محمد رضا شوق الشعرا در روزنوشت توفان نوشت:از ایستگاه مطبوعات تا پاتوق رسانه، «کافه کتاب» و «کافه مطالعه»
محل گلفروشی شهرداری در بلوار شهید صدوقی، پاتوق «فرهنگی» کوچکی برای شهروندان خواهد شد؟
محل گلفروشی سابق شهرداری یزد در بلوار شهید صدوقی و جنب «فرهنگسرای» شهرداری تا حدی مناسب ایجاد «پاتوق فرهنگی» تحت عنوان «کافه کتاب» و یا «کافه مطالعه» و رسانه می باشد.
روزنامه، مجله، کتاب؛ اینترنت، چای و قهوه و بستنی و آب میوه، و محیطی برای نشستن و گپ زدن و کتاب و مجله و روزنامه خواندن و یا «خریدن».
در کافه مطالعه، می شود ساعت ها نشست و هر کتاب و مجله ای که خواست «مجانی» خواند. می شود در رابطه با کتاب های مختلف حرف زد، کتاب معرفی کرد و از کتاب و اخبار روز گفت. می شود از سایت های مختلف «مجاز» بازدید کرد، و می شود از فرهنگ گفت و شنید.
یکی از وظایف شهرداری ها همچنان که در میادین و پارک ها هزینه کرده و گل و درخت می کارند، سرمایه گذاری بر روی مسائل فرهنگی و هنری می باشد، و این محل اگر زیاد مناسب هم نباشد، اما برای شروع یک حرکت نو فرهنگی از جانب شهرداری خوب می باشد.
تبصره اول: به امید روزی که یکصد ایستگاه مطالعه در گوشه و کنار شهر و محلات ایجاد گردد
البته در 17 فرودین ماه نیز در همین رابطه نوشته بود:
پیوند فرهنگ و اقتصاد در ایستگاه «کافه کتاب» شهری
پیشنهادی به شهرداری و شورای چهارم یزد
عزمی برای حرکت های «فرهنگی» در یزد وجود دارد!؟
از لحاظ منظر شهری، فضای پیرامون پایانه ایستگاه اتوبوس میدان بزرگ شهدای محراب، که در یکسو روبروی تعمیرگاه بزرگ ایران خودرو قرار دارد، بسیار نازیبا است و زمین مناسبی که می توانست با طراحی زیبا، فضایی خوبی را برای منتظران اتوبوس ایجاد کند، در کنار پایانه به امان خدا رها شده است و چند بوته گل کاشته شده در آن و یک آبخوری نابسامان و کیوسک های آهنی کوچک، همخوانی خاصی با فضای فعلی پایانه دارد، فضایی که نماد مشخص مدیریت شهری و همکاری سازمان اتوبوسرانی و پارکها و فضای سبز شهر یزد می باشد، و اما ازین فضای بزرگ بهتر از این نمی شد استفاده کرد؟در طول روز های گرم و سرد زمستان و تابستان، مسافران زیادی ازین پایانه که راه ارتباطی اقشار گوناگون جامعه با قسمتهای مختلف شهر می باشد استفاده می کنند، پایانه ای که نه تنها برای مسافران، که برای رانندگان نیز «آبریزگاه» ندارد.تبدیل زمین جنب پایانه که در آن بیلبورد بزرگ یک شرکت تبلیغاتی جاخوش کرده به «کافه کتاب» می تواند فضای مناسبی را برای استفاده منتظران و مسافران اتوبوس فراهم نماید. مسافران و منتظران اتوبوس می توانند در مدت انتظار در محوطه گل و درختکاری شده «کافه کتاب» بنشینند و یا بایستند، و کتاب بخرنند و بخوانند و امانت ببرند (حرکت فرهنگی) و همزمان چایی و قهوه و شربت و آبمیوه بنوشند و یا بستنی بخورند(حرکت اقتصادی) و بهمین سادگی فضای نازیبایی که بی استفاده رها شده، به مکانی فرهنگی- اقتصادی تبدیل گردد.ایستگاه کتاب و بستنی، ایستگاه چای و روزنامه، ایستگاه قهوه و اینترنت، و نزدیک کردن کتاب به شهروندان، در درازمدت تاثیرات عمیق فرهنگی خواهد داشت، و در این زمینه نهاد کتابخانه ها نیز می تواند وارد میدان شود، و قسمتی از کتاب های مورد نیاز «کافه کتاب» را تامین نماید.«کافه کتاب شهری» با این وسعت، یک طرح آزمایشی است که می تواند شاید همچون «ایستگاه مطبوعات» که در زمان خودش موفق بود، در عمل موفق باشد.