نتانیاهو!
واژگون واژه ای در نیستی
روییده در تباهی وسیاهی
هرزه گردی در جاری هرز آب هبوط ،هراسناک .
ضحاکی مدرن ،که خون کودکان فلسطین را تشنه است
وسفاکی سفیه، که سینه ی سوختگان را شرحه شرحه می خواهد
شهرها را آوار و زنان را آواره.
دلم برای سپیدی شعرم که سیاه ترین سیرت را ترسیم میکند می سوزد.
هرگز کسی راچنین ننگین
وخسی راچنین سنگین ندیده بودم
وسقوطی را چنین عمیق وذلتی راچنین ژرف باور نداشتم
تجسم او خلاصه ی نکبت هاست
مبهوت صبوری آن آسمانم که آهِ مظلومان را بر او نمی بارد
وحیران آن زمینم که بر او دهان نمی گشاید
چکیده ی جهنم را ،در چموشی چنین چلاندن ، چیستانی است عجیب!!
ددان از او می رمند وشیاطین بر او می دمند
وچارپایان را چاره ای جز چار نعل نیست....
در چارسوی زمین چارقل بخوانید
وبرای سلامت خاک دعا کنید
دلبند آن نسیمم که با انفاس این خبیث مسموم افتد
وبا افلاسِ این ابلیس، شکفتن را از شاخه بشکند
ونگرانِ دیگربارِ غزه ام که از کنامِ این کریه ،به کاریز خون در غلطد.
صبح در نگاه شفق گون ِ قدس پیداست
و تصنیفِ سنگها شنیدنی است ..
شوقِ خاک در شکـفتن باغ های نرگسی،غریب .
و دق مرگِ بوزینه ی صهیو نیسم، عنقریب است