زمان : 10 Dey 1393 - 16:05
شناسه : 98033
بازدید : 4902
برائت عظیم برائت عظیم حجت الاسلام مهدوی مهدوی نژاد

نوشتار پیش رو بر اساس سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین مهدی مهدوی نژاد درباره موضوع برائت، تنظیم و تدوین شده است. این سخنرانی به مناسبت ایام ماه ربیع الاول، ماه سروراهل بیت (علیهم السلام) و با نگاه آسیب شناسانه به نحوه ابراز دشمنی و تبرّی نسبت به مخالفین مذهب حقّه تشیع در جمع تعدادی از خدام هیئتهای مذهبی یزد ایراد گردیده است.


برائت عظیم

اول؛ برائت از غیرخدا

پذیرفتن ولایت الهی مستلزم انکار ولایت شیطان و طاغوت است. انسان نمی تواند در حالی که تحت ولایت شیطان است تحت ولایت خداوند هم باشد این دو با هم جمع ناشدنی است. اما خروج از ولایت غیر خدا و اعلان بی زاری از غیر خداست که انسان را آماده پذیرفتن ولایت الله می کند.

شما شریفترین ذکر توحیدی عالم یعنی « لا اله الا الله» را ببینید . خالص ترین ذکری که محض بندگی است که یعنی در بیان آن نیاز به حرکت دادن لبهایتان هم ندارید، ابتدا حرف از نفی و ردّ و تبرّی از غیر خداست، اول برائت از غیر خدا و بعد پذیرفتن ولایت الهی.

آیا این معنا دارد که شما ولایت خدایان متعدّدی را پذیرفته باشید و ولایت الله را هم در کنار آن؟

انسان زیر بار ولایت کسی است که « اله » اوست، کسی که دنیا و زن و فرزند و مال و هر چه غیر خداست بر او خدایی می کند، الله نمی تواند خداوند و ولیّ او باشد لذا اول قدم در اسلام برائت از غیر خداست و پس از آن اعلان پذیرش ولایت الهی.

 

دوم؛هردوباهم

حتی در مسئله ولایت انبیاء و اولیاء الهی نیز همین گونه است؛ یعنی ولایتمداری بدون برائت از دشمنان یک ارادت ناقص و منحرف تلقی شده است لذا شما در بیان ادعیه می بینید سلم و حرب که از مظاهر تولّی و تبرّی است در کنار هم   آمده اند و در قرآن کریم نیز شدت و رحمت با هم به مؤمنان سفارش شده است.

ضرورت همیاری این دو فن دینی روشن و غیر قابل انکار است به همین دلیل نمی شود دم از اسلام و انقلاب و شهداء و امام زمان(عج) زد ولی حرفی  از دشمنی با کفار و منافقان و استکبار مثل آمریکا و اسرائیل و بقیه نزد.

شخصی آمد نزد حضرت علی بن موسی الرضا(ع) و عرض کرد که آقا فلانی از ارادتمندان شماست و بسیار به شما اعتقاد دارد و ابراز محبت می کند. حضرت فرمودند با دشمنان ما چگونه است؟ گفت حرفی نمی زند و کار به این مسایل ندارد حضرت فرمودند پس او راست نمی گوید.

در گفتار دیگری حضرت رضا(ع) فرمودند : شیعیان ما کسانی هستند که تسلیم فرمان ما بوده و گفتار ما را می پذیرند و عمل می کنند و با دشمنان ما مخالفند پس هر کس چنین نباشد از ما نیست.

پس همانگونه که انسان مؤمن باید ابراز محبت و ولایت کند باید ابرازدشمنی و برائت هم داشته باشد چرا که این دو در کنار هم ایمان را کامل می کند و نیز تفاوت بین اهل ایمان و کفر، در همان نوع ولایت پذیری آنهاست، همان طور که قرآن فرموده است:

الله ولی الذین آمنوا ...

والذین کفروا اولیائهم الطاغوت ...

تولّی و تبرّی را می توان نشانه دوستی و کمال اعتقاد شیعه دانست، که یکی بدون دیگری در منطق اسلام ناب فاقد ارزش است.

