زمان : 06 Mehr 1389 - 17:49
شناسه : 26174
بازدید : 9219
آقای مهندس بهرام رضایی ! بزرگترین گاف را مدیران شما دادند!!! آقای مهندس بهرام رضایی ! بزرگترین گاف را مدیران شما دادند!!!
یزدفردا "رضا بردستانی "پژوهشگر:باور کنید انتخاب یک مدیر غیر بومی برای ریاست بر میراث و فرهنگ دارالعباده گاف کوچکی نیست.
جلسه ای بود در نوع خود نادر و نایاب! نقد فیلم «دوباره نگاه کن» . جلسه به میانه که رسید برای ادای فریضه مغرب و عشاء ، موقتاً متوقف شد. فرصتی کوتاه پیش آمد تا با سرهنگ هژبری دیدار و مصافحه ای داشته باشیم. بهانه هم داشتیم ، هفته ی دفاع مقدس و ایشان از یادگاران هشت سال دفاع مقدس. عرض ادب و ارادتی و اظهار امتنانی که ایشان ضمن اظهار لطف، آقای مهندس بهرام رضایی را معرفی نمودند.

به عرض رساندیم می شناسیمشان و این روزها تیتر یک اخبار هستندکه ایشان برآشفته شدند:من18 سال سابقه ی کارشناسی در میراث را دارم، اهل همین آب و خاکم، خاک میراث را خورده ام! مگر باید برایتان از آن طرف آب ها مدیر میراث می آوردند؟ قدیمی ها بازنشست شده اند و اینک میدان به ما جوان ها داده شده است! آن ها (!!!) از رسانه ای کردنِ گاف دادن اینجانب در اردکان، نظرات سوء دارند و القصه آن قدر شاکی که هراس تمام وجودمان را فراگرفت . پیش خودمان (البته زیر لب و آرام به نحوی که ایشان نشنوند) گفتیم : اگر کمی کوتاه نیاییم فشار خون مدیر جوان و جدید از حد و مرز خود فراتر رفته و ما دچار ...
در همان ملاقات کوتاه چند کلامی دست و پا شکسته معروض داشتیم که...
 اما چون ایشان با برآشفتگی جلسه را ترک نمودند و سخت گلایه مند بودند ترجیح دادیم در حالتی آرام و به دور از پرخاش گری، البته اگر متهم به نظر سوء داشتن نشویم(نظر سوء!!!) کمی مفصل تر با هم به گفتگو بنشینیم .

 مخاطبان یزد فردا به یاد دارند که ماه ها قبل و باز چند ماه پس از ماه ها قبل؛ در لا به لای دو نوشتار به برخی دغدغه ها و باید ها و نباید های مدیریت بر میراث و فرهنگ یزد اشاراتی نموده بودیم که اگر مدیر نسبتا جوان و به زعم خودشان با تجربه ، وقت گذاشته ومطالعه نموده بودند آن وقت به نیکی در می یافتند که نام نماینده ی اردکان(آن هم سه دوره)، رییس فدراسیون اسب سواری،رئیس فراکسیون اقلیت مجلس ، یکی از پر کارترین و فعال ترین نمایندگان استان یزد آن هم با حضور همیشگی و پر رنگ در رسانه های جمعی و مطبوعات داشتن را اشتباه گفتن،گاف کوچکی نیست!

البته باید یادآور شویم که واژه یا بهتر بگویم عبارت مصطلح «گاف دادن» چندان واژه ی بدی نیست! چرا که این روزها خیلی ها،گاف های بزرگتری هم می دهند، اما برآشفته نمی شوند! یکی همین انتخاب مدیر غیر بومی برای ریاست بر میراث و فرهنگ دارالعباده که باور کنید گاف کوچکی نیست و سخت معتقدیم حق با شماست!
 شما که اصلاً گاف ندادید !گاف بزرگتر را مدیران شما دادند که مدیری جوان و غیر بومی را بر گزیدند تا به یزد بیاید و اوضاع و احوال نه چندان مساعد میراث ، گردشگری و صنایع دستی را سر و سامان دهد.
