آخرین روزهای شهریورماه که حال و هوای پاییز، شهر را شاعرانه کرده بود. اردوی فرهنگی، هنری و ادبی استان یزد، میزبان شاعر کودک و نوجوان "حسین تولایی" و همسرش "سمیرا قیومی" نویسندهی داستان کودک بود. کولهبار این زوج همراه، در سفر به یزد، پر بود از سوغات ادبی که تجربههای یک کارگاه ادبی طبیعتگردی را برای اعضای اردو به یادماندنی کرد. پست سازمانیش، مسوول مرکز آموزش کانون است، اما تجربهی مربی بودن همراه با روحیه اردوییاش باعث میشود تا لحظههای شاد، مؤثر و عمیقی به اعضای فعال و بانشاط اردو هدیه بدهد.
"حسین تولایی" را آنطور که میشناسید، معرفی کنید؟
عضو قدیمی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان گیلان هستم؛ مرکز شماره یک رشت با شماره عضویت 571. در مقطع کارشناسی بهداشت عمومی و کارشناسی ارشد رفاه اجتماعی فارغالتحصیل شدهام. در سال 1377 در کانون پرورش فکری استان هرمزگان به عنوان مربی ادبی کارم را آغاز کردم. همان موقع بود که بچهها دست منرا گرفتند و پایم را به دنیای ادبیات کودک و نوجوان باز کردند.
· بازتاب این اتفاق خوب، سفر به دنیای کودکی را میگویم، نوشتههایی است که در طول این مسیر نوشتهاید، از آثار خود بگویید!
"کتابهای خدایا لطفا..." (مجموعه نیایشهای کودکانه)، "شماره تلفن پرندهها"، "دمپایی خورشید"، "ساندویچ قطار"، "بیا چند شاخه حرف بزنیم"، "درخت، عاشق پرنده است"، "پشت صحنهی دلم"، ترجمه مجموعهی شش جلدی "بدن من چگونه کار میکند؟" برای کودکان و یک مجموعه شعر بزرگسال با عنوان "وصال، نام تمام خیابانهای جهان است".
· اینطور که کارنامهی ادبی شما برمیآید این چشمه شعر همچنان در شما جریان دارد. بفرمایید، چه آثاری در دست چاپ دارید؟
بله، یک مجموعهی شعر کودک با عنوان "زباندرازی زبالهها" توسط انتشارات امیرکبیر و یک مجموعه شعر نوجوان "فردا پلاک فرد" نشر شهر در دست چاپ هستند.
· این چندمین سفر شما به استان یزد است و بچههای یزد را چگونه دیدید؟
دومین بار است که به یزد میآیم و در این سفر، بچههای یزدی را مهربان، بسیار مودب و نیز توانا در کشف و خلاقیت دیدم.
· به نظر شما اردوگاه شهید فهمیده بنادک سادات چقدر با معیارهای اردویی هماهنگی داشت؟
اردوگاه از نظر فیزیکی و امکانات ویژگی متفاوت و قابل توجهی نداشت که این البته اهمیت چندانی ندارد. مهم روح حاکم بر این اردو و آن انرژی جاری در لحظهها بود که فضا و محیط را دلنشین و متفاوت میکرد. این دو عنصر وقتی با فضای پردرخت اردوگاه، با هوای خوب و خنک روستا و با صدای خنده بچهها گره میخورد شور زندگی را همهجا پخش میکرد.
· به نظر شما فعالیتهایی که در طول این دو روز مشاهده کردید، تا چه اندازه با معیارهای اردویی تناسب داشت؟
من در بسیاری از اردوهای کانون حضور داشتهام، چه استانی و چه در سطح منطقهای و کشوری و اعتراف کنم که اردو رفتن را دوست دارم. بدون تعارف اردوی "همنوا با طبیعت" یکی از باکیفیتترین اردوهایی بود که تا الآن شرکت کرده بودم. بدون اغراق بعد از سالها مرا به یاد اردوهای سالهای دور کانون انداخت. اردویی کانونی و سرشار. به نظرم مهمترین معیار ارزیابی یک اردوی موفق، روند برنامهریزی و اجرای آن است. اینکه اجازه ندهیم ساعاتی از اردو به بطالت و بیهدف سپری شود. در اردوی شما همهچیز حسابشده بود و این مهم، با ظرافت و دقت و انعطاف پیش میرفت. بچهها به حال خود رها نبودند. همه برگزارکنندگان اردو از قبل میدانستند، باید چهکار کنند. ذرهای تنش و بلاتکلیفی در روابط و برخوردهایشان دیده نمیشد و این فضای اردو را آرام و امن نگه میداشت تا بستر مناسبی برای پیادهکردن برنامهها فراهم شود. تیم ادارهکنندهی اردو بسیار خوب توانستند به طور غیرمستقیم ارزشها و معیارهای فرهنگی و انسانی را در فضای اردو به کار ببرند. این حتی در جملههای کوتاه و تفکربرانگیزی که روی بنرهای دیواری اردوگاه نوشته شده بود، مشاهده میشد. به نظرم اردوی "همنوا با طبیعت" ظرفیت آن را دارد تا ساعتها بنشینیم و بهعنوان یک اردوی موفق دربارهاش صحبت کنیم.
· آثار تولیدشده در کارگاه ادبی اردو را چگونه ارزیابی میکنید؟
متأسفانه ما بزرگترها به هر دلیلی به اطرافمان خوب نگاه نمیکنیم، فکر نمیکنیم. درنتیجه چیزی نمیبینیم و کشفی هم در ما اتفاق نمیافتد. اما بچهها این توانایی را دارند، فقط باید آنها را در مسیر قرار دهیم. به نظرم در کارگاه ادبی اردو، آن اتفاقی که میبایست، افتاد. ما هدفمان این نبود که در یک کارگاه یکی دو ساعته، آن هم در فضای پرهیجان اردو، بچهها یک اثر کامل خلق کنند و بنویسند. بلکه دلمان میخواست راه را هموار کنیم تا خود بچهها بروند، بدوند و حتی پرواز کنند. برای این کار از نیروی جادویی طنز بهره بردیم. نیرویی که بیش از هر چیز در کانون و هنگام کار با بچهها به آن نیاز داریم. اما بلد نیستیم یا میترسیم از آن استفاده کنیم. با توجه به کشفها و خلاقیتهای بچهها خودتان ملاحظه فرمودید که اعضای اردو همه روندگان خوبی بودند. بعضیها بهخوبی توانستند در این مسیر بدوند و حتی چند نفر پرواز کردند.
· در کل ارزیابی شما از اردوی فرهنگی هنری ادبی استان یزد با عنوان "همنوا با طبیعت" چیست؟
اردو برش کوتاهی از زندگی است، چه از نظر زمان و چه از نظر مکان. اردوی "همنوا با طبیعت" این برش کوتاه را هنرمندانه و با کشفهای خلاقانه و به یادماندنیاش دوباره به زندگی وصله کرد.
· و حرف آخر...
به خانواده بزرگ کانون در سراسر کشور تبریک میگویم به خاطر حضور دکتر دانافر مدیرکل کانون استان یزد. ما در کانون به مدیران فرهنگی مثل ایشان بهشدت نیاز داریم. آقای دانافر زبان و حال و اندیشه بچهها را درک میکنند و چه خوب بود اگر این ویژگی در همة مدیران فرهنگی که در ارتباط با کودکان و نوجوانان کار میکنند، وجود داشت. معاونان، کارشناسان، مربیان و همه همکاران حاضر در این اردو هرکدام به نوعی چراغی روشن در دست گرفته بودند تا نور این اردو اینگونه در خاطرة من، همسرم و اعضای کانون بدرخشد. به همهشان خداقوت میگویم.