدهاند و نه تایمز اسرائیل و نه شرکای این سایت هیچ مسئولیتی در قبال آنها ندارند. در صورتی که با سوءاستفاده در این بخش مواجه شدید، با ما تماس بگیرید!
سایتهای اسرائیلی دروغهای کمی علیه ایران منتشر نمیکنند، با این حال این مطلب حتی در بخش رسمی سایت صهیونیستی هم نیامده است. طبق نقشهای که روی این سایت وجود دارد افراد مختلف میتوانند با وارد کردن برخی مشخصات کلی خود درخواست دایر کردن بلاگ شخصی بدهند و سپس هرچه خواستند روی آن منتشر کنند!
۳- اولین بار ماجرای اخیر کاترین پرز شکدم چگونه در فضای رسانهای ایران مطرح شد؟
چند روز قبل و دقیقاً پس از گذشت سه ماه(!) از تاریخ آخرین نوشته شکدم در بخش بلاگ سایت اسرائیلی، یک کانال احمدینژادی به این موضوع پرداخت. این کانال را یک جوان مرتبط با حلقه احمدینژادیها اداره میکند و پیش از مطالبی که راجع به شکدم درج کرده، تقریباً ۸۰-۹۰ درصد مطالب کانال به پوشش مواضع احمدینژاد و انتشار قطعه فیلمهایی از او اختصاص داشت.
۴- آیا کانال احمدینژادی مطلب کاترین پرز شکدم را عیناً منتشر کرد و یا مطالبی به آن افزود؟
نکته جالب ماجرا همینجاست که کانال احمدینژادی اضافات و دروغهای عجیبی به مطلب شکدم الصاق کرد. این کانال با استفاده از مطلب مذکور، مدعی شد که کاترین شکدم در سایت Khamenei.ir و برخی دیگر از رسانهها نفوذ کرده است! این کانال برای اینکه شاهدی برای نفوذ کردن او طرح کند، به برخی مصاحبه ها و یادداشتهایی استناد میکرد که از کاترین پرز در سایت مذکور و همچنین برخی رسانهها مانند پرستی و تسنیم و … منتشر شده بود.
کاترین شکدم اساساً در مطلب خود ننوشته است که به سایتها و یا پایگاه Khamenei.ir نفوذ کرده است. کانال احمدینژادی حتی با نام بردن برخی از افراد و با این ادعا که آنها مسئول سایت Khamenei.ir بودهاند، نوشته بود که این افراد با شکدم دیدار کردهاند! حال آنکه نه شکدم چنین ادعایی را مطرح کرده، نه آن فرد با شکدم دیداری داشته! و جالبتر اینکه آن فرد هیچوقت مسئول پایگاه Khamenei.irهم نبوده است! به عبارت دیگر، فقط در یک جمله کوتاه از مطلب کانال احمدینژادی سه دروغ روشن جاسازی شده است!
۵- آیا کاترین پرز شکدم نفوذی و جاسوس بوده است؟
تشخیص اینکه آیا شکدم آنموقع جاسوس و نفوذی بوده و یا الان چه نقش و هویتی دارد اساساً نه وظیفه رسانه است و نه رسانهها به لحاظ ماموریتی و امکاناتی امکان بررسی آن را دارند. این مسئله وظیفه نهادهای امنیتی است که قاعدتاً باید درباره آن بررسیهای لازم را انجام دهند. (هرچند همانطور که گفته شد خود شکدم در گفتگو با بیبیسی تاکید میکند که نه جاسوس بوده و نه به مقامات ارتباط داشته و نه به سندی دسترسی داشته است).
