آيت ا... محمد يزدي طي سخناني اظهار نموده بود احمدينژاد در ماههاي آخر خلاف ميكرده است راقم اين سطور در سرمقاله شماره 371 آيينه يزد با مراجعه به ده منبع و ماخذ، مقالهاي نسبتاً مفصل با درج عباراتي به نقل از روساي قوه مقننه و قضاييه و رييس ديوان عدالت اداري و بعضي از وزراي دولت نهم و... تحت عنوان «احمدينژاد نه در ماههاي آخر بلكه سالها خلاف ميكرد» به رشته تحرير در آورد. در اين سالها افراد با سليقههاي گوناگون و نظرات متفاوت سرمقاله هر شماره آيينه را مرور ميكنند.
گاه برخي كتبي يا شفاهي اظهار تشكر و سپاسگزاري مينمايند بعضي هم بيشتر به صورت ناشناس و بدون ذكر نام اصلي و مشخصات واقعي، مدير مسئول را با عبارات و كلماتي مورد لطف و نوازش قرار ميدهند.
بررسي كننده نظرات سايت «يزد فردا» در يك نظريه ده خطي مشحون از افترا و تهمت و كلماتي سخيف، مناسب ديده است، 12 مورد آن را نيز نقطه چين كند!!
نويسنده از خالق هستي بخش كه- به قلم و آنچه را با قلم مينويسند سوگند ياد كرده-1، عاجزانه درخواست نموده است از عبارات و نوشتههاي گروه اول مغرور نگردد و از مطالب موهن دسته دوم نيز نهراسد و مادامي كه اراده پروردگار به چاپ و نشر آيينه يزد تعلق ميگيرد، اوراقي را به عنوان روزي نامه منتشر نكند، مجيز گو هم نباشد، حرمت قلم و مقام معلمي و روزنامه نگاري و استقلال خود را حفظ كند.
اظهاركنندگان نوشتهاند:«آقاي سلطانزاده! اين همه بيعدالتي، بيانصافي، بيتقوايي، حرمت شكني، خودتان چه كردهايد و چه ميكنيد؟ حال چهها ميگوئيد و چهها مينويسيد؟ آقا چرا اين جور شدي؟ آقا دروغ! اونم به اين گندهاي! آقا توهين! اون هم به اين بيباكي و وارونه جلوه دادن حقايق و...» 2
اما معترضان جملهاي كه نشانگر بيحرمتي، دروغگويي يا بيانصافي و... باشد به عنوان شاهد و دليل ذكر نكردهاند و با كمال تاسف به جاي رعايت ادب در نوشتن، عنان قلم را در عرصه بياخلاقي متهورانه به جولان درآورده و حيثيت قلم را نيز زير چكمه بيپروايي و جسارت در هم شكستهاند.
تنها يكي از افرادي كه اظهارنظر نموده، نام و نام خانوادگي خود را ذكر كرده و نوشته است: «آقاي سلطانزاده! اگر حرفهاي شما راست هم باشد فاقد ارزش است چون براي خدا نيست اگر شما براي خدا حرف ميزدي نظر مرحوم امام (ره) در مورد نهضت آزادي كه خواهان ادامه حكومت پهلوي بود سخن ميگفتيد».3
به كسي كه چنين ادعايي نموده است پيشنهاد ميگردد به علما و فضلاي دارالعباده يا به اصولگرايان منصفي كه ميشناسد مراجعه نمايد و بگويد اگر روزنامهنگاري در نشريهاش مثلاً سرگذشت احزاب و گروهها حتي از تفسير قرآن كريم و احاديث كتب اربعه و سخنان ائمه اطهار عليهم صلواتا... و مراجع ديني، مطلبي آن هم بدلخواه ديگري ننويسد آيا ميتوان ادعا كرد كه كارش براي خدا نيست؟ مگر اين كه عملي از آن شخص سر زند كه قانون و دادگاه صالحي خلاف آن را اثبات نمايد.
