یادی از معماری قبل از زلزله طبس
مسکن و مأوا همزاد انسان است. نمیتوان اندک زمانی انسان را بدون سرپناه برای سکونت تصور کرد؛ و از اینجا بود که معماری پای در زندگی بشر گذاشت. روح انسان با محیط اطراف خود در تعامل است و همچنان که تاثیر میگذارد تاثیر نیز میپذیرد. فضایی که انسان برای زندگی خود برمیگزیند علاوه بر پاسبانی از وی، در مقابل گزند سرما و گرما، نقش مامن و پناهگاهش را نیز دارد. افزون بر شکل بنایی که در آن زندگی میکند،از نوع معماری، قوسها، طاقها، سقف، کف، فضاها و رنگها نیز تاثیر میپذیرد و به جرأت میتوان گفت بخش بزرگی از احساسات انسان تحت تأثیر فضای زندگی اوست.
آنچه به عنوان هویت معماری شهرها در هر عصری تجلی میکند، حاصل دانش و تجربیات نسلهای گذشته است و معماری طبس قبل از زلزله ی ویرانگر سال 57 دارای ویژگیها و هویت خاص خود بود، بطوریکه نمادهای آن در حد یک مدرسه معماری خود را نشان میداد. پرداختن به این موضوع، بحث مفصلی را میطلبد که طبعاً در این گفتار نمیگنجد ولی از باب یادآوری، خالی از لطف نیست که به نمونه هایی از مشخصه های معماری این شهر بپردازیم:
معماری طبس در آن دوران، تناسب و هماهنگی شگفت انگیزی با اقلیم، آب و هوا و فرهنگ این شهر داشت، بطوریکه حداکثر شرایط لازم را برای آرامش و خودکفایی ساکنان آن فراهم می آورد؛ ترکیب بنا و درخت و همساز شدن آن با جریانات باد، نزولات آسمانی، آفتاب، سایه و آبی آسمان محیط خانه را در نهایت آرامش در تمامی روزها و شبهای فصول پردازش میکرد.
بام و شبهای تابستان آن، خاطره ی محو شدن در آسمان پرستاره و پرکشیدن در جهان لایتناهی را در ذهن میپرداخت.
زیرزمین یا سرداب که خنکای دلپذیر آن در ظهر تابستان خستگی را از تن می زدود.
حیاط منزل که معمولا سه یا چهار پله گودتر از کوچه بود، وجود باغچه ها و درختان نخل و نارنج و گلهای نرگس و اقاقیا و یاس، حوض آب در وسط آن با ساختمانی بر گرداگرد آن و پوشش کاهگل دیوارها و آجرهای چارگوشی که کف حیاط را میپوشاند روان آدمی را نوازش میکرد.
ایوانهای شمالی و جنوبی، مخصوصا ایوان رو به شمال باآجرچینی زیبای نمای آن، نمادی از فخامت و عظمت بنا و فضایی مفرح برای دورهم جمع شدن افراد خانواده در بعد از ظهر و شبهای تابستان بود.
طِنبی، اتاق بزرگی در انتهای ایوان رو به شمال، شکلی از یک سالن اجتماعات برای شب نشینیهای بزرگتر بود.
بادگیرها، سخاوتمندانه در التهاب تابستان خنکایی را به ساکنان خانه هدیه میکرد. بادگیرهای یک دهانه، دو دهانه و چهاردهانه با تعداد متفاوت پرهها در هر سمت و آجرچینی زیبای آن، نقشی از کویر بر بلندای آسمان بود.
سقفهای گنبدی و قوسدار که سایهای از گنبد نیلگون آسمان در گردونه ی زمین بود، علاوه بر تلطیف هوا در تابستان، نگارهای از هنرنمایی طراح و معمار خود بودند.
تعدد راهروهای منتهی به اتاق بطور طبیعی احساس امنیت و آرامش و صمیمیت را در خلوت اتاقها به روان آدمی تزریق میکرد.
هشتی با آسمانه ای در اوج و کثرتی در اضلاع و زینتی در نما چه استقبال باشکوهی به سرتاپای هرتازه واردی میریخت. گویی خانه با هشتی خود به روی مهمانان آغوش میگشود و با راهروی پسین آن آدمی را به فراخنای حیاط دعوت میکرد.
شکوه این هم نوازی در حوض خانه به اوج میرسید، آنگاه که طعم آفتاب از لابلای مژگان کلاه فرنگی بر موج آب حوض وسط آن مینشست و با موسیقای آب می آمیخت.
شاه نشین مشرف بر حیاط زیبا با پنجره ی بزرگ آن، چه آرامشی به جانِ مرد سخت کوش کویر می نشاند آنگاه که به دور از هیاهوی زندگی ماشینی و دغدغه های بی حاصل آن در جوار شاه بانوی خویش، روان را به تمامی به نغمه ی عصرگاهی هزاردستان میسپرد.
هر ازگاهی بوی مطبوع نان از تنور مطبخ نثار اهالی خانه میشد و اجاقهای آن نمایشگاهی از عطر و طعم غذاهای متنوع و طبیعی به نمایش میگذاشت که هر اشتهایی را برمی انگیخت.
اتاقهای متعدد با کاربریهای متفاوت، مزین به درهای چوبی پرنقش و نگار و شیشه های رنگی و گچ بریهای زیبا، آرامش و شادمانی محیط خانه را تکمیل میکرد.
اینها و صدها جلوهی دیگر از معماری سنتی طبس، نقش بزرگی در راستای شیرینتر کردن زندگی در کام مردمان طبس داشت. دریغا که هویت آن را که سرمایه ای ارزشمند است به فراموشی بسپریم. این هویت باید به تکنولوژی و دانش جدید بخصوص در زمینه ی مقاوم سازی آراسته شود و پس از اعتلای آن تقدیم نسلهای آینده گردد.
در پایان لازم است یادی بکنیم از عزیزانمان که در آن زلزله ی هولناک جان خود را از دست دادند و برای آنها غفران و رحمت بی پایان از درگاه حضرت احدیت مسئلت نماییم.
محمود امینی
شهریور 1393