و در نهایت؛

تولّی یعنی پذیرش حکومت خدا و اولیاء خدا و سرپرستی آنها در همه امور و اعلان ارادت و محبت به آنهاست و تبرّی یعنی جدا کردن مرز خود از غیر خدا و بریدن و بیزاری از غیر خدا و اولیاء الهی است

 

چگونه تولّی

در ضرورتِ اصل تولّی و اعلان دوستی تردیدی نیست اما آنچه باید مورد توجه قرار بگیرد این است که:

آیا ما مجاز هستیم هر گونه که خواستیم ابراز محبت کنیم؟

آیا در شیوه های بروز و ظهور دوستی مطلقا آزاد هستیم؟

آیا نشان دادن علاقه خود به هر قیمتی درست است یا نه محدوده هایی وجود دارد؟

پاسخ:

اهل بیت(ع) حودی را تعیین فرموده اند که مؤمنان ولایتمدار باید در این محدوده ها عمل نمایند.

 

اول؛ غُلُو نباشد.

یعنی زیاده گویی ، بالا بردن شأن اهل بیت(ع) تا آنجا که مرزهای بین خدا و آنها برداشته شود مثلا نعوذ بالله کسی امیرالمؤمنین (ع) را خدا   می داند. امام حسین(ع) مقامش برای ما درک نشدنی است ولی خدا نیست، بنده خداست. سایر معصومین(علیهم السلام) هم همین طور. خودشان فرموده اند : نزّلونا عن الربوبیه و قولوا فینا ما شئتم .

ما را از مقام ربوبیت و خدایی پایین بیاورید بعد هر چه درباره ما بگویید درست است.

حالا یک عده ای متأسفانه عبارتهایی به کار می برند و در اشعارشان اصرار دارند که کار را به الوهیت آل الله بکشانند این البته کار برنامه ریزی شده دشمنان اهل بیت(ع) است که عده ای از دوستان و محبین بی اطلاع هم آن را تکرار می کنند. نباید فضای معرفتی مجالس ما ممزوج با انحرافات شود چرا که به خاطر برانگیختگی عواطف پاک در اینگونه محافل ممکن است این انحرافات بصورت یک عقیده در نوجوان و جوان ما بروز و ظهور پیدا کند یا ازآن طرف عده ای را رمیده و دین گریز کند.

بهره دشمن هم از این افراطی گری ها به جای خود باقی است. بزرگ کردن این بخش و تبلیغات روی آن و ایجاد اخلاف بین المذاهبی که سیاست جدّی دشمنان اسلام است در دستور کار استکبار است، لذا امیرالمؤمنین علی (ع) فرمودند: دو دسته کمر من را شکستند یکی مؤمن غلو کننده که  من را خدا می داند ویکی مبغضٌ قال یعنی دشمنی که ابراز دشمنی می کند، هتک می کند و نعوذ بالله من را کافر می داند

در همین رابطه مقام معظم رهبری نکته ای دارند:

 

دوم : کمتر از حد و پایین تراز شأن اهل بیت (عنباشد.

حضرات معصومین دارای شأن و مراتبی هستند که در صورتی که از آن جایگاه پایین تر معرفی شوند دیگر جنبه اسوه و رهبری را نخواهند داشت و مردم کلام و امر آنها را مطاع نخواهند دانست و این سبب انحراف مردم و جامعه از صراط مستقیم خواهد شد.

جایگاه عصمت، ولایت و امامت و تنها را ه سعادت متعلق به اهل بیت(ع) است.

حتی علم از غیر طریق اهل بیت(ع) هم ضلالت است.

بعضی از به اصطلاح کسانی که خودشان را عالم دینی هم می دانند سعی کردند که اهل بیت(ع) را مثل سایر منابع و مؤاخذ علم مطرح کنند و گفتند اهل بیت(ع) مرجع انحصاری مراجعات ما نیستند بلکه یکی از مَراجع و بهترین مراجع ما در مبانی هستند. خوب این یعنی پایین آوردن رتبه اهل بیت (ع) و کمتر از حدّ معرف کردن آنها.

نمی شود گفت عقل یک مرجع است و ائمه معصومین (ع) هم یکی. شأن اینها یکی نیست.