مولاي متقيان حضرت عليبنابيطالب(ع) ميفرمايد: «خداوند به تمام اسرار نهان آگاه و از باطن همه با خبر است به همه چيز احاطه دارد و بر همه چيز غالب و پيروز و بر همه چيز تواناست».4
آنان كه در هشت ساله اخير به آن چه در اين ستون درج گرديده نظري سطحي و گذرا داشتهاند به اين نكته پيبردهاند كه بارها به مناسبت از صحيفه امام خميني(ره) بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران به عنوان منبعي معتبر مطالبي نقل گرديده است آن هم سخنان و گفتار مرجع بزرگواري كه سالها پيش از پيروزي انقلاب اسلامي، مدير مسئول آيينه نه تنها مقلد بلكه برابر با اسناد و مدارك چاپ شده موجود از طرفداران جدي و از مدافعان واقعي ايشان بوده است و «با شهيد محراب آيت ا... حاج شيخ محمدصدوقي و معلم اخلاق مرحوم آيت ا... سيد روحا... خاتمي همراه با بيست و هفت نفر ديگردر استان يزد در سالهاي 1356 و 1357 بر اساس مدارك باقي مانده از ساواك منحله از عناصر اخلالگر و افراطيون مذهبي بوده كه همه مسائل ضد ملي و ميهني در استان يزد را رهبري و هدايت مينمودهاند». 5
نكته قابل تذكر اين كه اگر به مطالب ذيل توجه كنيم به پايگاه و جايگاه رفيع و مبارزات و پاكدستي و صداقت موسسان و ياران اوليه نهضت آزادي كه در اين ستون از آنان نام برده ميشود پي خواهيم برد. گرچه نويسنده عضو يا وابسته به نهضت آزادي و هيچ حزب و دسته و گروه و انجمني نيست، مستقل است و ستون انعكاس آيينه، ناشر نظريات و افكار و سليقه مدير مسئولش ميباشد. عملكرد همه دولتها را قابل بررسي ميداند و معتقد است هيچ يك از نمايندگان، مسئولان و دولتمردان مبرا از نقد نيستند و با مدرك و دليل ميتوان از آنها انتقاد كرد.
«آيت ا.. طالقاني در ارديبهشت ماه سال 1340 همراه با آقاي بازرگان و آقاي دكتر سحابي نهضت آزادي ايران را تشكيل ميدهند كه اولين جمعيت سياسي با ايدئولوژي اسلامي بود و اين جمعيت طي سالها به طور مستمر نقش پيشرو و مترقي خود را عليه استبداد ادامه ميدهد»6
امام خميني (ره) بعد از رحلت مرحوم طالقاني در مراسمي به مخاطبين ميفرمايد:
«ما برادري را از دست داديم و ملت ما پدري را، و اسلام مجاهدي را. همه در سوگ هستيم متاثر از اين مصيبت بزرگ. خداوند او را غريق رحمت و شما را بردبار و صبور بفرمايد... مردم چه شعار ميدادند؟ اي نايب پيغمبر ما جاي تو خالي - اين نفس مردم بود به عنوان نايب پيغمبر اين را ميشناختند لكن نايب پيغمبر در جهات معنوي و هم در مقاومت، در مخالفت با دستگاه ظلم، نايب هم در مقابله با ظلم، مخالفت با جباران، مقاومت در مقابل ستمكاران و هم در روحيات، معنويات اما انگيزه، اي نايب پيغمبر ما، بود...»7
شهيد محمدعلي رجايي در يكي از برنامههاي تلويزيوني ميگويد«من چه آن موقعي كه با نهضت آزادي ايران همكاري ميكردم و چه اينكه در خط امام مستقل از هر جمعيت و گروهي كه رهبري امام را به عنوان مرجع تقليد قبول ندارد فعاليت ميكنم دقيقاً معتقد بودم كه اين مردم در رابطه مرجعيت حركت ميكنند».8
پيش از پيروزي انقلاب اسلامي ايران محمدعلي رجايي در جواب يكي از سئوالات بازجوي ساواك مينويسد:«حدود سال 1340 كه جبهه ملي فعاليت خود را شروع كرد من در بعضي از تظاهرات آنها شركت ميكردم ولي عضو نبودم. در سال 1341 در نهضت آزادي ايران عضو شدم... در سال 42 به علت داشتن اعلاميه و نشريه نهضت در قزوين بازداشت شدم »9
حجهالاسلام والمسلمين محمدجواد حجتي كرماني از مبارزان و ياران امام (ره) و مشاور مقام معظم رهبري در زمان رياست جمهوري ايشان اظهار مينمايد:«هيچ كس نميتواند در سلامت نفس آقاي دكتر سحابي و مهندس بازرگان شك كند، زيرا اينها مردان مسلمان خداپرست واقعي و الگوهايي براي نسل جوان ما بودند، اينها حق زيادي دارند، اينها كساني بودند كه تا آخر عمرشان راست گفتند...
