- آنچه تاکنون منتشر شده است:
- میزگرد فرهنگی مدیرکل ارشاد با فردائیان : موضوع فعالیت های فرهنگ و ارشاد اسلامی استان در زمان مدیریت جدید
- گزارش تصویری :میزگرد فرهنگی پنج و نیم ساعته مدیرکل ارشاد با فردائیان : موضوع فعالیت های فرهنگ و ارشاد اسلامی استان در زمان مدیریت جدید
- گزارش تصویری : میزگرد فرهنگی مدیرکل ارشاد با فردائیان(1) : موضوع فعالیت های فرهنگ و ارشاد اسلامی استان یزد (اصلاحیه)
- میزگرد فرهنگی مدیرکل ارشاد استان یزد با فردائیان و دست اندرکاران یزدفردا(3): از بنده افتخار میكنم ،كه مكتب آموخته كُردانم تا قبل از این که به یزد بیایم با آقای بردستانی از طریق اینترنت و سایت یزدفردا آشنا شدم
- میزگرد فرهنگی عالی شوندی مدیرکل ارشاد استان یزد با فردائیان وگردانندگان سایت یزد فردا(4): دوستی معتقد است که شما تا میدان امیرچقماق هم نرفته اید چه گونه می خواهید فرهنگ یزد را .....؟
- میزگرد فرهنگی عالی شوندی مدیرکل ارشاد استان یزد با فردائیان وگردانندگان سایت یزد فردا(5): خیلیها میروند مسجد فهرج پٌزش را میدهند، اما نمیدانند پیرنیا كی هست؟
-
-
در ادامه رضا بردستانی نویسنده و پژوهشگرجوانی که اولین نامه سرگشاده به مدیرکل ارشاد را دریزدفردا منتشر کرد و مسئولیت دبیری دبیرخانه دائمی آذریزدی رابعهده دارد و در این جلسه به عنوان یکی فردائیان مطالب خود را اینگونه عنوان نمود :
یادی از یاد داشت ایام مهربانی در یزدفردا :
- در این ایام یادداشتی با عنوان " ایام مهربانی: در یزدفردا منتشر کردم، واقعاً شمع و گل و پروانه در این ماه جمعند.
اشاره به مطرح شدن بحث روزه خواری ورزشکاران
- در این ماه ، متاسفانه در شش روز اول ماه، نه در استان ،در كل ایران یك اتفاقاتی افتاد، كه اصلا به ماهیت رمضان شك كردیم، یعنی آن چنان به جان هم افتادند و صورت هم را خراشیدند که واقعا جای سوال و تامل دارد،بعضیها در بعضی از مسائل كه آخرینش بحث ورزش بود، واقعاً وجهه ایران را در عالم رسانه خدشهدار كردند، به خاطر آن تیتری كه العربیه زد و روی آن خیلی مانور كرد ،بحث روزهخواری در بین ورزرشكاران ایرانی و آن مصاحبه ی یك ورزشكاركه علیكریمی تنها نبوده!!! همه با هم ناهار خوردیم ،دیگه آن وصف مثل معروف شد كه یارو تو مستی داشت نماز میخواند گفتند ماشاءالله چه حمد و سورهای میخواند، قطع كردو گفت، روزه هم هستم ،اصلاً زدند داغونش كردند.
اولین حرکت اجتماعی من:
- در مسائل اجتماعی روز، اولین حركت جدی من ،بحث نامه سرگشادهای بود كه به شما نوشتم.
جناب آقای عالیشوندی !خوشحالم از این كه اولین حركت اجتماعی كه در یزد انجام دادم، البته اهل نوشتن بودم ،من از اول دبیرستان مینوشتم، منتهی هیچ وقت به مسائل اجتماعی دامن نمیزدم ،از سیاست كه الحمدلله سر در نمی آورم، در مسائل اجتماعی اولین حركت جدی من ،بحث نامه سرگشادهای بود كه به شما نوشتم.
- برحسب اتفاق و از بخت بد روزگار ، ادبیات، روانشناسی و حقوق خوانده ام ، و در نوشته هایم ،سعی می کنیم ،ابعاد مختلفش را بررسی كنم. سعی می کنم ،به قول معروف یك جوری بنویسیم( مثل استادمان جناب آقای سلطانزاده)، آب درزش نرود . (مو لادرزش نرود) البته آب یك خورده قویتر است.
- در آن نامه سرگشاده، واقعاً نوشتم، چون وقتی مراجعه كردم به گوگل؛ محمود عالیشوندی نبود ،یك نفر بود، كه شهید شده بود .
پاسخی کوتاه:عالیشوندی: خوب مراجعه نكرده بودید
بردستانی:
چرا مدیران چهارسال یک بار عوض می شوند
- شتابزده بودنش را قبول دارم ،در آنجا وقتی یادداشت نوشتم، یك انتقاد خیلی وسیع روی سیستم مدیریت چهارساله ایران داشتم ،حالا هم دارم !یعنی چه كه سر چهارسال یك مدیر را برمیدارند، تازه آمده محیط كارش را شناخته، محیط اطرافش را شناخته، معاونیش را شناخته، میگویند ، آقا بفرما برو.
هركسی جواب كار خودش، را خودش میدهد
- كاری به مدیریت های قبلی ارشاد ندارم، صحبت روز میكنیم ، هركسی جواب كار خودش، را خودش میدهد.این كه حالا آقای غیاثی، آقای كاظمینی، آقای عجمین، آقای احمدی، آقای پاكنژاد و... و ... اینها كه سی سال گذشته مدیر بودند، كه بخش اعظمشان، واقعاً از دوستان همیشه همراه ما بوده اند وآقای مفیدی با آنها كار كردند و از نزدیك میشناسند.