اتفاقا امروزه رسانه های استکباری سعی دارند با طرح شبهات فراوان و سطحی نشان دادن رفتارهای دینی مردم، این باورها را از رتبه اعتقاد، به رفتارهای سنتی و و فردی و یا رفتارهای عرفی و عادتی تنزّل دهند و از این رهگذر شأن دین و اولیاء الهی را در منظر مردم مؤمن از تقدّس و اقتدا بیاندازند.

 

سوم؛ حرام نباشد.

ابراز محبت و ارادت و تولّی نباید از راه حرام و با رفتارهای حرام انجام شود.

مثلا می گویند فلان خواننده آن طرف آب را شنیده اید درباره حضرت علی(ع) چه ترانه زیبایی خوانده است؟ خب غلط کرده که خوانده است . مگر به هر وسیله ای می شود به هدف رسید. چرا ما باید گاهی وقتها اینقدر ساده باشیم که نفهمیم برای آلوده کردن ما، منحرفین نقشه دارند، نقشه دارند که زهر ماری قاطی شهد شیرین عقاید ما کنند و از محبت ما سوء استفاده کنند تا شاید ما هم آلوده شویم. باید مواظب بود. هر آهنگی صلاحیت ندارد که محتوای پاک معرفت را در خود جا دهد. هر شخص فاسق و آلوده ای نمی تواند برای ما نقش یک مروج و مبلغ معارف دینی را داشته باشد. گاهی هم این رفتارها به خاطر جهالت های بعضی از ماست. نمی شود در ایام ولادت ائمه معصومین(ع) بویژه نیمه شعبان یا حتی در جشنهای ملی به اسم شادی، با آوازهای حرام و آهنگهای حرام و یا خدای نکرده حرکات دور از شأن اولیاء خدا، ابراز شادی کرد. اینها دل اولیاء الهی را به درد می آورد و غضب خداوند را بر می انگیزد.

حتی با برخی کلمات سبک و سخیف هم نباید عادت به اظهار ارادت کرد. عاشقی آدابی دارد، بندگی ادابی دارد، اطاعت هم آدابی دارد و تولّی حد و مرزی در بروز و ظهور دارد.

آیا با پا گذاشتن روی خطوط قرمزی که شرع مشخص کرده است می شود خود را اهل تولّی دانست و گفت که یک شب رفع القم است؟ اینکه شما یک شب و روزی داشته باشید که هر کار انجام دهید حلال باشد این از کجا آمده است؟ تمامی مراجع بزرگوار تقلید فرموده اند: روایتی بنام رفع القلم نداریم که شما حق داشته باشید به خاطر حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (س) یا یکی از معصومین آن طور اظهار شادی و تولّی کنید.

 

چگونه تبرّی؟

نبایدها

سئوال بعدی این است؛ حال که برای تولّی حد و مرز داریم و محبت خود را به هر شکلی نمی توانیم ابراز کنیم آیا در برائت و دشمنی خود آزادیم تا هر گونه که خواستیم عمل کنیم؟

الآن متأسفانه جریان خطرناکی بوجود آمده است، بروید بعضی سایت ها و وبلاگ ها را ببینید دارند سنگ از دست رفتن سنّت ها را به سینه       می زنند و دم از برائت علیه دشمنان اهل بیت می زنند و بعضی با پیامک لعن و فحاشی می کنند. جالب اینجاست همین ها که حالا کاسه داغ تر از آش شده اند در هشت سال دوران اصلاحات در این مملکت هر جنایتی اتفاق افتاد سکوت کردند. به خدا و قرآن توهین شد، به امام حسن (ع) توهین شد. به پیامبر(ص)، امام زمان(عج) و همه مقدسات توهین شد، کاریکاتور علماء را کشیدند، احکام الهی را مسخره کردند، اینها هیچ حرفی نزدند، وا اسلاما نگفتند، تبرّی نشان ندادند دفاعی نکردند، پولی خرج نکردند، اما حالا سنت ها دارد محجور می شود ولایت اهل بیت در خطر افتاده! اینها بو نمی دهد؟ گاهی وقتها بعضی متدیّنین ما هم تحلیل درستی ندارند و با این تفکر همراهی می کنند. باید هوشیار بود.

درباره برائت هم در آیات و ورایات ما شرایط وحدودی تعیین شده است.