پس از آزادي از زندان در سال 1354 در جلساتي كه آن زمان تشكيل ميشد افرادي متشكل از اعضاي نهضت آزادي و شهيد بهشتي و شهيد باهنر و مهندس موسوي و دكتر پيمان و دكتر سامي و حاج محمود مانيان و بسياري ديگر در آن حضور داشتند، شركت ميكردم جلسات مفصل بود گاهي در كرج و گاهي در تهران تشكيل ميشد من به دعوت شهيد باهنر در اين جلسات شركت ميكردم و در آن جلسات دكتر بهشتي، مهندس بازرگان و دكتر سحابي از چهرههاي اول به شمار ميرفتند و جلسات را اداره ميكردند... دكتر سحابي و مهندس بازرگان براي چند نسل اسوه و الگو بودند. »10
«آقاي دكتر سحابي، كسي است كه مهندس بازرگان مريد او بود و به عنوان برادر بزرگتر به او نگاه ميكرد و اوقاتي كه آيت ا... طالقاني نبودند بچههاي نهضت آزادي پشت سر دكتر سحابي نماز جماعت ميخواندند و اگر دكتر سحابي نبود مهندس بازرگان امام جماعت ميشد.
البته من -حجتي كرماني - معتقدم امام خميني (ره)، نواب صفوي، آيت ا... طالقاني، شهيد بهشتي،مهندس بارزگان، دكتر سحابي در نزد خداوند اجر زيادي دارند و در جايي كه حقايق امور فاش ميشود (يوم تبلي السرائر) - آيه 9 سوره شريفه طارق- همه اين نقارها، كدورت ها، اختلاف نظرهايي كه در دنيا بوده در آنجا از بين ميرود و اينها مصداق (اخواناً علي سررمتقابلين)-آيه 44 سوره شريفه صافات- هستند همه برادروار در بهشت خواهند بود.»11
نظر خوانندگان را به متن تلگرام تسليت مقام معظم رهبري به مناسبت درگذشت مهندس مهدي بازرگان جلب مينمايد.
«تلگرام شهري شماره 603 تاريخ 5/11/73
باسمه تعالي
جناب آقاي دكتر يداله سحابي
درگذشت مرحوم آقاي مهندس مهدي بازرگان را به جنابعالي و خانواده محترم آن مرحوم تسليت ميگويم.
ايشان يكي از مبارزين ديرين با رژيم ستم شاهي و نيز از جمله پيشروان ترويج و تبيين انديشههاي ناب اسلامي با زبان و منطق و شيوه نوين بود و از اين رهگذر بي شك در چشم همه علاقهمندان به گسترش و رواج ايمان اسلامي در ميان طبقات تحصيل كرده و در دوران خفقان و دين زدايي رژيم پهلوي داراي شان و ارزش بخصوصي بود. خداوند ايشان را مشمول رحمت ومغفرت و فضل خود قرار داده و به تلاشهاي ايشان با چشم رضا و قبول بنگرد. لطفاًمراتب تسليت اينجانب را به همسر و فرزندان محترم ايشان ابلاغ فرمائيد. سيدعلي خامنهاي 5/11/73 »12
چند ماه بعد از استعفاي دولت موقت براي ارائه گزارشي درباره آموزش و پرورش يزد به شهيد محمدعلي رجايي به دفتر وزارتي واقع در ميدان بهارستان رفتم. دقايقي بعد گروهيتظاهر كننده وارد حياط وزارتخانه شدند و عليه عدهاي از جمله مرحوم مهندس بازرگان شعار ميدادند و ميگفتند:«مرگ بر بازرگان، پيرخرفت ايران» محمدعلي رجايي با لحن تاثرآميزي گفت: سلطانزاده! اينها نميدانند وقتي در كوچهها گردو بازي ميكردند مهندس بازرگان در دانشگاه و زندان عليه شاه و رژيم پهلوي مبارزه ميكرده است؟
در پايان از دستاندر كاران و مديرمسئول يزدفردا براي انتشار «انعكاس آيينه» قدرداني نموده و موفقيت اين عزيزان را از خداوند خواستارم.
مدير مسئول
پي نوشتها:
1- ترجمه آيه يك سوره شريفه «القلم»
2- سايت يزد فردا، ذيل سر مقاله شماره 371 آيينه يزد، تحت عنوان« احمدينژاد نه در ماههاي آخر بلكه سالها خلاف ميكرد»
3- همان
4- «نهج البلاغه»، ترجمه محمد دشتي(ره)، خطبه 86، صفحه 103
5- «شهيد آيت ا... حاج شيخ محمد صدوقي به روايت اسناد»، صفحه 182 تا 191
6- «ياد نامه ابوذر زمان»، شركت سهامي انتشار سال 1362، صفحه 14
7- «صحيفه امام خميني(ره)»، جلد نهم، صفحه 532 و 533 و 534
8- «يادواره شهداي انقلاب اسلامي شهيد محمد علي رجايي»، جلد اول، صفحه 274
9- همان، جلد دوم، ضمائم
10- «يادنامه دكتر يداله سحابي»، بنياد فرهنگي مهندس مهدي بازرگان گردآورنده محمد تركمان، چاپ 1377
11- همان، صفحه 427 و 426
12- «يادنامه مهندس مهدي بازرگان»، صفحه 457