به هر صورت چند چیز روشن است: نخست آنکه همکاری با یک رسانه صهیونیستی و تکرار ادعای آنها در موضوع هستهای، حتی اگر در بخش بلاگهای آن باشد، محکوم است. دوم اینکه رسانههایی که برخی مطالب شکدم را در گذشته منتشر کردند، از جمله Khamenei.ir و … هیچ همکاری با او نداشتهاند بلکه مطالب او به عنوان یک تحلیلگر مستقر در اروپا که مواضع ضد اسرائیلی و ضد سعودی و آمریکا دارد منتشر شده است. تمام سخنانی که از او منتشر شده نیز در راستای مواضع رسانهها بوده و با توجه به اینکه رسانهها با او همکاری خبری نداشتهاند و مواضعی نیز از او برخلاف موضع اصولی رسانههای ایرانی منتشر نشده، اساساً نفوذ در اینجا معنایی ندارد. و آنچنانکه تاکید شد خود او نیز هیچگاه ادعایی مبنی بر نفوذ در رسانهها مطرح نکرده است.
مصاحبهای که کاترین شکدم با آقای رئیسی انجام داده نیز با عنوان خبرنگار راشاتودی و به صورت حقالتحریر برای این شبکه روسی بوده است و مواضعی که از آیتالله رئیسی در این رسانه پخش شد نیز مواضع اصولی جمهوری اسلامی بوده است. او حتی در این باره که برای ستاد آقای رئیسی یا رسانهها تصمیمسازی کرده باشد هم ادعایی نکرده است!
همه آنچه در این خصوص آمده، ادعای کانال احمدینژادی مبنی بر نفوذ در رسانهها بوده است! در واقع آنچنانکه در مطلب دیگری نوشته شد، آنچه احتمالاً آرزوی این کانال بوده و کاترین شکدم نخواسته یا نتوانسته را حالا کانال احمدینژادی میخواسته با عملیات روانی پیش ببرد!
۶- آیا کاترین شکدم به ایران آمده بود؟
طبق اخباری که یک منبع آگاه و مطلع داده، بر اساس بررسیهای انجام شده، شکدم در طول سالیان گذشته ۵ سفر به ایران داشته و در مجموع این ۵ سفر نیز، صرفاً ۱۸ روز در کشورمان اقامت و حضور داشته است. این منبع آگاه بر همین اساس اضافه کرده است: “محافل رسانهای خاص و پنهان طی روزهای گذشته در مورد این خانم اخباری جعلی و به شدت بیارتباط با واقعیت را منتشر کرده و سعی کردهاند یک سناریوی رسانهای، تبلیغاتی و ضداخلاقی را پیش ببرند که بیشتر با شرایط و مناسبات داخلی خودشان تناسب دارد. تمام اسناد و مدارک مربوط به سفرهای خانم شکدم به ایران و میزان اقامتش در کشورمان مشخص و موجود است و در صورت لزوم رسانه ای خواهد شد.”
۷- ماجرای ارتباط کاترین شکدم با سردار جوانی و ارتباط او با ۱۰۰ نفر از مقامات ایرانی صحت دارد؟
پس از عملیات روانی کانال احمدینژادی، یک اکانت توئیتری و برخی گروهها و کانالهای مشکوک واتساپی و تلگرامی مطالب عجیب و غریبی را درباره ماجراهای او منتشر کردند.
آنها نوشتند که کاترین شکدم با برخی سایتهای اسرائیلی مصاحبه کرده و گفته است که با سردار جوانی ارتباط داشته و از طریق او نفوذ کرده است! آنها همچنین مدعی شدند که کاترین شکدم در مصاحبه خود گفته است که با ۱۰۰ مقام ایرانی ارتباطی به صورت صیغه داشته است!
امّا واقعیت این است که همهی این مدعاها از بنیان دروغ است و اساساً هیچ مصاحبه واقعی با کاترین پرز شکدم در هیچ رسانهای وجود ندارد که او چنین سخنانی را گفته باشد. ضمن آنکه شب گذشته او خود رسماً این موضوع را تکذیب کرد.
در واقع هم آن اکانت توئیتری از اساس جعلی و غیرواقعی است و هم متنهای مشروحی که با عنوان مصاحبه کاترین شکدم منتشر شده خیالپردازی و جعل برخی افراد دیگر است. نگاهی به سابقه و پشت پرده بعضی از این اکانتها و کانالها نشان میدهد که مشابه برخی دیگر از پروژههای عملیات روانی، از سوی منافقین اداره و پمپاژ میشوند.
