زمان : 02 Mordad 1393 - 01:12
شناسه : 91372
بازدید : 3326
خوی وحشی گری صهیونیسم و لزوم اتحاد دنیای اسلام خوی وحشی گری صهیونیسم و لزوم اتحاد دنیای اسلام محمد حسن فرهمند نیا

حملات اخیر رژیم صهیونیستی به غزه پس از حملات داعش به سوریه وعراق ،حاکی از آنست که اسرائیل از ضعیف شدن دولت های اسلامی حداکثر استفاده را برای منافع خود بعمل می آورد واین رژیم سناریویی از پیش نوشته شده در حال اجرا دارد. واضح است که دولت های اسلامی –عربی عراق و سوریه که در خط مقدم مقابله با اسرائیل هستند ،در سالهای اخیربه دلیل آشفتگی در آن کشور ها و جنگ داخلی و نیز مبارزه با تروریست های افراطی و تکفیری ها ، از نظر نظامی، مالی و اقتصادی ،ضعیف شده اند ورژیم غاصب اسراییل با سو استفاده از این موقعیت به دنبال تقویت روحیه از دست رفته خود طی سالیان گذشته بویژه در جنگهای 11 روزه و 33 روزه مقاومت ،که متحمل خسارات سنگینی شد،می باشد .در این میان ،متاسفانه  وجود اختلاف و تفرقه در بین کشورهای اسلامی و نیز برخی کشورهای منطقه(اسلامی) با طرفداری ،حمایت و کمک های تسلیحاتی و مالی به گروه های تروریستی ،زمینه مساعدی را برای نسل کشی اسراییل در غزه فراهم کرده اند و در صورتی که این کشورها، به همین منوال و با همین سیاست ادامه دهند، قطعا شر تروریست ها و تکفیری ها دامن آنها را خواهد گرفت.عظمت ،پتانسیل و قدرت دنیای اسلامی با اتحاد و وحدت و یکپارچگی ، می تواند توطئه و شر دشمنان اسلام را به آنها بازگرداند و از بروز فاجعه انسانی و کشتار بی رحمانه زنان و کودکان بی دفاع جلوگیری نماید. اگر این پتانسیل و قدرت در سایه وحدت و همبستگی ،در راستای اهداف عالیه اسلام و مبانی آن و منافع کشورهای اسلامی به  کارگرفته شود ،دشمنان و بدخواهان مستکبر به فکر چنگ اندازی به سرزمین های اسلامی و منابع وقدرت طلبی نمی افتند.امروز،جنگی که رژیم غاصب صهیونستی از زمین ،هوا و دریا علیه مردم مظلوم فلسطین و غزه به راه انداخته است،جنگ نیست، بلکه نسل کشی است و این کشتار بی رحمانه خوی وحشی گری و استکباری و نژادپرستانه آنها را بیش از هر زمان دیگر نشان می دهد که این مهم ، حاکی از عدم یکپارچگی و اتحاد نداشتن دنیای اسلام است.اگر نگاهی به تاریخ پیدایش و اهداف این رژیم سفاک بیندازیم متوجه می شویم(1) که،رژیم صهیونیستی همچنان خود را در خصوص نقشه ای که توسط جنبش صهیونیسم برای مرزهای "اسرائیل" ترسیم شده و در سال 1991 تقدیم کنفرانس ورسای گشته است، متعهد می داند و تمامی حوادثی که از آن تاریخ تا به امروز رخ داده است، موید همین موضوع می باشد.
بر اساس نقشه مذکور، رژیم صهیونیستی مرزهای غربی خود را از طریق توافق با مصر تعیین می کند که امروز همین اتفاق افتاده است. جولان نیز جزئی از اراضی تحت حاکمیت این رژیم به شمار می رود که البته این اتفاق در سال 1967 افتاده و این وضعیت (اشغال جولان) همچنان ادامه دارد. جنوب لبنان تا رود لیطانی متعلق به "اسرائیل" می باشد که البته تا کنون تل آویو در این بخش موفقیتی کسب نکرده است ؛ ولی همچنان در حال تلاش برای کسب موفقیت در این زمینه می باشد. جنبش صهیونیسم خط آهن حجاز که از درعا شروع و پس از عبور از امان و معان به بندر عقبه در عربستان می رسد، را به عنوان مرزهای شرقی "اسرائیل" می داند. در واقع، صهیونیست ها در جهت تحقق بخشیدن به این نقشه از پیش ترسیم شده، تلاش می کنند و برنامه هایی را برای اخراج فلسطینیان از کرانه باختری طراحی نموده اند. اشغالگران قدس معتقدند که تمام فلسطینیان ساکن کرانه باختری به عنوان ساکن غیر قانونی در این منطقه به شمار می روند و باید آنها را اخراج کرد. بخشی دیگر از برنامه های اشغالگران برای آواره کردن فلسطینیان ساکن کرانه باختری تداوم روند احداث شهرک های صهیونیست نشین، ابطال مدارک شهروندی عرب های مقیم قدس، محروم کردن اهالی کرانه باختری از 90 درصد منابع آبی، ایجاد 600 ایست بازرسی در اقصی نقاط منطقه مذکور و نیز تداوم روند بازداشت و ترور افراد می باشد.
طرح استیلای کامل بر کرانه باختری دیگر در محافل صهیونیستی و غربی به عنوان یک موضوع مخفی نیست. نویسندگان عبری زبان همچون اکیفا الدار، عمیره هاس، ایال وایزمن، جرشون گورنبرگ سال ها است که در این خصوص قلم می زنند ؛ البته دفتر کمک های بشر دوستانه سازمان ملل متحد "اوچا" نیز موارد مربوط به این پدیده را به صورت دوره ای ثبت و ضبط می کند. پرفسور جان میرز هایمر از اساتید برجسته آمریکایی که با همکاری پرفسور استیون والت گزارش مربوط به "لابی اسرائیلی" را تهیه و تنظیم کرده است، در سخنرانی خود در مرکز مطالعات "فلسطین" در واشنگتن گفت: «کرانه باختری به سمت یهودی شدن کامل پیش می رود و تنها برخی نقاط عرب نشین در آن باقی می ماند.»
وی که در زمره آمریکایی هایی است که تنها به منافع کشور خویش می اندیشند، می گوید: «اگر چنین اتفاقی برای کرانه باختری بیافتد، اسرائیل به یک رژیم نژادپرست در فلسطین تبدیل می شود و تمام توان خود را برای بیرون راندن کامل فلسطینیان به کار خواهد بست ؛ زیرا اگر عرب ها از نظر جمعیتی در فلسطین تبدیل به اکثریت شوند، دیگر اسرائیل یک کشور صهیونیست نخواهد بود بلکه تبدیل به کشور دموکرات می شود که تمامی افراد در آن نقش آفرینی خواهند کرد و همه سهم مساوی خواهند داشت. وی معتقد است، تل آویو حتی اگر به بهای به راه انداختن یک هولوکاست گسترده علیه فلسطینیان هم باشد، اجازه نمی دهد تا چنین اتفاقی بیافتد. توضیحاتی که گذشت، به خوبی نشان می دهد که چرا صهیونیست ها این قدر به دنبال آن هستند تا سرود دروغین صلح را بسرایند و به مذاکرات ابدی با عرب ها دست زنند. آنها با این کار خود می خواهند تا غربی ها و برخی عرب ها خیال کنند که استقرار صلح در فلسطین امری حتمی است و غرب نیز نباید نگران سرمایه گذاری های خود در اراضی اشغالی باشد.


1- روزنامه السفیر 12/7/2010