محمد رضا شوق الشعراء

هاشمی و خاتمی، برای وزن کشی به میدان می آیند!؟

اگر هاشمی از روحانی و خاتمی از عارف و احمدی نژاد ازجلیلی حمایت کند، چه اتفاقی در صحنه انتخابات خواهد افتاد!؟

صلاحیت هاشمی رفسنجانی برای ریاست جمهوری مورد تائید شورای نگهبان قرار نگرفت و خاتمی نیز اصلا وارد این میدان نشد که صلاحیتش را بدست شورای نگهبان بسپارد و اما اینک «روحانی» و «عارف» با صلاحیت تائید شده در صحنه انتخابات حاضر هستند و حضور دارند. روحانی بنوعی نماد هاشمی است و عارف نیز بدلیل آنکه سالها معاون اول خاتمی بوده، می تواند که نماد و نماینده خاتمی در انتخابات قلمداد شود.
هاشمی و خاتمی اینک بطور رسمی در صحنه انتخابات حضور ندارند و اما می توانند که برای عرض اندام و وزن کشی سیاسی وارد صحنه انتخابات شوند و خود را در معرض قضاوت و انتخاب مردم قرار دهند.
در نبود احزاب قوی و فراگیر و تشکل های تاثیرگذار سیاسی، هاشمی و خاتمی و حتی احمدی نژاد می توانند تا با ایستادن و قرار گرفتن در کنار کاندیدایی خاص، وزن و قدرت خود را بسنجندند و نشان دهند. هرچند که ورود به این میدان، جسارت و شهامتی خاص می خواهد.
هاشمی و خاتمی و احمدی نژاد می توانند شورای نگهبان را دور بزنند و قدرتمندانه وارد میدان شوند، میدانی که یک سر آن باخت است و یک سر آن برد و در نهایت با مشخص شدن وزن شخصیت ها، نظام و مردم برنده خواهند شد.
روحانی می تواند همین الان اعلام کند که هاشمی رفسنجانی مشاور ارشد او در کابینه خواهد بود و تصمیمات کلان را با مشورت هاشمی خواهد گرفت، و یا اینکه معاون اولی را به مهدی هاشمی خواهد داد . عارف نیز می تواند با محور قرار دادن خاتمی همین را بگوید و یا مسند معاون اولی را بعنوان یک نماد به سید محمد خاتمی بسپارد و اعلام کند، و احمدی نژاد نیز می تواند تمام قد همراه با مشایی در کنار جلیلی ایستاده و جلیلی پست معاون اولی را به احمدی نژاد و مشایی تقدیم نماید و اینچنین است که صحنه انتخابات به میدان مسابقه و مبارزه سه رئیس جمهور سابق در خواهد آمد و در نهایت وزن و قدرت روسای جمهور سابق ایران مشخص شد، بخصوص که اگر مردم، کس دیگری را بجز این سه نفر انتخاب کنند.
آیا براستی، هاشمی و خاتمی جرات می کنند تا همچون احمدی نژاد وارد صحنه انتخابات شوند!؟ چه خوب و چه بد، و چه درست و چه غلط، احمدی نژاد حداقل شجاعت و جرات این را داشت که بهمراه مشایی به وزارت کشور برود و در جمع اعلام کند « احمدی نژاد یعنی مشایی و مشایی یعنی احمدی نژاد» و حال هاشمی و خاتمی می توانند ذره ای ازین شهامت را داشته و در این «پیچ» تند تاریخی اعلام کنند « هاشمی یعنی روحانی و روحانی یعنی هاشمی» و «خاتمی یعنی عارف و عارف یعنی خاتمی»!؟
دو پهلو حرف زدن و یواشکی در صحنه حضور یافتن و در لفافه طرح و برنامه دادن، و انتخابات را تحریم کردن و نکردن، مشکل و دردی را از ایران و مردم ایران حل و دوا نمی کند. اینک وقت حضوری مرد و مردانه و اعلام موجودیت دوباره است، و مردم باید بدانند و بفهمند که حضورشان مهم وتاثیر گذار و سرنوشت ساز است.
هاشمی، اهل ریسک و خطر کردن است و خاتمی نیزباید که توان ریسک و خطرکردنش را نشان دهد و اینبار تنها و بدون آنکه در سایه هاشمی و مشارکت و دیگران قرار گیرد، خودش سایه شود و با تمام قدرت از یکنفر که به او نزدیک است حمایت کند. اتحاد هاشمی و خاتمی و دفاع تمام قد آنان از یک فرد کارساز نیست و باعث شکست سنگین خاتمی و هاشمی خواهد شد، چرا که بسیاری در ظاهر، نقطه مشترکی بین هاشمی و خاتمی نمی بینند و پیدا نمی کنند؛ پس چه بهتر که برای آخرین و حساسترین مبارزه، هاشمی و خاتمی جداگانه وارد میدان شوند، که اگر نیایند، دیگر هیچگاه فرصتی برای تکرار نخواهد بود، و ایران آنها را نخواهد بخشید، چرا که این آخرین فرصت است.
تنها نکته مهمی که باقی می ماند، اینست که هاشمی و خاتمی، روحانی و عارف را قبول و باور نداشته و در آنان توانایی رئیس جمهور شدن را ندیده باشند.

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا