اكنون كه ماه ذيحجه رو به پايان است و حج گزاران با اتمام مناسك و اعمال حج سرزمين وحي را به سوي شهر و ديار خويش ترك ميكنند ياد و خاطره غدير آن جريان بزرگ امامت مستمر در ذهن و زبان ميليونها مسلمان زنده و حياتآفرين و اميدبخش است.
به نقل مورخان و عالمان و محدثان بزرگ، پيامبر اكرم (ص) سال دهم هجرت عازم سفر حج گشت و براي اين سفر قصد خود را ميان مردم اعلام كرد مردم بسياري به مدينه آمدند تا به حضرتش اقتدا كنند و اعمال و مناسك حج را از خود رسول ا... بياموزند اين آخرين حج پيامبر بود.
از مدينه در حالي حركت كرد كه زنان و بقيه خاندانش با وي همراه بودند و عموم مهاجران و انصار و قبايل و طوايف بسيار به آن حضرت پيوستند در آن سال مردم مدينه به آبله يا حصبه دچار بودند و اين آسيب عدهاي را از رفتن با پيامبر بازداشته بود. با اين وصف گفته شده 90 هزار تا 124 هزار نفر از مدينه همراه حضرتش بودند عدهاي بيشمار در مكه به اين قافله عظيم پيوستند كه قصد حج داشتند و عده بسياري از يمن همراه امام علي(ع) و ابوموسي آمده بودند تا به محل غديرخم در جحفه رسيد.
اين جا محل جدا شدن راه اهل مدينه و مصر و عراق و يمن از يكديگر بود و به نقل صاحبالغدير آن روز پنجشنبه هجدهم ذيحجه بود. جبريل فرشته امين وحي از طرف خداوند نازل شد و اين آيه را آورد:(اي پيامبر آنچه از پروردگارت به تو نازل شده ابلاغ كن كه اگر انجام ندهي رسالت خداوندي را نرساندهاي و از كسي پروا مكن كه خداوند تو را از مردم حفظ ميكند)-آيه شريفه 67 سوره مائده - و او را امر كرد تا علي (ع) را رهبر مردم قرار دهد و مقام ولايت و وجوب اطاعتش بر همه را به مردم برساند. فرمود تا پيش افتادگان را بازگردانند و عقب ماندگان برسند و زير پنج درخت بياباني بزرگ و نزديك به هم دستور داد انجا را جاروب كنند تا هنگام ظهر فرا رسيد پيامبر با مردم زير آن درختها نماز را به جماعت خواند روزي بسيار گرم بود و افراد از لباس خود مقداري براي سرشان سايه بان درست ميكردند.
براي آن حضرت سايباني فراهم كردند. هنگامي كه نمازشان تمام شد بپا خاست و براي سخنراني روي جهاز شتران قرار گرفت و صدايش را بلند كرد و سخن خود را به گوش همه رسانيد و گفت: ستايش مخصوص خداوند است و بر او توكل ميكنيم پس از مقدمهاي كوتاه مردم را به يگانگي خداوند و رسالت خويش گواه گرفت و تمام حاضران شهادت دادند آنگاه فرمود: خدايا شاهد باش، پس از آن فرمود: مردم! آيا صدايم را ميشنويد؟ گفتند: آري فرمود: من پيش از شما به حوض كوثر ميرسم و شما بر لب حوض بر من وارد ميشويد اكنون بنگريد كه پس از من درباره دو گوهر نفيس و گران سنگ چگونه رفتار ميكنيد؟
مردي از ميان تودههاي انبوه مردم فرياد برآورد: اي رسول خدا! آن دو نفيس خطير چيست؟
پيامبر فرمود: نخستين آن دو بزرگتر است و آن كتاب خداست كه سويي از آن به دست خداوند است و جهتي به دست شما مردم به آن چنگ زنيد تا گمراه نشويد و ديگري كوچكتر است و آن عترت و خاندان من است و خداي آگاه به من خبر داده كه اين دو هرگز منفك و جدا نميشوند تا در قيامت به من برسند شما از آنان سبقت نگيريد كه هلاك ميشويد و عقب نمانيد كه گمراه خواهيد شد.
آنگاه دست علي را گرفت و بلند كرد به نحوي كه سپيدي زير بغل هر دوشان ديده شد همه مردم علي را شناختند فرمود: اي مردم چه كسي حق اولويت و سرپرستي نسبت به مسلمانان و جان و مال آنان دارد!
گفتند خدا و پيامبرش داناترند.