در لابه لای همین گفتگوی کوتاه فرمودید بیایند و رو در رو حرف بزنند و دلیل موضع گیری ِ خود را برای اعتراض و ایراد برای به کار گماردن مدیر غیر بومی بیان کنند و آن چنان بر واژه ی غیر بومی! تأکید داشتید که ما نیز متقاعد شدیم حرف های خود را نه رو در رو که مکتوب و مستند بنویسیم و منتظر پاسخ و نه برآشفتگی و واکنش شما باشیم .
در برهان قاطع، مجلّد سوم، ص:1764 و ذیل لغت گاف می خوانیم ؛ گاف بر وزن لاف است که سخنان دروغ و گزاف و لاطایل و تجاوز کردن از حدّ و اندازه ی خود باشد ـ و به معنی شکاف هم به نظر آمده است. در واژه نامه ی بزرگ و بی نظیر دهخدا ذیل این عبارت می خوانیم: گاف دادن. اشتباهی نمودن، حرفی زشت و یا نابجایی گفتن. کلمه گاف در اینجا کلمهٌ Gaffe میباشد که در اصل فرانسوی بوده و با همین املاءآمده است..
در تحول و جابجایی لغات و عبارات مرسوم و متداول این «گاف دادن» در زمانه ای دیگر به «سه کردن» و بعدها، یعنی امروزه «سوتی دادن» نیز به کار برده شده است. البته به کار بردن عبارت گاف دادن در بین اهالی رسانه رایج و متداولتر است.
و اما چند سؤال و چند نظریه و پیشنهاد که قبلا نیز متذکّر شده بودیم ، شاید لازم به یادآوری دوباره نباشد که یزدی ها علاوه بر نیک اندیشی ، یزدان اندیشی، سخت کوشی، دین مداری ، مقتصد بودن و صفات جلیله ی دیگر بسیار، به همزیستی و مسالمت آمیز بودن معتقد بوده و تاریخ نشان داده است که اگر افراد به اصطلاح غیر بومی با معیارهای موجود دیارشان سازگار باشند، نه تنها به راحتی آنان را پذیرفته اند که سالیان سال از آنان به نیکی و نیک نامی یاد نموده اند؛به عنوان نمونه به گوشه هایی از زندگی زنده نام حاج اسکندر اصلانی، البته از زبان خودش اشاره می نماییم و پیشنهاد می کنیم داستان زندگی این مرد را خوب مطالعه نمایند که حاوی نکات بسیار خوبی است:
«... متولد سال 1325 هستم.اهل میانه آذربایجان شرقی! اولا که من یزدی هستم، غیر یزدی نیستم، در دعوا نرخ تعیین نکنید! من 34 سال است که در یزد هستم. من از 27 سالگی، دوره سربازی و خدمتم را در یزد شروع کردم. در دوره سربازی، سپاهی بهداشت بودم. و طی دوران سپاهی گری تمام دهات یزد را کوچه به کوچه و کوه به کوه گشتم. اکثر کارگاههای قالی بافی بهداشتی. درمانگاه. حمام و رختشویخانه هایی که دارید و موجود هست، در دوره ای ساخته شده که من در سپاه بهداشت بودم!
بعد از پایان دوره خدمت رفتم آذربایجان و در دانشگاه تبریز به عنوان دبیر گروه علوم روانشناسی استخدام شدم. بعد انجمن شهر آنزمان یزد، یک نامه و تلگرافی برای من فرستادند و متن تلگرافشان این بود که جناب سروان اصلانی، ما شما را به عنوان معاون شهردار یزد انتخاب کردیم، و شما به سرعت تشریف بیاورید و در شهرداری یزد مشغول کار شوید. سال 1350 – بعد من نیامدم. تلگرافات ادامه یافت. این تلگرافات در پرونده من هست. تلگراف بعدی آمد، جناب سروان اصلانی، مردم حق شناس یزد، چشم به راه آمدن شما هستند. خب! آذری بودیم و جواب دادیم و فکر کردیم که پشت دروازه قرآن منتظر ما هستند! استادی داشتم بنام «دکتر خانلو» با او برای رفتن به یزد مشورت کردم، و او گفت: تو به درد دانشگاه نمی خوری! تو باید بروی استانداری، فرمانداری، شهرداری! بیا برو و ما یک سال پست ترا حفظ می کنیم، و بعد آمدیم یزد و آقای مهندس مؤید علائی شهردار بود، و محل ساختمان شهرداری هم آن زمان جلوی محل فعلی اورژانس کلانتری قرار داشت. خلاصه معرفی شدیم و بعد، محبت یزدیها و ارادت من به مردم و تقدیر، باعث ماندگاری ما در یزد شد. نکته اینجاست که در پرونده کاری من تقاضای استخدام نیست. دعوت به کار شدم و در یزد ماندم...»
