آغاز نه سالگي آيينه يزد در مجموعه آثار و مطبوعات و نشريات، حكايت نه سال تلاش و جديت و پيگيري و كوشش بيوقفه و مداومت و اصرار و پاي فشردن بر مسير فرهنگ و تعهد و احساس مسووليت در قبال جامعه بوده است. خوبيها و زيبائيها و هنرها را متجلي ساختن و بزرگ كردن و به نمايش درآوردن و زشتيها و كژيها و نادرستيها و عيب و نقصها را به دست اندركاران و دولتمردان و متوليان امور نماياندن وظيفه آيينه بوده است. آيينه در يك كلام به هر كس نقش خويش مينماياند تا در صورت وجود كاستي، درصدد اصلاح بر آيد و البته نيز خود مبراي از عيب و نقص نيست و خويش را نيازمند انتقاد و اصلاح در مسير خير و صلاح ميخواهد و پذيراي همه آرا و نظرات و انديشههاي متفكران و صاحب نظران است. در ايام رشد و بالندگي آيينه، بسياري از خوانندگان آنرا ستودند و بر آن مهر تاييد زدند و آن را داراي جايگاه و منزلت شايسته در ميان نشريات قلمداد كردند. بعضي آنرا صفحه مكدر ناميدند و توفان ناسزا و ناروا وزيدن گرفت و گفتند آنچه گفتند برخي ناخن خشم و عصبيت بر چهرهاش انداختند و صورتش را خراشيدند كه عدمش به ز وجود است تا آنجا كه ادعا نمودند:«از جريانات فكري منحرف حمايت ميكند» و اينگونه مطبوعات را بايد از بيخ و بن برآورد و در آفتاب نابودي و فنا خشكاند و عدهاي سيلي بر سيماي آيينه زدند كه يعني: ساكت باش.
همه درودشان باد و اين يعني جامعه زنده، پويا و فعال و داراي انديشه و خردي ورزيده. ما همه خوانندگان را ارجمند و شريف و بزرگوار ميدانيم ولي آيينه را بايد به آب لطف شستشو داد و با دستاني مهربان و ملايم غبار از چهرهاش زدود و با حرير شفاف پاك به آن صفا و صيقل داد تا همچنانكه خصلت آيينه است باز هم حقايق را بنماياند و كاستيها و نقصها را بشناساند و ما صحيح را از سقيم و پاكي را از پلشتي باز شناسيم و در صدد اصلاح و رفع نقص بر آييم. در اين صورت است كه آيينه جايگاه و مكانت خويش را يافته است. در غير اين صورت ممكن است نشريهاي و مطبوعهاي جز چند بريده كاغذ، با خطوطي سياه و سفيد نباشد كه ساعتي عدهاي سرگرم آنند و ساعتي ديگر يا پيچيده بر دستهاي سبز است يا پهن شده بر نيمكتي براي نشستن در بوستاني يا آتشگيرهاي در دكان نانوايي و يا اگر خاطرش عزيز باشد مچاله در گوني كودكي خياباني براي جمعآوري و خمير در كارخانه مقواسازي اين چرخه همچنان در حركتي مكرر.
آيينه بايد همانند ديگر نشريات اثر گذار، غماز و سخنچين باشد چرا كه به قول مولوي: اگر صفت غمازي از او سلب شود ديگر آيينه نيست.
آيينهات داني چرا غماز نيست
زانكه زنگار از رخش ممتاز نيست
از خداوند بزرگ ميطلبيم كه آيينه در ادامه مسير همچنانكه وظيفه دارد، پابر جا و استوار بماند.«اين چنين باد»