سخنانی که با مرگ ، در مجمع تشخیص ناتمام ماند :متن سخنان خواندنی مرحوم آیت الله توسلی (انتخابات مجلس هشتم 213)
درگذشت آيت الله توسلي در جلسه مجمع تشخيص مصلحت نظام و در حين سخنراني اعتراضي خود، يكي از اتفاقات نادر در تاريخ انقلاب به شمار ميرود. متن زير نطق كامل ايشان در جلسه شنبه 26 بهمنماه مجمع تشخيص مصلحت نظام است كه عينا از نوار پياده شده است .به گزارش فرارو به نقل از نوروز، اين متن در حاشيه مراسم تشييع وی پخش گرديد.
متن كامل اين سخنان به شرح زير است:
آقاي توسلي – ايستادند در مقابل دشمنان خارجي كه اين چنين به انقلاب اسلامي وفادار هستند و حضرت امام(ره) كه فرمودند: «جانم فداي تك تك اين ملت.» امام(ره) اين ملت را شناخت و با عرض تسليت به پيشگاه مقام معظم رهبري و ملت عزيز لبنان و حزب الله ، در رابطه با شهادت عماد مغنيه و با تاسف از اينكه در ايام دهه فجر(كه از روز ورود حضرت امام (ره) تا 22 بهمن، روز خوشحالي ملت ايران و همه به ياد امام (ره) بودند.) جاي تاسف است كه در چنين ايامي به بيت رفيع حضرت امام (ره) آن طور اهانتها و تهمتها و دروغ پردازيهايي شد كه حتي راديوهاي بيگانه همه كلمات اين سايت را نقل كردند. همانطور كه حضرتعالي فرموديد ما نميدانيم كه چه كسي هست. اما متوجه ميشويم كه يك دستي در كار است كه بيت امام (ره) و شخصيتهای مبارز اسلام را كه به انقلاب دلبستگي داشتند، آنها را از صحنه خارج كنند.
آقاي حاج حسن آقاي خميني، دو تا مطلب ذكر كرد. كه حالا منشاء آن هم، من يك خوابي كه ايشان ديده بودند بگويم حدود دو ماه قبل، بعضي از بزرگان اطلاع دارند، ايشان گفتند كه من خواب ديدم امام(ره) به من فرمودند كه: «حسن من را دارند از اين خانه بيرون ميكنند» گفتم آقا چه كسي شما را از اين خانه بيرون ميكند. باز خواب ديدم دوباره كه امام(ره) فرمودند: «حسن من را دارند از اين خانه بيرون ميكنند.» تا سه مرتبه من اين خواب را ديدم. البته من نميگويم كه خواب حجت است، اما گاهي خوابهايي است كه انسان از آنها چيزهايي را متوجه ميشود. من در كلمات حضرت امام(ره) مطالعه كردم و ديدم كه اين پيش بيني را خود امام(ره) كرده است:« در تاريخ 23 آبان 61، اينجانب هيچگاه ميل نداشتم و ندارم كه درباره نزديكان خود سخني بگويم يا دفاعي كنم. لكن علاوه بر آنكه در پيشگاه مقدس حق (جل و علا) مقصر و مجرم هستم و از درگاه متعالش اميد عفو و بخشش دارم و تمام سرمايه ام اعتراف به تقصير و عذر از آن است. و در نزد مسلمان و ملت عزيز نيز اعتراف به قصور، تقصير و از آنان اميد عفو و طلب آمرزش دارم. اما در پيش گروههايي و اشخاصي گناهاني نابخشودني دارم. و احتمال قوي ميدهم كه پس از من براي انتقام جويي از من به بعضي نزديكان و دوستانم تهمت ها كه من آنها را ناروا ميدانم بزنند. و به آتشي كه بايد مرا بسوزانند، آنان را بسوزانند. و احيانا به صورت دفاع از من، انتقام مرا از آنها بگيرند.» اين نامهاي است مفصل از امام(ره).
آقاي هاشمي(رئيس) – اين نامه كجا است؟ آيا اين نامه چاپ شده؟
آقاي توسلي – بله، عين نامه هست. البته اين نامه مفصل است و من قسمتي از آن را خواندم.
آقاي هاشمي(رئيس) – اين در صحيفه نور و اينها هم هست؟
آقاي توسلي – در صحیفه امام (ره) هست، و در وعده ديدار امام (ره) هست. اين نامه در وعده ديدار امام (ره) هست و اين نامه اي است.
آقاي صانعي – در دو سه جا هست.
آقاي توسلي – اين نامه در دو، سه جا هست. شما ببينيد آقاي حاج حسن آقا يك مسئوليتش نگهداري ... ، موسسه تنظيم و نشر آثار امام(ره) مربوط به ايشان است. و اگر او نخواهد، امام(ره) را حفظ كند و كلمات امام(ره) را نگهداري كند، خوب چه كسي بايد بكند؟ حاج حسن آقا يك كسي است كه هم توليت آستانه حرم امام(ره) را دارد و هم مسئول موسسه تنظيم و نشر آثار امام(ره) است. خوب وقتي كه نگاه ميكند و ميبيند كه كلمات امام(ره) دارد طور ديگري معنا ميشود.