بهترین منتقد شما "مفیدی" است
- فكر میكنم ،جناب آقای عالیشوندی یكی از بهترین كسانی كه میتواند شما را نقد كند، همین آقای مفیدی است، چون تمام مدیریت ها را دیده بودند، (عالیشوندی: بله)، بدون تعارف ،(عالیشوندی: واقعاً هم) .
- یكی از چیزهایی كه ما در آن نوشته بودیم این بود كه حداقل حق یك مدیر این است كه یك معاون با خودش بیاورد.
چرا مجموعه ارشاد دست نخورده مانده،معاونین و کارشناسان تاثیر گذار!!!
- هنوز هم ما این انتقاد را دارم. آقا یك مدیركلی از شهرستانی دیگر پا شده آمده یزد چطور شده كه مجموعهاش تكان نخورده ،یك انتقاد ما از شما ! شما هم دفاع كنید مشكلی نداره
- معمولا هركه هرجا میرود حداقل یك مدیردفتر با خودش میبرد،این دیگر حداقل است، شما با وضعیت موجود ایستادید، كار كردید.دوتا شائبه ایجاد میشود، یكی این كه شاید نمیشود این اوضاع را دست زد، كه این سؤال برای ماست كه چرا اتفاق نیفتاد.
- یكی هم این است: كه واقعاً این معاونین هم توانستند با مدیركل قبلی كار كنند هم با شما، نه بحث معاونی تنها، اصلاً مجموعه كارشناسیتان ،البته ما به پایین دستیها كار نداریم ،به آنهایی كه تأثیرگذارند .
در بحث ارشاد این خیلی برای ما مهم است ،بالاخره شما یك مدیركل هستید !شما نیم ساعت از سوابقتان و نمیدانم مدیریت هایتان را، همه را گفتید ،ولی خودتان بهتر از من میدانید كه اولین درس مدیریت این است كه بازوهای اجرایی مدیریت باید همراه و همسان باشد، یعنی اگر معاونی همدل و همراه مدیركلش نباشد مدیر كل را خنثی میكند. بدون تعارف مدیركلش خنثی میشود.
جدیترین منتقد در حوزه فرهنگی هستم
- بحث انتقاد كه ما در جلسه ای که در حضور آقای فلاحزاده عرض کردیم ، من یه آدمی هستم، كه فكر میكنم خیلی رودررو حالا شاید این حرف جالب نباشد، كه این قدر محكم فتوا صادر بكنم ولی جدیترین منتقد در حوزه فرهنگی هستم.
بارها آمدم سرگشاده نوشتم، نامه محرمانه نوشتم، هرجایی گیرتان آوردم ،همین امروز هم میگم آقای سردبیریزدفردا هم منعكس كند در یزدفردا.
هنوز یك جلسه با پژوهشگران و نویسندگان استان نگذاشتید !!!!مدیر كل باید جامع باشد!
- شما بعداز هشت ماه و بیست و سه روز مدیریتتان در یزد هنوز یك جلسه با پژوهشگران و نویسندگان استان نگذاشتید !!!!
این جداً جای بحث دارد من این كه شما دغدغه تئاتر دارید، هنرتان هنر تئاتر است، این برای من بسی جای خوشحالی است.این كه شما هنر را میشناسید، این كه شما هنر را میفهمید، این هم جای خوشحالی است.ولی آقای سلطانزاده دست روی نكته خوبی گذاشتند، مدیر كل باید جامع باشد، این كه شما تئاتر را راه انداختید ، واقعاً ما ممنونیم .
شما عكاسی را از این حالت خمودگی و بی خبری درآوردید،
- اصلاً بحث نویسنده و پژوهشگر، هیچ منافاتی با بحث تئاتر ندارد، چون ابزار اصلی تئاتر نوشتن است ،ما خودمان می نویسیم !نمایشنامه هم مینویسیم، دیگه خیلی هم دوست داریم، بچههای نمایش را ،منتهی مراتب یك مستمسكی است برای اینكه الان شما یك كاری كردید ،كه ما بالاخره انعكاس خبرش را خواندیم ،خیلی هم خوشحالیم.بحث این كه شما عكاسی را از این حالت خمودگی و بی خبری درآوردید، ولی این نگاه ،باید خیلی نگاه جدیتر باشد.
به جزئیات چه کار دارید!!
- آقای سلطانزاده حالا صلاح ندانستند، زیاد وارد جزئیات بشوند، ولی مدیر كل یعنی مدیر اتاق فكر یك اداره، یعنی اینكه نمیدانم نگهبانی چه ایرادی دارد، نمیدانم سینما ،این اتفاق افتاده ،این فكر میكنم ،برمیگردد به همان حوزههای كارشناسی شما، كه ما نقد جدی به آن داریم .
ارشاد یكی از محل هایی است كه حاشیه صادر میكند برای چی؟
- ببینید آقای مفیدی یك سابقه طولانی در این اداره دارند، خیلی هم دوستشان داریم، ارادتم داریم، یكی از معاونین بیحاشیه هم هستند ،اصلاً دارند كار خودشا ن را انجام میدهند. كاربلد وقتی هست، دارد كار خودش را انجام میدهد، كمترین چالش هم در حوزهاش اتفاق میافتد.
شما نگاه كنید بیشترین چالش در حوزههایی است كه غیركارشناسی انجام میشود ،این بحثی كه نمیدانم ارشاد یكی از محل هایی است كه حاشیه صادر میكند برای چی؟ برای چی این قدر حاشیه برای ارشاد صادر بشود.اصلاً مگر ارشاد این همه مسئله دارد ،ما یك كاری كردیم، كه فكر میكنم ،كه خیلی دوستانه و خیلی محترمانه ادارات دیگر هم به این دامن میزنند كه بگویند ،فعلاً ارشاد تو بورس است و كسی آنها را نبیند.