دیگران هم بوده اند ، حتی هم اکنون نیز مدیران غیر بومی در استان یزد سکّاندار عرصه های مدیریتی هستند که برای نمونه می توان از محمود عالیشوندی ،مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان یزد ؛ سیّدمحمّد شریف حسینی کوهستانی، مدیر اداره کل تبلیغات اسلامی استان یزد؛ غلامرضا کمانه، مدیر کل تربیت بدنی استان یزد و ...نام برد. این نکته را خوب بدانید که غیربومی بودن ملاک پذیرش و عدم پذیرش، نزد مردمان خوب استان یزد نیست و ملاک های بهتر و مستدل تری وجود دارد. در نوشتارهای قبلی برای مدیریت بر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی نکات و ویژگی هایی بر شمردیم که در قالب سؤال دوباره و چند باره بیان می نماییم و شما قضاوت کنید که آیا برای تصدّی پست مدیریت بر میراث و فرهنگ این ویژگی ها لازم و ضروری است یا خیر؟ و اگر ضروری است شما دارای کدام یک از این خصایص و ویژگی ها هستید؟
روزگاری نه چندان دور نوشتیم ریاست آتی میراث فرهنگی یزد باید! آری باید بومی باشد و برای بومی بودنش هزاران دلیل و امّا و اگر داریم و می بینیم که نیست و خدا می داند بهترین و بخردانه ترین انتخاب را می توانستیم داشته باشیم و برای همان محدود نگری ها ،ندیدیم و آنها نشستند برای مهمّ ترین سازمانی که می تواند یزد تاریخی را از این برزخ بلاتکلیفی و نادیده انگاری نجات دهد؛ تصمیمی این گونه گرفتند که در این ایّام گرامی دست به دعا بر می داریم که خدا آخر و عاقبت کوچه های دوست داشتنی و پیچ در پیچ این شهر را ختم به خیر گرداند. روزگاری که مهندس سیفی، ریاست میراث فرهنگی یزد بود، این اتّفاقات افتاد؛ از حالا به بعد... پناه بر خدا و نوشتیم :
• تحصیل کرده بودن مدیر جدید سازمان و داشتن تحصیلات تکمیلی بسیار مهم است، امّا چه خوب است در یکی از رشته های مرتبط باشد، مانند: باستان شناسی، گردشگری، تاریخ یا جامعه شناسی .
• دانستن زبان انگلیسی در این پست مدیریّتی قابل گذشت نیست؛چرا که مدیرسازمان میراث فرهنگی هر استان درجوامع بین المللی، سفیرفرهنگی و نماد اجتماعی همان شهری است که می خواهد در باره ی آن لب به سخن بگشاید و چه نیکوتر که به بیش از یک زبان بین المللی تسلط داشته باشد.
• عنصر تجربه در ابعاد کلان یکی از پارامترهای ویژه و منحصر به فرد مدیریتی است. تجربه کسب نمی شود، مگر در سایه ی همکاری داشتن با سازمانی که ابعاد کاری بسیار وسیع دارد و اگر مدیر آینده ی این سازمان، از افراد به اصطلاح استخوان خرد کرده ی فعّال در بخش میراث فرهنگی و گردشگری باشد، قطعا احتیاجی به صرف زمان و هزینه برای کار آزموده شدن ندارد واز سویی دیگر تبعات مخرب آزمون خطا های مدیریتی نیز کمترین اثر را به همراه خواهند داشت.