قدرت فهم دین و توان اصلی و فرعی کردن مسایل و دخالت دادن عنصر زمان در تحلیل وقایع و فهم روایات کار هر کسی نیست و کار کارشناسان دینی است لذا در این مسئله هم نیاز به نظرات تخصصی و عمیق است، نه برداشت های سطحی و عرفی.

 شما وقتی بررسی بفرمایید و نظارت علماء برجسته آگاه به زمان را دقت کنید همین را در می یابید که در معارف ما شرایط و حدودی قرار داده شده است.

سه حد را می توان در مسئله برائت مخصوصا در مقوله اختلافات بین شیعه و سنی بیان کرد.

اول؛ صریح نباشد،علنی وبا نام نباشد

دوم؛ موجب مقابله به مثل و توهین به مقدساتمان نشود.

سوم؛ فحاشی نباشد

به این روایت توجه بفرمایید.

ابراهیم ابن ابی محمود به امام رضا(ع) عرض کرد یابن رسول الله(ص) درباره فضایل شما روایات عجیب و غریبی آمده است یک دسته از روایات شما را بالا برده است و یک دسته از روایات هم شما را پایین آورده است آنقدر که پیش پایتان را هم نمی بینید. تکلیف ما چیست؟ کدام را قبول کنیم؟ حضرت به نقل از تمامی اجدادشان فرمودند که رسول خدا(ص) فرمودند: هر کس به سخن کسی گوش فرا دهد در حقیقت او را عبادت کرده است به این معنا که اگر آن سخن گو سخن خدا را می گوید آن کس که می شنود در حال عبادت خداست و اگر حرف از شیطان می زند، مستمع، عبادت کننده شیطان است.

بعد فرمودند: مخالفین ما سه نوع خبر درباره فضایل ما جعل کرده اند


اول غلوّ و زیادهگویی در حق ما - دوم کوتاهی در حق ما - سوم تصریح به بدیهای دشمنان ما و دشنام به آنها.

فرمودند: وقتی مردم اخبار غلوّ درباره ما را می شنوند ما را تکفیر می کنند و می گویند شیعه قائل به ربوبیت ائمه خود می باشد و وقتی که ما را کوتاهتر از حدّ توصیف می کنند، مردم ما ار در ردیف بقیه می بینند و به این معتقد می شوند و با این کار ما از شأنی که داریم پایین تر می آورند و هنگامی که دشنام دادن به دشمنان مارا می شنوند ما را دشنام می دهند.

بعد حضرت به آیه ای از قرآن اشاره فرمودندکه :

وَلاتَسُبّواالذّین یَدعُون مِن دُونِ الله فَیَسُبّو الله عَدُواً بِغَیرِ عِلم

« شما مؤمنان به آنهایی که غیر خدا را می خوانند دشنام ندهید تا مبادا آنها از روی جهالت و دشمنی خدا را دشنام دهند. »

ببینید عزیزان، اگر کسی این کار را بکند در توهین به امرالمؤمنین (ع) شریک شده است، اگر فحشی دادی او هم فحش می دهد و قداست امام شکسته می شود.

نقل می کنند امام صادق (ع) در مسجد نشسته بودند یکی از شیعیان ایشان شروع کرد به دشنام دادن به دشمنان اهل بیت(ع). حضرت فرمودند: او را چه شده است؟ خدا لعنتش کند با این کار متعرض ما     می شود.

همین جا به یک واقعه دیگری توجه کنید که خیلی دقیق است.

مرحوم سید عبدالحسین طیب صاحب تفسیر اطیب البیان این قصه را نقل می کند.

« شخصی از اصحاب حضرت علی را مار گزید به نزد حضرت آمد حضرت فرمودند: می دانی چرا تو را مار گزید؟ گفت نه آقا. حضرت فرمودند که تو در نزد کسی نشسته بودی که از دشمنان ما بود، آدم مبغض کینه دار بی انصافی بود. هر چقدر با او بحث کردی قانع نشد در آن حال قنبر غلام من وارد شد تو از جا بلند شدی و بیش از حد به قنبر احترام گذاشتی. او پرسید این کیست که اینقدر احترامش میکنی؟ تو گفتی این قنبر غلام مولایم امیرالمؤمنین است. به واسطه این کارِ تو او قنبر را آزار داد و در صدد توهین به من برآمد. بعد حضرت فرمودند: ای کاش ابناء نوع ما    می فهمیدند که در چه جنایاتی شرکت دارند و الله الحافظ.