دقیقاً دارد اتفاق میافتد. یزد، صنایع و معادن هم دارد ،اتاق بازرگانی هم دارد هنوز تازه اگرشما در بحث انتقاد وارد شوید، اگر بچسبید به حوزه تربیت بدنی اصلاً جواب ندارند، واقعاً جواب ندارند، كه اینها تو این حوزه چه كار میكنند .
مدیركلی كه آمد برای تربیت بدنی «آقای كمانه» اگر سابقهاش را بررسی بكنند ،سؤال ایجاد میشود كه این آقای كمانه اصلاً چه كار میكند، از كجا شروع كرده به كجا رفته، الان هم آمده اینجا من هم نوشتم ،نوشتم و این برخوردی كه شما كردید را دیگران انجام ندادند، اما افتخار دارم كه در خدمت سایت خبری یزدفردا هستم.آن ها لطف میكنند، مطالب ناقص و ناخوانای ما را در سایتشان میزنند .
به یزدفردا هم نقد داریم !!
- یك كاری یزدفردائی ها كردند كه ما بیشترین گیر هم به ایشان دادیم كه آقا چرا شما به اجازه چه كسی 6 روز سایت را تعطیل كردید، برای چی؟ آقا میخواستید ،نقد بگیرید ،یك گوشهای میگذاشتید، نقدتان را میكردید، الان جامعه جامعهای نیست كه 6 روز در بیخبری به سر ببرد، حالا ایشان توضیح خودشان را دارند ولی ما به مجموعه كاری خودمان هم انتقاد داریم ،نمیگوییم ما كارمان را درست انجام میدهیم ،منتهی مراتب نقد دیدن نیمه خالی لیوان تنها نیست.
قرار هم نیست، آقای عالیشوندی كسی اینجا بنشیند ،بهبه و چهچه الكی هم بكند
- ولی قرار هم نیست، آقای عالیشوندی كسی اینجا بنشیند ،بهبه و چهچه الكی هم بكند ،اگر كار خوبی انجام دادید، دستتان درد نكند ،همان جوری كه شما با آن شهامت میگویید كه مرحوم آقای كردان گفت كارهایی كه نكردم یا مقام معظم رهبری اشاره كردند و الان بنشنیم، بعداز هشت ماه و بیست و سه روز بجای اینكه من تئاتر و خانه تجسمی را فلان كردم، یك ذره هم بنشینیم ،ببینیم، من چه كارهایی انجام ندادم.
چه کار هائی انجام ندادید؟
- این هشت ماه و بیست و سه روز چه كارهایی انجام ندادم، (عالیشوندی: گفتیم)، این که چه كارهایی انجام ندادم ،خوب است، چرا انجام ندادم. چرا انجام ندادم؟ این مهم است!نه اینكه شما برای ما فهرست كنید ،برای ما نه ، برای جمع كه من این كار و این كار و این كار را انجام ندادم ،حالا سؤال من این است كه شما چرا انجام ندادید؟
چرا مثلاٌ در حوزه تئاتر این قدر فعال بودید ،تجسمی را راه انداختید ، بعضی از بخش ها، از آن حالت سكون خارج شده ،ولی این كارهایی كه انجام نشده چرا انجام نشده، واقعاً محیطی كه الان در فضای مجازی ما هست و من اصلاً صلاح نمیدانم كه بعضیها واقعاً وارد این فضا بشوند ،یعنی واقعاً فضا ی مسمومی شده ،یعنی چه ،آقا دیگه، اصلاً بعضی وقت ها بعضی مطالب را آدم میخواند، واقعاً در خلوت خودش شرم میكند، به خدا ، این فضا مسموم است .
بیائیدبگویید ، نمیگذارند كار بكنیم، بگویید
- ما نباید وارد بشویم؟ من نوعی، شما ی نوعی، نباید وارد این فضا بشوید ،برای اینكه من همین جا اعلام میكنم، سند و مدركش هم هست ،حرف بیسند و مدرك یاد گرفتم نزنم، آقا این مطالبی كه الان ،در این فضای مجازی ، دست به دست میچرخد ،حاصل فكر یكی دو نفر است،بحث یك وبلاگ خاص هم نیست.
یك روز گفتم آقا عالیشوندی شما 123 روز است كه سر كار هستید، یك روز گفتم آقا 250 روز است سر كار هستید، یعنی چی؟ یعنی من در حوزه استحفاظی خودم ،دارم ،كار میكنم، من چه كار دارم ،سازمان آب خوب كار میكند یا نمیكند، من كاری به سازمان آب ندارم یك آدمی هستم فعالیت فرهنگی میكنم، توقع هم دارم از دستگاه فرهنگی استان كه خوب كار بكند، آقا بودجه ندارید، بیائیدبگویید ، نمیگذارند كار بكنیم، بگویید ، در حوزه فعالیتتان آن نیروهایی كه میخواهید ندارید ، ولی اینكه بعداز دو سال بگویید نه حالا دیگه قسمت نبوده ما هم میرویم یك جایی دیگر كار میكنیم، نه این جوری درست نیست ،من همان روز در آن نامه خیلی واضح هم نوشتم، آقای عالیشوندی ،شما هم چهار سال دیگه خواهید رفت.
امیدواریم كه مدیریت شما یك مدیریتی باشد كه بحث یك سال و دو سال وسه سال و چهارسال نیست، بحث این است كه یك حركتی شروع بشود كه مدیران بعدی كه میآیند سر كار نتوانند جز این راه بروند، بگویند آقا یك بستری آماده شده بدبخت زحمت كشیده ، حالا بهرهبرداری كنیم.
