بفرما دو استکان چای !
فاطمه محسن زاده
طبیعت انسان را به زندگی، به مبارزه، به لذت بردن از حیات، به زاد و ولد ـاما در سطحی خردمندانهـ میخواند.
«لونا چارسکی»
دغدغههای زندگی شهرنشینی و روزمرگیها، تکرارهای ملالآور و مورد هجوم اخبار سیاسی، اجتماعی و... قرارگرفتن، مشکلات اقتصادی و هزار مشغلهی فکری دیگر، گاهی چنان غرقمان میکند که از خود غافل میشویم و «خود» مان را فراموش میکنیم. در این هنگامه، گوشهای دنج از طبیعت، با آرامش و زیباییهایش، میتواند فرصت مناسبی باشد برای لحظهای با خود بودن، کمی اندیشیدن، خوب دیدن!
طبیعت با انسان خردورز تماسی سرشار از سحر، راز و نماد برقرار میکند... آموزگار خاموشی که با آرامش و سخاوتمندانه، شاگردانش را تعلیم میدهد. محبت، همزیستی، همسویی، همرنگی، همراهی، همصدایی و... واحدهای درسی این مکتب است؛ مکتبی که در آن هیچ دانشپژوهی خسته نمیشود، خمیازه نمیکشد و به خواب نمیرود!
اینجا هر چه هست، شور حیات است و نشاط و هر کس به اندازهی وسعت دید و اندیشهی خویش درس میگیرد.
کوه ها یکی از مظاهر زیبای طبیعت هستند که آرام، باوقار و استوار تو را به خود میخوانند، به تو میآموزند، هدیه میدهند و سرشارت میکنند از هوای تازه تا حال و هوایی تازه کنی و ذخیرهاش کنی برای روزهایت که باز تو هستی و کار و زندگیات... آن گونه که برای خودت تعریفش کرده ای ... آن گونه که برای تو تعریفش کردهاند.
کوه زیباست و زیباییهایی هست که فقط با او میشود دید: سیبی که تن به خنکای چشمهای جاری بر بستر سنگی سپرده است، همایش قاصدکها، یک شاخه پونه و عطرش، مینای کوچک وحشی، ناز گلهای ریز و درشت که در میان سنگها فرصتی پیدا کردهاند و از دل خاک روییدهاند، آسمانی که سینه چاک میکند، میبارد و قلبش را ـعریان عریانـ نشانت میدهد، برف ... درختی که شانه گذاشته است زیر بار یک سنگ و ...
بفرما دو استکان چای!
برای دیدن تصاویر به صورت یکجا روی
کلیک کنید