ضمن آنکه علیرغم جعلی بودن کامل این مطالب و به رغم اینکه هیچ مصاحبه واقعی با این محتوا وجود ندارد، اما سردار جوانی به دلیل انتشار گسترده این جعلیات و مطالب دروغ، خود نیز رسماً در پیامی اعلام کرد که نه کاترین پرز شکدم را دیده و نه اساساً تا به حال نامی از او شنیده بود؛ چه رسد به اینکه با او ارتباطی داشته باشد یا حلقه وصل او با دیگران شود.
آش در زمینه جعل این خیالپردازیها آنقدر شور بود که حتی خود آن کانال احمدینژادی نیز مجبور شد اعلام کند مصاحبهای از شکدم وجود ندارد که او مدعی ارتباط با برخی چهرهها و همچنین مسائلی مانند صیغه باشد!
۸- وقتی مطالب منتسب به کاترین شکدم درباره ارتباط با مقامات ایرانی دروغ است، چطور این جعلیات اینقدر در فضای افکار عمومی کشور پیچیده است؟
این موضوع چند علت دارد؛ نخست اینکه ظاهراً کمتر کسی بعد از مشاهده ادعای کانال احمدینژادی به اصل مطالب کاترین شکدم مراجعه و آنها را مطالعه کرده است. در واقع این موضوع به مسئله مهمتر سواد رسانهای در کشور مربوط است که برخی افراد معمولاً به همان منبع واسطه، آنهم منبع بینام و نشان و بیاعتبار، بسنده کرده و موضوع را به صورت جدیتر و از منابع مشخصتر دنبال نمیکنند. اگر همان گروه اندکی که آن مطلب کانال احمدینژادی را دیدند، قبل از فروارد کردن آن، سَری به مطلب کاترین شکدم میزدند و یا آنها که یک خیالپردازی درباره ارتباط با مقامات ایرانی را خواندند، منبع واقعی آن را جستجو میکردند، احتمالاً به سادگی درمییافتند که اساساً چنین ادعاهایی وجود خارجی ندارد و این موضوع پروژه سیاسی است که کانال احمدینژادی و برخی دیگر که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد دنبال میکنند.
با این حال ۲ مسئله دیگر را هم به لحاظ اجتماعی میتوان به این موضوع اضافه کرد؛ نخست آنکه احتمالاً جمع کثیری از افراد تصور میکردند این مصاحبهها به زبان انگلیسی یا عبری و در پایگاههای انگلیسیزبان یا عبری زبان وجود دارد لذا از جستجو کردن آن به دلیل ندانستن این زبانها منصرف میشدند. و دوم و مهمتر اینکه سامان اندک فضای رسانهای در کشور و نبود ارتباط لازم میان رسانههای رسمی و افکار عمومی، احتمالاً موجب عدم رویگردانی کامل مردم از فیکنیوزها شده است. در این زمینه میتوان مقالاتی نوشت و بررسیهایی در نسبت میان افکار عمومی و رسانههای رسمی در کشور انجام داد. اما به هرحال این ضعفی است که باید آن را پذیرفت و در راستای اصلاح آن اقدام کرد.
اما یک مسئله بسیار مهمتر نیز در این میان وجود دارد و آن شکلگیری شبکهای از فیکنیوزهای شخصی و سیاسی در داخل است که در بزنگاهها دانسته یا نادانسته خدمتکار پروژههای صهیونیستی و منافقین میشود.
مثلاً در همین نمونه، غیر از کانال احمدینژادی، صفحات افراد رادیکال و سیاستبازی مانند مصطفی تاجزاده و همچنین فردی به نام مهدی صدرالساداتی که با عنوان عدالتخواهی، اما از این گفتمان راهزنی کرده و پروژههای سیاسی پیش میبرد، به دامن زدن به این جعلیات بسیار کمک کرده و به بخشی از پروژه تبدیل شدند.