میآید مثلاً رئیس جمهوری ایران عوض میشود، همهمان یادمان میرود ،كه بابا مملكت ما قانون اساسی هم دارد مگر رئیس جمهوری میتواند كاری فراتر از قانون اساسی هم انجام بدهد.
اصلاً آن گروه رفتند و این گروه آمدند نه آقا یك سند چشمانداز داریم ،قانون اساسی داریم، دستگاه نظارت داریم، مجلس داریم، شورای نگهبان داریم، از همه مهمتر ولایت فقیه داریم ،همه اینها را گذاشتیم كنار بعد زورمان هم به رئیس جمهور نمیرسد، یك آدمی را این وسط میگیریم ،نفلهاش میكنیم.
چرا بودجه فرهنگی استان را استانداری باید تقسیم كند؟
- حالا بیایید همان را بیاورید در بخش استان همین اتفاق دارد ،میافتد ،من وقتی كه به شخص خود آقای وزیر گفتم ،در حضور شما به آقای دكتر شاهآبادی هم گفتم، گفتم جداً برای من سؤال است، سؤال كردم از نماینده شهرمان ، آقای اولیاء چرا بودجه فرهنگی استان را استانداری باید تقسیم كند؟
سؤال است برای من، اگر شما مدیر كل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان یزد هستید، اگر سازمان تبلیغات كار فرهنگی میكند، اگر حوزه هنری كار تبلیغی میكند ،چرا باید استانداری برای 17.5 میلیارد بودجه فرهنگی تصمیم بگیرد ،بعد خیلی هم آشكارا بگویند ،ما بیشتر از یكی دو میلیارد نمیتوانیم به فرهنگ بدهیم ،پس بقیهاش چی میشود؟(عالیشوندی: 2 میلیارد قرار است به ما بدهند)
- نه، نه به شما، به حوزه فرهنگ، اصلاٌ خیلی جالب است 17.5 میلیارد تومان پول آمده ،صرفاً برای بودجه فرهنگی !!!
اول سؤال این است :كه چرا باید استانداری تصمیم بگیرد ؟دوم اینكه چرا یك هشتم آن چرا یك نهم آن، مگر شدنی است؟ این داستان که برای بودجههای عمرانی تصمیم بگیرند ما حرفی نداریم، بودجههای اجرایی تصمیم بگیرند، بودجههای عملیاتی تصمیم بگیرند، سرمایهگذاری میكنند، وام میدهند، آنها را خودشان میدانند، ولی ما همه سؤالمان این است ،كه آقا من نمیگویم ،شماره حساب بدهید ،17.5 میلیارد تومان از خزانه بیاید ،بریزند ،در حساب فرهنگ و ارشاد اسلامی، این کار را كه قطعا نمیكنند ؟؟؟این كار را که حداقل در تصمیمگیری ها شما را دخالت بدهند، كه آقا ما 17.5 میلیارد تومان میخواهیم پول فرهنگ را اینجا خرج كنیم بفرمایید چه كار كنیم؟
شما بگویید آقا یك میلیاردش سینما بسازید، یك میلیاردش سالن تئاتر بسازید، یك میلیاردش هم بدهی بدهید!!!
آقای عالیشوندی دارد حالمون بد میشود ،از بس صحبت بدهی های ارشاد شد.
- اصلاً واقعاً دیگه داریم کم می آریم به اصطلاح معمول آقای عالیشوندی دارد حالمون بد میشود ،از بس صحبت بدهیهای ارشاد شد. صاحب ندارد مگه این بدهیها، خوب بیایید یك بار بنشینیم با این مطبوعات، همین آقای جلیلی هم خبرگزاری هست آقای جلالی هست یا اصلاً مدیر روابط عمومی خودتان بنشینید ،اصلاً مصاحبه كنید، آقا این بحث بدهی را یك جا ببندید، خداشاهده، واقعاً یك جایی ببندید.
- این بحث را، اصلاً هرجا تا میآیی صحبت كنی ،میگویند ارشاد بدهی دارد. بدهی دارد كه داشته باشد به ما چه ارتباطی دارد؟ شما با وضعیت موجود قضیه را پذیرفتید، یعنی تقریباً یك حالتی كه دیواری شده تا میآیی حرفی بزنی ،میگویند ارشاد بدهی دارد.