فرمود: خداي مولاي من است و من مولاي مومنانم و من اولويت دارم. پس هر كس من مولاي اويم علي مولا و سرپرست اوست.
اين جمله را سه بار تكرار كرد و به روايت احمد حنبل امام مذهب حنبلي چهار بار تكرار فرمود. سپس گفت: خداوندا! دوست بدار كسي را كه با علي دوستي كند. بستيز با آنكس كه با او در ستيز آيد. دوست بدار هر كس كه علي را دوست دارد و دشمن بدار هر كس كه او را دشمن بدارد بعد فرمود: اي حاضران بايد هر كه حاضر است اين امر را به غايبان ابلاغ كند پس از اين مراسم هنوز مردم متفرق نشده بودند كه فرشته وحي اين آيه را آورد كه (اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتي...)- آيه سوم سوره مائده- پس آنگاه مردم به تهنيت و شاد باش گفتن به علي(ع) با يكديگر سبقت ميگرفتند و در پيشاپيش مردم از جمله كسان ابوبكر و عمر بودند كه ميگفتند:
به، به به تو اي پسر ابوطالب! كه همواره ولي من و مولاي هر مرد و زن مومن شدي و ابن عباس گفت: وا... اين بيعت در گردن مردم ثابت گشت و حسان شاعر گفت: يا رسول ا... اجازه دهيد اشعاري درباره علي بگويم و شما بشنويد و رسول اكرم اجازه دادند او شعري سرود و در محضر پيامبر خواند و بر اين واقعه عظيم تاكيد كرد و همه اصحاب و مهاجران و انصار و قبايل و طوايف گوناگون از سراسر بلاد اسلامي شنيدند و اعلام كردند: آري سخن پيامبر را شنيديم و اطاعت كرديم و امر خدا و رسولش را به جان و دل ميپذيريم.
بيعت با علي(ع) اول با بزرگان مهاجر و انصار شروع شد. ابوبكر، عمر، عثمان، طلحه، زبير و بقيه اصحاب و گروههاي مختلف مردم به نقل بعضي از صحابه از كثرت مشغله بيعت نماز ظهر و عصر را در يك وقت خواندند همچنين بيعت مردم ادامه يافت. تا باز نماز مغرب و عشاء را نيز در يك وقت خواندند و همين گونه بيعت مردم و پيمان بستن تا سه روز طول كشيد. صحنه ابدي غدير توسط پيامبر اسلام به راستي عجيب است. رسول اكرم طي سخناني چندين بار از مردم ميخواهند تا به آنچه در شرف تكوين است شهادت دهند و مردم دائم تاكيد ميكنند كه آري اي پيامبر آنچه ميگويي ميشنويم و شهادت ميدهيم و بر آن تاكيد ميكنيم و پاي ميفشاريم.
ديگر آنكه فرشته وحي در روز غدير بر پيامبر نازل ميشود و آن حضرت را در برگزاري مراسم تعيين وصي از طرف خداوند مامور ميكند كه جديت كند و از هيچ چيز نهراسد و بداند كه بخش نهايي رسالت پيامبر ابلاغ ولايت امام علي(ع) است و نكته جالب اين است كه هيچ كس از نخستين زماني كه جان آدمي آگاهي را كسب ميكند و پرورش مييابد تحت تعليم مستقيم پيامبر(ص) قرار نگرفته است جز علي(ع). ديگران از اين مزيت سترگ بيبهره بودهاند. او صلاحيت اين مقام رفيع را از آنجا يافته است كه از آغاز عمر بي آنكه هيچ فكر نادرستي يا عقيده باطلي، شرك و شايبهاي يا عمل تباهي در نفس او راه جسته باشد با دست صاحب وحي برآمده و چون درختي تناور به برگ و بار نشسته است و فرزندان آن امام بزرگ و پيشواي عادل و راهنماي هميشه تقواپيشگان و دينداران نيز تالي آن پدر عاليمقدارند كه يكي پس از ديگري پيشوايي و امامت خلق را به نص پيامبر اكرم(ص) عهدهدار بودند و آخرين فرزند پيامبر به اذن و اراده پروردگار روزي پرچم عدالت علي بزرگ را برخواهد افراشت و گستره پهناور زمين را از تعدي و آلودگي و فساد پاك خواهد كرد و صالحان وارثان زمين خواهند بود.1
«به اميد آن روز»
پي نوشت:
1-منبع نقل تاريخي: كتاب استاد محمدرضا حكيمي