نامه وارده به یزدفردا :یک سئوال ذهن من جوان بی تجربه را به خود مشغول کرده و نمی دانم که چر بسياري از كارمندان و کارگران منتظرند تا بيست و پنج سال خدمتشان تمام شود و بلافاصله زودتر از موعد تقاضاي بازنشستگي كنندو عطای کار را به غر و لند خانه نشینی و بیگاری و یا کار در شرکت های خصوصی با حقوقی کمتر از یک کارگر ساده ببخشند و خدا ا شاکر باشند که نجات پیدا کرده اند و روز ی یک لقمه بخورند و یک لقمه هم صدقه دهند تا دعای خیرش به قانون گذارانی برسد که قانون بازنشستگی پیش از موعد را تصویب کرده اند!!!
ولي در مقابل ماشاءلله مديران زیادی را می بینیم که سي سال خدمتشان تمام شده و آنرا پنج سال ديگر تمديد مي كنند ؟!! و در حاليكه سي و پنج سالشان هم رو به پايان است چنان به اين صندلي چسبيده اند كه انگار شش دانگ سندش به اسمشان است !
باز هم از دلشان نمي آيد از آن دل بكنند ؟؟!!و تازه که دل هم بکنند دوباره در ادارات و سازمان های شبهه دولتی مشغول به کار شده با حقوق چند برابر قبل ؟؟
اگر کمی دقت کرده باشید در همین یزد خودما شرکت های زیادی که با واسطه یا بی واسطه زیر نظر دولت هستند و زمانی که وارد آن می شوید چشمتان به جمال تمام کسانی که گمشان کرده اید روشن می شود و کاش به همین هم قانع بودند آقازاده ها هم در کنارشان کارآموزی کرده و مشغول به کارند ؟؟
از اقای استاندار محترم یزد درخواست داریم به شرکت های زیر مجموعه استانداری بروند و ببینند این شغل هایی که توسط کارمندان سابقشان اشغال شده است با حقوقی بالاتر از زمان شاغلی بر چه اساس و عدالتی توزیع شده است؟
آیا همه مسئولین خود را برابر جوان بی کاری که به دلیل بی کاری سرخورده می شوند می دانند یا نه ؟