ارشاد خیلی سال است بدهی دارد، مگه بدهی آن مال شماست؟
- دوره آقای عجمین هم بدهی داشته، دوره قبلش هم بدهی داشته، دوره قبلترش هم بدهی داشته، خوب اینکه آیا شما میخواهید مدیریت جدید بكنید، میخواهید آسیبشناسی هنر بكنید، میخواهید انجمنها را فعال بكنید، میخواهید اصل 44 را در هنر پیاده بكنید، این جایی باید بسته بشود، من كوچكترین آدم در این جمع هستم قبول بفرمایید، آقای عالیشوندی قدیمیهایی كه حالا در جمع ما آقای سلطانزاده هستند، از جوان های قدیم هستند، قدیمیها میگفتند صبح یا بدهی است یا كاسبی، میگفتند صبح كه میروی دم حجره، یا باید به بدهیت برسی یا به كاسبیت، نمیشود جوشجوش چك و سفتهات داشته باشی بعد به بدهیات هم بپردازی. کاسبی هم!نمیشود اینجا صبح تا ظهر شما اینجا جواب اربابرجوع و طلبكار مال سال 83 و 84 و 85 و 86 و نمیدانم قبلترش، ما تا سال 83 را دیدیم، حالا قبلترش اگر هست من نمیدانم، سال 89 شده شما هشت ماهه مدیركل ارشاد یزد هستید ،شما باید چشمانداز حداقل یك ساله برای خود بنویسید، بگویید آقا من یك سال آینده باید این كار را انجام بدهم،
چرا نبایدجامعه مجازی به اندازه یك هفتهنامه در جامعه فرهنگی یزد جایگاه داشته باشد،
- نكته آخری كه میخواهم بگویم چون كه حالا یزدفردا هستند، آقای جلیلیان از فارس هم هستند، این بحث فضای مجازی، این بحث كار در فضای مجازی، این كه یكی در فضای مجازی دارد خبر مینویسد، تحلیل خبر مینویسد، اطلاعرسانی میكند، چرا نباید به اندازه یك هفتهنامه در جامعه فرهنگی یزد جایگاه داشته باشد، این سؤ ال است مگه خط نفوذ رسانههای مجازی ما كمتر از روزنامههاست؟
شما تیراژ روزنامه كل ایران را بررسی كنید بالاترین تیراژ جام جم است ،در بهترین وضعیت 400 هزار نسخه در بهترین وضعیت جمعیت 70 میلیون نفری 400 هزار نسخه چاپ میشود ،در روزهای خاص، در روزهای خاص، تا آن روزنامهای كه مثلاً 60 هزار نسخه ،آیا واقعاً مثلاً یك سایت مجازی به اندازه 50هزار 60 هزار نفر نفوذ دارد یا ندارد من كار به محلیها ندارم، ولی من به عنوان یك آدمی كه داردبخشی از كار فرهنگی را انجام میدهد، از شمایی كه مدیركل ارشاد هستید، این سؤال را دارم ،آیا الان دیگه وقت آن نشده كه این دوستانی كه دارند در فضای مجازی كار میكنند، آنها هم حقی برایشان قائل بشویم، این جوری مثل توپ پنگپنگ این طرف و آن طرف پاس داده نشوند، این به نظر من خیلی بهتر است .
-
- كلام پایانی من این است كه ماه مبارك رمضان هست هر 12 ماه سال ما باید تقوا پیشه كنیم و آبروی هم را حفظ كنیم و عامل دست دیگران نشویم، واقعاً واقعاً واقعاً 50% مشكلات هر كسی خودش است یعنی اگر خودمان به بعضی از مشكلات دامن نزنیم سرمان را بیندازیم پایین در مسیر خودمان حركت كنیم خیلی از حواشی پیش نمیآید یكی از مسائلی كه واقعاً خود من هم مینویسم خود من هم خیلی جاها انتقاد میكنم ولی جبهه علیه كسی نمیگیرم هیچ وقت هم ،من بابت كتابخانه مركزی نوشتم دوستی آمد به نام مستعار من را متهم كرد به این كه شما مدیران استان را متهم كردید ،خود آن فرد هم كه نوشت و با نام مستعار هم نوشت ،میداند كه کوتاهی كردند وگرنه پروژه كتابخانه مركزی نباید 13 سال میخوابید، هنوز هم یك متولی نداشته باشد ،مسكن و شهرسازی بسازد، بودجه آن را ارشاد یزد بدهد، بهرهبرداری از آن را كتابخانههای عمومی بكند، هنوز هم سر طبقه چهارم پنجم آن ماندند، انشاءالله كه از باقیمانده این ایام استفاده كنیم
همچنان هم آقای عالیشوندی تا روزی كه در یزد هستید ما منتقد جدی شما باقی خواهیم ماند ولی منتقدی كه راهكار هم میدهیم، كمك هم میكنیم.
محمود عالیشوندی مدیرکل ارشاد استان یزد در پاسخ به بردستانی
یك منتقد باید فلسفه بداند باید تاریخ بداند،
- عالیشوندی: كلاس نقد داشتیم، از ارسطو شروع كرد، از افلاطون شروع كرد و من آن روز برایم سؤال بود كه چرا از افلاطون و ارسطو، ولی یاد گرفتم كه یك منتقد باید فلسفه بداند باید تاریخ بداند، باید بداند پیشینه یك جریان چیست، حالش چیست و آیندهاش چه خواهد شد؟
آن SWOT كه همه میشناسند، این را بشناسد فرصتها را بشناسد، تهدیدها را بشناسد، بعضی وقتها ما ایدهآلیستیم، خودمان منتقدیم ،نقد میكنیم، به ایدهآلهای خودمون برسیم.
یك مثل است كه میگوید گر تو بهتر میزنی بستان بزن. بعد وقتی به طرف كه میگویی بستان بزن، میگوید من منتقدم،این واقعیتی است، اگر ما پیشینهای از چیزی را ندانیم، شرایط را ندانیم، تحلیل كنیم ،خیلی راحت میشود ،اسم خودمان را هم بگذاریم منتقد.
مظلومیت فرهنگ
- این كه چرا حالا مثلاً به ورزش، به صنعت، و فلان و اینها این هم از مظلومیت فرهنگ است ،هر كسی فكر میكند كه فرهنگ را خوب میشناسد هنر را خوب میشناسد، میآید وارد میشود.
- بنده مشكلی ندارم، همه میتوانند نظرشان را راجع به فرهنگ و هنر بدهند.
- شما یك فیلم میبینید از تلویزیون پخش میشود، یك بچه كوچك هم تحلیل میكند نظر میدهد یك آدم عالم سینما خوانده هم نظر میدهد.
بعضاً ناجوانمردانه میافتیم به جان هم
- اما یك وقتی، انتظار داری و فكر میكنیم كه اگر نظری دادیم حتماً باید اعمال نظر كنیم، نه اظهارنظر آنجا مشكل پیش میآید و بعضاً ناجوانمردانه میافتیم به جان هم و میگوییم آقا فلان كار نشد، فلان چیز نشد، ما خارج از فضای ایران و خارج از فضای یزد كه زندگی نمیكنیم، در یزد زندگی میكنیم.