بنده در حرم مطهر حضرت اباعبدالله الحسین, روبروی ایوان حضرت ایستاده بودم یک عده ای را دیدم که وارد شدند، قمه زده بودند، بعضی قلاده به گردن بسته بودند صدای پارس سگ در می آوردند، بعد هم که سینه زنی تمام شد شروع کردند به لعن کردن با اسم ! کجا؟ در کانون ملتهب اختلافات فرقه ای شیعه و سنی.

به نظر شما دل اباعبدالله الحسین (ع) از این کارها خون نمی شود؟

این لعن در مجالس که اسم می برند خیلی کار غلطی است. من سالهای قبل هم گفتم که این کاری که باعث می شود متقابلاً به مقدسات شیعه توهین شود چه ارزشی دارد؟ یا صدا و تصویر آن به دست دیگران بیفتد و بعد حکم مهدور الدم بودن شیعه را صادر کنند این چه برائتی است؟ امروزه گوشه پنهانی وجود ندارد و مخفی کاری نمی شود کرد. چه کسی از این درگیری بین شیعه و سنی سود می برد؟ شیعه ؟ سنی ؟ یا دشمنان اسلام؟

ثانیاً آیا امیرالمؤمنین (ع) بالاتر است یا آن ...؟

مگر قابل مقایسه است اصلاً؟ توهین به یک کسی بکنید و بعد باعث شوید که به خیر البشر اهانت شود؟ این عاقلانه است؟ منصفانه است؟

 

بایدها

حال که درباره برائت نگاه دقیق تری پیدا کردیم سئوال اینجاست که بالاخره برائت و دشمنی و لعن باید باشد یا نه؟ به این تقسیم بندی که عرض می کنیم توجه بفرمایید:

می توان برائت را به دو بخش تقسیم کرد:

الفبرائت لسانی

ببرائت عملی

برائت لسانی خودش دو حالت دارد؛ یا علنی است یا مخفی

برائت و لعن لسانی را می توانید مخفی بگویید. همانگونه که ائمه ما علیهم السلام بعد از نمازها یا در مواقع دیگر لعن می کردند، روی منبر که لعن نمی کردند، همه را جمع نمی کردند و رسماً لعن کنند. تسبیح را دست بگیر و ثوابش را ببر.

روایت هم هست که هیچ ذکری ثوابش بالاتر از صلوات نیست الا لعن بر دشمنان ما که ثوابش از صلوات هم بیشتر است.

اما برائت عملی که این بالاترین نوع برائت است یعنی تلاش برای غلبه حق بر باطل و غلبه تفکر ناب شیعی بر همه جهان از راههای صحیح و هوشمندانه مثل تشکیل حکومت جمهوری اسلامی ایران که مبتنی بر حاکمیت و لایت فقیه است و به نظر شما این بالاترین نوع برائت نبود که اتفاق افتاد؟ اسم این را می توانید بگذارید برائت عظیم.

آیا دشمنان اسلام ناب کاری جز این کردند که حکومت را در اختیار گرفتند و تفکرات خود را نهادینه کردند؟بنابراین بالاترین برائت چیست؟ آیا بهترین روش احقاق حق و تبرّی از باطل، تلاش برای تحقق حاکمیت حقه نیست؟ لذا به همین دلیل است که حضرت امام (ره) می فرمودند تضعیف نظام حرام است و حفظ نظام از نماز واجب تر و بالاتر است.

زیرا همه احکام و همه دین در  سایه حکومت اسلام ناب است که احیاء و حفظ می شود.