اين وصيت نامه امام(ره) است در بند (ل) وصيت نامه: وصيت برادرانه من در اين آخرين قدمهاي آخرين عمر بر قواي مسلح به طور عموم، آن است كه: اي عزيزان كه به اسلام عشق ميورزيد، بيدار باشيد و هوشيار. وصيت اكيد من به قواي مسلح آن است كه از مقررات نظام، عدم دخول در احزاب و گروهها و جبههها است، به آن عمل نماييد و قواي مسلح، چه نظامي و انتظامي و پاسدار و بسيج و غير اينها، درهيچ حزب و گروهي وارد نشده و خود را از بازيهاي سياسي دور نگه دارند. در اين صورت ميتوانند قدرت نظام خود را حفظ كنند.»
امام(ره) در آنجا ميفرمايند: به عنوان دفاع از من، ارزشهاي انقلاب امام(ره) فقط به روضه خواني و سينه زني و اينها نيست. ارزشهاي انقلاب امام(ره) به آن چيزهايي است كه امام(ره) از آنها خون دل ميخورد. شما ببينيد منشور روحانيت امام(ره) در سال 67 است. ميفرمايند كه در 15 خرداد 42، مقابله با گلوله تفنگ و مسلسل شاه نبود كه اگر اينها بود مقابله را آسان مي نمود. بلكه علاوه بر آن گلوله حيله مقدس نمايي، تحجر بود، گلوله زخم زبان و نفاق و دورويي كه هزار بار بيشتر از باروت و سرب، جگر و جان را ميسوخت و ميدريد. عدهاي مقدس نماي واپسگرا، همه چيز را حرام ميدانستند. خون دلي كه پدر پيرتان از اين دسته متحجر خورده است، هرگز از فشارها و سختيها ديگران نخورده است.
امام(ره) آمد ارزشهاي انقلاب را كه بگويد تهمت نزنيد، دروغ نگوييد، ريا نكنيد. من يك روز داشتم ميرفتم در اتفاق، ديدم كه مرحوم حاج احمد آقا، با يكي از دوستان دارند صحبت ميكنند و به ايشان ميگويند كه امروز خدمت امام(ره) نرويد ايشان هر روز خدمت امام(ره) ميرفتند. ايشان گفتند: كه براي چه؟ حاج احمد آقا فرمودند: آيا شما در جايي صحبتي كرديد؟ ايشان گفت: بله، فرمودند كه امام(ره) صحبتهاي شما را گوش كرده، شما در صحبتهايتان ظاهرا يك چيزهايي گفتيد كه مثلا گفتيد امام(ره) خدمت امام زمان(عج) ميرسد. فرياد امام(ره) بلند شد كه:« اين نسبتها چه هست كه به من ميدهند. من هم خودم يك فرد عادي هستم. چرا اين حرفها را به من نسبت ميدهند. اين حرفها چه هست كه نسبت به من ميزنند.» شما خودتان در خاطرتان هست.
آقاي هاشمي(رئيس) – اين مسئله چه بود؟ آيا اين مسئله سري است.
آقاي توسلي – حالا نام ايشان را من چرا ببرم. اگر خواستيد من به طور خصوصي به شما ميگويم.
آقاي هاشمي(رئيس) – حالا در مجمع كه، در حضور آقايان ايرادي ندارد.
آقاي توسلي – عرض شود كه آن چيزي كه شما خودتان ميدانيد، آن سه نفري كه آمدند و ميخواستند بگويند كه ما خدمت امام زمان(عج) ميرسيم، شما واسطه بوديد. دو نفر مرد بودند و يك خانم بود.
آقاي هاشمي(رئيس) – نه يك زن و شوهر بودند.
آقاي توسلي – به هر حال، يك كتاب خطي هم آوردند و بردند خدمت امام(ره) رسيدند و گفتند كه ما خدمت امام زمان(عج) ميرسيم. امام(ره) فرمودند كه من «سه تا سئوال دارم»، اول اينها را از آقا سئوال كنيد و براي من بياوريد، من با شما صحبت ميكنم.
1- حادثه ی ربط حادث به قديم براي من لاينحل مانده است
2- آن چيزي كه من به آن خيلي علاقه دارم چه هست؟
3- و يك چيزي هم گم كردهام كه آن چه هست؟
مقصود امام(ره) از آن گم شده است ...
آقاي هاشمي(رئيس) – ايشان به يك عكسي علاقه مند بودند.
آقاي توسلي – كه مقصود ايشان يكي از ديوان ايشان بود و يكي هم عكس رسول الله كه روبروي امام(ره) در اتاقشان عكس مبارك رسول الله بود. بنا شد كه بروند و خبر بياورند، دو روز آمدند و سر سه راه، به مرحوم حاج احمد آقا، فرمودند كه:« برو ببين كه چه ميگويند».
من متوجه نشدم كه چه چيزي گفتند به مرحوم حاج احمد آقا، كه وقتي برگشت، امام(ره) فرمودند و به ايشان گفت:« شيادها، دست از اين حرفهايتان برداريد و دنبال اين شياديها نرويد.» برنامه امام(ره) اين بود، نميخواستند مردم را با اين حرفها سرگرم كند. و حرف امام (ره) اين بود ....
یزدفردا