- بنده هم اگر بخواهم ایدهآلیست بشوم ایدهآل های من خیلی فراتر از ایدهال های شماست، خیلی فراتر، چون بنده شرایطی بودم شما حداقل میدانید یك دورههای كاری مثلاً با آقای اشعری تجربه كردم ،كه آقای اشعری خیلی نگاه و افق بزرگی را میبیند كتابخانه ملی هم بروید، میبینید كه چقدر با جاهای دیگرمتفاوت شده است.
اما میآیم واقعیتهای شهرم را، استانم را، درنظر میگیرم براساس آن كار میكنم.
بحث سایتها و دنیای مجازی
بحث سایت ها و دنیای مجازی،بنده هم بله به همین خاطر هم وارد شدم یك جایی میگویم این فضای آلوده و مسموم چون بنده اعتقاد دارم كه در خانه من باید اینترنت وجود داشته باشد، اما وجود ندارد، چرا كه یك زمانی میترسیدیم فرزندم برود در یك سایت مستهجن ، خوشبختانه آنها فیلتر شده، ولی الان یك دفعه میزند یك چیزی دیگه یك اسمی میزنه، مثلاً میزند دریا میرود توی جای دیگه ،مطالبی میخواند ،كه مطالب به نظر من تخریبش از تصویر خیلی خطرناكتر و وحشتناكتر است.
سایتهای خبری
- بنده هم خیلی دوست دارم بگویم آقای یزد فردا بنده اینقدر كمك به شما میكنم، ارزیابیت هم میكنم ،مثل مطبوعات، ما كه نباید همیشه خط قرمز بكشیم.
بحث نشان آذریزدی كه من صحبت كردم، گفتم اگر نشان آذریزدی راه بیفتد خیلی از كسانی كه ادبیات كودك كار میكنند مجبور میشوند، بروند، كار فاخر بكنند ،كه این نشان را بگیرند، دیگر نیاز نیست تو قیچی برداری بگویی اینجایش را قیچی كن.
در مورد فضای سایت ها هم همین اعتقاد را دارم ،اما آن ،بحث كشوری است اما یك جاهایی، آقای جلالی میتوانند اینجا شهادت بدهند، كه نیاز بوده از یزدفردا حمایت كنم، بدون اینكه ایشان از من بخواهد (شما از من خواستید؟) بدون اینكه ایشان بخواهد یا من باشم ،گفتم اینجا از یزدفردا حمایت میكنیم . تقدیرنامه هم را با جرأت و جسارت نوشتیم، و امضاء هم كردیم، فرستادیم ،اصلاً هم نترسیدم كه بگویند،چرا،بحث حمایت هایش واقعاً دست ما نیست، خوشبختانه وزارتخانه دارد كار میكند.
تخریب مطلب از تصویر بیشتر است
- چرا؟ چون مطلب در ذهن خودش میسازد، تصویر را میبیند، تصویر لختی را میبیند همین، قشنگ، زشت، هرچه باشد همین است. ولی وقتی یك مطلبی را خواند این مطلب در ذهنش میماند دیگر،کارکرد افسانهها دیگر همین است ، میگویند افسانه شاه پریان ،هركدام ما یك تصویری داریم، حالا شیطان را، هرچیزی را كه آنجا میخواند یك تصویر میسازد، برای این واقعاً وارد این مسائل شدن بعضیها جبهه میگیرند و حاشیه درست میشود، خیلی جاها باید بحث ، چانه زنی، دعوا وگفتگو بشود و خیلی جاها باید حل بشود خیلی جاها هم اصلاً حل نمیشود.
اگر امروز به من بگویند نباش خیلی برایم بهتر است كه فردا بگویند نباش
پای كتك خوردن هایش مینشینم، بخصوص در بحث فرهنگی
- شخصاً خیلی علاقهای به پست ندارم، واقعاً برایم هیچ فرق نمیكند همیشه عهد کرده ام ، كه به بهترین وجه كارم را انجام بدهم، اما اگر امروز به من بگویند نباش خیلی برایم بهتر است كه فردا بگویند نباش.
علت هم دارد چون تهیه كننده تلویزیونی بودم هم دنیا و هم هم آخرت را دارد اگر درست كار كنی.واقعاً بعضی وقتها میگویم از بد حادثه در مدیریت آمدم ، علی شاه حاتمی ، بارها به من میگفت تو چرا آن روز كه آمدی سركار من بازی نكردی، فلان فریم را ،فلان سكانس را. خوب منی كه شرایطش را داشتم، رفته بودم ،شاید درخیلی چیزها، شاید هم اصلاً موفق هم نمیشدم، میخواهم ،بگویم این مهم نیست، اگر عهد بستم كه كارم را درست انجام بدهم پای كتك خوردن هایش مینشینم، بخصوص در بحث فرهنگی .
دانشكده سینما تئاتر
- یك آقایی آمده بود مدیر دانشكده سینما تئاتر شده بود كه شیمی خوانده بود،دوستان به او گفته بودند، آقا ما میز تدوین نداریم، گفته بود به آقا دریا (آبدارچی) میگویم، بیاید میزم را خالی كند ،شما بشنید روی آن تدوین كنید .و اتفاقی نمیافتد شما میبینید بعداز مدتی این هم فراموش میشود من به عنوان خاطره میگویم.
اما میتوانید در بخش صنعت مثلاً در بخش پزشكی بروید یك منی را كه رشته تئاتر را خواندم بگذارید مسئول بخش مغز و اعصاب بیمارستان صدوقی،نمیتوانید. اما در فرهنگ متأسفانه این را میتوانید. به همین دلیل هركسی ،نظر میدهد، و بعد هم میبینید كارها تخصصی نیست .