حالا به نظر شما درست است که یک عده ای راه بیفتند و با برائت لسانی و طعن و لعن بین مسلمانان اخلاف افکنی کنند و با این کار سطحی یک جریان عظیم و جهانی را خراب کنند؟ جریانی که در آن طرف حزب الله لبنان را بوجود آورده، کنارش مردم فلسطین را به حرکت وا داشته، و سایر کشورهای عربی مثل تونس و مصر و غره که کسی گمان هم نمی کرد حرکتی بکنند به راه انداخته، این جرئتها از کجا پیدا شده؟ الگوی اینها، شعارهای اینها، چه رنگ و بویی دارد؟ آیا شما از دل این انقلاب و حرکتها بوی انقلاب ایران و مدل تفکر شیعی را استشمام نمی کنید؟ هر چند مردمان آنجا شیعه نباشند. این یعنی موفقیت. این یعنی الگو شدن شیعه. این یعنی جریان غلبه تفکر اسلام ناب بر همه مکاتب و مذاهب در دنیا. این چیز کمی است؟

آیا این درست است که با کارهای سطحی، این دست آورد بزرگ را تهدید کنیم؟ یا سرعت آن را کند کنیم؟

امروز جریانات و احزاب انقلابی این کشورها که از برادران اهل سنت هستند رهبر شما را با نام امام خامنه ای یاد می کنند و آرزو دارند که ای کاش رهبری مثل ایشان داشتند.

فکر می کنم به قول سهراب :

چشمها را باید شست جور دیگر باید دید.

و قرآن هم می فرماید : عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم: بعضی چیزها که شما را خوشایند نیست برای شما خیر است.

در همین زمینه به دیدگاههای حضرت امام (ره) و حضرت آقا توجه بفرمایید؛

حضرت امام خمینی:بر جمیع سخنرانان چه در محیط های باز و چه بسته و تمام نویسندگان حتمی و شرعی است که حتی بطوراشاره و کنایه از گفتار و نوشته های اختلاف انگیز اجتناب نمایند که امروز اختلاف برایامت اسلامی سم کشنده اس و باید بدانند که ایجاد اختلاف در محیط خاص جز تبعیت از نفس عمّاره و شیطان درونی و خدمت به ابر قدرتها خصوصا آمریکای جهان خوار نیست و از منکرات بزرگی است که شیطان به اسم اسلام بر زبان و قلم ها جاری می کند و باید بدانند که انقلاب الامی تاب تحمل آن را ندارد و متخلف را مجازات خواهد کرد. دادستان کل کشور موظف است تا به این طریقه ی خطرناک خاتمه دهد سخنرانی های سالم و سازنده در محیطی های سالم و غیر متشنج برای ایجاد وحدت و تفاهم و جلوگیری از اختلاف و تشنج مفید و مورد رضای خداست.

( صحیفه نور ج 14 ص 157)

 

حضرت امام خامنه ای: انسجام اسلامی یعنی عصیبت های بین المللی مسلمانان نباید تحریک شود، شما نباید کاری کنید که عصیبت آن مسلمان غیر شیعه علیه شما تحریک شود. او هم متقابلا نباید کاری کند ه غیرت و عصیبت شما را علیه خودش تحریک کند دشمنان اسلام همین را می خواهند . کاری نند که عصیبت های شیعه و سنی را زنده کند، به آنها تفهیم کنید که این ها شیعه اند، این ها صحابه را سبّ می کنند،اینها مقدّسین شما را چنین و چنان می کنند و جدایی بیاندازند، آن ها این را می خواهند منادی وحدت شیعه و سنی از اول که این فکرها پیدا شده این چیزها مورد نظر بوده. یک عده ای چرا نمی فهمند؟ امام بزرگوار ما که منادی اتحاد بین مسلمین بود، از همه این هایی که مدعی هستند ولایتش و اعتقادش و ارادتش و عشقش به ائمه(علیهم السلام) بیشتر بود. او بهتر می فهمید ولایت را را یا فلان آدم عامی که حالا به اسم ولایت کارهای خلاف می کند حرفهای بی ربط می زند در مجالس عام و خاص؟  وحدت را حفظ کنید. اگر دیدید در جامعه بین شمار کسانی هستند که عکس این رفتار می کنند آنها را طردشان کنید، مخالفت خودتان را به آن ها ابراز و اعلام کنید این ها ضرر می  زند ، ضربه می زنند ، ضربه ای به الام می زنند ، ضربه ای به تشیع می زنند و ضربه ای به جامعه اسلامی می زنند.