آقای محمدعلی ابطحی رئیس دفتر آقای خاتمی در دولت اولش نیز معمولاً به واسطه نگاه سطحیاش به سیاست –اگر نگوییم عمداً، حداقل به دلیل ضعف نگاهش، در اکثر موارد در این دامها میافتد.
مصطفی تاجزاده هم البته توئیتی از یک فرد سیاسی رادیکال با نام رحمتالله بیگدلی، از هواداران مهدی کروبی، منتشر کرده و مدعی شده که او پرستو بوده است! پرستو در چنین مسائلی به کسی گفته میشود که با حیلههای جنسی به افراد نزدیک میشود و در سیستم نفوذ میکند! در واقع تاجزاده در این مسئله با بازنشر چنین ادعاهایی که حتی وجود خارجی ندارد و کاترین شکدم هم آن را نگفته و بلکه تکذیب هم کرده است، خدمتی به رژیم صهیونیستی میکند که حتی سایت اسرائیلی هم نکرده است!
مهدی صدرالساداتی امّا احتمالاً تصور کرده موضوع را حرفهای تر پیش برده است! او در اینستاگرام خود به یک سایت انگلیسی ارجاع داده و نوشته که کاترین شکدم با ۱۰۰ مقام ایرانی رابطه صیغه داشته است! حال آنکه اگر آن سایت انگلیسی را هم جستجو کنید، معلوم میشود که نه یک منبع رسمی است و نه مطالب آن اعتبار و ارزشی دارد بلکه خود آن سایت هم گفته است که چنین مسائلی در جای دیگری مطرح شده! تنها تفاوت این سایت با جعلیات در گروهها و کانالهای فارسی این است که زبانش انگلیسی است و احتمالاً مخاطب با مشاهده زبان آن تصور کند که پس در سایتهای انگلیسی معتبری چنین مسائلی نوشته شده و ماجرا واقعیت دارد! حال آنکه در این مسئله، صرفاً نوع کارپردازی برای وبلاگ اسرائیلی تفاوت میکند وگرنه اصل موضوع فرقی ندارد!
۹- چرا تبدیل شدن کانال احمدینژادی و حساب افرادی مانند تاجزاده و صدرالساداتی به خدمتکار بلاگ اسرائیلی و کاترین پرز شکدم مشکوک و قابل تامل است؟
مسئله مهم این است که کانال احمدینژاد، برخی اکانتهای فیک و همچنین امثال تاجزاده و صدرالساداتی مطالبی را به نقل از کاترین شکدم منتقل میکنند که او هم حتی اساساً آنها را مطرح نکرده است.
با این حال کاترین شکدم هماکنون با بلاگ اسرائیلی مرتبط شده و احتمالاً منفعتهایی را جستجو میکند، لذا حتی این شائبه و مسئله میتواند در میان باشد که این کانالها و اکانتها میخواستند به او مطالبی را آموزش میدهند که او در خواب هم نمیدیده است!
در واقع این کانالها و اکانتها به آموزگاری برای همکاری با ابلیس تبدیل شدهاند؛ به نوعی که او یاد بگیرد که میتوان شیطانیتر عمل و ادعاهای جعلی گستردهتری مطرح کند.
در این میدان، مشخص شد که نفوذ احتمالی که در این پایگاهها و در اطرافیان افراد نام برده، وجود دارد، حتی از مسئله کاترین شکدم نیز بسیار مشکوکتر و تامل برانگیزتر است».
برخی جریانهای سیاسی داخل ایران او را یک "جاسوس" خواندهاند که توانسته به لایههای بالای حکومت جمهوری اسلامی ایران نفوذ کند اما طرفداران آیتالله خامنهای درباره این موضوع ابراز تردید کردهاند و حتی در بحثهای شبکه اجتماعی کلابهاوس، وجود شخصی به نام کاترین شکدم را زیر سوال بردهاند. اما کاترین پرز شکدم امروز با حضور در برنامه شصت دقیقه به این تردیدها پاسخ داد.
چهارشنبه 20,نوامبر,2024