اعتقاد دارم،در كار هنری و فرهنگی فضاسازی مهمتر از هر چیزی است
- خیلی وقتها میگویم ، فقط پول و بودجه و اینها نیست، اعتقاد دارم،در كار هنری و فرهنگی فضاسازی مهمتر از هر چیزی است ،یك زمانی فضای مسجد، پیغمبر آمد مدینه، با درخت خرما خیشهای درخت خرما و چوبهای درخت خرما مسجد ساخت، فضا را به وجود آورد، بعد ببینید چه كاربری دارد؟ ما آمدیم در فضای مسجد، فضای تكیه، فضای حسینیه،خیلی فضاها را از دست میدهیم ،علتش هم این است كه بلد نیستیم فضاسازی كنیم ،نمیشناسیم نمیدانیم، بعد میآییم زور میزنیم، یك جاهایی پول خرج میكنیم ،اتفاق نمیافتد .
دیگر در مورد بدهی های گذشته، یك ریالش را نمیپردازیم
- بحث بدهی ها را من امروز گفتم
- دیگر در مورد بدهی های گذشته، یك ریالش را نمیپردازیم .بدهی های گذشتهای كه بدهی های مجهولی است ،مشخص نیست ،را دیگر نمیپردازیم، بخشی از آن را پرداختم، آن بخش هایی را كه مطمئن بودیم كار شده است .
- این كه شما میگویید آقای فلانی هم بدهی داشت بله، ما میرویم یك كتاب سفارش میدهیم چاپ میكنیم یا ویژهنامه سفارش میدهیم چاپ میكنند بدهی آن میماند این كار شده، مشخص است جز اینها دیگه هر كسی تفاهنامهای دستش باشد، فاكتور و اینها فرق میكند.
- تفاهنامهای که براساس سلیقهای ، مدیر گفته باشد، آقا فلانی برو،حتی به یکی از همکاران حاضر هم گفتم ،دیگه سراغ من نیا، پول هم به شما نمیدهیم ،شفاهی مدیرت گفته برو از خودش بگیر، بپرسید از ایشان، البته بخشی از آن را به ایشان دادیم، بقیهاش به من دیگر ارتباطی ندارد ،چون باید، از یك جایی كات و تمامش كنیم.
- گفتم 129 میلیون داریم ما كه نمیتوانیم، اینقدر هزینه كنیم، كارهای امروز بماند
-
و اما توزیع بودجه فرهنگی -بگذارید یك بار به صورت جامع پخش بشود
- بحث بودجه فرهنگی هم من واقعاً حق میدهم كه این بودجه توزیع بشود، تقسیم بشود، یك بار بگذارید امتحان كنیم ببینید ، وقتی میگویند ، آقا مشكل و معضل فرهنگی وجود دارد ،همه میگویند اداره ارشاد، همه میگویند اداره.
- به دوستان هم گفتم،به بچه هیئتی ها گفتم، در هیئت شما برای مخاطب غیر هیئتی تان چه كار میكنید، آنها را چقدر جذب میكنید، این هیئتی كه خودش با یك علامت میآید ،شما مسجد رفتی نمازت را خواندی آمدی، آنکس كه مسجد نمیآید را ما چه كارش كنیم.
- بنده گفتم اشكالی ندارد، بگذارید یك بار به صورت جامع پخش بشود ،همه كسانی كه واقعاً كار فرهنگی میكنند، من نمیگویم كار نمیكنند، كار فرهنگی میكنند اما از این حیث شناخت ندارند و بردشان رانمیدانند.
-
- بینید غرب میآید یك دفعه 200 میلیون دلار برای فیلم 2012میگذارد، 200 میلیون دلار میگذارد و آنجا متمركز میكند، 2012 ، 300 میلیون برگشت مالی هم دارد، ما باید برسیم به چنین چیزی و تا زمانی كه نرسیدیم اشكالی ندارد و ایمان هم داریم كه یك جاهایی درست خرج میشد همان هم درست خرج میشد ما خیلی هم برنامهای براساس توان خودمان و واقعیتهای جامعه نداریم.
هفته هنر یزد،
- گفتم هفته هنر یزد، یك امتحانی برای هنرمندان یزد هست كه ما ببینیم واقعاً چقدر هنرمندما توان دارد که بیاید آنجا ،اگر نداشت، بنده كه نمیتوانم از یك ماشین مثلاً پرایدی انتظار بنز را داشته باشم، یك پراید است ما الان وضعیت موجودمان واقعاً یك پراید است .
تغییرات در ارشاد
- بحث كارشناسها یی كه كردید، بنده رؤسای ادارت را تغییر دادم، اداره هنری ، اداره فرهنگی و اداره سینمایی ما تغییر پیدا كرده است .
- وقتی من اینجا فارغالتحصیل رشته سینما دارم، وقتی كسی را با مدرک فوقلیسانس ادبیات نمایشی داریم و از او استفاده نشده ، به این معنا نیست كه من از كرمانشاه با خودم بیاورم ،اینها را آوردم ،گذاشتم.
- نیروهای آقای مفیدی هم هستند، آقای مفیدی هم یك نفس راحت كشیده، (آقای مفیدی در قسمت سینمایی نفس راحت كشیدید یا نه؟) اصلاً الان آقای مفیدی كوچكترین دغدغه سینمایی را ندارد، چون دیگر آقا رئیس اداره سینمایی تحصیل كرده سینماست اما وقتی من آمدم ایشان رئیس اداره بود.
با آن مدیر که یک اتوبوس با خودش می برد مشکل دارم
- بامدیرانی که یك اتوبوس با خودشان میبرند، مشكل دارم، هیچ وقت هم در مدیریت من نمیگنجد.
- بعضی وقتها مدیران ما ناتوانند ،نمیتوانند ، كار كنند.