حضرت امام خامنه ای: بعضی ها بنام شادی کردن دل فاطمه زهرا(س) این روزها و در این دوران ما کاری می کنند که انقلاب ما را که محصول مجاهدت فاطمه ی زهرا(س) است در دنیا لعن کنند. می فهمید چه می گویم؟ بهترنی وسیله ای که دشمنان بزرگ انقلاب پیدا کرده اند برای اینکه نگاذارند انقلاب به کشورهای اسلامی برود، می دانید چه بود؟ گفتند : این انقلاب ، اسلامی نیست ، گفتند این ها دشمن شما ، چند صد میلیون مسلمان هستند. امام بزرگوارمان ایستاد و گفت : این انقلاب اسلامی است. شیعه و سنی در کنار هم اند پهلوی هم اند. اگر امروز کسی کاری کند که آن دشمن انقلاب ، آن مأامور سیای امریکا آن مأمور اتخبارات کشورهای مزدور آمریکا وسیله ای پیدا کند ، دلیلی  پیدا کند ، نواری پیدا کند ، ببرد آین جا و آن جا بگذارد ، بگوید: کشوری که شما می خواهید انقلابش را قبول کنید این است. می دانید چه فاجعه ای اتفاق می افتد؟ بعضی ها دارند به نام فاطمه ی زهرا( س) این کار را می کنند در حالی که فاطمه ی زهرا( س) راضی نیست. این همه زحمت برای انقلاب کشیده شد. آن مرد الهی آن وارث واقعی فاطمه ی زهرا( س) درزمان ما آن همه زحمت کشید ، این جوان های پاک ما این جور رفتند خونهایشان را ریختند ما انقلاب را بتوانند عالمگیر کنند آن وقت یک نفری که معلوم نیست تحت تأثیر کدام محرکی واقع شده به نام شاد کردن دل فاطمه زهرا(س) کاری بکند که دل دشمنان حضرت فاطمه (س) را شاد کند.

تیر خلاص : راه درست چیست ؟ چند کلام به اختصار:

اوّل : شناخت حق و باطل

( دیدار با مداحان 14/4/86) 

 

 

 سوال:آیا مسئله رفع القلم و جشنهای نهم ربیع مورد تأیید است یا خیر؟

جواب: طبق فتاوای مراجع عظام تقلید حدیثی با این عنوان واقعیت ندارد در همین رابطه نظرات تعدادی از آیات عظام را تقدیم می کنیم.

 

سوال: درباره حکم برپایی و شرکت در مجالس نهم ربیع با عنوان عیدالزّهرا با صورتی که مرسوم بوده و نیز حدیث رفع القلم می باشد:

پاسخ ها:

هر گونه گفتار یا کردار و رفتاری که در زمان حاضر سوژه و بهانه به دست دشمن بدهد ویا موجب اختلاف و تفرقه بین مسلمین شود شرعا حرام اکید است. موفق و مؤید باشید.

        چیزی به عنوان رفع قلم در روز به خصوصی نداریم و مسلمانان باید از تفرقه بپرهیزند و از هر چیزی که موجب وهن مذهب می باشد جدا اجتناب نمایند.

روایتی با عنوان رفع قلم در آن ایام مخصوص در منابع معتبر نداریم و ثانیا: بر فرض چنین باشد که نیست مخالف کتاب و سنت است و چنین روایتی قابل پذیرفتن نیست و حرام و گناره در هیچ زمانی مجاز نیست هم چنین سخنان ورکیک و کارهای زشت دیگر . و ثالثنا : تولّی و تبرّی راههای صحیحی دارد نه این راههای خلاف.

              تقیه از اوجب واجبات است و محافظه کاری کامل در مواردی که معرضیت احتمالی خلاف تقیه دارد لازم می باشد.

مخصِصّی برای دلیل معصیت نیست و توسعه در امهال توبه محتمل است.

معمولا در مراسم عیدالزهرا(س) کف زدن ، پایکوبی ، رقص و ... و حتی اموری که جمیع فقها ، صریحا فتوی به حرمتش دارند را مستند به حدیث رفع القلم می دانند. آیا این حدیث سندا صحیح است؟ و اگر بالفرض روایت صحیحه باشد معنای حدیث چیست و ازآن چه برداشت می شود؟

پاسخ: روایت مزبور صحیح نیست و فرقی بین ایام نیست و معصیت معصیت است ، والله العالم.