• یزدی بودن رکن اساسی این پست سازمانی است؛ چرا که این قسمت از بدنه ی مدیریتی استان، یک یزدی کاربلد و دلسوز را انتظار می کشد.اگر چه در بخش هایی از مدیریت استان شاهد حضور مدیران غیر یزدی موفّق نیز هستیم، امّا انتظار ما و دیگر فعّالین در این بخش حضور یک مدیر یزدی در رأس سازمان میراث فرهنگی و صنایع گردشگری است.
• طی نمودن سلسله مراتب سازمانی ازعوامل مؤثردر این مسیر است. کسی که سلسله مراتب شغلی در سازمان مربوطه را طی نموده باشد، قطع به یقین احاطه ی بیشتری براوضاع و احوال سازمان تحت امر خود خواهد داشت.ساده تر این که چنین شخصی باید دارای کارنامه ی مشخص و قابل دفاع باشد(البته اظهار امیدواری می نماییم مدیر بعدی از دیگر ارگان مأمور به خدمت نشوند).
• مورد وثوق بخش های کلان مدیریتی و سیاست گذار بودن ، گذشته ای صاف و شفاف داشتن، مدافع ارزش های فرهنگی شهر خود بودن، داشتن برنامه ی میان مدّت و بلند مدّت، به خصوص در بخش های زیر بنایی که نتیجه و پیآمد آن ایجاد نشاط و آرامش در بخش های مورد توجّه گردشگران داخلی و خارجی باشد.
• دست به قلم بودن. یکی از ضعف هایی که در بسیاری از مدیران کنونی دیده می شود این است که متاسّفانه آن چنان خود را در چنبره ی برنامه های اجرایی و جلسات جورواجور گرفتار نموده اند که گاه از زندگی خصوصی خود نیز باز می مانند، چه رسد به این که فرصت مطالعه و تحقیق و نگارش نیز داشته باشند؛ اگرچه برخی از بخش های مدیریتی اگر دچار این نقیصه باشد، تأثیر مخرّبی بر جای نمی گذارد، امّا « سازمان میراث فرهنگی و صنایع گردشگری استان یزد» قطعا از این مقوله مستثناست وباید مدیر منتخب این سازمان ارتباطی نزدیک با مطالعه، تحقیق و نگارش، با جامعه ی پژوهشی استان وازهمه مهم تر رابطه ای خوب و تعریف شده با جامعه ی دانشگاهی داشته باشد.همچنین تعامل داشتن با خبرنگاران و اصحاب رسانه که انشاءالله در تمامی رده های مدیریتی استان رعایت خواهد شد، می تواند تاثیرات مثبت و ماندگاری داشته باشد. حال در نظر داشته باشید مدیر آینده ی سازمان میراث فرهنگی استان یزد، چهره ای شناخته شده از نقطه نظر تحقیقی و مطالعاتی در داخل و خارج کشور باشد، ناگفته پیداست این انتخاب تأثیر مستقیم بر تیپ شخصیّتی مدیریت استان خواهد گذاشت.
• ارتباط داشتن با مجامع بین المللی شناخته شده در عرصه ی تحقیقات بین المللی، بیشترین و بهترین بازتاب ها را در زمینه ی جذب کمک های بین المللی ترمیمی، جذب تورهای گردشگری که متشکّل از فعّالین این بخش باشد،جذب سمینار های گردشگری بین المللی که خود نقطه ی آغاز جذب توریست ویژه و راهیابی این دسته از توریست های خاص خواهد بود.
• نگاه ویژه به جمع آوری آثار مکتوب داشتن ، حسّاسیت ویژه و قابل توجّه به حفظ و حراست از آثار باستانی در معرض خطر نابودی و یا سرقت(در این بخش گاهی آن چنان سهل انگاری می شود که هر دلسوز و دل نگرانی را دچار شبهه ی تعمّد و تعلل داشتن می نماید). اصرار به انجام تحقیقات استاندارد و پرهیز از ارائه ی پروژه های انبوه نویسی شده (که جایگاهی بهتر از گوشه کنار انبار های مملو از گرد و خاک ندارد)، عدم ارائه و یا قبول پروژه های ناکارآمد و غیر کاربردی که از این دست تولیدات به وفور دیده می شود.