-
- روابط عمومی ارشاد با تمام ضعف و قوتش الان قابل قیاس با هفت ماه ،هشت ماه پیش كه آمدم هست یا نه، انصافاً در وزارتخانه،در بحث تولید خبر اولیم.
شاید یك جاهایی بنده خودم هم به روابط عمومی، نقد داشته باشم ،خودم هم انتظار دارم، كه مثلاً فلان كار را انجام بدهد ،جاهای دیگری خیلی علمیتر برخورد كند و خیلی موارد اما میگویم بین این و آن .
چیزهایی است كه ماها به عنوان منقد بیرون ازش خبر نداریم
مشکلات تامین نیرو - 16 نفر را تعدیل كردم آدم بزرگی از بزرگان این شهر در مسجد حظیرهبه من فحاشی کرد،
- مسائل سختافزاری است كه دست من و شما نیست. آمدم ،تا حالا چهارنفر را تسویه كردم،16 نفر را در دانشكده علمی كاربردی تسویه كردم،
دانشكده علمی و كاربردی كه قرار است غیرانتفاعی باشد و بعد خودش رو پای خودش بایستد ما باید پول به او بدهیم، چرا؟چهل تا نیرو برای 400 دانشجو، یعنی یك دهم، كجا بخش خصوصی این طوری است. آن دانشكده را با 10 نفر میشود چرخاند.
بنده 16 نفر را تعدیل كردم آدم بزرگی از بزرگان این شهر در مسجد حظیرهبه من فحاشی کرد، گفتم اشكالی ندارد، همین جا به خدا واگذارت میكنم.
سر اینكه بچه شما ، مثلاً نوهات، از دختر برادرت، فلانی را، که كار هم نمیكرده گفتم برو ،
اشكال ندارد، من میخواهم كارم را بكنم و باید هم این فحشها را بخورم نوش جانم.باید هم بخورم
اما اینها چیزهایی است كه ماها به عنوان منقد بیرون ازش خبر نداریم .
نمیدانیم كه یك دفعه دست میگذارید روی فلانی كه كار نمیكند
بنده هیچ روزی از جایی كه روزی بنده را برساند شكایت نخواهم كرد.
وقتی كارمند ارشاد شكایت كرده كه چرا پست من در دوره قبلی گرفتند.
بدون مدرک و آزمون آمده و فقط درس خوانده و کار نکرده
- وقتی بررسی میكنیم، موقع وارد شدن، نه یك آزمونی داده، نه امتحانی داده، نه شرایطش را داشته، نه رشته تحصیلی او مرتبط بوده، بعد آمده اینجا رفته خوانده.
ما خیلیها را داریم ، دیپلمه میآیند در سیستم ، دكترا بیرون میروند ، همه جا هم هست، در ایران همه جا هست، طرف دیپلمه میآید، دكترا میگیرد میرود به جای این كه كار كند مینشیند درس میخواند.
یك ساعت اضافه كاری او هم كم و زیاد بشود مدعی است .
اما فرهنگ و هنر یك استان با ریشه را اینجوری آب ببرد، نابود بشود، اصلاٌ صدایشان در نمیآید.
نیرو دارم كه واقعاً الان به او بگویید، آخرین كتابی كه خواندی یادش نیست
- نیرو دارم كه واقعاً الان به او بگویید، آخرین كتابی كه خواندی یادش نیست ،چه زمانی بوده است؟
- نیروی در خانهاش ببینی، قطعاً لوستر و تجهیزات خانهاش تکمیل ، ولی اصلاً كتاب ندارد.
- وقتی هم بن كتاب به او میدهی میگوید، اَه باز بن كتاب، كاش بن تعاونی خودمان كه هیچ چیز هم ندارد را میدادند؟؟( با یكی معاوضه كنم یك مبلغی را بگیرم)
- بله ، یك مبلغی را بگیرم، آیا واقعاً در یك اداره فرهنگی
- میآیی دست روی او میگذاری، میگویی آقا برو، اولا بعضی از بزرگان شهر میآیند ، سفارش میكنند .
- تعجب هم میكنم ، یك وقت میبینم ، طرف جناح سیاسیش هم با این نمیخواند، حمایت میكند از او میگوید .
- آقا چرا این را داری كنار میگذاری ، همه بسیج میشوند بعد به دیوان محاسبات میرسی ، دیوان محاسبات به تو ایراد می گیرد و شكایت میكنند.
الان بدهی ما بخشی از آن بدهی افرادی است كه تعدیل شدند.
- البته ما یك اشتباهی هم کرده ایم ، قرارداد نبستیم.
ولی نزدیك 60، 70 میلیون تومان ما دِین داریم كه میدانم بدبخت آمده اینجا كار كرده ، حالا یا كار هم نكرده ، آمده ساعت زده ، كارت زده، رفته.
بعد میآیی میبینی اداره كار، شكایت او را میپذیرد و حمایت میكند، حق هم دارد، دیوان محاسبات این طوری، ذیحساب، از این چهارنفری قراردادی كه تعدیل كردیم ، دو نفر میخواستم جاش بیاورم.
ادامه دارد
البته ما یك اشتباهی هم کرده ایم ، قرارداد نبستیم. ولی نزدیك 60، 70 میلیون تومان ما دِین داریم كه میدانم بدبخت آمده اینجا كار كرده ، حالا یا كار هم نكرده ، آمده ساعت زده ، كارت زده، رفته. بعد میآیی میبینی اداره كار، شكایت او را میپذیرد و حمایت میكند، حق هم دارد، دیوان محاسبات این طوری، ذیحساب، از این چهارنفری قراردادی كه تعدیل كردیم ، دو نفر میخواستم جاش بیاورم. ادامه دارد
یزدفردا