حدیث رفع القلم صحیح نیست، بلکه هر مسلمانی موظف به انجام واجبات دینی بوده و فرقی در ایام سال نسبت به آن وجود ندارد، و انجام اعمالی که موجب تفرقه مسلمین یا وهن شیعه شود جایز نیست.

 

همانطور که بزرگان فرموده اند، هر گونه عملی که منشأ شدت خصومت و اصرار به مال و جان و عرض شیعیان باشد ممنوع است و موجب مشارکت در گناه هتک حرمت شیعیان می شود. از خدای متعال مسألت داریم اسلام و تشیع را از شرّ جاهلان حفظ فرماید.

 

 سوال:آیا برخی مأثورات مثل زیارت عاشورا که پر از  لعن و برائت است یا خواندن روضه حضرت زهرا(س) و تشریح وقایع آن باعث اختلاف و لطمه به وحدت نمی شود؟

جواب: در بحث های گذشته اشاره کردیم که یکی از شرایط برائت عدم تصریح است یعنی علناً و با اسم نباید باشد و شما  می بینید که در زیارت عاشورا آن کسانی که با اسم لعن شده اند قاتلین اباعبدالله الحسین(ع) هستند که بر سر خبائث و ملعون بودنشان اختلافی نیست و دیگران را بدون ذکر اسم لعن می کند که همین عدم تصریح دارای حکمت و اشاراتی است و خود جلوگیری از رویارویی و اختلاف است. پس زیارت عاشورا نه تنها ایرادی ندارد بلکه یکی از شعارها و معارف بلند شیعه در زمینه تولّی و تبرّی است و باید زنده بماند.

اما برای پاسخ به قسمت دوم سئوال توجه شما را به یکی از وقایع تاریخی صدر اسلام جلب می کنم.

در جنگ صفین عمروبن عدی با یک نفر دیگر ایستاده بودند فحش می دادند به شامیان یعنی سربازان لشکر معاویه. حضرت فرمودند: من برای شما نمی پسندم که آنها را لعن و ناسزا بگویید که ایشان نیز چنین کنند چه بهتر است که اعمال ناشایست آنان را یاد کنید و بگویید سیره زشت آنان چنین و چنان است. این بهترین بیان و استدلال است. حضرت در ادامه سخنان خود با توجه به آمیختگی حق و باطل و جهالت پیروان معاویه به یاران خویش چنین می فرماید: چه بهتر است که به جای لعن و ناسزا آنها را دعا کنیدو از خداوند بخواهید که از گمراهی نجاتشان دهد و فرمودند این برای شما نزد من بهتر  و نیکوتر است.

با توجه به این نقل، روضه خوانی اگر همراه با ناسزا و تحریک مذهبی نباشد در حقیقت بیان وقایع و رفتارهای صدر اسلام است وقایعی که بصورت مستند در کتب معتبره اهل سنت نیز ثبت شده است پس چیزی است که قابل استفاده است قابل بیان است. و اساساً آنچه مورد بحث است ناسزا گویی و لعن و تحریک مخالفین از این راه است و گرنه نقل مستندات و حتی مباحثه علمی در اثبات آنها ایرادی ندارد و روضه نیز در حقیقت بیان حقایق تاریخی است لذا شما مشاهده می کنید مقام معظم رهبری که خود منادی و مدافع اصلی وحدت بین شیعه و سنی هستند ایام فاطمیه را اقامه عزا می نمایند. لذا ما از رفتارهایی منع شده ایم که غیر منطقی و غیر عقلایی باشد چرا که اینگونه رفتارها فضا را برای پذیرش حق نا امن میکند، ولی بیان حقایق بصورت غیر متعصبانه می تواند حتی مخالفان را هم به اندیشه وا دارد به همین دلیل است که استکبار هیچ گاه شیعه و سنّی را تشویق به مباحثه و بیان حقایق نمی کند چون می داند نتیجه آن در نهایت یک دستی و یکپارچگی می شود ولی تا می تواند به اخلافات قومی و مذهبی از طریق توهین و لعن و ناسزا و تشویق به این کارها دامن می زند و بعد از این رهگذر نهایت بهره را می برد.

 به امید روزی که حاکمان و ساکنان روی زمین همه از اهل ولایتِ اهل بیت(ع) باشند

 والسَّلامُ عَلی مَنِ اتَّبعَ الهُدی

 

 

منبع:دارالذکر