آقای مهندس بهرام رضایی در دو نوبت و تحت دو عنوان متفاوت ، یکبار قبل و بار دیگر پس از آمدن شما نوشتیم و دغدغه های خود را منصفانه و صادقانه در طبق اخلاص نهادیم. نه قصدی برای تخریب داشتیم و نه نیتی برای تضعیف!
سازمان میراث فرهنگی و صنایع گردشگری استان یزد حکایت دیرینه ی یار در خانه و گرد جهان گردیدن( 1)
کتیبه ی مسجد جامع پیدا!!!/ شد؟/می شود؟/خواهد شد ؟!!! اندر حکایت خشکسالی مدیریت در استان یزد!!! و قرعه ای که به نام کتیبه ی مسجد جامع پیدا!!!/ شد؟/می شود؟/خواهد شد ؟!!! اندر حکایت خشکسالی مدیریت در استان یزد!!! و قرعه ای که به نام "مهندس بهرام رضایی"خورد.(2)
در همان مکالمه ی کوتاه خودتان را محق دانستید و حق بدهید ما نیز خود را محق بدانیم و نگران میراث گرانبها و ارزشمند شهر و دیارمان باشیم . باور کنید عنادی نیست، حسّاسیتی نیز نیست، بومی و غیر بومی بودن آن قدر ها مهم نیست، اما بپذیرید و شک نکنید میراث وگردشگری ، صنایع دستی و حواشی بسیار زیاد آن خیلی مهم است.
مهندس رضایی عزیز ! ناراحت نشوید این اتفاق برای خیلی ها می افتد، نه شما این مطلب (گاف دادن در اردکان) را بهانه کنید برای جواب دادن به انتقاداتی که به سبب غیر بومی و ناشناخته بودن شما در چند وقت گذشته وجود داشته است و نه این احساس را در خود به وجود بیاورید که برای ریاست و مدیریت بر سازمانی که فعلا تحت امر شماست مدیر کاربلد یزدی وجود نداشته است ! به زعم شما ما نیز انتظار نداشتیم از آن طرف آب ها برایمان مدیر سازمان بفرستند ،اما انتظار داشته و داریم که مدیری برای این سازمان منصوب و مشغول به کار شود که خیلی از صفات و ویژگی های مورد نیاز را دارا باشد، از همه مهم تر یزدی و یزدشناس باشد.
بین حکم سرپرستی و پست مدیریت فاصله ای است و تفاوتی !!! امیدواریم آن قدر لیاقت و توان و خلاقیت از خود نشان بدهید که مدیران خود و مدیریت استان را متقاعد نمایید تا برای اعطای این پست مدیریتی به شما، کوچکترین دغدغه ای به خود راه ندهند . مگر این که بین حکم سرپرستی و پست مدیریت تفاوتی احساس نشود و ما نیز چون خود شما به تقدیر موجود تن داده منتظر مشاهده ی علایم و برکات این انتخاب چشم انتظار روزهای پیش رو بمانیم.
اگر چه در به سرقت رفتن کتیبه ی مسجد جامع شما را مقصر نمی دانیم، اما انتظار داریم سخت و سریع پیگیر حل و برگرداندن آن کتبیه به جای خود باشید، اما در ناپدید شدن گل میخ های در خانه های قدیمی  شهریزد  و زیر گوش مأموران شما به خود حق می دهیم پرسشگر و پیگیر باشیم. این رشته سری دراز دارد و خود را متعهد به همیاری و همراهی شما و تمامی مدیران استان می دانیم. امید که کمی آرام تر و با خویشتنداری بیشتر هم تعاملی با رسانه ها و اصحاب نقد و نوشتن، در خور شأن و شخصیت مقام و مسئولیت خود ارائه دهید و هم به این مهم بپردازید که در حوزه ی مسؤولیت خود ، کوشا، دقیق و موفق باشید.
ایران وطن ما ، یزد دغدغه ی ما و مردمان این سرزمین، عزیزان ما هستند.

عضو ناچیزی از جامعه ی پژوهشی استان دارالعباده، دارالعلم و دارالعمل یزد


پی نوشت:
1-(سایت خبری یزد فردا 20 خرداد 1389)
2-سایت خبری یزد فردا 31 امرداد1389
یزدفردا